بررسي اهميت و آثار نماز جماعت
احسان صادق زاده
نماز ستون دین، نماد اسلام، مرز میان ایمان و کفر، نمایش عبودیت و بهترین و کامل ترین شیوه پرستش و نیایش خداوند است.
ویژگی اجتماعی آموزههای اسلامی مقتضی آن است تا عبادات اسلامی، رنگ و بویی دیگر به خود گیرد و همین بهترین و کامل ترین شیوه پرستش، به بهترین و کامل ترین شیوه وحدت اجتماعی تبدیل گردد و در برخی از اشکال خود به عنوان مهمترین عامل وحدت آفرین میان امت و امام و دولت و ملت تبدیل شود.
هر چند که نماز را به تنهایی میتوان به جا آورد، ولی بهتر است آن را به جماعت برپا داشت؛ زیرا برگزاری نماز جماعت، به معنای نمایش قدرت و وحدت میان مسلمانان و حمایت قاطع از نظام سیاسی اسلام است. البته نماز جمعه از جهاتی رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد و به عنوان بیعت هفتگی میان امت و امام تلقی میشود و از این نظر نماز جمعه از جهات اجتماعی و سیاسی، رنگ و بوی بیشتری دارد.
نویسنده در این مطلب به ابعاد و اهمیت نماز جماعت در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی اشاره دارد و با مراجعه به آموزههای قرآنی، تحلیل و تبیین خداوند را در این مساله ارائه داده است.
اهمیت اجتماعی نماز جماعت
نماز، یکی از ارکان اسلام است. در برخی از روایات معتبر پنج امر نماز، روزه، حج و جهاد در کنار ولایت به عنوان نشانههای اسلام معرفی شده است. امام باقر(ع) در این باره فرموده است: بنی الاسلام علی خمس: علی الصلاه و الزکاه و الصوم و الحج و الولایه و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده است، نماز، زکات، روزه، حج و ولایت (حکومت و رهبری) و در اسلام هیچ چیزی مانند ولایت مورد توجه قرار نگرفته است. آن حضرت(ع) در سخن دیگری فرموده است: «والولایه افضل، لانها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهن؛ ولایت (حکومت و رهبری) برتر از نماز، زکات و حج است، زیرا ولایت، کلید آنها است و رهبر، راهنمای (تحقق صحیح) نماز، زکات و حج است.
از این پنج امر هرچند که دو امر نماز و روزه، جنبه شخصی و عبادی محض مییابد، ولی باید توجه داشت که از جنبههای اجتماعی نماز و روزه نیز غفلت نشده است؛ زیرا روزه آثاری دارد که از آن جمله درک مفهوم گرسنگی و فقر، اطعام و انفاق و احسان به دیگران بویژه در ماه رمضان و وجوب دادن زکات فطریه در آخر آن، بیانگر جنبههای اجتماعی آن است. نماز نیز این گونه است؛ زیرا هیچ عمل صالح و عبادتی نیست مگر این که باید به جنبه اجتماعی آن، افزون بر جنبه فردی آن توجه شود؛ چراکه رهایی انسان از زیان ابدی تنها با ایمان و عمل صالح و تشویق و ترغیب دیگران به آنها شدنی است. (سوره عصر و آیات دیگر قرآن
بنابراین، نمیتوان عبادتی را در اسلام سراغ گرفت که جنبه اجتماعی نداشته باشد. از این رو گفتهاند اسلام، سیاسیترین و اجتماعیترین دین در میان شرایع ابراهیمی و دیگر ادیان جهانی است؛ زیرا ماموریت هر انسانی، متاله (خدایی) شدن و سپس ربانی شدن میباشد. براین اساس، مسئولیت انسان در هر عملی به گونه ای تعریف شده که جنبه اجتماعی آن پررنگ است. البته برخی از وظایف و مسئولیتهای انسانی، جنبه اجتماعی پررنگ تری دارد که از آن جمله میتوان حج و جهاد و ولایت را نام برد.
به سخن دیگر، اگر اسلام بر پنج پایه استواری یافته، از این پنج مورد، سه مورد ارتباط مستقیم با جنبه اجتماعی و سیاسی دارد و دو مورد دیگر به اشکال دیگری مرتبط با جامعه و امور اجتماعی است از این رو ثواب نماز جماعت و حضور در نماز جمعه، چنان زیاد دانسته شده که اگر از ده نفر بگذرد غیرقابل شمارش برای فرشتگان خواهد بود.
تاکید بسیار زیاد برای حضور در نماز جماعت از آن روست که از جنبه اجتماعی نماز غفلت نشود و گمان نرود که رابطه میان انسان و خدا در دین یک رابطه شخصی و خصوصی است؛ بلکه این رابطه فراتر از یک رابطه شخصی دانسته شده و لازم است برای همگان روشن شود که دین امری اجتماعی است نه این که کارکردهای اجتماعی هم دارد؛ چنان که برخی چنین تصور کردهاند.
ارتباط تنگاتنگ نصب امام جماعت و به ویژه امام جمعه از سوی رهبر جامعه به این معناست که جنبه اجتماعی و سیاسی نماز نمی بایست نادیده گرفته شود و از آثار و تاثیرات آن غافل شد. اگر پذیرش چهار چیز از استوانههای اسلام به امر پنجم یعنی ولایت وابسته است، به این معناست که اسلام هرگز به جنبههای شخصی عبادت بسنده نکرده و آن چه اصالت دارد، جنبههای اجتماعی آن است؛ زیرا هدف نهایی و علت غایی در آفرینش انسان، خلافت الهی از طریق شدنهای کمالی و فعلیت بخشی به قوای اسمایی الهی با عبودیت و عبادت است. ماموریت انسان، امری اجتماعی و فرافردی است و هرکسی در دایره خودسازی فردی بماند، از دایره هدف غایی دور افتاده و از مسیر بیرون رفته است.
بنابراین، نماز هرچند که در ظاهر امری فردی و شخصی و ارتباط دوسویه میان خالق و خلق شمرده میشود، ولی باید توجه داشت که این ارتباط در شکل اجتماعی و جماعت آن است که تاثیر مثبت بسیاری به جا میگذارد. از این رو در آیات قرآن بر برپایی و اقامه نماز به شکل جماعت تاکید کرده است.
خداوند در آیه 23 سوره بقره فرمان میدهد تا نماز به جماعت برپا شود. از این رو بر «مع الراکعین» تاکید میشود که اشاره ای مستقیم بر حضور یافتن در نمازجماعت از سوی مومنان است. (فتح القدیر، ج 1، ص90؛ انوارالتنزیل، بیضاوی، ج 1، ص 77؛ زبده البیان، ج 1، ص 182)
در کتاب فقه القرآن با اشاره به آیه 238 سوره بقره آمده است که افضل نمازها نماز جماعت است که در ظهر برپا میشود و خداوند در این آیه بر محافظت بر نماز در اوقات آن تاکید کرده و اهتمام خاصی به نماز ظهر که به جماعت خوانده میشود، مینماید. (فقه القرآن، ج 1، ص 140)
خداوند بر اقامه نماز به شکل جماعت تاکید میکند و بدان فرمان میدهد. (آل عمران، آیه 43، نساء، آیه 102) هرچند که فقیهان این فرمان و امر را بر وجوب نماز جماعت حمل نکرده اند، ولی استحباب بلکه استحباب موکد آن را گفتهاند.
خداوند در آیات 218 و 219 سوره شعراء از نماز جماعت پیامبر(ص) به صورت خاص یاد میکند که این خود بیانگر اهمیت نماز جماعت است. (تفسیر التحریر و التنویر، ج 9، جزء 19، ص 204)
عنایت خاص و نگاه ویژه خداوند به راز و نیازهای پیامبر(ص) و نماز جماعت دراین آیات به خوبی نشان میدهد که خداوند به نماز جماعت نگاهی خاص دارد. از این رو با واژه «یراک» این عنایت و نگاه خاص را مورد توجه خوانندگان قرآن قرار میدهد تا آنان نیز به نماز جماعت اهمیت دهند. (همان)
این که خداوند در آیه 43 سوره بقره بر اقامه نماز به شکل جمعی همراه با رکوع کنندگان تاکید میکند، خود گواهی روشن بر اهمیت نماز جماعت است. (مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 214) لذا خداوند به مریم توصیه میکند تا نمازهایش را با جماعت بخواند. (آ ل عمران، آیه 43) این درحالی است که ایشان زن است. پس به طریق اولی میتوان گفت که برای مردان برپایی و اقامه نماز به جماعت اگر واجب نباشد، مستحب موکد است؛ زیرا وقتی خداوند امری میکند یا سفارشی میدهد، به آثار آن توجه دارد که برای انسان مفید و سازنده است و درمسیر تحولات کمالیاش میتواند کمک خوبی باشد.
شگفت این که خداوند در زمان جنگ نیز مصلحت را دربرگزاری نماز جماعت میداند و به فرمانده جنگ و جهاد فرمان میدهد تا مسئولیت امامت جماعت را به عهده گیرد و مجاهدان به دو دسته تقسیم شوند تا یکی پس از دیگری نماز را به جا آورند. به این شکل که یک گروه به رکعت نخست امام اقتدا میکنند و گروه دوم به پاسداری مشغول میشوند، در پایان دو سجده امام در رکعت اول، گروه نخست رکعت دوم را به سرعت فرادا میخوانند و به همان سرعت به جای گروه دوم رفته و پاسداری را برعهده میگیرند. درهمین حال گروه دوم خود را به رکعت دوم فرمانده و امام خود میرسانند و به او اقتدا میکنند و یک رکعت را به جماعت با او میخوانند و رکعت دوم را فرادا برگزار میکنند. (نساء، آیه 102)
براین اساس هنگامی که در صحنه جنگ نماز خوف به جماعت و با امامت فرمانده خوانده میشود، میتوان اهمیت و ارزش نمازجماعت را در آموزههای وحیانی قرآن دریافت. (کنزالعرفان، ص171)
اهمیت نمازجماعت در روایات
در روایات در اهمیت نمازجماعت و فضیلت آن بسیار گفته شده است. از جمله آمده است که امام رضا(ع) فرمود: فضیلت نمازجماعت نسبت به نماز فرادا در هر رکعت دو هزار برابر است. پشت سر گناهکار نماز مگذار و فقط به اهل ولایت اقتدا کن (تحف العقول، ص440، بحارالانوار، ج85، ص435)
از پیامبراکرم(ص) نقل شده است که فرمود: هرکس نماز صبح را به جماعت به جا آورد سپس تا طلوع خورشید به ذکر خداوند بی نیاز و بلندمرتبه پردازد، در بهشت هفتاد درجه خواهدداشت و مابین هر درجه ای به اندازه ای است که اسب دونده عالی و خوش تربیت هفتادسال بتازد؛ و کسی که نمازظهر را به جماعت بخواند در بهشت جاوید، پنجاه درجه خواهد داشت و فاصله بین درجات او به اندازه تاختن پنجاه ساله اسب عالی خواهد بود؛ و هرکس نمازعصر را به جماعت بخواند ثواب آزادکردن هشت نفر از فرزندان اسماعیل را خواهدداشت که هریک از آنها صاحب خانهای باشند؛ وکسی که نمازمغرب را به جماعت بخواند گویا یک حج و یک عمره مقبول به جای آورده است؛ و هرکس نماز عشا را به جماعت بخواند مانند این است که شب قدر را شب زنده داری نموده است. (امالی شیخ صدوق، ص 141، و نیز بحارالانوار، ج85، ص436)
پیامبراکرم(ص) فرمود: نمازجماعت بر نماز فرادا 27 درجه برتری دارد؛ و هرکس 40 روز در نماز جماعت شرکت نمود و از ابتدای تکبیره الاحرام آن را درک کرد؛ از دو چیز نجات مییابد: آتش جهنم و نفاق و دورویی. (الذکری، ص267، بحارالانوار، ج58، ص435)
پیامبراکرم(ص) فرمود: کسی که بی دلیل در مسجد با مسلمانان نماز به جا نمیآورد، نمازش (کامل) نباشد. و نیز فرمود: نماز به جماعت سنت است، اگرچه بر نوک نیزه باشد (کنایه از این که هرچند در سخت ترین شرایط باشد، بهتر است به جماعت خوانده شود.)
پیامبر(ص) همچنین در اهمیت نمازجماعت فرمود: اگر درباره کسی که در نماز جماعت شرکت نمیکند، پرسش شد، بگو: او را نمیشناسم.
برخی احکام نماز جماعت
به هر حال با استناد به آیات قرآن کریم (نساء، آیه 102؛ بقره، آیه 34)، احادیث متواتر و نیز سنت عملی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت علیهم السلام (صحیح مسلم بن حجاج، ج2، ص 122؛ سنن ابوداوود، ج1، ص134؛ سنن ترمذی، ج1، ص 138-139؛ فروع کافی، کلینی، ج3، ص 371-373) نماز جماعت برای نمازهای واجب روزانه اثبات شده است و حتی برخی مشروعیت آن را از ضروریات دین دانسته اند (بحوث فی الفقه، محمدحسین اصفهانی، ص 42؛ الفقه الاسلامی و ادلته، زحیلی، ج2، ص 1165
به نظر برخی فقها، از پاره ای احادیث بر میآید که آغاز تشریع نماز به صورت جماعت بوده است (تقریر بحث السید البروجردی، علی پناه اشتهاردی، ج2، ص48)
در برخی احادیث هم درباره نخستین نماز جماعت آمده است که پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)، با هم در حال نماز خواندن بودند که ابوطالب و فرزندش جعفر، از آنجا گذشتند. ابوطالب به جعفر گفت که در کنار پسر عمویت نماز بگزار. در این هنگام پیامبر پیش رفتند و امامت نماز را برعهده گرفتند. (وسایل الشیعه، حر عاملی، ج، ص 288).
نکته تاریخی جالب توجه در این است که آن هنگام که پیامبر اکرم(ص) و امیر مومنان علی(ع) و حضرت خدیجه (س) تنها مسلمان روی زمین بودند نماز را به جماعت میخواندند. عفیف کندی میگوید: من تاجر بودم سالی به مکه آمدم امر بس شگفتی را مشاهده نمودم. دیدم همه مردم به بتهای چوبی و فلزی و سنگی در کعبه متوجه هستند؛ در این میان فقط سه نفر به سوی شام (مسجد الاقصی) عبادت میکنند. عباس بن عبدالمطلب نزد من بود از او پرسیدم: اینها چه کسانی هستند و چه میکنند؟ گفت: آن مرد که جلو ایستاده برادرزاده ام «محمد» است و پسری که سمت راست او ایستاده، برادرزاده دیگرم «علی» است و زنی که با آنها نماز میگذارد «خدیجه» همسر «محمد» است و زیر آسمان خدا جز این سه نفر کسی بر این آیین نیست. (اسدالغابه، ابن اثیر، ج 3، ص414)
نماز جماعت برای مواردی چون نماز جمعه (بقره، آیه 34، زبده البیان، محقق اردبیلی، ص 381؛ جمعه، آیات 9 تا 11)، نماز خوف (نساء، آیات 101 و 201، زبده البیان، ص 221)، نماز عیدین؛ یعنی عیدفطر و عید قربان (بقره، آیه 34 و نیز زبده البیان، ص 381) و نمازهای پنج گانه روزانه (نساء، آیات 101 و 201، تفسیرالتحریر و التنویر، ج 3، جزء 5، ص381) تشریع شده است.
براساس آیه 34 سوره آل عمران حضور زنان با مردان در نمازجماعت جایز دانسته شده و به نظر میرسد این حکم شرکت زنان در نمازجماعت در شریعت حضرت موسی(ع) نیز تشریع شده بود. از این رو حضرت مریم(س) نیز با مردان در نمازجماعت حضور مییافت.
از همین آیه و نیز آیه 34 سوره بقره همچنین به دست میآید که ماموم باید در رکوع و سجود تابع و همراه امام باشد و برای اتصال به صفوف جماعت میبایست رکوع امام را درک کند. همچنین از آیه 402 سوره اعراف به دست میآید که هنگام قرائت امام لازم است ماموم سکوت کرده و توجه داشته باشد. به این معنا که اگر ماموم در نماز جماعت قرائت امام را میشنود سکوت کرده و گوش دهد (مجمع البیان، طبرسی، ج 3 و 4، ص 197؛ فقه القرآن، ابن رواندی، ج1، ص241)
به هر حال از آیه 34 سوره بقره استنباط میشود که نمازگزاران در افعال نماز باید همراه با امام باشند و تقارن در نماز از احکام جماعت است.
آثار نماز جماعت
از آن چه درباره اهمیت نماز جماعت بیان شد، آثار نماز جماعت نیز دانسته شد، ولی در این جا به برخی دیگر از آثار نمازجماعت در زندگی فردی و اجتماعی اشاره میشود.
خداوند در آیات 812 و 912 سوره شعراء نمازجماعت را از عوامل قرب بیشتر انسان به خداوند معرفی میکند. از این با رو بیان اینکه خداوند نمازگزاران در نمازجماعت را میبیند با این که خداوند در همه حالات انسان را میبیند، میخواهد بر این نکته تاکید ورزد که توجه خداوند به انسان در حالت نماز جماعت بیشتر از هر حالت دیگر است و انسان در این زمان مشمول رحمت و عنایت خاص الهی میشود.
نماز جماعت به عنوان مظهر تشکل و نظم در اسلام است. در مسجد یا هر کجا حتی در میدان کارزار، همه نوع افراد جامعه از غنی و فقیر، توانگر و ناتوان، پیر و برنا، مرد و زن، همه در کنار هم به جماعت ایستاده اند و امام در جلو و در پایین ترین سطح قرار دارد و حتی در جاهایی مانند دشت شیب دار اگر امام بیش از چهار انگشت بسته بالاتر از مامومین قرار گیرد، نماز اشکال دارد و این بیانگر نقش عملی نمازجماعت در جامعه است.
در نماز جماعت لازم است تا همه هماهنگ و متقارن عمل کنند و قبل از این که امام کاری را انجام دهد دیگران نباید پیشروی کنند و حتی اگر در جایی سهوا کاری را انجام دادند باید برگردند و با امام هماهنگ شوند و اگر عقب افتادند خود را به امام جماعت برسانند. همه اینها به معنای نظم و انضباط تمرین اطاعت از امام است. این بدان معناست که اگر انسان در هنگامن پرستش و عبادت لازم است تا از امام اطاعت محض داشته باشد، درعمل اجتماعی و سیاسی نیز باید این تمرین را به اجرا گذارد و از امام پیش نیفتد که هلاک میشود و از او عقب نماند که گمراه میشود.
پس نمازجماعت افزون بر کارکردهای وحدت آفرین در جامعه، مهم ترین ابزار تمرین اطاعت از امام است. چنان که تنظیم کننده اوقات و زمان برای مردم و جمع کننده صفوف مختلف ایشان از همه اقشار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و مانند آن است. بررسی همه آثار اجتماعی نماز جماعت در این مطلب امکان پذیر نیست و لذا به همین مقدار بسنده میشود.