دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ضرورت بررسی رعایت اخلاق اجتماعی در جامعه امروز (بخش اول)

چندین دهه زندگی در کنار هم در یک خانواده، در یک محله، در یک اداره و در یک شهر فرصت کمی نیست که با بی اعتنایی، بداخلاقی و دل شکستن‌ها سپری‌اش کنیم.
ضرورت بررسی رعایت اخلاق اجتماعی در جامعه امروز (بخش اول)
ضرورت بررسی رعایت اخلاق اجتماعی در جامعه امروز (بخش اول)
نویسنده: گالیا توانگر

افروختن چراغ اخلاق اسلامی بر طاقچه زندگی

چندین دهه زندگی در کنار هم در یک خانواده، در یک محله، در یک اداره و در یک شهر فرصت کمی نیست که با بی اعتنایی، بداخلاقی و دل شکستن‌ها سپری‌اش کنیم.

ده‌ها و صدها حدیث با موضوعات مختلف در کتب اسلامی گردآوری شده تا موید این گفته باشد که انسان با اخلاق و مهربانی‌اش به جایگاه انسانیت رسیده و این تنها وجه تمایز انسان با سایر مخلوقات است. با این حال، با این همه گفتن‌های مکرر و هدایت‌های اخلاقی و معنوی باز چگونه است که هر صبح به جای دریافتن فرصت جدید تنفس به مسیر خاکی قدم می‌گذاریم و شب هنگام با کارنامه‌ای غبار گرفته سر بر بالین می‌گذاریم؟ نگذارید مردم از شما ناامید شوند و شما نیز گمان نبرید مردم قدر خوبی را نمی‌دانند.

با غرور وارد محیط کار می‌شود، سریع روی صندلی‌اش نشسته و سیم تلفن را به سمت خودش می‌کشد. صندلی من، تلفن من، من و من و... این حالتی است که یکی و دو دهه همه تحملش کرده‌اند و آخ هم نگفته‌اند. حتی سلام هم نمی‌دهد، چون خیال می‌کند طاووس است و همه پر و بالشان مشکی است، پس باید دیگران تحویلش بگیرند! آنقدر چشم به چشم‌های دیگران می‌دوزد که ناخواسته مجبور می‌شوی علی رغم این که او وارد شونده است، سلام بگویی، هر چند جوابی هم نخواهی شنید و طاووس اگر اوقاتش خوش باشد به سرتکان دادنی اکتفا می‌کند.

سکوت دیگران به معنای تایید بی‌اعتنایی و بی‌اخلاقی نیست. اغلب سکوت‌ها در پی این است که مبادا کنش و واکنشی صورت بگیرد. مردم به تدریج تافته جدا بافته را از روزشان و از محیطی که در آن هستند، حذف می‌کنند. می‌بینندش ولی انگار که نمی‌بینندش! یک پرنده تنها مانده در قفس رفتار خویش چه شکوهی می‌تواند داشته باشد؟

متعادل رفتار کنیم تا قربانی نباشیم

شاید اگر نیما امروز زنده بود و می‌دید موقع رهسپار شدن فرزندمان به سوی مدرسه زیر گوشش می‌خوانیم: «به دیگران چه کار داری؟ به فکر خودت باش و حقت را بگیر!» دیگر انگیزه سرودن شعرش از تب و تاب می‌افتاد و به سختی دلشکسته می‌شد! این یک واقعیت تلخ است که «به فکر خودت باش» فرمول شماره یک زندگی مان شده و هر روز خواسته و ناخواسته دل می‌شکنیم، بی‌توجهی می‌کنیم، رقابت ناسالم در پیش می‌گیریم و خلاصه قاتل اخلاقیات می‌شویم. خیال نمی‌کنید در این ویراژ دادن‌ها و سبقت گرفتن‌ها ممکن است سر یک پیچ کله پا شوید و متقابلاً دل هیچ کس هم به حالتان نسوزد؟!

محسن اسکندری، روانشناس توضیح می‌دهد: «برخی افراد که بی‌اعتنایی و بداخلاقی را در پیش می‌گیرند، به خیال خودشان خیلی هوشمندند، چون از این طریق بسیاری از مسئولیت‌ها را از سر خود باز می‌کنند. این در حالی است که در حال حاضر هوش هیجانی افراد ملاک باهوشی آنها قرار می‌گیرد. در هوش هیجانی می‌سنجیم که شخص تا چه حد قادر است احساس دیگران را بفهمد و به آن بها دهد و در ضمن هنگامی که در یک گروه قرار می‌گیرد تا چه اندازه می‌تواند همکاری موثر داشته باشد؟ این یک واقعیت است که ما صرفاً مسئولیت خودمان را نداریم، بلکه در قبال خانواده بزرگترمان یعنی جامعه نیز یک سری مسئولیت‌ها و وظایفی را عهده دار هستیم. برای ما اهمیت دارد که شخص تا چه حد می‌تواند در جامعه اش موثر باشد؟ ما نمی توانیم و نباید خودمان را از جمع و دیگران منفک کنیم.»

وی ادامه می‌دهد: «اگر بخواهیم با نگاهی جامعه شناسانه قیام امام حسین(ع) را تفسیر کنیم، باید بگوییم که امام حسین(ع) یک مسئولیت بزرگ اجتماعی را ایفا کرد و آن قد علم کردن در برابر ظلم و ستم بود، پس ما نمی توانیم نسبت به دیگران بی اعتنا باشیم و فقط خودمان را ببینیم.»

این روانشناس برای خودگیری، تکبر، منفک شدن از اطرافیان چندین دلیل روشن ذکر می‌کند و می‌گوید: «عده‌ای به دلیل این که فشارهای روحی و روانی‌شان در زندگی به حد اشباع رسیده، سعی می‌کنند با حذف مشغله‌های بیشتر از زیر این بار راحت شوند. این دسته دیگر گنجایش غم دیگران خوردن را ندارند. دائماً می‌گویند چون خودم گرفتارم، پس بی‌خیال دیگران! همیشه هم انتظار کمک از دیگران دارند، بدون آن که خودشان برای دیگری قدمی بردارند.

دسته دیگر کلاً شخصیت ضداجتماعی دارند. عمداً برخلاف مصالح جمع عمل می‌کنند. گاه می‌جنگند که اثبات کنند در هر اجتماعی شماره یک هستند. کمبودهایی دارند که به واسطه لجبازی می‌خواهند جبرانش کنند. این گروه دست خوش بیماری هستند و باید هرچه سریعتر مراجعه کنند.

گروه سوم که بیشتر افراد انزواطلب در آن قرار می‌گیرند، آنقدر بدی دیده‌اند که نوع نگرششان به دیگران و جامعه کاملاً تیره شده است. آنها دور خودشان تار می‌تنند، مبادا دوباره ضربه‌ای بخورند. متاسفانه این افراد مهارت‌های حداقلی برای برقراری یک ارتباط درست را نمی‌دانند.»

اسکندری تاکید می‌کند کسانی که در محیط اجتماعی همیشه عبوسند، همیشه پچ پچ می‌کنند و گاه با تکبر از کنارتان گذشته و نه سلامی می‌کنند و نه سلامی پاسخ می‌دهند اغلب در گروه سوم می‌گنجند. وی می‌گوید: «اگر احساس می‌کنیم همیشه در ارتباطاتمان شکست می‌خوریم و قربانی هستیم باید مهارت‌های ارتباط درست را بیاموزیم. این گروه افراد همان‌هایی هستند که یک زمانی فدایی بوده‌اند و حال از این طرف بوم افتاده‌اند و راه سنگدلی و انزوا در پیش گرفته‌اند.»

این روانشناس توصیه می‌کند که از الگوهای اسلامی بهره بگیریم. در اسلام سفارش شده که تعادل پیشه کنیم، نه سرد و انزواطلب باشیم و نه آنقدر گرم و خودمانی که جایگاه قربانی و فدایی را داشته باشیم.

حرف‌های ناچیز را خط بزنید

اعتنا و توجه به دیگری به معنای سرک کشیدن در زندگی وی نیست. متاسفانه ما یا از این طرف بوم به زیر می‌آییم و یا از آن طرف پرت می‌شویم. در حال حاضر هرگاه سخن از توجه دیگران به میان می‌آید، معمولاً دخالت‌ها و سرک کشیدن‌هایمان را به یاد می‌آوریم، در حالی که توجه به همنوع یعنی گرهی بگشاییم و التیام بخش باشیم.

یک کارمند که تمایلی به معرفی خودش ندارد و چندین سال سابقه کاری دارد، بارها ضربه این سرک کشیدن‌های بی مورد دیگران را خورده و زخم‌هایی بر دلش نشسته است. وی می‌گوید: «چند مدت قبل لباس جدیدی به تن کرده بودم و در بازار برای خرید چرخ می‌زدم. با یکی از همکارانم مواجه شدم. محکم به شانه‌ام زد و خیره به لباس و ظاهرم گفت: متاهل شده‌ای؟! بلافاصله پاسخ دادم، نه، چطور؟! وی بی هیچ مقدمه‌ای گفت: ای بابا، خواستم یادآوری کنم هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه است!!» اما به راستی با این حرف‌ها کدام ماهی را از چه آبگیری صید می‌کنیم؟

وی ادامه می‌دهد: «حقیقتاً گاه خودم هم می‌مانم که این حرف‌ها از کجا نشات می‌گیرد؟ یک وقت است که ما صادقانه تعریف می‌کنیم و صادقانه محبت می‌کنیم و یک زمانی هم هست که آگاهانه یا ناآگاهانه زخم می‌زنیم.»

روانشناسان معتقدند هر چه در ارتباطمان کنایه بزنیم و دل بشکنیم در واقع به کودک درونمان اجازه داده‌ایم خشم ما را که ممکن است ریشه در قضایای دیگری داشته، در یک لحظه و مورد نابجای دیگری بروز دهد. این گونه شخصیت ما یک شخصیت مستحکم و بادوام نمایانده نمی‌شود. اما در این بین همان طور که گفته شد افراد انزوا طلب و نیش دار همان کسانی هستند که یک زمانی خودشان بدی دیده‌اند، زخم خورده‌اند و حال دور خودشان حصار می‌کشند و مثل همان بدها عمل می‌کنند تا به سادگی و کم هوشی متهم نشوند!

صراحتاً بگوییم که در هیچ کتاب روانشناسی چنین رفتارهایی به عنوان نشانه‌های هوش اجتماعی مطرح نشده و اتفاقاً همدلی ها، صداقت رفتاری و گفتاری و توجه اسلامی و انسانی به هم نوع ملاک هوشمندی تعریف شده است.

این خانم کارمند در خاطره تلخ دیگری به یاد می‌آورد که دو تن از همکارانش شادابی روحی و ظاهر خوش او را به جای تبریک گفتن و حسنه دانستن به چه چیزها که تعبیر نکرده‌اند. یکی صراحتاً با سوال بی‌موردی بدون هیچ مقدمه‌ای روحیاتش رابه حال و هوای رمانتیک تعبیر کرده و دیگری با بی پروایی چنین و چنان گفته است.

به الگوهای اخلاق اسلامی مراجعه کنیم

جالب است که ما دائماً در زندگی یکدیگر سرک می‌کشیم، اما نسبت به مسائل بزرگتر که برایمان تکلیف است، بی اعتنا و خونسردانه ره کج می‌کنیم. پیامبراعظم(ص) آن قدر درمورد همسایه سفارش کرد که همگان گمان بردند که همسایه از همسایه ارث می‌برد. اما خدا وکیلی ما حتی نام فامیل همه همسایه‌هایمان را که در یک کوچه زندگی می‌کنیم، می‌دانیم؟

حجت الاسلام علیرضا روحی، مسئول نمایندگی ولی فقیه در بسیج فرهنگیان با تاکید بر این که این قدر در ریز زندگی یکدیگر سرک نکشیم و راز همسایه‌ها را فاش نکنیم، می‌گوید: «در خانه کناری دعوای زن و شوهری و یا پدر و فرزندی برپاست، ما گوش تیز می‌کنیم، ولی وقتی که همسایه مان به نان شبش محتاج است، قدم از قدم بر نمی‌داریم.»وی از قول حجت الاسلام جوادی آملی که از شاگردان بنام علامه مرحوم سیدالعلوم بوده‌اند و صاحب کتاب مفتاح الکرامه هستند، می‌گوید: «وقت غذا در حالی که سفره پهن بود، در خانه را زدند. شخصی از طرف استاد بحرالعلوم پیغام آورده بود که به نزد ایشان بشتابم. سفره را رها کرده و حضور ایشان رسیدم. دیدم استاد روی ترش کرده و خشمش را فرو می‌خورد. دلواپس سوال کردم: ای استاد، چه شده است؟ پاسخ گفتند: هفت روز است که همسایه‌ات زیر بار قرض فرو رفته به طوری که حتی مغازه دارها هم قرضش نمی‌دهند. چرا قدمی بر نداشتی؟

پاسخ گفتم: ای استاد، بی خبر بودم!

استاد در جواب گفت: اگر خبر داشتی و رسیدگی نمی کردی که از دین اسلام خارج شده بودی. ناراحتی‌ام از این است که چرا باید از همسایه‌ات بی خبر باشی؟» حجت الاسلام روحی با مکث کوتاهی آه می‌کشد و ادامه می‌دهد: «به راستی ما کجائیم و در کدام وادی راه گم کرده‌ایم؟!»

این استاد اخلاق اسلامی یکی دیگر از موارد اخلاقی که در جامعه ما کم‌رنگ شده است، وفای به عهد می‌داند. 

گیتا صبوری کارمند یک شرکت دولتی نیز خاطره تلخ گرفتن وامش را به یاد می‌آورد. وی می‌گوید: «هرچه به همکارانم رو انداختم هیچ کس حاضر نشد ضامن من شود تا این که یکی از همکارانم که زن مومنه‌ای بود این ضمانت را پذیرفت، ولی تا چند روز در استرس و ناراحتی بودم.»

حجت الاسلام روحی با اشاره به این که «از ماست که بر ماست» می‌گوید: «آنقدر در پرداخت اقساطمان به بانک بدقولی کردیم که با سد شرایط بانک‌ها در دادن وام مواجه شدیم. حتی این روزها قرض‌الحسنه هم بی رنگ شده است، در صورتی که در احادیث داریم ثواب قرض الحسنه از صدقه هم بیشتر است.»

جدایی از مردم یعنی عزلت نشینی احترام متقابل، حفظ ارتباط موثر، مهارت خودآگاهی، کنترل خشم، مثبت نگری در اخلاق اجتماعی و انتقادپذیری شش اصل اساسی اخلاق اجتماعی است که توسط روانشناسان و جامعه شناسان پذیرفته شده است.

همایون قسمتی روانشناس و مشاور خانواده از خطه کردستان که سال‌هاست به امر مشاوره خانواده‌ها مشغول است توضیح می‌دهد: «باید احترام بگذاریم تا محبوبیتمان در اجتماع حفظ شود، وگرنه از بدنه جامعه به تدریج حذف می‌شویم. حفظ ارتباط موثر به این معناست که دیگران را تنها با چشم ظاهر نبینیم، بلکه با رعایت حقوق اجتماعی و حریم خصوصی آنها ارتباط موثر را به پیش ببریم.

سعی کنیم خودمان را کاملاً بشناسیم. اگر جلوتر از جمع باشیم به ما اعتراض می‌کنند و اگر عقب‌تر بنشینیم جمع از ما ناراضی خواهند بود.

یکی از اساسی‌ترین مشکلات ما این است که مهارت کنترل خشم را نیاموخته‌ایم. به کودک درونمان اجازه می‌دهیم هرچه می‌خواهد داد و فریاد راه بیندازد.

با خشم به هیچ نتیجه‌ای نخواهیم رسید. سعی کنیم مثبت‌نگر و انتقادپذیر باشیم. مثبت نگری را با ساده‌انگاری اشتباه نگیریم. اساس روان سالم مثبت‌نگری است و قبول کنیم که همه بد ما را نمی‌خواهند. همه صحبت‌ها را بشنویم و به گفته‌های خوب در جهت کامل شدن عمل کنیم.»

از این روانشناس سوال می‌کنم: «اگر به اصول اخلاق اجتماعی پایبند نباشیم چه ضررهایی را متحمل می‌شویم؟» وی پاسخ می‌دهد: «انزواطلبی، فرافکنی، هنجارشکنی، فردیت منهای جامعه، محرومیت از حقوق اجتماعی، تعارض به جای تعادل و عدم حمایت جامعه همگی از پیامدهای بداخلاقی‌های اجتماعی هستند. افرادی که اجتماع را نادیده می‌گیرند معمولاً مسئولیت نقص‌ها و عیوب خود را نمی‌پذیرند و آن را به گردن اطرافیان و جامعه می‌گذارند.

این افراد کم کم منهای جامعه می‌شوند یعنی به یک مرگ تدریجی در تنهایی خود فرو می‌روند. مردم با آنها همراهی نمی‌کنند و لذا زندگی سختی خواهند داشت. در این بین اندک اندک از حقوق اجتماعی نیز به واسطه بداخلاقی‌های خود محروم می‌مانند.»

مقاله

نویسنده گالیا توانگر

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS