مفاسد دنیوى :
اول - کشاندن مالدار به معصیت و گناه . زیرا مال از وسائل معاصى و گناهان و نوعى قدرت تحریک آنهاست . پس آدمى وقتى این توانائى را در خود یافت داعى و انگیزه معصیت به حرکت مى آید و به معاصى دست مى یازد و مرتکب انواع فسق و فجور مى شود.
دوم - کشاندن او به خوش گذرانى و لذت جوئى از نعمت هاى در امور مباح . زیرا غالب آنست که مالدار در لذات و نعمت هاى دنیا فرو مى رود و به آنها عادت مى کند، و خوش گذرانى نزد او مألوف و محبوب مى گردد، به طورى که نمى تواند از لذت ها و نعمت ها بگذرد و یکى به دیگرى مى کشاند. و چون به آنها الفت گرفت و عادت کرد چه بسا که نتواند از حلال به دست آورد پس به مال مشتبه دست مى یازد و در محرّمات فرو مى رود: از خیانت و ظلم و غصب و ریا و دروغ و نفاق و چرب زبانى و دیگر اخلاق هلاک کننده و کارهاى پست ، تا امر دنیا برایش ساز شود و خوش گذرانى و تنعّم میسّر گردد. و بسیار کم اتّفاق افتد که مالدار و ثروتمند به لذت جوئى و خوشگذرانى اُنس و الفت نگیرد، زیرا ثروتمند کجا مى تواند به نان جو و لباس درشت و ترک خوراکهاى لذیذ قناعت و خو کند، که این کار در خور افرادى نادر و انگشت شمار است که صاحب نفس قوى و قدسى باشند مانند سلیمان بن داود علیه السلام و امثال او.
مالدار توانگر اگر هم از آفت اوّل یعنى دست زدن به محرّمات ، ایمن و سالم بماند از آفت دوم یعنى رذائل اخلاقى هرگز در امان نخواهد بود. و نیاز و احتیاج به مردم باعث دشمنى و کینه و حسد و کبر و ریا و دروغ و غیبت و تهمت و سخن چینى و دیگر گناهان دل و زبان مى گردد، و این همه از شومى مال و نیاز به نگاهداشت آن پدید مى آید.
خلاصه آنکه افکار و خیالات اهل دنیا را نهایت و پایانى نیست . امّا کسى که تنها به فکر تحصیل روزى به قدر کفاف است و افزون بر آن نمى طلبد از همه این آفات و خیالات پریشان سالم و ایمن است .
فوائد مال
2- فواید اخروی
و امّا فوائد دینى آن بر سه نوع است :
مفسده اى است که هیچ مالدارى از آن بر کنار نیست ، این است که پرداختن به مال و حفظ آن انسان را از یاد خداى تعالى باز مى دارد، و هر چه آدمى را از یاد خدا غافل و به خود مشغول دارد همانا خسران و وبال است.
احسان و جوانمردى ، یعنى صرف مال در مهمانى یا هدیه یا کمک به مردم و مانند اینها که بدان وسیله دوستان و یاران به دست مى آید و صفت جود و سخاوت حاصل مى شود. زیرا کسى به صفت جود متّصف نمى شود مگر اینکه راه نیکى و مردانگى و مروّت را برگزیند، و در این شکى نیست که پاداشى بزرگ دارد، و اخبار بسیار درباره هدیه و مهمانى و اطعام رسیده است و فقر و بینوائى در مورد این مصارف شرط نیست . و امّا حفظ آبرو یعنى بذل مال براى دفع سرزنش و عیب گوئى ابلهان و بى خردان و بستن زبان هرزه گویان و غیبت کنندگان و جلوگیرى از شرّ ظالمان و امثال اینها نیز از فوائد دینى مال است .
سوم - آنکه آن را به مصرف نامعیّنى که خیر عام در آن است مى رساند، یعنى خیرات جاریه از قبیل ساختن مسجد و مدرسه و پل و کاروانسرا و راهسازى و جارى کردن قناعت و نوشتن قرآن و انتشار کتب علمى و غیر اینها از چیزهائى که وقف مى کند و براى همیشه باقى مى ماند و پیوسته باعث دعاى بندگان شایسته خدا مى شود.
رهائى از مفاسد مال
اول - آنکه مقصود و غرض از مال و سبب آفرینش آن و علّت احتیاج به آن را بداند، تا در طلب بیش از اندازه حاجت بر نیاید.
سوم - آنکه راه خرج و مصرف مال را مراعات کند و در آن میانه روى داشته باشد، نه اسراف کند و نه بخل ورزد. خداى تعالى مى فرماید:
پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ما عال من اقتصد ؛ هر که میانه روى کند محتاج نشود.
آنچه آدمى براى حفظ آبرو خرج کند در حکم صدقه است.
نکوهش و ستایش مال چگونه با هم سازگارند.
«... إِن تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ...»2 ؛ اگر خیر (مالى ) به جاى مى گذارد وصیّت کند.... .
«وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا »3؛ و شما را به اموال و فرزندان یارى مى کند و برایتان بهشت ها و جویبارها پدید مى آورد . و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: نعم المال الصالح للرّجل الصالح ؛ چه نیک است مال شایسته براى مرد شایسته. و همه اخبارى که در ثواب و پاداش صدقه و مهمانى و سخاوت و حج و دیگر چیزهایى که وصول به آنها جز به مال ممکن نیست در واقع ستایش مال است .
و نحوه جمع و سازش میان آیات و اخبار مدح کننده و ذم کننده مال این است که: مال گاهى وسیله رسیدن به مقصود صحیح یعنى سعادت اخروى است، زیرا وسائل وصول به آن در دنیا سه چیز است : فضائل نفسانى ، و فضائل بدنى ، و فضائل خارجى که وابسته به مال است . و گاهى وسیله رسیدن به مقاصد فاسد است ، که مانع انسان از علم و عمل است . بنابراین مال نسبت به این دو هدف ستوده و نکوهیده است . و آیات و اخبارى که دلالت بر ذمّ آن مى کند بر این صورت که وسیله براى مقاصد فاسد است حمل مى شود، و آنچه دلالت بر مدح آن مى کند بر این صورت که وسیله براى مقاصد صحیح است حمل مى شود. و چون طبع آدمى به پیروى از شهوات ، که راهزن او در سیر به سوى خداست ، مسایل است و مال و ثروت هموار کننده راه شهوات و آلت و وسیله آنهاست ، زائد بر قدر کفایت آن خطرى بزرگ در بردارد، و بدین جهت انبیأ و اولیأ از شرّ آن به خدا پناه مى بردند، تا آنجا که پیامبر ما صلى اللّه علیه و آله و سلم فرمود: اللّهمّ اجعل قوت آل محمّد کفافا ؛ خدایا روزى آل محمّد را به قدر کفاف ده. و گفت : اللّهمّ أحینى مسکینا و أمتنى مسکینا ؛ پروردگارا مرا در زندگى مسکین دار و مسکین بمیران.