24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : تواريخ، تواريخ الايام، عهد عتيق، عهد قديم، كتاب مقدس،اول تواريخ، دوم تواريخ
نویسنده : هادی جهانگشای
تواریخ ایام اسم دو کتاب تاریخی عهد عتیق است که به اول و دوم تواریخ ایام نامیده شده است.[1] ایندو کتاب سیزدهمین و چهاردهمین کتاب عهد قدیم میباشد. عنوان عبری «Dibre Hayyamim» کتاب را میتوان «وقایع(اخبار) روزها(سالها)» ترجمه کرد. مترجمین سپتواجنت(مترجمین عهد عتیق به یونانی)، این کتاب را «موضوعات از قلم افتاده» نامگذاری کردهاند. دلیل این نامگذاری این است که آنان این کتاب را مکمل سموئیل و پادشاهان در نظر داشتهاند. جروم(مترجم لاتین ولگیت) عنوان صحیحتر «شرح وقایع کل تاریخ مقدس» را پیشنهاد کرده است. مارتین لوتر جروم را در ترجمه آلمانی کتاب رعایت کرد و سایرین نیز این نظریه را دنبال کردند.[2] اما مستر هاکس در کتاب قاموس کتاب مقدس، علت نامگذاری این کتاب را به تواریخ این چنین بیان میکند: «کتاب اولین بتوسط نسبنامهها، تکرار تاریخ مقدس را از ابتدای جهان الی زمان داود پادشاه و نیز حیات و وفات و سلطنت داود را بنابر آنچه بوده بطور اکمل بیان مینماید؛ اما کتاب دوم فقط محتوی تاریخ ملوک یهودا است.[3]
در مورد نویسنده این کتاب باید گفت بر طبق روایت قدیمی یهود، کتاب تواریخ را عزرا نوشته؛[4] در حالیکه در قاموس آمده: «نویسنده این کتاب معین نمیباشد اگر چه تعدادی بر این هستند که عزرا آنها را در 457ق.م تصنیف نموده است».[5] در مقابل، دایرةالمعارف کتاب مقدس میگوید: «ولی این مطلب(عزرا نویسنده تواریخ است) را نمیتوان با اطمینان گفت». درباره نویسنده این کتاب میگویند: این کتاب احتمالا توسط عزرا که کاهن و کاتب بود نگارش یافته است. در سال 586ق.م مردم سرزمین یهودا در نتیجه پیروزی بابلیها بر سرزمینشان اسیر شدند. چند دهه بعد، هنگامی که اسرای یهودی به فرمان کورش به وطن خود باز میگشتند، عزرا این کتاب را نوشته تا آنان را با تاریخشان آشنا سازد.[6]
برخی دیگر این قول را به اکثریت نسبت میدهند که عزرا این کتاب را در سال 457ق.م نوشته است؛ با این حال میگویند، با نکتهسنجی دقیق، باید گفت که نویسنده این کتاب معلوم نیست. نویسندهای دیگر با استفاده از مطالب کتاب، مدعی است که این کتاب باید بین سالهای 350 تا 250ق.م و مدتها پس از عزرا نوشته شده باشند.[7]
در مورد تاریخ نگارش هم اضافه میکند: «اعتقاد عموم بر این است که تاریخ نگارش این کتاب مربوط به نیمه دوم قرن پنجم قبل از میلاد و احتمالاً در زمان زندگی عزرا میباشد؛ حتی اگر عزرا نویسنده کتاب نباشد».[8]
برخی تاریخ نگارش کتاب را با کتب سموئیل و پادشاهان یکی خواندهاند؛ زیرا از همان زمانها حکایت کرده و اسباب توضیح همدیگرند.[9]
کتاب اول تواریخ در باب اول با ذکر نسبنامه مفصل بنیاسراییل آغاز شده تا 8 باب ادامه مییابد؛ تا اینکه در باب 9 کتاب مقدس، چنین میگوید: «تمامی اسرائیل برحسب نسبنامههای خود شمرده شدند و اینک در کتاب پادشاهان اسرائیل مکتوباند(9: 1).[10] در باب دهم جریان خودکشی یکی از داوران بنیاسراییل به نام شائول را بیان میکند؛ که در جنگ با فلسطینیان، به خاطر اینکه به دست فلسطینیها اسیر نشود خودش را میکشد: «و شائول به سلاحدار خود گفت شمشیر را بکش و به من فرو بر ... اما سلاحدار نخواست زیرا بسیار میترسید. پس شائول شمشیر را گرفته و بر آن افتاد».[11]
در باب بعدی داود پادشاه اسرائیل میشود؛ با ذکر این مطلب افسران شجاع داود را یک یک نام برده و کارهایی که در جنگها انجام دادهاند را مینویسد: «یشبُعامبنحکونی که سردار شلشیم بود بر سیصد نفر نیزه خود را حرکت داد و ایشان را در یک وقت کشت».[12]
در باب 13 و 14 بازگرداندن تابوت عهد را میخوانیم و نیز پیروزی داود برفلسطینیان و خوشحالیهاییکه داود در این فتح و پیروزی انجام میداده، مرور میشود. در ادامه، جنگهایی که داود(ع) با بنیعمون، ربّه و فلسطینیان کرده را متذکر میشود: «و خلق آنجا(ربّه) را بیرون آورده ایشان را به ارهها و چومهای آهنین و تیشهها پارهپاره کرد و داود همینطور با جمیع شهرهای بنیعمون رفتار نمود».[13] همچنین این کتاب تاریخ معبد و احکام مربوط به آن را نیز بیان کرده است. کتاب اول تواریخ با طرحریزی معبد توسط حضرت داود و وفات آن پایان مییابد.
کتابی که بعد از این قرار گرفته کتاب دوم تواریخ ایام است. این کتاب دنباله کتاب اول تواریخ ایام است که به ماجرای حضرت سلیمان، ساخته شدن معبد و نیز ماجرای ملکه سبا و آمدن او نزد سلیمان میپردازد. در این کتاب گناهانی نیز به حضرت سلیمان نسبت داده شده است.
پس از وفات حضرت سلیمان رحبعام به جای پدرش پادشاه میشود. با آغاز پادشاهی رحبعام اسرائیل از آنها جدا شده و رحبعام پادشاه یهودا میشود. بعد از این موارد، یک یک پادشاهان یهودا را نام برده میشوند.
کتاب مزبور پس از وفات حضرت سلیمان و تقسیم کشور اسرائیل نیز به ماجراهای کشور جنوبی(یهودا) پرداخته و تا تخریب معبد و تبعید قوم به بابل ادامه مییابد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان