كلمات كليدي : مثنوي، قافيه، داستان سرايي، قالب كهن، مزدوج.
نویسنده : رقیه ابراهیمی
مثنوی منسوب به مثنی (دوتا دوتا)، و در لغت به معنای دوتایی است، زیرا در این گونه شعر هر بیت دو قافیه مستقل میآید؛ یعنی هر دو مصراع، قافیه دارد و قافیه آن با بیت بعدی فرق میکند بدین صورت[1]:
------------------- آ --------------------- آ
------------------- ب --------------------- ب
------------------- ج ---------------------- ج
از آن جهت که تعداد ابیات مثنوی نامحدود است و شاعر از نظر رعایت قافیه نیز در محدودیت قوالب دیگر شعری نبوده و هر بیت قافیهای جداگانه دارد، بهترین قالب شعری برای داستان سرایی است؛ از این رو مثنوی، هم قالب حماسه و هم داستانهای غنایی؛ همچنین قالبی مناسب برای ادبیات تعلیمی منظوم میباشد. صوفیه نیز برای ارائه آموزههای عرفانی خود از آن استفاده میکردند.[2]
مثنوی را مزدوج نیز میخوانند. زیرا هر بیت مستلزم دو قافیه است و در یک بیت قافیه زوج و دوتاست.[3]
در این قالب شعری، شعرهای عاشقانه و غزلوار همچون نامهها نیز سروده شده است.
این قالب شعری از قالبهای خاص فارسی است و در ادبیات عرب رواج چندانی ندارد. نوشتهاند اول کسی که در عربی به این قالب شعر گفت، بشار بن برد (متوفی 167 هـ ق) است؛ اما امروزه از مثنویهای او چیزی باقی نمانده است. بعدها عبدالرحمن الرقاشی معروف به أبان لاحقی – که کلیله و دمنه را به عربی منظوم کرد- روش او را ادامه داد. ابان لاحقی در اصل ایرانی بود و ابنندیم تصریح کرده است که تمایل اصلی او در شعر به قالبهای مثنوی و مسمط بوده است.[4]
«مثنوی از کهنترین قالبهای شعر فارسی است که تقریباً همزمان با آغاز رواج شعر دری پدید آمده است. موضوعات مثنوی بیشتر حماسه، داستان، تمثیل یا حکایات اخلاقی و مضمونهای فلسفی، دینی، عرفانی و اجتماعی بوده است که میتوان آن را در چهار دسته تقسیم کرد:
1- داستانهای حماسی و تاریخی مانند شاهنامه فردوسی و گرشاسبنامۀ اسدی طوسی.
2- داستانهای عاشقانه مانند لیلی و مجنون و خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی.
3- اندیشهها و تعلیمات عرفانی؛ مانند: حدیقة الحقیقة سنایی، منطق الطیر عطار و مثنوی معنوی مولوی.
4- ادبیات تعلیمی و اخلاقی مانند بوستان سعدی.[5]
مثنوی در وزنهای مختلف و متنوعی سروده شده است که پرکاربردترین آنها عبارت است از:
1- فعولن فعولن فعولن فعول (یا فعل) مثل شاهنامه فردوسی، شرفنامه نظامی و بوستان سعدی؛
2- فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (یا فاعلن) مانند منطق الطیر عطار و مثنوی معنوی مولوی؛
3- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل (یا فعولن) مانند خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر الدین اسعد گرگانی.[6]
از مثنوی سازان مشهور قدیم، یکی رودکی است که کلیله و دمنه را در حدود سال 325 هجری در بحر رمل مسدس محذوف مقصور (هم وزن مثنوی مولوی) به نظم آورده و از آن منظومه، غیر از ابیاتی پراکنده اثری نمانده است. ابوشکور بلخی هم که عصر زندگانی او ما بین رودکی و فردوسی است از اساتید مثنویگویان قدیم بود که مثنوی به نام آفریننامه نظم کرده که از آن نیز اثری غیر از ابیات متفرقه باقی نمانده است.[7]
با توجه به آنکه فارسی زبانان بدون فاصله پس از ظهور شعر فارسی کوشیدند تا خود را از زیر نفوذ دستورهای شاعری و بلاغی زبان عرب آزاد کنند، به همین دلیل قالبهایی را به کار بردند که در زبان عربی به آن توجه نمیکردند که مهمترین این قالبها مثنوی است.
شبلی نعمانی، مثنوی را سودمندترین و وسیع ترین قالب شعر فارسی میداند که بهترین عرصه برای نمایش مناظر طبیعی، احساسات انسانی و واقعه نگاری و تخیل است.[8]
در قرون متوالی شاعران برای سرودن اشعارشان از این قالب شعری استفاده کردهاند و در هر دوره آثاری ارزشمند را بر جای گذاشتهاند؛ اما در قرون حاضر به دلیل حضور رمان و داستان در ادبیات فارسی، کاربرد داستانی مثنوی کمتر شده و گرایش جدی به آن دیده نمیشود و تنها از جمله نمونههای موفق آن میتوان از شعر «عقاب» پرویز خانلری، «بت شکن بابل» مهدی حمیدی شیرازی و نیز مثنویهای هوشنگ ابتهاج نام برد.[9]