راز شناخت حضرت مهدی (عج)
راز غیبت
معلوم شد که امکان طولانى شدن عمر، وجود دارد و حضرت مهدى (عج ) با عمرى طولانى در پس پرده غیبت به سر مى برد. اکنون این سؤ ال مطرح است که چرا آن حضرت ظاهر نمى شود(213) و راز این غیبت طولانى چیست ؟
فلسفه غیبت حضرت مهدى (عج ) را مى توان در امور زیر خلاصه کرد:
الف آماده پذیرش نبودن جامعه جهانى
گرچه قسمتى از شرایط ظهور حضرت مهدى (عج ) خارج از حوزه اختیار مردم است ، اما اجراى کلى ماءموریت آن حضرت در گروه فراهم شدن شرایط خارجى و عینى است که مردم در آن نقش تعیین کننده دارند و تا آماده شدن مردم جهان براى پذیرش حکومت جهانى به رهبرى حضرت مهدى (عج ) همچنان غیبت ادامه داشته ، ظهور آن حضرت به تاءخیر خواهد افتاد، و این آمادگى ، عمدتاً به بُعد فکرى و فرهنگى مردم مربوط مى شود.
توضیح این که باید سطح افکار مردم جهان چنان بالا رود که بدانند تفاوت جغرافیایى ، نژادى ، رنگ و زبان هیچ گونه امتیازى براى انسان ها محسوب نمى شود و باید همه از حقوق یکسان و برابر برخوردار گردند. و همه انسان ها مانند اعضاى یک خانواده در کنار یک دیگر زندگى کنند. به عبارت دیگر، باید مردم جهان بعد از تجربه تلخ ظلم و ستم حکومت هاى فاسد، این احساس را پیدا کنند که انتظار عدالت ، از حکومت هاى بشرى بى جا و بى مورد است ؛ به هر حال بشر باید از حصار مادیت ، رهیده ، دست نیاز به سوى آسمان دراز کند و از خداوند مدد جوید.
بدیهى است بدون آمادگى فکرى مردم ، اصلاحات اجتماعى امکان پذیر نیست ؛ از این رو، پیامبران نیز براى پیشبرد اهدافشان نخست از تعلیم و تربیت و پرورش افراد زبده و لایق استفاده مى کردند و با ایجاد تحول فرهنگى در جامعه ، راه را براى اصلاحات دیگر هموار مى کردند. حضرت مهدى (عج ) نیز به تقدیر الهى باید به ظلم و ستم در جهان پایان بخشد و عدالت را در پهنه زمین بگستراند و اجراى این طرح بزرگ ، بدون آمادگى فرهنگى مردم جهان امکان پذیر نیست . مردم باید به قدر کافى تلخى بى عدالتى ها و ضعف قوانین بشرى را لمس نمایند و آن قدر چوب سرپیچى و انحراف از دین را بخورند تا به طور واقعى در طلب مصلح برآیند.
خداوند متعال فرموده :
(اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِاءَنْفُسِهِمْ)
خداوند وضع هیچ قومى را تغییر نمى دهد تا این که آنان خود را تغییر دهند.
خواجه طوسى در این باره فرموده :
(وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ اخَرُ وَ عَدَمُهُ مِنّا)
وجود امام ، لطف خداوند است و تصرف او (بودنش در میان مردم و تدبیر امور ایشان ) لطف دیگرى است و نبودن آشکار او (در میان ما) از ناحیه خود ماست .
ب بیم از کشته شدن
هر یک از رهبران الهى اعم از انبیا و جانشینان آن ها همواره از سوى دشمنان کینه توز مورد تهدید قرار مى گرفتند که به صورت هاى آزار، شکنجه ، به زندان افکندن ، تبعید کردن و کشتن ، عملى مى شد. نیاکان حضرت مهدى (عج ) هر کدام به نحوى متحمل این آزارها شده بودند. با توجه به این مطلب ، براى آن حضرت سه راه بیشتر وجود ندارد:
1 حضور در میان مردم و صبر کردن تا هنگامى که شرایط قیام فراهم شود؛ که در این صورت کشته شدن حضرت مانند اجداد بزرگوارش به دست دشمنان بسیار محتمل خواهد بود.
2 ظهور و قیام قبل از فراهم شدن شرایط و آمادگى هاى لازم ؛ که در این صورت بى تردید بدون دستیابى به نتیجه کشته خواهد شد.
3 غیبت و عدم ظهور تا روزى که مصلحت ظهور فراهم شده و آن حضرت بتواند بر ستمکاران چیره گردد.
زراره مى گوید: از امام صادق (ع ) شنیدم که فرمود:
براى قائم قبل از قیامش غیبتى خواهد بود. عرض کردم : چرا؟ فرمود: زیرا مى ترسد و اشاره به شکمش کرد.
زراره مى گوید: مقصود حضرت ، کشته شدن بود.
باید توجه داشت هر چند شهادت آرزوى اولیاى خداست ، اما حضرت مهدى (عج ) جانشین ندارد و امام دیگرى بعد از او نخواهد بود. بنابراین لازم است تا قبل از فراهم شدن شرایط ظهور، همچنان در پرده غیبت به سر برد.
ج آزمایش مردم
یکى از اسرار غیبت که در روایات به آن اشاره شده ، مساءله آزمایش مردم در غیبت ولىّ خداست ؛ زیرا گردن نهادن به اطاعت یک امام ظاهر و آشکار، ممکن است از روى ترس یا طمع باشد، اما ایمان به اطاعت از امام غایب از این عیب ها به دور است .
در بخش هاى پیشین گذشت که امامت حضرت مهدى (عج ) مساءله اى است که به دست پیامبر(ص ) در جدول عقاید و معارف اسلامى قرار گرفته است و مسلمانان باید به امامت آن حضرت و ظهورش ایمان داشته ، همواره در انتظار ظهورش باشند. طولانى شدن غیبت موجب مى شود افکار و عقاید باطنى افراد بروز کرده و مشخص گردد که چه کسانى به وعده هاى پیامبر(ص ) ایمان دارند و همچنان بر اعتقاد به امامت حضرت مهدى (عج ) استوار مى مانند و آزمایش یکى از اهداف آفرینش انسان است .
در قرآن چنین مى خوانیم :
او خداوندى است که مرگ و زندگى را آفرید تا بیازماید که کدامین از شما عمل نیکوترى دارد.
منصور(219) مى گوید: امام صادق (ع ) فرمود:
اى منصور! این امر (گشایش به واسطه ظهور آخرین حجت الهى ) به سویتان نخواهد آمد، مگر بعد از این که مردم ماءیوس مى گردند. هم چنین سوگند به خدا، (این امر نخواهد بود) مگر این که از همدیگر جدا شده و آزمایش شوید (صفوف حق و باطل مشخص گردد)... .
زید شحام از امام صادق (ع ) نقل مى کند که فرمود:
حضرت صالح (ع ) مدتى از میان قومش پنهان شد... سپس به سوى آن ها آمد، در حالى که به سه دسته تقسیم شده بودند: دسته اى که او را انکار کردند و به او معتقد نگشتند، عده اى که به او شک داشتند و گروهى که بر ایمان به صالح وفادار باقى ماندند. حضرت صالح (ع ) ابتدا به سوى گروه دوم رفت و به آنان گفت : من صالح هستم . آنان او را تکذیب کردند و از خود راندند و گفتند: خداوند از تو بیزار باشد، همانا صالح به شکل تو نبود.(222) سپس به سوى دسته اول رفت . آنان نیز او را نپذیرفتند و به شدت وى را رد کردند. بعد به طرف گروه مؤ من رفت و فرمود: من صالح هستم . آنان گفتند: به ما خبرى بده که توسط آن یقین کنیم تو همان صالح هستى (و تغییر قیافه ات مهم نیست )؛ زیرا تردیدى نداریم که خداوند انسان را به هر شکلى که بخواهد درمى آورد... صالح به آنان گفت : من همان صالحى هستم که ناقه را برایتان آورد. آنان گفتند: راست گفتى ؛ حال ناقه صالح ، چه نشانه اى داشت ؟ او پاسخ داد: یک نوبت آشامیدن آب مال شما و یک نوبت نیز مخصوص ناقه بود. آنان گفتند: به خداوند و به آنچه تو آوردى ایمان داریم ... .
سپس حضرت صادق (ع ) فرمود:
همانا قائم (عج ) مانند صالح خواهد بود (که غیبتش موجب مى شود عده اى از پیروانش در او به شک و تردید افتند و عده اى نیز انکارش نمایند و همه آنان نمى توانند از آزمایش غیبت ، موفق بیرون آیند.)
تا این جا بعضى از رموز غیبت را ذکر کردیم و ممکن است غیبت طولانى آن حضرت رازها و حکمت هاى بیشترى داشته باشد که ما از آن ها آگاهى نداریم و در روایات به این مطلب اشاره شده است .
عبدالله بن فضل مى گوید: از امام صادق (ع ) شنیدم که فرمود:
به ناچار صاحب این امر داراى غیبتى خواهد بود که تبهکاران در آن به شک و تردید مى افتند. عرض کردم : فدایت شوم ؛ چرا؟ فرمود: به خاطر امرى که اجازه بیانش را (به طور تفصیل ) نداریم . عرض کردم : حکمت غیبتش چیست ؟ فرمود: (اجمالش این است که ) راز غیبت مهدى (عج ) همان راز غیبت حجت هاى پیش از اوست و حکمت (واقعى ) غیبت بعد از ظهور آشکار مى گردد، چنان که راز کارهایى که خضر(ع ) انجام داد، کشتى را سوراخ کرد، پسر بچه اى را کشت و دیوارى را بنا کرد، بعد از جدایى او از موسى (ع ) روشن گردید. (و موسى (ع ) قبل از جدایى ، راز آن ها را نمى دانست و از آن رو به خضر(ع ) نیز اعتراض نمود). اى پسر فضل ! این امر (غیبت مهدى (عج ) کار خداوند، از اسرار او و از امور غیبى و الهى است و چون مى دانیم خداوند، حکیم است باید تصدیق کنیم کارهاى او (از جمله در غیبت نگه داشتن ولىّ خودش ) همه داراى حکمت و راز است ، گرچه براى ما آشکار نباشد.
آثار وجود حضرت مهدى (عج )
سؤ ال دیگر در مورد حضرت مهدى (عج ) این است که وجود یک رهبر در صورتى مفید است که با پیروانش تماس مداوم داشته باشد، در صورتى که زندگى آن حضرت در دوران غیبت یک زندگى خصوصى است ، نه یک زندگى اجتماعى به عنوان امام و پیشوا؛ بنابراین اثر وجودى این ذخیره الهى براى مردم چیست و امت اسلامى در زمان غیبت از وجود ایشان چه بهره اى مى برند؟
این سؤ ال در عصر حاضر و تنها براى ما مطرح نشده ، بلکه از روایات برمى آید که قبل از تولد حضرت مهدى (عج ) هنگامى که پیامبر(ص ) و امامان (ع ) درباره غیبت ایشان سخن مى گفتند، با این سؤ ال رو به رو بودند؛ به عنوان نمونه :
جابر بن عبدالله انصارى از پیامبر(ص ) پرسید: آیا شیعیان از وجود امام در غیبتش بهره مند مى شوند؟ آن حضرت فرمود:
آرى ، سوگند به خدایى که مرا به پیامبرى برانگیخته ، مردم زمان غیبتش از او بهره مند گشته و به نور ولایت و رهبرى اش راهنمایى مى شوند، همان گونه که از خورشید هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره مند مى گردند.
خورشید دو نوع نورافشانى مى کند: مستقیم و غیر مستقیم . در نورافشانى مستقیم و آشکار، اشعه آفتاب به خوبى دیده مى شود، اما در تابش غیر مستقیم ، ابرها همانند یک شیشه مات ، نور خورشید را گرفته و پخش مى کنند.
نور آفتاب مهم ترین نقش را در حیات موجودات زنده ایفا مى کند؛ رشد و نمو موجودات ، تغذیه و تولید مثل آنها، حس و حرکت و جنبش ، زنده شدن زمین هاى مرده و... همه و همه به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نور آفتاب بستگى دارد و بدون آن همه به خاموشى خواهند گرایید و این برکات و آثار حیات بخش ، مخصوص زمانى نیست که نور به طور مستقیم مى تابد، بلکه بسیارى از این آثار در نورِ ماتِ خورشید نیز وجود دارد و تنها قسمتى از آن آثار که نیاز به تابش مستقیم دارد، موجود نیست .
خورشید وجود امام مهدى (عج ) در زمان غیبت ، داراى آثار گوناگونى است که به رغم تعطیل بودن رهبرى ظاهرى اش ، فلسفه وجودى او را آشکار مى سازد. برخى از آن آثار عبارتند از:
الف وساطت فیض
اراده خداوند بر این تعلق گرفته که آنچه از ذات مقدسش به موجودات افاضه مى شود، از طریق اسباب و مجارى مشخص صورت گیرد و همه امور از راه علت و سبب خود به جریان افتند. فیوضات الهى بر دو قسم است :
فیوضات تکوینى : تمام هستى و سراسر کاینات از کوچک ترین موجودات تا کهکشان هاى بزرگ و عوالم دیگر، همه فعل خدا و صادر شده از اراده اوست . فیوضات تکوینى خداوند با واسطه به موجودات مى رسد و آن واسطه وجود (ولى الله ) (پیامبر یا وصى معصوم او) است . وجود (ولى الله ) داراى چنین مرکزیتى در عالم هستى است که معبر پیدایش و ادامه هستى و تسلسل آفرینش است و خود او نخستین فیض الهى است که سبب سایر افاضه هاى خداوند است ؛ بنابراین ، جهان به وجود (ولى الله ) برقرار است .
امام هادى (ع ) به پیروانش تعلیم مى دهد که بگویند:
(وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ اءَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ)
و به واسطه شماست که خداوند باران را نازل مى کند و از فرود آمدن آسمان به زمین جلوگیرى مى نماید، مگر این که خود بخواهد.
ابى حمزه مى گوید: به امام صادق (ع ) عرض کردم : آیا زمین بدون امام ، ماندگار است ؟ فرمود:
اگر زمین بدون امام باشد، اهلش را فرو مى برد.
جریان شب قدر و نزول فرشتگان بر امام و تقدیر امور، در جهت همین تاءثیر تکوینى امام در جهان خلقت است و نشان مى دهد فیوضات الهى و سرنوشت ها به طور اجمال بر امام (ع ) عرضه مى شود و از طریق اراده آن حضرت به طور تفصیل ، تحقق مى یابد.
امام باقر(ع ) در این باره مى فرماید:
اى گروه شیعه ! به سوره (انّا اءنزلناه ) (بر وجود امام و جانشین پیامبر) احتجاج کنید که پیروز مى شوید. سوگند به خدا، این سوره حجت خدا بر بندگانش بعد از پیامبر(ص ) است .
هم او فرمود:
اراده حتمى خدا بر این تعلق گرفته که در هر سال شبى باشد که فرشتگان براى تنظیم و تفسیر امور فرود آیند... و خداوند بزرگ تر از این است که روح و فرشتگان را بر کافر و فاسقى (رهبران و خلفاى جور) نازل کند، (پس آنان برقلب امام معصومى فرود مى آیند.)
بنابر مضمون این سوره ، شب قدر، هر سال وجود دارد، پس صاحب شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد؛ چرا که تداوم تقدیر در امر آفرینش ، سنت تغییرناپذیر الهى است و مستلزم تداوم مُجرى تقدیر یعنى وجود مقدس حضرت مهدى (عج ) است .
از دیگر فیوضات تکوینى امام عصر(عج )، نفوذ روحانى او در دل هاى مستعد است که موجب مى شود آنان کشش و جذبه خاصى نسبت به ولایت (ولى الله ) پیدا کنند و تحت تاءثیر هدایت باطنى آن حضرت قرار گرفته ، در صراط مستقیم الهى ، ثابت قدم بمانند.
فیوضات تشریعى : امر هدایت و تشریع ، خود فیضى بزرگ بوده ، نیازمند واسطه اى قابل است که آن را دریافت کند و به مردم برساند. این گونه نیست که هر نفسى ، مستعدِ قبول وحى و علوم الهى باشد. واسطه فیض تشریعى در مصداق خارجى ، پیامبر یا امام است که هم اکنون منحصر به وجود مقدس حضرت مهدى (عج ) است . نفس پاک و معصوم ایشان ، حامل علوم پیامبر(ص ) است و با ظهورش به تعلیم و تربیت و ارشاد مردم خواهد پرداخت و نفوس بشرى را به کمال خواهد رسانید. در حال حاضر به خاطر آماده نبودن شرایط ظهور، مردم جهان از هدایت تشریعى حضرتش محرومند؛ هر چند در مواردى ممکن است جاهلى را ارشاد کند و افرادى را به صلاح و درستى راهنمایى نماید، امّا این مطلب عمومى نیست .
نتیجه این که مى توان گفت : حضرت مهدى (عج ) در شاءن هدایت تشریعى که شاءنى از شؤ ون امامت است ، غایب و پنهان است ، اما در دیگر شؤ ون امامتش ، در جهان ، حاضر، ناظر، فعال و نافذ است و اگر او از تمام شؤ ون امامتش برکنار باشد، جهان هستى ، اهلش را فرو خواهد برد؛ چرا که تا (ولىّ خدا) هست ، جهان هست ؛ چنان که تا جهان هست ، حجت خدا نیز هست .
ب امید بخشى
در میدان هاى نبرد، همت سربازان به ویژه فرماندهان ، این است که پرچم در برابر حملات دشمن همچنان در اهتزاز باشد؛ چرا که برقرار بودن پرچم ، مایه دلگرمى سربازان و تلاش و کوشش مستمر آن هاست . هم چنین وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهى هر چند در ظاهر خاموش و ساکت باشد خونِ گرم و پرحرارتى را در عروق سربازان به حرکت درمى آورد و آنان را به تلاش بیشتر وامى دارد، اما هرگاه خبر قتل فرمانده در میان سپاه پخش شود، ممکن است لشکرى بزرگ در اندک زمانى متلاشى گردد.
شیعه بنابر عقیده اى که به وجود امام زنده و غایب دارد، خود را تنها نمى داند و همواره انتظار ظهور آن سفر کرده را مى کشد. اثر روانى این طرز فکر در زنده نگه داشتن امید در دل ها و وادار ساختن افراد به خودسازى و آمادگى براى انقلاب جهانى او، به خوبى قابل درک است ، به ویژه این که ، امام (ع ) در دوران غیبت به طور مداوم ، مراقب حال شیعیان و پیروان خویش است و طبق الهام الهى از اعمال آن ها آگاه مى گردد. این اندیشه سبب مى شود همه معتقدان به آن حضرت در یک مراقبت دائم فرو روند و هنگام ورود در هر کارى توجه به آن نظارت عالى داشته باشند. اثر تربیتى این طرز فکر نیز قابل انکار نیست .
توسل به حضرت مهدى (عج ) و الطاف ویژه
توسل به بندگان خاص خداوند یکى از وسایل تقرب به درگاه خداست . در این میان توسل به حضرت مهدى (عج ) به عنوان مقرّب ترین بنده خدا در روى زمین ، مى تواند مشکلات متوسلان را برطرف کند.
افراد زیادى در گذشته و حال بوده و هستند که این امر را تجربه کرده اند و با توسل و تضرع به درگاه خدا توفیق تشرف به محضر امام را یافته و به شفاعت ایشان به خواسته هاى خود رسیده گرفتاریشان رفع شده است . چه انسان هایى که با سوز و گداز به ساحت مقدس آن امام همام ، متوسل گردیده و از الطاف حضرتش بهره مند شده اند. و این خود از دلایل تجربى وجود حضرت مهدى (عج ) در پشت پرده غیبت و فایده رسانى اش به مردم است . اگر ما در حجاب گناه خود زندانى و از الطاف ویژه آن حضرت محروم هستیم ، دلیل بر نبودن او نیست . ما مى توانیم به عنوان یک منتظر واقعى امام زمان (عج ) با توسل به ساحت مقدسش ، از عنایات ایشان بهره مند گردیم و از انوار تابناک خورشید وجودش ، راه خود را در تاریکى ها بیابیم .
نباید انتظار داشت که آفتاب براى نورافشانى مستقیم از پشت ابرها پایین بیاید، بلکه ما باید همچون مسافران هواپیما بر فراز ابرها قرار گیریم و از شعاع حیات بخش آفتاب بهره مستقیم گیریم .
انتظار
در انتظار حضرت مهدى (عج )
پیش از این گفته شد که اندیشه پیروزى نهایى حق بر باطل و غلبه قطعى صالحان و پرهیزکاران و کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران از اجتماعات بشرى ، ریشه قرآنى دارد(233) که در روایات اسلامى از آن به (انتظار فرج ) تعبیر شده است . اصل انتظار فرج از یک اصل کلى قرآنى دیگر استنتاج مى شود و آن (حرمت یاءس از رَوْح الله )(234) است . افراد با ایمان در هیچ شرایطى تسلیم یاءس و ناامیدى نمى شوند، اما این انتظار فرج و امیدوارى به رحمت خدا، در مورد یک عنایت عمومى براى همه بشر است ، نه شخصى یا گروهى ؛ به علاوه این انتظار با نویدهاى خاص و مشخصى همراه است و ظهور حضرت مهدى (عج ) که مظهر رحمت خداوندى است ، یک حادثه قطعى در آینده تاریخ است .
این اندیشه مشتمل بر عنصر خوش بینى نسبت به آینده و طرد عنصر بدبینى نسبت به پایان کار بشر است .
انتظار سازنده و مخرب
گروهى این گونه فکر مى کنند که اگر ظهور حضرت مهدى (عج ) همان طور که در روایات تصریح شده است جز با پر شدن زمین از ظلم و فساد واقع نخواهد شد، بنابراین دست زدن به هرگونه اصلاحات اجتماعى کمک به تاءخیر ظهور است و براى تسریع آن لازم است از اقدامات اصلاحى خوددارى کرده ، انجام آن را برعهده حضرت مهدى (عج ) گذاشت . بنابراین دیدگاه ، مفهوم انتظار، دست روى دست گذاشتن به دور از هرگونه مسؤ ولیت پذیرى اجتماعى و انجام وظیفه است .
روشن است این برداشت منفى از انتظار، با تعالیم عمومى اسلام ، به ویژه وظایف منتظران در زمان غیبت ، منافات دارد. انتظار فرج که از عبادات و بلکه برترین آن ها شمرده شده ، نمى تواند یک چنین بار منفى داشته باشد.
پیامبر اکرم (ص ) فرموده است :
(اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتى اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ)
برترین اعمال امّتم انتظار فرج (حضرت مهدى ) از سوى خداوند بزرگ است .
این حدیث ، بیانگر آن است که انتظار فرج از سنخ عمل است ، نه دست روى دست گذاشتن و سکوت . بنابراین ، لازمه انتظار، حالت آماده باش داشتن و تهیه مقدمات آن ظهور بزرگ است .
دوران دولت حضرت مهدى (عج ) به تعبیر قرآن ، دوران حکومت (بندگان صالح )(236) است ، یعنى آنان که صالحند وارث زمین مى شوند. آیا انتظار این دوران ، بدون به وجود آمدن بندگان صالح و شایسته ، درست است یا انتظارى است کاذب ؟! پس باید نخست در زمره بندگان صالح درآییم ، آن گاه طالب نویدى که به آنان داده اند، باشیم . پس امتى که در انتظار ظهور مصلح به سر مى برد، باید خود صالح باشد.
به بیان دیگر، چگونگى انتظار همواره متناسب با هدفى است که در انتظار وقوع آن هستیم :
انتظار آمدن یک مسافر عادى از سفر؛
انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز؛
انتظار فرا رسیدن فصل چیدن میوه از درخت و برداشت محصول ؛
ارتشى که هر لحظه در انتظار آمدن فرمانده و فرمان او براى جهاد آزادى بخش به سر مى برند و... .
هر یک از این انتظارها آمیخته با نوعى آمادگى است . به عنوان مثال ، انتظار آمدن یک مسافر عزیز از راه دور به این است که خود را براى استقبال از او آماده کنیم و براى پذیرایى از وى وسائل و امکانات لازم را تهیه کرده باشیم .
انتظار یک مصلح جهانى نیز به معناى آماده باش کامل فکرى و عملى براى پیشبرد اهداف اوست . به عبارت دیگر، در دوران انتظار یعنى پیش از ظهور، باید آن گونه باشیم که اگر امام ظهور نمود از ما انتظار دارد آن گونه باشیم .
پاداش منتظران
کسى از امام صادق (ع ) پرسید: درباره کسى که انتظار ظهور حکومت حق را مى کشد و با این حال از دنیا مى رود چه مى گویید؟ امام فرمود:
او همانند کسى است که در خیمه (قائم ) (عج ) (ستاد ارتش او) با او باشد. سپس اندکى سکوت کرد و فرمود: بلکه مانند کسى است که همراه پیامبر(ص ) بوده است .
این مضمون با تعبیرات دیگرى نیز نقل شده است :
او مثل کسى است که در محضر پیامبر(ص ) شهید شده است .
او به منزله کسى است که پیش روى پیامبر(ص ) جهاد کند.
همانند کسى است که خونش در راه خدا ریخته باشد.
امام صادق (ع ) در روایت دیگرى فرمود:
... کسى که دوست دارد از یاران (قائم (عج ) باشد، پس منتظر بماند و به پرهیزکارى و روش هاى نیک خو بگیرد؛ اگر او بمیرد و بعد از او (قائم )(عج )قیام کند، براى او پاداش کسى خواهد بود که آن حضرت را درک کرده باشد؛ بنابراین (در عمل به دین ) جدیّت و تلاش کنید؛ و اى گروهى که مورد عنایت و رحمت خدا هستید (پاداش الهى ) گوارایتان باد، منتظر بمانید.
عبارات یاد شده ، روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه ، میان مساءله انتظار و جهاد وجود دارد و انتظارِ چنین انقلابى ، همواره با جهادى وسیع و دامنه دار همراه است .
وظایف منتظران
منتظران راستین آن حضرت علاوه بر انجام دستورهاى عمومى اسلام ، باید تکالیف خاصى را در مورد حضرت مهدى (عج ) مراعات نمایند که به بعضى از آن ها اشاره مى کنیم :
1 شناخت درست از امامت و صفات آن حضرت ؛ زیرا اعتقاد به امامت ایشان از ارکان اعتقادى دین اسلام است که مرگ بدون آن از نوع مرگ ضلالت و جاهلیت است .