دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مباحث جارى در اخلاق کاربردی

امروزه فلاسفه اخلاق، درصدد برآمده‌اند تا بیشتر به مسائل و امورى بپردازند که کانون بحران‌ها و معضلات عملى اخلاق را نشانه رفته باشد. اصول و قواعدى نظیر عدالت ورزیدن، دروغ نگفتن، به‌حق حیات دیگران احترام گذاشتن، آسیب‌نرساندن به دیگران و... که موردقبول عموم نظریه‌هاى هنجارى‌اند و در اصل اخلاقى بودن آنها اختلاف چندانى مشاهده نمى‌شود و فاعل اخلاقى در کاربرد آنها نیز در بسیارى موارد با پیچیدگى و دشوارى خاصى مواجه نمى‌شود؛ اما شناسایى و تشخیص رفتار درست از نادرست، در بسیارى حوزه‌هاى عملی- خصوصا با پیشرفتى که فناورى داشته تصمیم‌گیرى‌هاى اخلاقى دشوارى را در حوزه‌هایى...
No image
مباحث جارى در اخلاق کاربردی
مباحث جارى در اخلاق کاربردی سقط جنین، شبیه‌سازی، قتل ترحمى و خودکشی، حقوق حیوانات، تبعیض مثبت و...1 . مقدمه: امروزه فلاسفه اخلاق، درصدد برآمده‌اند تا بیشتر به مسائل و امورى بپردازند که کانون بحران‌ها و معضلات عملى اخلاق را نشانه رفته باشد. اصول و قواعدى نظیر عدالت ورزیدن، دروغ نگفتن، به‌حق حیات دیگران احترام گذاشتن، آسیب‌نرساندن به دیگران و... که موردقبول عموم نظریه‌هاى هنجارى‌اند و در اصل اخلاقى بودن آنها اختلاف چندانى مشاهده نمى‌شود و فاعل اخلاقى در کاربرد آنها نیز در بسیارى موارد با پیچیدگى و دشوارى خاصى مواجه نمى‌شود؛ اما شناسایى و تشخیص رفتار درست از نادرست، در بسیارى حوزه‌هاى عملی- خصوصا با پیشرفتى که فناورى داشته تصمیم‌گیرى‌هاى اخلاقى دشوارى را در حوزه‌هایى بکر فراروى فیلسوفان اخلاق قرار داده است- پیچیدگى‌ها و ظرافت‌هایى دارد که معضلاتى اخلاقى را پدیده آورده است. همین مسئله توجه فیلسوفان اخلاق را به رشته‌اى به نام اخلاق کاربردى )applied ethics( جلب کرده است. اخلاق کاربردى درباره مسائلى نظیر محیط‌زیست، سقط‌‌جنین، قتل ترحمی، شبیه‌سازی، معضلات اخلاقى مدیریت، شهروندی، مهاجرت، حقوق حیوانات، نژادپرستی، تبعیض جنسی، خشونت وجنگ و... به بحث مى‌پردازد. آنگاه که فیلسوفان به‌جاى تعیین درستى و ناردستى امور، در کلى‌ترین حالت‌ها، به دنبال تشخیص رفتارها و عملکردهاى اخلاقی، درست در این‌گونه موارد و حیطه‌هاى خاص باشند، درگیر اخلاق کاربردى شده‌اند. بنابراین اخلاق کاربردى به دنبال دست یافتن به قواعدى خاص‌تر ازقواعد عام اخلاقى است که در شرایط ویژه و موضوعات و موارد مشخص‌تر و جزئى‌تر کارایى داشته باشد؛ هرچند که به نظریه‌هاى عام مطرح در اخلاق هنجارى نیز بى‌توجه نیست. از این نظر امروزه درحوزه تفکر اخلاقى به این دسته مباحث به‌عنوان بخشى مستقل از اخلاق که از دامنه‌اى بسیار گسترده برخوردار است، نظر مى‌شود. برخى ویژگى‌هاى اخلاق کاربردى عبارت است از: 1- توجه بیشتر به زمینه‌ها وجزئیات 2- تکیه بر معضلات کاربردى مسائل و کانون‌ بحران‌هاى اخلاقی 3- برخوردارى از روشى نه کاملا قیاسى و نه کاملا استقرایی، بلکه شیوه‌اى که به استعاره از جان راولز، آن را “موازنه متفکرانه” )Reflective equilibrium( مى‌خوانند. 4- توجه مستقیم به موضوعات عملى و کاربردى در اخلاق 5- بررسى مسائل جدید اخلاقى که در نتیجه پیشرفت تکنولوژى و علم مطرح شده است 6- پى‌جویى راه‌حل‌هاى عملى در مورد تعارضات اخلاقى و تلاش براى ارائه پاسخ‌هاى جدید به برخى مسائل چالش خیز قدیمی. 7- تلاش براى نهادینه کردن اخلاق میان گروه‌ها وجوامع مختلف گفتنى است اخلاق کاربردى شامل اخلاق حرفه‌اى هم مى‌شود، اخلاق حرفه‌اى به بررسى چالش‌هاى اخلاقى‌اى که توسط شاغلین حرفه‌ها، نظیر پزشکان، پرستاران، وکلا، کارگران و... تجربه مى‌شوند، مى‌پردازد و به‌دنبال مطالعه و فهم مبانى ارزشها و الزامات حرفه‌اى است. 2. معرفى یک کتاب: در ادامه براى آشنایى بیشتر با برخى از جدیدترین بحث‌ها در اخلاق کاربردی، گزارشى از کتاب مباحثات جارى در اخلاق کاربردی، نوشته آندرو آی. کوهن )Andrewi. Cohen( و کریستوفر، هیث ولمن )Christopher heath wellman( که در سال 2005 انتشار یافته، تقدیم مى‌شود. کتاب “مباحث جارى در اخلاق کاربردی”، 11 بخش دارد که در هر بخش دو مقاله در مقابل هم نگاشته شده است. اینها مقالاتى تازه سفارش شده به قلم برخى نظریه‌پردازان برجسته معاصر در این رشته است. فیلسوفان، نظریه‌پردازان اجتماعى و دانشمندان حقوق، بر سر موضوعاتى ماندگار و ارزش‌هاى ویژه معاصری، مانند سقط‌جنین، تبعیض مثبت، حیوانات، اعدام، شبیه‌سازی، قتل ترحمی، مهاجرت، پورنوگرافى (هرزگى جنسی)، زندگى خصوصى در جامعه مدنی، ارزش‌هاى طبیعت و گرسنگى جهانی، در تقابل با یکدیگر قرار گرفته‌اند. نویسندگان مقالات مذکور از پیشرفت‌هاى تازه در اخلاق و نظریه سیاسی، اقتصاد، علم و سیاست عمومى بهره جسته‌اند. مقالات آنها با بیانى ساده و قلمى روان نگاشته شده تا براى دانش‌آموزان مقدماتى قابل فهم باشد؛ اما در عین حال استدلال‌هاى قاطع و موشکافانه‌اى را مطرح کرده‌اند که دقت دانشمندانى را که با این موضوع مهم سروکار دارند، طلب مى‌کند. پاتریک لى )patrik lee( و روبرت پی.جرج )Robert P.George( ادعا مى‌کنند که سقط‌جنین غالبا به قتل ناصواب یک انسان منجر مى‌شود. آنان در مقاله “خطاى سقط جنین” اظهار مى‌دارند که جنین موجودى متمایز و اخلاقا مهم است که ذاتا براى تبدیل به انسانى مستقل و کامل طراحى شده است؛ البته اگر به واسطه مرض یا رفتار خشونت‌آمیزى متوقف نشود. جنین همان موجودیت یک انسان را داراست و تنها تفاوت آن این است که در سطح کاملا بدوى از رشد به سر مى‌برد. نویسندگان این مقاله از چگونگى جوهر جسمانى زندگى ما و نیز چگونگى رشد جسمانى ما پیش از تولد بحث مى‌کنند. ما در لحظه وقوع حاملگى (لحظه‌اى که در رحم مادر قرار مى‌گیریم) شانیت اخلاقى مى‌یابیم؛ هر یک از ما در آن لحظه به موجودى تبدیل مى‌شود که از استعداد تجربه و رشد عملیات ذهنى بالاتر برخوردار است. چنین استعدادى در اجزاى صرف بدن آدمى یا در میان حیوانات غیرانسانى یافت نمى‌شود. انسانها بدان دلیل که گونه خاصى از وجودند، از حقوق برخوردارند؛ اما منزلت اخلاقى آنان تابعى از قلمروى نیست که در آن صفات ویژه‌اى از خود بروز مى‌دهند. لى و جرج استدلالى را تحت عنوان “استدلال حقوق جسمی”‌بررسى مى‌کنند که معتقد است زنان ملزم به این نیستند که جسم خود را در معرض حمل جنین قرار دهند؛ اما با این بیان که روابط غیرتوافقى گاه مسئولیت‌هاى اخلاقى به بار مى‌آورد، این استدلال را رد مى‌کنند. جز در مواردى که زندگى مادر در خطر است، هنگامى که سختى به نهایت رساندن حمل یک جنین بسیار کمتر از صدمه‌اى باشد که بر کشتن جنین مترتب مى‌شود، مادر باید ایثار کرده دوران حمل را به پایان برساند. مارگارت اولیفیالیتل )Margaret Olivia little( از سقط جنین به‌عنوان کارى که اغلب به‌لحاظ اخلاقى مجاز است، دفاع مى‌کند؛ اما نه به این دلیل که جنین‌هاى روبه رشد از نظر اخلاقى توده‌هاى بى‌اثرى از سلول‌ها هستند. وى در مقاله “جواز اخلاقى سقط جنین” از این بحث مى‌کند که در اخلاق و ادله اخلاقى نباید به پذیرش دیدگاه‌هاى متافیزیکى مجبور شویم که مقولات تبیینى را تنها در بیان‌هاى ثابت و لایتغیر لحاظ مى‌کنند، بلکه مى‌توانیم از دیدگاه متافیزیکى متنوع‌ترى بهره‌مند شویم که کیفیت‌هاى اسکالر )Skaler( و تحول جارى را به عنوان کلیدى براى رسیدن به تصویرى مناسب از جهان به رسمیت مى‌شناسد.لیتل متذکر مى‌شود که استدلال‌هایى که شانیت اخلاقى را صرف استعداد جنینى مى‌کنند، عمدتا گمراه کننده هستند. باید بپذیریم که چنین استعدادهایى جدا به این وابسته است که عده‌اى از زنان آن را اختیار کنند. لیتل معتقد است که جنین‌ها از نظر اخلاقى بى‌اثر نیستند؛ موقعیت روبه‌رشد آنها شانیت روبه‌رشد اخلاقى را در آنها سبب مى‌شود. با این حال به نظر او گاهى مى‌توان زنان را در ابتداى بارداری، در انصراف از خاصیت و تحمل موجود زنده روبه رشدى که هنوز موجودیت آن شکل نگرفته، مجاز دانست و در نتیجه سقط جنین را در مورد آنان تجویز کرد. این نکته بخشى از استدلال بر این است که چرا برخى مواردسقط جنین ناقض هیچ حقى نیست. سپس لیتل بازسازى بحث سقط جنین را در قالب یکى از بحث‌هاى اخلاقى حاملگى طرح مى‌کند. موضوعات حاملگى و مادر شدن پروژه‌هاى بسیار مهمى هستند که لوازم اخلاقى ژرفى را در پى دارند. این موضوعات علاوه بر پرداختن به ریسک‌ها و سختى‌هاى عمده توجه به بازسازى‌هایى را در هویت رفتارى فرد نیز شامل مى‌شود. به‌منظور حفظ خصوصیتى که براى هویت و معنادارى شخصى ضرورى است. لیتل معتقد است حاملگى ومادرى باید از حقوق اخلاقى مهم دانسته شود که در انحصار فرد هستند. کاهشى که درارزش فرزند و مادرى به دلیل به رسمیت شناختن چنین حقى پدید مى‌آید، بیش از کاهشى نیست که در ارزش ازدواج و خانواده در اثر به رسمیت شناختن حق انحصارى نسبت به مسائل جنسى پدید مى‌آید. در عین حال حتى با داشتن اختیار (حق انحصاری) اخلاقى در پایان دادن به حاملگی، ممکن است ادله اخلاقى محکمى بر منع از سقط جنین در موقعیت‌هاى ویژه وجود داشته باشد. لیتل در پایان به موضوعاتى درباره اخلاق آفرینش و پدید آوردن و ارتباط آنها با موضوع اخلاق حاملگى مى‌پردازد. آلبرت موسلى )Albert Mosley( در مقاله “دفاعى از تبعیض مثبت” از برنامه‌هایى دفاع مى‌کند که نژاد را به عنوان ابزارى براى ارتقاى قدرت اقلیت‌ها، در حداکثر بهره‌بردارى از فرصت‌هاى شغلی، تحصیلى و سرمایه‌گذارى تلقى مى‌کنند. او در مقابل به رد‌ استدلالهایى چند مى‌پردازد که درصدد نقد برنامه‌هاى تبعیض مثبت هستند. اقلیت‌هاى نژادى به‌واسطه سهم ناخواسته‌اى که در بى‌عدالتى‌هاى نژادى دارند، چیزى طلبکار نیستند. تست‌هاى آى‌کیو و استعداد نشان مى‌دهد که این اقلیت‌ها از میانگین استعداد کمترى برخوردارند. نژاد مفهومى ساختگى است و برنامه‌هاى نژاد محور، نوعى تبعیض معکوس هستند که در قانون اساسى منع شده است. موسلى معتقد است اقداماتى که به‌منظور رشد تمایز نژادى انجام مى‌شود، به‌عنوان گام‌هایى در جهت انهدام هنجاریهاى مستحکم ناعادلانه و ایجاد توزیع عادلانه‌تر کالاها و خدمات در جوامع محروم به لحاظ اخلاقى مثبت ارزیابى مى‌شوند. مخالفت عمده سلیاولف دیواین )Celia wolf devine( با موسلى درباره امتیازات برنامه‌هاى تبعیض مثبت ترجیحى است. این برنامه‌ها براى متقاضیانى تنها به دلیل اینکه اعضاى گروه‌هایى بوده‌اند که به‌لحاظ تاریخى نادیده گرفته مى‌شده‌اند حق انحصارى قائل مى‌شوند. ولف دیواین در مقاله “برنامه‌هاى ترجیحى آفت مى‌گیرند” چند استدلال کلیدى بر این برنامه‌ها را مطرح کرده از نارسایى آنها پرده بر مى‌دارد. برنامه‌هاى تبعیض مثبت ترجیحى باید براى بى‌عدالتى‌هاى گذشته جبرانى بیندیشند؛ اما خانم ولف دیواین معتقد است که این برنامه‌ها اغلب ناصواب بوده و به ندرت هدفمند هستند. وى همچنین بر ضدبرنامه‌هایى که نمایندگى تمامى گروه‌ها را در همه دعاوى طرح‌ریزى مى‌کنند، هشدار مى‌دهد، چرا که به گفته او باید تفاوتهاى فرهنگى مهمى (فارغ از نتایج پریشانى‌هاى گذشته) وجود داشته باشد تا توضیح دهد که چرا گروه‌هاى قومى ونژادى خاص دچار احوال ویژه‌اى شده‌اند. دفاعیه‌هاى اصلاحى از تبعیض مثبت ترجیحى نسبت به جلب نظر تمایلات یافت شده در یک موقعیت، به موقعیت‌هاى دیگر نگران باشیم. ولف دیواین در پایان دفاعیه‌هاى پیشتاز گوناگون از تبعیض مثبت ترجیحى را موردتوجه قرار مى‌دهد؛ ولى از برخى نتایج ناخواسته آنها نگران است؛ نتایجى چون پرورش فشارهاى سرسختانه براى موافقت گروه با برخى وارثان این برنامه‌ها، به‌وجود آمدن طبقه و نژاد آشفته‌تر در نتیجه برنامه‌هاى اصلاحى اجتماعی، رشد آهنگ ترک‌تحصیل در میان دانشجویان سیاه پوست، تداوم کلیشه‌هاى منفى نژادی. ولف دیواین در پایان ادعا مى‌کند که برنامه‌هاى ترجیحى منافقانه هستند زیرا اینها برنامه‌هایى مجموع صفرى (به صورت بده و بستان) هستند. او با تائید شواهدى تازه بر فروپاشى طبقه‌بندى نژادی، از برنامه‌هاى اجتماعى که به جاى نژاد قدرت را هدف گرفته‌اند دفاع مى‌کند. تام رگان )Tom regan( در مقاله “قفس‌هاى خالی؛ تشریح جانوران زنده و حقوق حیوانات”‌بر ضد تحقیق بر روى حیوانات‌ چه براى آموزش و مطالعات پزشکى وچه براى آزمایش تولید،استدلال مى‌کند. وى یادآور مى‌شود که بسیارى بهره‌بردارى‌هایى که از حیوانات مى‌شود، اگر بى‌جهت نباشد، غیرضرورى است. رگان مدعى است که حتى در مواردى که بهره‌بردارى از حیوانات حیاتى به نظر مى‌رسد معمولا یک اصل مهم اخلاقى یاحقوق اخلاقى ما را از بهره‌کشى از حیوانات براى رسیدن به منافع خود باز مى‌دارد. آنگاه ادله‌اى را ارائه مى‌کند که نشان مى‌دهند حیوانات داراى حقوق هستند و نظریاتى را که انسانها را از امتیاز اخلاقى بر سایر حیوانات برخوردار مى‌دانند، موردبحث قرار داده رد مى‌کند. انسجام منطقى مستدعى است که سایر حیوانات هم درست همانند انسانها از نظر حقوق اساسى ویژه‌اى برخوردار باشند. از سوى دیگر ار.جی.فرى )R.G.frey( معتقد است که استفاده از حیوانات براى برخى اهداف تحقیقاتى مجاز است. وى در مقاله “حیوانات و استفاده آنان در پزشکی”‌دیدگاهى را مى‌پذیرد که میان دو دیدگاه قرار دارد: دیدگاهى مبتنى بر حقوق حیوانات که هرگونه تجربه بر روى حیوانات را ممنوع مى‌داند و دیدگاهى “اباحه‌آمیز”‌ )ANYTHING GOESE VIEW( که جز استفاده بى‌جهت و ظلمانه هرگونه استفاده‌اى از حیوانات را مجاز مى‌داند. فرى در مقابل دیدگاه نخست چنین استدلال مى‌کند که صاحب حقوق دانستن حیوانات موجب مصونیت آنها از استفاده تجربى خواهد شد و هنگامى که این مصونیت را با مدعیاتى افراطى همراه کنیم، دیگر هیچ‌گونه دفاعى از تحقیقات حیوانى ممکن نخواهد بود. حقوق آنها هرگونه استناد به منفعت بالقوه انسانى را هراندازه که عظیم باشد، از همان آغاز منقطع مى‌سازد. در مقابل دیدگاه “اباحه‌آمیز”‌چنین استدلال مى‌کند که ما به زحمت مى‌توانیم تحمیل رنج بر حیوانات را بویژه به این دلیل که به درستى آنها را موجوداتى اخلاقى مى‌دانیم، توجیه کنیم؛ اما چنین نیست که همه موجودات زنده براى توسعه رفاه انسانها ضرورى باشد، باید زندگى کم‌ارزش‌تر را به سود زندگى باارزش‌تر مصرف کنیم. چنان‌که در میان موجوداتى از یک نوع نیز ممکن است زندگى‌هاى بهتر و بدتر وجود داشته باشد؛ از این رو همچنین مى‌توانیم بگوییم که زندگى یک انسان بالغ بسیار ارزشمندتر از زندگى یک حیوان است، چرا که یک انسان استعدادهاى بیشترى براى خودشکوفایى دارد. بنابراین باید زندگى غنى‌ترى داشته باشد. فرى به‌طور خاص بر این نکته متمرکز مى‌شود که چگونه فاعلیت انسانى به یک زندگى ارزش اخلاقى مى‌افزاید وسپس دو تقریر از اخلاق اجتماعى را مطرح مى‌سازد و روش خود را در تعیین اینکه چگونه و تا چه اندازه حیوانات به لحاظ اخلاقى قابل ملاحظه هستند، به کار مى‌گیرد.
روزنامه رسالت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS