نویسنده: علی اکبر بابازاده
تقوا در لغت به معنای «صیانت و پرهیزکاری» آمده و در زبان قرآن و سخنان پیشوایان معصوم(ع) نیز مفهوم آن با معنای لغوی، بسیار نزدیک است و آن یعنی: «نگهداری نفس از هر گونه قانون شکنی و آلودگی به گناه و نافرمانی خداوند».
ارزش تقوا در نگاه اسلام
انسانها به طور فردی و اجتماعی پیوسته به دنبال ارزشها هستند، و تلاش دارند که در رسیدن به آنها از همدیگر پیشی گیرند، و هر یک امتیاز افزونتری را کسب کنند.
در اسلام بیش از هر چیز به «تقوا» توجه شده است و آن میزانی است که بهای ارزشها به وسیلهی آن سنجیده میشود، به طوری که هر ارزشی بدون ارتباط با تقوا بیارزش خواهد بود. (حجرات/13)
قرآن، صفت تقوا را به لباس تشبیه میکند، که عیبهای انسان را میپوشاند، و بر زیبایی و شخصیت او میافزاید، و از گرما و سرما نگه میدارد، بنابراین تقوا نقش «نگهداری انسان را داشته، و صاحبش را در برابر زشتیها و رسواییها و گناهان بیمه میکند».(اعراف/126)
از سوی دیگر، خداوند متعادل در قرآن مجید 253 مرتبه، به این واژهی سازنده و انسانساز، اشاره نموده است، که بیانگر اهمیت و ارزش «تقوا» در پیشگاه الهی است.
رسول گرامی اسلام(ص) در مراسم حج در سرزمین «منی» خطاب به مسلمانان فرمود:
«ای مردم! بدانید که خدای شما یکی است، و پدرتان یکی، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب، نه سیاه پوست بر گندمگون، و نه گندمگون بر سیاه پوست، مگر به تقوا».[1]
حضرت امام رضا(ع) در این باره میفرماید:
«ایمان یک درجهی برتر از اسلام است، و تقوا درجهاش از ایمان نیز بالاتر است».[2]
سلمان فارسی و سنجش تقوا
دربارهی نقش تقوا در سنجش ارزش آدمی در روایات، حکایت زیبایی آمده است که روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابهی پیامبر(ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند. لحظهای نگذشته بود که یکی از صحابهی معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛ لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیما بینالعرب؛ این مرد ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عربها چه میکند؟»
رسول خدا(ص) با شنیدن این سخن غیراسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود:
«ای مردم! آگاه باشید که تمام انسانها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندانهای ما یکسانند، عرب بر عجم، گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد، مگر به تقوا».[3]
در روایتی دیگر آمده است که روزی عمر به عنوان تحقیر از حضرت سلمان پرسید: تو کیستی و چیستی؟ سلمان بیدرنگ جواب داد: «اول، من و تو نطفهی گندیده و بدبو بودیم، طولی نمیکشد که با مرگ، بدن من و تو تبدیل به جسدی متعفن و نامطلوب خواهد شد، و چون قیامت بپاخیزد، و میزانها برپا گردد، هر کس میزان اعمال او افزونتر و تقوایش بیشتر باشد، به خدا نزدیکتر خواهد بود.[4]
مولای متقیان امیر مؤمنان علی(ع) در آخرین لحظات عمر شریف خویش نخستین موضوعی را که مورد تأکید و سفارش قرار دادند، «تقوا» بود. که این خود، ارزش این صفت را نشان میدهد.
اگر سخنان امام علی(ع) را در نهج البلاغه که برادر قرآن است، بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که طولانیترین خطبه و سخنان آتشین آن بزرگوار، در مورد تقوا و تهذیب نفس ایراد گردیده است. خطبهی 184 معروف به «خطبه همام» از جمله این سخنان است، که در روح پرهیزکاران اثری عمیق بر جای میگذارد و شنونده را دگرگون میسازد.
مولای متقیان در مورد ارزش تقوا میفرمایند:
«پرهیزکاری، رئیس سایر اوصاف پسندیده است».[5]
و در سخن دیگر این ویژگی را از «اخلاق و سیرهی تمام پیامبران» معرفی میکنند. ایشان در فرازی دیگر، این حالت را «بهترین توشه برای عالم آخرت» دانسته، و در بیانی دیگر این ویژگی را «قوی ترین اساس انسانیت و اوصاف سجایای اخلاقی» میدانند.[6]
نقش تقوا در زندگی انسان
تقوا همچون واکسن ضد بیماری، فرد و جامعه را از گرفتاری به انواع امراض اخلاقی و اجتماعی نگه میدارد، و اقشار مردم را از بدبختیهای خانمان سوز - که امروز جامعهی جهانی و بین المللی به سختی گرفتار آن گردیده اند- نجات میدهد.
تقوا نه تنها به اصلاح نفس و سیرت انسانی و امور معنوی کمک میکند، بلکه در امور مادی و بهداشتی و حفظ حقوق مردم نیز نقش آفرین است. قرآن کریم در اشاره به این حقیقت میفرماید:
«اگر مردمان شهر و دیار، همه اهل ایمان و تقوا بودند، ما، درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آنان میگشودیم». [7]
آری، اگر تودهی مردم اهل تقوا باشند، بخش مهمی از درآمدهای ملی و دولتی در موارد نامناسب مصرف نمیگردد، آبروی مردم مصون میماند، تلاش و تولید و پیشرفت مضاعف میشود، روح اخوت و محبت که عامل همبستگی و پیوستگی و پیشرفت است همیشه زنده میماند، و دشمنان و بدخواهان، از درون و برون مرز نمیتوانند به ما آسیبی برسانند.
امیر مؤمنان علی(ع) به بیان این حقیقت میفرماید:
«شما را به پرهیزکاری توصیه میکنم... که آن بیماریهای قلبی شما را برطرف میسازد، و کوردلی را به نور و روشندلی مبدل مینماید، و به امراض جسمانی شفا میبخشد، و سینهها را از فساد پاک میکند، شما را از «درون چرکی» نجات میدهد، و پردههای ضخیم را که مانع بینایی واقعی است از چشم شما بر میدارد. و به دلهایتان امنیت میبخشد، ظلمات و تاریکیها را به نور و امید دگرگون میسازد...».[8]
این کلمات روحانی و عبارات نورانی بیانگر آن است که تقوا در تمام جوانب زندگی، مؤثر و سازنده است. آن حضرت در فرازی دیگر دربارهی اهمیت اهتمام به تقوا و پیامد آن میفرماید:
«تقوا و پرهیزکاری نهایت آرزو است که هر کس آن را پیشهی خود سازد هلاک نمیگردد، و از عمل خود پشیمان نمیشود، زیرا در اثر این عمل سعادتمندان، سعادتمند و زیانکاران، زیانکارگشته اند.»[9]
آیات قرآن تقوا را مانع گرفتاری به آتش دوزخ معرفی کرده است، از جمله در «سورهی زمر» آیه 61 آمده است:
«گروهی در آتش دوزخ گرفتار گردیده و رویشان سیاه میشود، ولی از این بین، پرهیزکاران نجات یافته و کوچکترین غم و اندوه به آنان نمیرسد...».
و یا در سورهی مریم میخوانیم:
«و هیچ کس از شما باقی نمیماند، جز آن که وارد دوزخ گردد، و این حکم قطعی خداوند است، سپس از آن جا کسی نجات نیابد مگر پرهیزکاران...».
رسول گرامی اسلام(ص) نیز بدین موضوع اشاره نموده و میفرماید:
«دو عمل، امت مرا بیش از سایر اعمال وارد بهشت میکند، آن دو، تقوا و حسن خلق است».[10]
امام صادق(ع) نیز در سفارش به پیروان حقیقی خود چنین میفرماید:
«سعی کنید در عمل به اسلام و دستورات دینی سرمشق دیگران باشید، و دیگران از دیدن شما به نقش تربیتی ما توجه نمایند، و بگویند: این انسانها در مکتب جعفری تربیت شدهاند و بدین طریق ما را خوشحال، و آیین جعفری را ترویج نمایید».
شیوههای کسب تقوا
ارزش هر انسانی در قانونمندی او نهفته است، و هرگونه تخلف و قانون شکنی شخصیت و ارزش انسان را پایین میآورد. بنابراین انسانی با تقوا است که خود را در عمل به قوانین اسلام متعهد نموده، از قانون شکنی مبرا باشد، یا به عبارت دیگر از تمام محرمات اجتناب کند و به تمام فرائض و واجبات عمل نماید.
پیامبر اسلام در این زمینه میفرماید:
«عابدترین مردم کسی است که به فرایض دینی عمل کند، و با تقواترین اشخاص کسی است که از تمام محرمات دوری گزیند».[11]
حضرت امام محمدباقر(ع) در زمرهی دوستان اهلبیت قرار گرفتن را، در اطاعت عملی از اوامر الهی و بندگی او معرفی نموده و میفرماید:
«سوگند به خدا! ما جز از طریق بندگی و اطاعت خدا تقرب پیدا نمیکنیم، بنابراین هر کس بندهی عملی خدا باشد او دوست ما است و هر کس نافرمان خدا گردد، وی دشمن ما میباشد».[12]
بنابراین، یکی از شیوههای رسیدن به تقوا، محترم شمردن قوانین اسلام است، تا در سایهی آن حقوق خدا و مردم را به رسمیت بشناسیم و از حدود مقرر تجاوز ننماییم.
یکی دیگر از شیوههای کسب تقوا توجه به حضور خدا در هستی است. هر انسان مسلمانی وظیفه دارد که خدا را همه جا حاضر و ناظر خود بداند. در این صورت است که از هرگونه خلاف و گناه مصون میماند.
جوانی خدمت امام حسین(ع) شرفیاب شد و عرض کرد:
«ای پسر پیامبر! من جوانی هستم که در هنگام معصیت نمیتوانم خود را نگهدارم، چاره چیست؟» حضرت فرمودند:
«برو پنج چیز را در نظر بگیر و هر گناهی را دلت خواست انجام ده!
1. از روزی مقدر الهی استفاده نکن و هر گناهی که خواستی بکن؛
2. از ولایت و عنایت الهی خارج شو و هر گناهی که خواستی بکن؛
3. گناه را در جایی انجام ده، که خدا تو را نبیند؛
4. در هنگام مرگ جواب ملکالموت را بده و بعد مرتکب گناه شو؛
5. در ورای این عالم داخل جهنم نشو و هر گناهی بکن».
جوان مقداری فکر کرد، و راه خود را بازیافت، و گناهان را پشت سرگذاشت.[13]
از سوی دیگر هر مؤمنی وظیفه دارد حسابگر اعمال خود باشد، و عمر خود را در بیخبری و غفلت سپری نکند، و انبوهی از گناهان را در نامهی اعمالش انباشته ننماید، و بداند که روزی، حسابرسی خواهد شد، و قبل از آن روز، خود را بازجویی کند. اگر چنین کند مسلماً کمتر گناه خواهد کرد.
پیامبر اسلام در بیان این راه (نیل به تقوا) میفرماید:
«ای اباذر! کسی میتواند اهل تقوا باشد که مانند شریک کار، به حساب خود برسد، و توجه نماید که خوراک و پوشاکش از کجا تهیه میگردد، از حرام یا حلال؟»[14]
از جمله مواردی که آن را در حسابرسی به اعمال خود باید مورد توجه قرار دهد، کنترل زبان و اصلاح آن است، تا بتواند به لباس تقوا آراسته شود و به اوصاف پسندیدهی انسانی دست یابد. امیر مؤمنان، علی(ع) در این باره میفرماید:
«والله مااری عبدا یتقی تقوی تنفعه حتی یحزن لسانه؛[15] سوگند به خدا! من گمان نمیکنم کسی به مرحله تقوا و پرهیزکاری برسد که به حال او فایده داشته باشد، مگر این که، زبانش را کنترل کند».
براین اساس یکی از مهمترین شیوههای دستیابی به خصیصهی تقوا، کنترل زبان است؛ زیرا بسیاری از مفاسد اخلاقی و مشکلات اجتماعی یا خانوادگی ریشه در همین موضوع دارد.
البته راههای تحصیل تقوا بسیار زیاد است، و انسان میتواند در پرتو عرفان و معرفت کامل به خدا، ایجاد عشق و علاقه به خداوند در قلب خویش، توجه به آیندهی گناهکاران، حفظ شخصیت و ارزش قائل شدن به شخصیت واقعی خود، و یا پیروی از الگوهای مطلوب به تقوای مطلوب نایل شود.
در پایان این نوشتار میتوان نتیجه گرفت که علم و معرفت و التزام عملی به دستورات قرآن و پیروی از اهلبیت(ع) و الگوهای مطلوب، و اجتناب از گناه و نافرمانی الهی، انسان را به معبود خویش نزدیک مینماید و او را به منزلت تقوا پیشگان نایل میگرداند.
پی نوشت:
-
[1] . کنز العمال، ج 3، ص 93، ش 5652
-
[2] . اصول کافی، ج 2، ص 51، ح 2؛ باب فضل الایمان علی الاسلام.
-
[3] . مستدرک الوسائل، ج 12، ص 89، ش 13598
-
[4] . شرح من لایحضره الفقیه، ج 13، ص 164
-
[5] . نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1278؛ «التقی رئیس الاخلاق»
-
[6]. نهج البلاغه فیض الاسلام، ص 1278؛ «التقی رئیس الاخلاق»
-
-
[8] . نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص 635
-
[9] . میزان الحکمه، ج 4، چاپ جدید، ص 3625، ش 22340
-
[10] . اصول کافی، ج 2، ص 100؛ وسائل الشیعه، ج 8، ص 504
-
[11] . وسائل الشیعه، ج 11، ص 195، ح .14
-
[12] . اصول کافی، ج 2، ص .74
-
[13] . بحارالانوار، ج 78، ص 126، ح.7
-
[14] . کنزالعمال، ج 3، ص 698، ش 851
-
[15] . نهج البلاغه، خ 175، ص 570
روزنامه ی کیهان، سه شنبه، 18مرداد 1384، سال شصت وچهارم، شماره ی 18301