كلمات كليدي : عبدالله رياضي، شاه، كاپيتولاسيون،منصور روحاني
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
عبداالله ریاضی در سال 1285 در اصفهان متولد شد. پدر وی میرزا هاشم نام داشت. عبدالله از پنج سالگی به مکتب رفت؛ تا با اصول قدیم درس بخواند. وی تا خواندن سیوطی و شرح لمعه پیش رفت و با اینکه در سلک طلاب بود و با اصول قدیم درس میخواند؛ ولی در آلیانس یهودیان که تمامی دروسش به زبان فرانسه بود رفته و دوره دو ساله آن، مدرسه را هم طی کرد و سپس در دبستان «گل بهار» دوره ابتدایی را به اتمام رساند و پس از آن دوره متوسطه را نیز در اصفهان گذراند و در سال 1301 به تهران آمد و در مدرسه دارالمعلمین به ادامه تحصیل پرداخت و در سال 1304 دیپلم خود را از آن مدرسه دریافت کرد. ریاضی در عین حال که در دارالمعلمین تحصیل میکرد در یک دبستان دولتی ریاضیات درس میداد و به معلم ریاضی شهرت یافت و نام فامیل ریاضی نیز یادگار او از آن دوران بود. او در همان ایام به همراهی دو تن از دوستانش مجلهای به نام «مجله ریاضیات» منتشر میکرد.
ریاضی در سال 1307در زمره صد نفری بود که از بورسیه دولت، برای تحصیل در اروپا بهره برد. از جمله اعضاء کاروان محصلین به فرانسه میتوان از مرحوم مهندس مهدی بازرگان نام برد که با ریاضی در شهر نانت فرانسه مراحل مقدماتی ورود به دانشگاه را طی میکرد. ریاضی پس از گذراندن مراحل مقدماتی از آنجا که، کم حوصله بود و نمیخواست در کنکور شرکت کند، ترجیح داد در انستیتو الکترونیک در رشته برق و الکترونیک ادامه تحصیل دهد.[1] البته ناگفته نماند که ریاضی در زمان تحصیل در فرانسه علیه گروههای مخالف رژیم پهلوی برای سفارت خبر چینی میکرد.[2]
بازگشت به ایران
پس از اتمام تحصیلات در فرانسه و اخذ درجه مهندسی و دریافت دانشنامه علوم ریاضی به ایران بازگشت، و به خدمت زیر پرچم اعزام شد. در دوران خدمت روابط افسران با مهندس ریاضی خیلی خوب بود، روی او حساب میکردند حتی بعضی اوقات در غیاب استادان، او کلاس درس را اداره میکرد. در سال 1314 هنگامی که دکتر حسابی رییس دانشکده فنی بود، عدهای از فارغالتحصیلان فرانسه جهت تدریس به دانشکده معرفی شدند؛ که ریاضی نیز جزء این دسته بود و به عنوان دانشیار به تدریس در دانشکده فنی اشتغال ورزید. ریاضی بعدها به ریاست دانشکده فنی رسید و در این سمت بود که از استاد ارتش تقاضا کرد که نورالدین کیانوری که سالیان بعد دبیر اول حزب توده شد، را هفتهای دو روز برای تدریس به دانشکده فنی بفرستند، و ستاد ارتش موافقت کرد.[3] عبدالله ریاضی در سمت ریاست دانشکده فنی بود که در سال 1342 در دوره 21 انتخابات مجلس شورای ملی کاندیدای نمایندگی مجلس شد.
ریاست مجلس
از زمانی که قرار شد سیستم حکومتی در ایران تغییر کند و با اعلام برنامههای انقلاب سفید تمام قدرتها به شاه و حزب «پاسداران انقلاب (ایران نوین)» منتقل شود برای ریاست مجلس هم افرادی مانند سردار فاخر حکمت نمیتوانست مفید باشد.[4]
بنابراین مجموعه دستگاهها و کارگزاران حکومت در تکاپوی یافتن رییس مجلس بودند. در این میان «منصور روحانی» رییس سازمان آب موفق شد، تا فرد مورد نظر را بیابد و آن شخص کسی جز عبدالله ریاضی، استاد وی و رییس دانشکده فنی نبود. علی بهزادی[5] مینویسد: «یک روز مهندس روحانی گروه روزنامه نویسان عصر کانون مطبوعات را به دفترش دعوت کرد و خیلی خودمانی گفت: بچهها من میخواهم یک نفر را به شما معرفی کنم، که خودم درستی و پاکی او را تضمین می کنم. او اهل زد و بندهای مالی و سیاسی نیست. عدهای از شاگردانش او را برای وکالت مجلس کاندیدا کردهاندِ، اسمش مهندس عبدالله ریاضی است. من از شما نمیخواهم از او تعریف و تمجید کنید؛ ولی تقاضا میکنم تحقیق کنید، اگر همانطور که گفتم مردی پاک و درست بود، آن وقت به معرفی آن بپردازید. بعد از این جلسه خصوصی، مهندس روحانی چند مهمانی داد...؛ ولی همیشه ما چند روزنامهنویس جزو مدعوین اصلی بودیم، و هر بار دست مهندس ریاضی را میگرفت و او را نزد ما میآورد و سعی میکرد بین ما دوستی برقرار کند. ما هم بدون آنکه از ماجراهای پشت پرده آگاهی داشته باشیم. هر یک به سبک و روش خود اسم و عکس او را چاپ میکردیم و دربارهی سوابق تحصیلی و دانشگاهیاش مطالبی مینوشتیم، به این ترتیب مهندس عبدالله ریاضی که کنگره آزاد زنان و مردان نیز او را کاندیدای نمایندگی از تهران کرده بود؛ به مجلس راه یافت. از این به بعد، کار به دست مطبوعات دولتی افتاد، هنور شمارش آرای تهران تمام نشده، مهندس ریاضی را رییس آینده مجلس معرفی کردند، به طوری که وقتی مجلس میخواست برای انتخاب رییس رایگیری کند. از قبل همه میدانستند که مهندس عبدالله ریاضی، رییس دانشکده فنی دانشگاه تهران، به ریاست مجلس انتخاب خواهد شد.[6]
برخورد دانشجویان با ریاست مجلس ریاضی
اما کاندیدا شدن ریاضی برای نمایندگی مجلس عصبانیت دانشجویان را برانگیخت. ریاضی که هیچگاه فعالیت سیاسی دانجشجویان را بر نمیتافت و حتی دانشجویی را به خاطر فعالیت سیاسی تهدید به اخراج کرده بود و به گوش مستخدم دانشکده به خاطر برنداشتن اعلامیه سیلی زده بود. اینک بهانهای به آنان داده بود تا برای کتک زدنش لحظه شماری کنند و بالاخره پس از آنکه او به مجلس راه مییابد توسط دانشجویان مضروب میشود.[7]
دوران ریاست ریاضی
هنوز چند ماهی از ریاست ریاضی بر مجلس نگذشته بود، که او مشی خود را حتی در برابر مجلس فرمایشی و نمایندگان انتصابی نشان داد. گزارش مورخه 16/11/1342 ساواک صریحا اذعان کرد که نود درصد از نمایندگان مجلس شورای ملی از طرز رفتار آقای مهندس ریاضی رییس مجلس نسبت به خود ناراضی هستند و میگویند ایشان، مانند کلاس درس با وکلا رفتار، و رعایت شخصیت آنها را نمیکند. رفتار ریاضی با قوهی قانونگذاری، بخشی از پروژهای بود؛ که شاه آن را گام به گام پیش میراند. اگر در سالهای نه چندان دور گاه سخن از آزادی انتخابات میشد؛ اما اینک شاه، پس از جلب اعتماد آمریکا و سرکوب نیمه خرداد 1342 مجلس را در بست در اختیار دولت، و دولت را کاملا مطیع خود میدانست. در ادامه سند فوقالذکر ریاضی نیز که میدانست نباید در برابر لوایحی که از شرف عرض گذشته، مقاومت کند. مکررا به نمایندگان تذکر میداد که در باب لوایح کمتر بحث کنند و گاه چنان افراط میکرد که پروای رعایت ظواهر، و حفظ قانون را نیز، نمیکرد و حتی در برخی موارد، نمایندگان نسبت به این رویه ریاضی اعتراض میکردند. اگر چه مجلس فقط تابع اراده ملوکانه بود؛ ولی شاه برای بسط قدرت خود و حذف کوچکترین اختیارات مجلس نیز شتاب نشان میداد. در گزارش ساواک آمده است: در دوره پیش در کمیسیونها بحثهایی دقیق میشد و لوایح دولت، با تغییرات قابل ملاحظهای به تصویب میرسید. ولی در این دوره، از همان آغاز کار نمایندگان دولت که معمولا برای بحث لوایح در کمیسیونها شرکت میکنند، به تلویح و یا احیانا به تصریح میگفتند؛ لوایح دولت، نباید تغییر کند. چون به عرض رسیده است.[8] سخنانی که در مجلس گفته میشد اصولا توجه کسی را به خود جلب نمیکرد، در مجلس کوچکترین ابتکاری در سیاستهای کشور مشهود نبود وقتی برنامه مورد نظر شاه در آنجا مطرح میشد، کمترین مخالفتی با آن ابراز نمیگردید. نماینده شدن به علل و مزایای زیادی که داشت، از جاذبه فراوانی برخوردار بود یعنی کسی که به نمایندگی مجلس میرسید، در واقع پول به دست آورده بود.[9]
کاپیتولاسیون
اکنون مجلس، با آن رییس و آن وکلا آمادگی داشت تا بر یکی از شومترین پدیده استعماری یعنی «کاپیتولاسیون» لباس قانون بپوشاند. لایحه مذکور توسط دولت منصور برای تصویب به سنا رفت؛ ولی بعد، در صحن علنی مجلس شورا مطرح شد و با وجود مخالفتهای فراوان، در جلسه پرتشنج که از 8 صبح تا 5 بعدازظهر بدون وقفه ادامه داشت، این لایحه به تصویب رسید. این در حالی بود که از 188 نفر نماینده مجلس، 52 نفر غائب بودند و حتی ریاضی رییس مجلس با آگاهی از این خفت به بهانه بیماری در مجلس حاضر نشد، و به آمریکا رفت.[10] طرح این لایحه در مجلس، و چند سال بعد تصویب لایحهی جدا ساختن بحرین، از ایران که در کارنامه عبدالله ریاضی ماندگار خواهد ماند، آشکار میکند. که چرا ریاضی در یک فرایند مبهم و سریع بر ریاست مجلس شورا تکیه زد. عبدالله ریاضی به زعم آنکه در دوران تحصیل جزء شاگردان ممتاز به شمار میرفت؛ ولی در عرصه سیاست از چنان کرختی برخوردار بود، که او را در زمره عقب ماندهترین، افراد سیاسی قرار داده بود. شکایت او از کمبود پیاز و سیب زمینی در کشور در نزد دیپلماتهای کشوری دیگر، نمونهای آشکار، از این عقب ماندگی است. او حتی در زمینه توسعه و گسترش دانشگاهها، نیز این کند ذهنی را نشان میداد. به طوری که دو سال پس از تشکیل دانشگاه پلیتکنیک، به نزد شاه رفته و درخواست کرده است که دانشگاه پلیتکنیک به هنرستان فنی تبدیل شود؛ زیرا که کشور به تکنسین، بیش از مهندس احتیاج دارد. در جلسهای که او استدلال خود را در باب مزیت این تغییر بیان داشت، محمدعلی مجتهدی رییس دانشگاه پلی تکنیک برآشفته، فریاد زد: «خاک تو سر این مملکت که تو رییس مجلسش باشی.»[11]
مرتضی مشیر از نمایندگان دوره 24 نمونهای از ریاست ریاضی را چنین بیان میکند:
"مهندس ریاضی در سالهای اول و دوم عمر مجلس دوره 24، شیوهی خاصی برای تصویب لوایح دولت داشت. بدین معنی که منشیان نوبتی، مواد را میخواندند و بعد اعلام رای میکردند و عدهای قیام میکردند و سپس ریاست مجلس بدون شمارش آرای قیام کنندگان تصویب لایحه را اعلام میکرد. یکی دوبار من دیدم، از جمع حدود 200 نفر حاضر در جلسه شاید کمتر از سی، چهل نفر بلند شدند؛ ولی در عین حال تصویب لایحه اعلام گردید. به ناچار، چند نفری فریاد زدیم آقای رییس اکثریت قیام نکرده است، چرا اعلام تصویب فرمودید؟ وی گفت: درست گفتیم، حالا اگر میخواهید، مجددا رای میگیریم، و جالب بود که بر خلاف سنت پارلمانی که باید موافقان قیام کنند، ایشان خواستند هرکس مخالف باشد، قیام نماید. دراین وقت، ما و عدهای بلند شدیم و ایشان باخنده گفت: دیدید که لایحه تصویب شده بود.[12]
حزب رستاخیز
تاسیس حزب رستاخیز در اسفند ماه 1353 که عبدالله ریاضی در جلسه افتتاحیه دوره 24 مجلس آن را موجب پیوستگی معنوی و وحدت کلمه ملت، زیر لوای حزب رستاخیز ملت ایران ارزیابی کرد و ایمان راسخ را به نظام شاهنشاهی و قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت مورد تایید قرار داد. در حقیقت، تیر خلاصی بود، بر پیکری که خود موجبات مرگش را فراهم ساخته بود و ریاضی در این میان نقش کمی بر عهده نداشت. هر چند اگر ریاضی نیز به اوامر و نواهی شاه توجه نمیکرد؛ بیتردید شخص دیگری چنین میکرد و مجلس، رییس دیگر مییافت؛ اما تقدیر چنین بود، که رییس دانشکده فنی برای این منظور انتخاب شود.[13]
سرانجام ریاضی
زمانی که امواج انقلاب تمامی کشور را در برگرفته بود، و رژیم پهلوی در سراشیب سقوط گرفتار آمده بود. نظریه پردازان حکومت به این صرافت افتادند، که شاید با تغییر و تحولی رژیم را از مهلکه برانند. تغییراتی در سطوح حاکمیت انجام شد. یک از آنان که میبایست تغییر کند، ریاضی بود. که پس از 15سال با رای اکثریت نمایندگان، جای خود را به جواد سعید داد و پس از چندی نیز برای معالجه عازم اروپا شد. مهندس ریاضی، پس از مدت کوتاهی که در اروپا توقف کرد، به تهران آمد. دربارهی دستگیری مهندس ریاضی چنین میگویند: در خانهای در ساختمان سامان مخفی شده بود. وقتی شوفاز عمارت خراب میشود و یکی از کارکنان ساختمان که میخواسته لولهها را کنترل کند، به ساختمان مزبور میرود، و میبیند که در آن ساختمان فردی مشغول خواندن کتاب میباشد. که شبیه مهندس ریاضی است. از قرار معلوم او در کارهای ساختمانی مجلس مدتی کار کرده بود، و مهندس ریاضی را میشناخت. جریان به کمیته انقلاب خبر داده شد و پاسداران به دستگیری او میپردازند[14] و توسط دادگاه انقلاب به مرگ محکوم شد و حکم صادره در فروردین سال 58 به موقع اجرا گذاشته شد.[15]