14 مرداد 1395, 0:7
يكي از پديدههاي اجتماعي در جوامع اسلامي اطعام نيازمندان است. البته در برخي از روزها و مناسبتهاي مذهبي مساله از اطعام نيازمندان فراتر رفته و به شكل اطعام عمومي جلوه ميكند. روزهاي تاسوعا و عاشورا به عنوان نمونه از مهمترين روزهايي است كه مساله اطعام عمومي به شكل پديدهاي همگاني در سطح كشور و حتي برخي از كشورهاي اسلامي چون پاكستان و عراق و بحرين نمودار ميشود. در اين نوشتار تلاش بر آن است تا ريشههاي اين سنت نيكو و آثار روحي و رواني و اجتماعي آن از زاويه قرآن و آموزههاي الهي مورد بررسي قرارگيرد.
اطعام به معناي غذا و طعام دادن، يكي از دستورهاي ديني شريعت اسلام است. شخص به علل مختلف و به انگيزههاي چندي ميتواند يا باید به ديگران مقداري از خوراك و غذاهاي متعارف و معمول را ببخشد تا اندازهاي گرسنگي شخص از ميان برود. اطعام به معناي اشباع و سيري نيست؛ به اين معنا كه نبايد در صورت وجوب اطعام به شخص، آن اندازه خوراك و غذا داده شود تا سير سير شود و به سخني ديگر اشباع شود بلكه اگر به اندازهاي باشد كه گرسنگي وي برطرف شود، ميتوان به همان اندازه بسنده كرد. قرآن به مساله اطعام به عنوان يك روش انفاق توجه دارد؛ چنان كه به اين مساله به عنوان يك روش كسب تقوا و رهايي از آتش دوزخ و همچنين به عنوان مجازات فرد درنظر گرفته میشود. قرآن همچنين مردم را تشويق به اطعام مساكين ميكند و حتي كساني را كه ديگران را به اين كار نيكو تشويق و ترغيب ميكنند ستايش ميكند. (ماعون آيه1 تا 3 و فجر آيه61تا 81 و حاقه آيه 52تا 53) از طرفي اين مساله آن چنان حائز اهميت است كه سهل انگاري در تشويق ديگران به اطعام نيازمندان و مساكين را از علل غل و زنجير شدن در دوزخ ميشمارد. (حاقه آيه 3 تا 43) شگفت اينكه آثاري كه برشمرديم براي آن نيست كه شخص خود اقدام به اطعام نيازمندان نميكند بلكه مجازات كساني است كه ديگران را به اين سنت نيكو و حسنه ترغيب و تشويق نميكند. از اين رو كساني كه به اطعام مسكين توجه نميكنند، در تنگنا و مجازات سختتري قرار مي گيرند. خداوند براي آنكه مردم به امر اطعام ديگران تشويق شوند ميفرمايد بيتوجهي در تشويق ديگران به اطعام نيازمندان موجب ميشود تا شخص از دوستي و مهرباني در قيامت محروم شود و مورد سرزنش خداوند قرار گيرد. (حاقه آيه43و 63) حال درنظر بگيريد كسي را كه نه تنها خود اين كار را نميكند بلكه ديگران را از اطعام به نيازمندان باز ميدارد. مجازات چنين شخصي بس دشوارتر و سختتر است. در آموزههاي قرآن ترك اطعام نيازمندان خود به عنوان عامل و سببي جداگانه براي ورود به دوزخ شمرده شده است. به اين معنا كه در كنار كفر و گناه، اين مساله خود به تنهايي موجبي است تا شخص، گرفتار دوزخ شود؛ زيرا كسي كه نيازمند است و انسان توان كمك و ياري او را دارد وظيفه انساني و فطري حكم ميكند كه دست او را گرفته و حداقل نيازهاي غذايي اش را برطرف سازد. (مدثر آيه 4 و 44) اين افراد چنان از چشم خدا و پيامبران ميافتند كه شفاعت نيز شامل حال آنان نخواهد شد. در حالي كه شفاعت از آن كساني است كه در بدترين وضعيت قرارگرفته و تنها راه اميد و رهاييشان وساطت پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و اولياي الهي است. با اين حال كساني كه ترك اطعام به نيازمندان ميكنند و حتي حاضر نيستند لقمهاي در دستان ايشان بگذارند تا از گرسنگي رهايي يابند در شقاوت و سنگ دلي به جايي رسيدهاند كه ارزش شفاعت نداشته و پستتر از آن هستند كه مورد نظر و توجه شفاعتكنندگان قرارگيرند. (مدثر آيه 4 و 84)
در اهميت و ارزش اطعام مساكين و نيازمندان همين بس كه در وصف اهل بيت (ع) در سوره الانسان خداوند آنها را به سبب همين اطعام چنان ميستايد و بزرگ ميشمارد كه ميتوان فراتر از آن را تصور و تصوير كرد. براي دانستن ارزش اطعام تنها همين سوره الانسان كافي است كه همواره در جستوجوي نيازمندي باشد تا به وي اطعام كند. اطعام در آموزههاي قرآني، سنت پيامبران بوده است و در آيات قرآني براي مثال از اطعام حضرت ابراهيم(ع) سخن به ميان آورده است كه آن حضرت گوشت قرباني را به فقيران بينوا ميداد. (حج آيه 82) و همچنين هرگاه مسافر و ميهماني ناشناس (قوم منكرون) نزد وي
مي آمد نخستين كاري كه پس از سلام و درود انجام ميداد، فراهم كردن طعام براي ايشان بود. (هود آيه96) بلكه سعي و تلاش ميكرد كه در پذيرايي از ايشان بهترين غذاها و خوراكيها را تهيه كند. چنانكه قرآن درمورد پذيرايي آن حضرت (ع) ميفرمايد وي شتابان رفت تا گوسالهاي فربه را قرباني كند و پيشكش آورد. (ذاريات آيه42و 62و 72) اطعام به نيازمندان در آيات قرآن صفت ابرار و نيكان دانسته شده است. (انسان آيه5تا 9) قرآن توضيح ميدهد كه ريشه اطعام به نيازمندان را ميبايست در خصلت نيكي و انساني ايشان ديد، چنان كه بيانگر تقوا و اخلاص كامل كساني است كه از خود ميگذرند و ايثارگرانه به اطعام ديگران ميپردازند. (همان) ريشه اطعام به ديگران در حقيقت دوستي و محبت به خدايي است كه اين همه نعمت در اختيار بشر قرارداده و او را بينياز ساخته است. (همان)
اطعام به نيازمندان موجب افزايش همبستگي ميان افراد جامعه ميشود و همدلي و محبت را در ميان آنان گسترش داده و زمينههاي همكاري را فراهم ميآورد. اطعام همچنين از مهمترين روشهاي رهايي جامعه از گرسنگي و فقر است؛ زيرا در آيات قرآن سخن از مساكين است كه ميبايست به آنان توجه شود و غذا و خوراك در اختيار ايشان قرارگيرد. مسكين كسي است كه توان حركتي از او برداشته شده و يكجا نشين شده است. مسكنت و به زمين چسبيدن ايشان ممكن است به سبب پيري يا نقص عضو باشد. البته كساني كه به عللي نميتوانند از خانه خارج شوند و براي خود غذايي فراهم آورند نيز در حكم مسكين هستند. حال درنظر بگيريد كه كساني در جامعه در چنين وضعيتي باشند و همسايگان به ايشان توجهي نداشته باشند. در حقيقت عدم اطعام آنان عذابآور خواهد بود. از اين رو خداوند به كساني كه به اين دسته از افراد جامعه توجهي ندارند هشدار ميدهد كه عدم توجه، به معناي كفر واقعي است كه نتيجه آن دوزخ است. غسلين آب يا هر چيزي است كه از شست وشو به دست ميآيد. قرآن توضيح ميدهد كه افراد يا جوامعي ترك اطعام ميكنند كه از دوزخيان هستند (حاقه آيه52و 43) يا شيفته مال دنيا شدهاند (فجر آيه81و 02) و در حقيقت كافر به خدا (يس آيه 74 و حاقه آيه33و 43) و آخرت (يس آيه 74و 84 و ماعون آيه1و 3) و مجرم واقعي (مدثر آيه 4 و 44) هستند. خداوند براي تشويق و ترغيب اطعام به نيازمندان به آثار آخروي آن نيز اشاره ميكند. از جمله آثار اخروي اطعام آن است كه شخص به عنوان ابرار وارد بهشت ميشود. بر تختهاي روان مينشيند و از آب و هواي معتدل آن برخوردار ميگردد. لباسهاي حرير و ابريشمين ميپوشد و از غذاها و نوشيدنيهاي بهشتي بهره مند ميشود و از همه مهمتر از نعمت لقاي الهي برخوردار ميگردد (سوره الانسان).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان