5 اسفند 1396, 15:43
دیدگاه امام خمینی (ره) در مورد حزب و فعالیت احزاب سیاسی در نظام دینی چیست؟ در این قسمت پرسش مذکور به بحث گذاشته شده و پاسخ آن را با استناد به سیره عملی و نظری ایشان ارائه خواهیم کرد.
یکی از مسائل فهم این بحث آن است که بسیاری از پژوهشگران در بررسی موضوع حزب از دیدگاه امام (ره) روی واژة حزب تمرکز میکنند. چنین رویکردی به بحث موجب میشود که در نهایت، بحث ناتمام و ابتر جلوه نماید، زیرا واژه حزب، همان گونه که با توجه به کار ویژههای مثبت میتواند موجه و مقبول باشد، با در نظر داشت کار ویژههای منفی آن نیز میتواند ناموجه باشد. در گفتههای حضرت امام (ره) نیز گاه این مفهوم به صورت مثبت به کار گرفته میشود و گاه نسبت به آن نگرش منفی ابراز میگردد. بنابراین در قدم نخست میتوان در اندیشههای سیاسی امام (ره) سیرههای نظری حزب و مولفههای تشکیل دهندة آن نظیر تکثرگرایی، رقابت، مشارکت و انتخابات را مورد بررسی قرار داد و با توجه به جایگاه این فاکتورها در سیره عملی و نظری ایشان به جواب این پرسش نزدیکتر شد که آیا ایشان نسبت به تشکیل احزاب سیاسی موافق بوده اند و یا مخالف؟ از همین مسیر میتوان کارکردها و خصوصیات مثبت و منفی احزاب را نیز از نگاه ایشان استخراج نمود. در واقع باید به این مسئله اشاره نمود که در گفتهها و سیره عملی ایشان هر دو جنبة مثبت و منفی احزاب مورد توجه قرار میگیرد.
همان گونه که اشاره شد دیدگاه حضرت امام در مورد حزب با تفاسیر و دیدگاههای متفاوتی مواجه شده است. این امر برگرفته از این مسئله است که ایشان در برخی موارد به نفی حزب و در برخی نیز به تائید آن مبادرت ورزیدند. ایشان در مورد حزب به ذاته نظر خاصی نمیدهند اما سنجش ایشان در مورد مطلوبیت و عدم مطلوبیت ناشی از ایده و کار ویژههای احزاب است: «این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد. میزان ایده حزب است و اگر ایده چیزی دیگر باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد، بنابراین ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزب الله کنیم.»(امام خمینی(ره)،ج17،صفحه 45)دیدگاه امام (ره) در مورد حزب راه میانهای را بین نفی و اثبات مطلق باز میکند. این نظریه با عنایت به ایده و کار ویژههای احزاب مطرح میشود، بنابراین با لحاظ دو شرط اساسی، تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی محذوری ندارد. دو شرط اساسی وجود دارد که ناظر به ایدهها و کار ویژههای احزاب است. بر اساس دیدگاه امام (ره) اولاً حزب باید دارای ایده اسلامی باشد ثانیاً در عرصة فعالیت سیاسی و رقابت، حتماً چهارچوب شرعی را مدنظر قرار دهد. در همین راستا طرح تشکیل حزب مستضعفین از سوی ایشان مطرح میگردد که براساس آن ایده اسلام و تعالیم دینی به عنوان مبنای حزب و دفاع از اسلام و مستضعفان به عنوان یکی از کار ویژههای مهم آن مورد توجه قرار میگیرد. البته این اثبات به معنی نفی احزاب محلی و منطقه ای با در نظر گرفتن شرایط مد نظر امام (ره) نمی باشد: «... این نکته را باید تذکر بدهیم که ما گفتیم حزبی به نام «حزب مستضعفان» در همه دنیا، معنایش این نبود که حزبهای صحیحی که در ایران است، نباشد. حزبهای منطقه ای علیحده است و حزب تمام مناطق و تمام جاها، یک حزب دیگر است. اگر ان شاءالله مسلمین موفق بشوند و یک همچون حزبی را تاسیس کنند بسیار به موقع است، لکن به معنای این نیست که در محل و در منطقهها حزب نباشد، خیر در منطقهها هم احزاب هستند و آزاد هم هستند مادام که توطئه معلوم نشده است»(امام خمینی (ره)،2/6/1358) اما در برخی از موارد شاهد هستیم که امام (ره) نسبت به تشکیل یک حزب موضع گیری میکنند و یا مواضع و نظرات یک تشکل سیاسی را مورد انتقاد قرار میدهند. با توجه به تائید نسبی امام (ره) پیرامون مقولة حزب و یا صحه گذاشتن بر مولفههای مقوم حزب چرا در مراحلی ایشان نسبت به تشکیل یا عملکرد حزبی موضع منفی میگیرند؟ نمونهای بر این مدعا مخالفت اولیه ایشان با تشکیل حزب جمهوری است که بعد از رایزنیهای طولانی رهبران این حزب موفق میشوند موافقت ایشان را کسب کنند. با در نظر گرفتن همه جوانب و ریشهها میتوان علل این مخالفتها را در چند مورد بیان نمود: اولاً در مورد تشکیل حزب جمهوری، مخاطب اصلی ایشان عده ای از روحانیون بودند و امام (ره) در مورد فعالیـت حزبـی روحانیت با توجـه به شرایط فرهنگـی و سیاسـی کشور در روزهای نخستین پیروزی انقلاب، نظر مساعدی نداشتند. ثانیاً مخالفت ایشان برای تشکیل حزب جمهوری ریشه در ماهیت تدریجی الحصول بودن احزاب هم دارد، بدین معنا که احزاب سیاسی هیچ گاه قائم به اشخاص و افراد نیست و پس از سپری شدن مدت تصدی افراد معتمد و موثق متصدیان آینده آن معلوم نمی باشند. بنابراین، تائید حزب به مفهوم تائید متصدیان آن در حال و آینده خواهد بود به همین دلیل حضرت امام (ره) با این قضیه بسیار با احتیاط برخورد میکنند. ایشان خود این نکته را تصریح کرده و میفرمایند: «حزب به عنوان یک تشکل سیاسی قایم به اشخاص و افراد نخواهد بود. هر چند افرادی که فعلاً (هنگام تاسیس حزب جمهوری اسلامی) متصدی حزب است مورد تائید من هستند، اما معلوم نیست در آینده حزب به کدام سمت و سویی حرکت میکند و چه اشخاصی متصدی امور آن خواهند شد.» ثالثاً یکی از دلایل عمدة مخالفت امام (ره) با تشکیل بعضی از احزاب- خصوصاً در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی-همان طور که پیش تر گفته شد ناظر به کار ویژههای آنهاست. در واقع بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی توجه به این مسئله دارند که مبادا عوارض و پیامدهای منفی تحزب در غرب، در نظام اسلامی ایران نیز واقع شود و موجبات خسارت و لطماتی را بر بدنه کشور فراهم آورد. امام خمینی (ره) به کرات بر وارداتی بودن فرهنگ تحزب و یا ضعف فرهنگ سیاسی حزب سازی در جوامع جهان سوم و ایران اشاره نمودند و نسبت به پیامدهای آن هشدار دادند:«احزاب مختلفه بعد از این انقلاب، از قراری که میگویند، حدود دویست گروه پیدا شده. دویست گروه معنایش این است که یک جمعیتی که باید منسجم بشوند دویست گروه شدند که از هم جدا بکنند همه را... آن کارشناسهایی که ملتها را شناختند و راه ملتها را مطالعه کردند، راه شکست آنها را مطالعه کردند و طرح دادند برای آن، بهتر از این چه بکنند، بدون اینکه محتاج باشد که یک قدرتی و قوایی بیاید، خودشان را به جان هم میاندازند. احزاب را دستشان قلم بدهند. این او را چیز بکند؛ تهمت به او بزند. او تهمت به او بزند، او را تضعیف کند. من گمان میکنم که از اول که احزاب پیدا شده است در امثال ایران، این یک طرحی بوده است از خارج. آنها احزاب دارند، آن مملکتهای دیگر، لکن احزابی که آنها دارند فرمش یک جور دیگر است. این طور نیست که یک کاری بکنند که برای کشورشان مضر باشد لکن وقتی صادر شد به این مملکتها برای اینکه توجه به عمق مسائل ندارند، احزابی درست میشوند که به حال کشورشان مضر است. آنها یک چیزی درست میکنند که اینها خیال میکنند باید ما احزاب داشته باشیم. عمق این مطلب که احزاب آنجا، وضعشان چه جور است و احزاب اینجا چه جور باید باشد، این را درست ادراک نکردند...»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان