انديشه و آرمان در نهضت جنگل
امیر نعمتی لیمائی
به مناسبت سالروز شهادت میرزا کوچک خان
ایران به عنوان یکی از دیرینه سال ترین کشورهای دنیا واجد تاریخی دور و دراز و سرشار از فراز و نشیب است. آنچه روشن است در مجموع این فراز و فرودهای تاریخی، دوران معاصر ایران را میتوان به مانند نقطه عطفی یافت که جنس اتفاقات رخ داده در اثنای آن، خارج از شباهتهایش با رویدادهای اعصار پیشین، واجد تفاوتهای افزونی نیز هست.
آنچه از مطالعه اسناد تاریخی به آن میتوان دست یافت آن است که ورود و حلول مفاهیمی نوین چون مشروطیت، مساوات، ملیت، آزادی و همچنین حضور مردمان عادی یا به اصطلاح قشر رعیت در عرصه فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی و تحولات پر شتاب جامعه جهانی و بازتاب آن دگردیسیها در امور ایران که گهگاه با دخالت استعمارگران در امور داخلی ایران و برخی اوقات با اشغال ایران توسط ابرقدرتان جهانی نمود ویژهای مییافت، اسباب متفاوت بودن جنس رویدادهای تاریخ معاصر ایران را با وقایع روزگاران پیشین فراهم میآورد. در حقیقت، بازبینی نقادانه این برهه از تاریخ ایران که مشحون است به حوادث و رخدادهایی چون جنگهای ایران و روس، جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی و... تاریخ پژوه را بدان نتیجه رهنمون میسازد که تاریخ معاصر ایران واجد پویایی خاصی بوده است.
آنچه هویدا مینماید، پدیدار گشتن جنبشهای مردمی متعدد را باید ازجمله مهم ترین سرفصل های تاریخ این عهد برشمرد و بیگمان نظر به اهمیت بسیار چرایی و چگونگی سربرآوردن جنبشهایی چنین که در طول تاریخ ایران کم سابقه و شاید بهتر است گفته شود بیسابقه بودهاند توجه و عنایت افزونتری را میطلبد.
نهضت جنگل یا قیام میرزاکوچک خان جنگلی و یارانش در گیلان ازجمله مهمترین و تاثیرگذارترین این جنبشهاست. این نهضت که در اردیبهشت ماه سال 1294 هـ .ش با رهبری میرزا در گیلان آغاز و در 11 آذر ماه سال 1300 هـ .ش با درگذشت او پایان پذیرفت، به رغم مساعی ارزنده برخی کاوشگران تاریخ و کوششهای ارزشمند شماری از تاریخ پژوهان نام آور، همچنان برای بسیاری از افراد علاقهمند به میهن و تاریخ وطن و حتی بسیاری از دانشجویان رشته تاریخ ناشناخته مانده است. به باور نگارنده، همان گونه که در مقدمه خویش بر کتاب، مجموعه روزنامههای جنگل، نیز آورده است، این ناشناخته بودن ماهیت و چیستی نهضت جنگل تا به آن حد است که برخیمیپندارند رهبران نهضت جنگل در پی تجزیه طلبی و در اندیشه استقلال گیلان بودهاند، شماری دیگر بر آن باورند که میرزاکوچک خان و یارانش سودای برپایی جمهوری سوسیالیستی در ایران به سر داشتهاند، عدهای نیز گمان میدارند که جنگلیان در دامان بلشویکهای تازه پیروز روسیه پرورش یافته بودند و البته شماری نیز جنبش جنگل را حرکتی ملی ـ اسلامی برشمردهاند که با الهام از اصول آیین اسلام در جهت استقلال ایران و برپایی حکومتی مبتنی بر اسلام گام برداشتهاند.
در واقع، راقم این سطور بر آن ایده است که چند و چون نهضت جنگل حتی برای بسیاری از جستجوگران تاریخ نیز ناشناخته و پر از ابهام است و کاربرد نگاههای ایدئولوژیک، نگرشهای خاص سیاسی ـ اجتماعی و نظریه پردازیهای همراه با چاشنی تعصب و احساس موجب شده است دوستداران تاریخ خود را با انبوهی از نظریات گوناگون و مخالف هم درباره میرزاکوچک خان و یارانش مواجه ببینند.
براساس آنچه علم تاریخ نوین گوشزد میکند برای شناخت بهتر ماهیت هر رخداد تاریخی، گردآوری و پردازش دادههای تاریخی باید به دور از مکنونات قلبی و عاری از هر گونه پیشداوری و به عبارت دیگر با یاری جستن از روح فلسفه تاریخ انجام شود.
ناگفته پیداست برای درک درست مرام و مشی نهضت جنگل نیز رعایت این اصل کلی بایسته است، معالوصف این اصل شرط لازم است و شرط کافی برای شناخت اندیشه و هدف جنگلیان، بهره جستن مدبرانه از اصلیترین و مهمترین منابع شناخت افکار سردمداران جنگل یعنی مقالههای مندرج در ارگان رسمی نهضت جنگل، روزنامه جنگل، بیانیه های نهضت جنگل و مکاتبات میرزاکوچک خان و دیگر سران آن است.
از آنچه گفته آمد غایت هدف نگارنده در این جستار مشخص شد و آن تبیین درست و تحلیل منطقی اندیشه، مرام و آرمان برپادارندگان نهضت جنگل است. در راستای نیل بدین هدف، نگارنده تلاشمیکند درستی یا نادرستی هریک از آرای متضاد یادشده را بررسی و سر آخر با جمع بندی نهایی تحلیل خویش را بیان کند.
نهضت جنگل تجزیه طلب نبود
چنان که پیشتر نیز بیان شد شماری اذعان داشتهاند رهبران نهضت جنگل در پی تجزیه و در تفکر استقلال گیلان بودهاند. استدلال این گروه تنها به آن سبب است که جنگلیان حرکت خود را از گیلان آغاز و حکومت جمهوری خویش را هم در گیلان بنیان نهادهاند، اما این دعوی به سه جهت خود را ابتر و ساده انگارانه مینمایاند:
الف: جنگلیان از همان نخستین روزی که جمهوری شورایی را در گیلان بنیان نهادند هدف خود را ایجاد جمهوری شورایی در سراسر ایران برشمردند و اعلام کردند که اصول عدل و برابری رامیخواهند در سراسر ایران بگسترانند و از عموم ملت ایران خواستند برای نجات ایرانی از ظلم هر ظالم به انقلاب جنگل بپیوندند. این مهم از بیانیهای که جنگلیان در 14 شوال 1338 هـ . ق. برابر با 10 تیر 1299 هـ . خ. در روزنامه جنگل منتشر ساختند به سادگی بر میآید.
ب: این دسته از مورخان این نکته را به خزان فراموشی سپردهاند که جنگلیان پس از اعلام تشکیل جمهوری موقت شورایی در گیلان در اندیشه فتح تهران بودند. گفتنی است مقدمات این کار از سوی آنان کاملا فراهم آمده بود و نیروهای جنگل از منجیل نیز گذشته و در آستانه ورود به قزوین بودند و اگر خیانت روسها و دخالت نیروهای اشغالگر انگلیسی نبود به سان روزگار مشروطه که نیروهای گیلانی تهران را تصرف کردند و استبداد محمدعلی شاهی را پایان بخشیدند، دگربار به سادگی تهران را فتح میکردند و این بار حیات دولت قاجاری را خاتمه میبخشیدند.
ج: نگاهی به مکاتبات میرزا نشانمیدهد که تا چه اندازه این باور نادرست است. به عنوان نمونه میرزا در بخشی از نامهاش به رتشتین، سفیر دولت شوروی در ایران، با قاطعیت تمام چنین نگاشت: «... مقصود من و یارانم حفظ استقلال مملکت و اصلاح و تقویت مرکز است. تجزیه گیلان... را خیانت صریح دانسته ومیدانم».
نهضت جنگل و سوسیالیسم
همان طور که پیش از این نیز تقریر شد بخشی از تاریخ پژوهان بر آن عقیده هستند که میرزا و یارانش در پی برپایی جمهوری سوسیالیستی در ایران بودند. حقیقت آن است که این نکته تا اندازهای درست است و جنگلیان در برههای از زمان تصمیم به برپایی جمهوری سوسیالیستی در سراسر ایران گرفتند و حتی جنبش خود را انقلاب سرخ ایران نام نهادند، با این وجود، چند نکته را باید در نظر گرفت:
الف: جمهوری شورایی مدنظر میرزا و یارانش با آن جمهوری های کمونیستی که در شوروی یا در دوران پس از جنگ دوم جهانی در اروپای شرقی پدیدار شد تفاوت ماهوی داشت، زیرا میرزا برخلاف افرادی چون مارکس، انگلس، لنین، استالین و دیگر سردمداران کمونیسم نه تنها مذهب را افیون تودهها بر نمیشمرد، بلکه به آن اعتقاد ویژه داشت و با هر گونه اقدام بر علیه دین و مذهب مخالف بود. علاوه بر این کمونیسم دیدگاهی جهان وطنی را تبلیغ مینماید و در آن هر گونه ملی گرایی نفیمیشود، این در حالی است که میرزا به ایران عشق میورزید و این مهم نه تنها از مکاتبات عدیده و عملکردش به آسانی بر میآید، بلکه از مجالس شاهنامه خوانی که در درون جنگل در جهت ارتقای حس ملیت ـ خواهی جنگلیان برگزار میشد نیز مستفاد میشود. در واقع اگر این گونه نبود و میرزا در اعتقاد مذهبی خویش راسخ نبود و عشق به میهن در او وجود نداشت هیچ گاه در سرلوحه بیشتر شمارگان روزنامه جنگل (دست کم در 35 شماره از 39 شماره منتشره) نگاشته نمیشد این روزنامه «نگاهبان حقوق ایرانیان و منور افکار اسلامیان است».
ب: هر چند در درون نهضت جنگل افرادی با تفکر کمونیستی حضور به هم رسانده بودند، اما میرزاکوچک خان هرگز دنبال برپایی کمونیسم نبود، بلکه او تنها بخش مساوات طلبی و عدالت محوری مدعایی سوسیالیستها را پذیرفته بود و پذیرش این اصول از سوی میرزا با توجه به شعارهای زیبایی که سردمداران شوروی سر میدادند و با عنایت به آن که ماهیت واقعی کمونیسم شوروی در آن روزگار هنوز روشن نشده بود، چندان شگفت نمی نماید.
ج: پدیدار شدن اختلاف شدید و بروز درگیری با طرفداران کمونیسم (آن هم در فاصله زمانی اندک) در درون جنبش و جدایی نهایی دسته کمونیست از نهضت جنگل و کشته شدن حیدرخان عمو اوغلی، یکی از سردمداران اصلی چپ گرایان نهضت جنگل و موسس حزب کمونیست ایران به دست جنگلیان، خود نشان از آن است که نه میرزا دنبال برپایی حکومت کمونیستی بوده است و نه جنگلیان چنین آرمانی در سر پرورانده بودند.
دیگر دعوی نابهجا درباره جنگلیان آن است که میرزا و جنگلیان دست پرورده بلشویکهای تازه پیروز شوروی بودهاند. طرفداران این عقیده دعوی خویش را به جهت روابط میرزاکوچک خان با رهبران شوروی و اعلام جمهوری شورایی از سوی جنگلیان مستدل داشتهاند. خارج از اختلاف ماهوی افکار میرزا با تفکرات سردمداران شوروی که در سطور پیشین یاد شد و همچنین جدا از آن که در نهضت جنگل طیفهای مختلف فکری حضور داشتند دلایلی دیگر در دست است که میرزا و یارانش به بلشویک ها و کمونیست های روسی وابسته نبودند، بلکه در برههای از زمان به جهت برخی شعارها و دعاوی زیبا و انسانی آنان و همچنین فروپاشیده شدن امپریالیسم تزاری روس به توسط آنان (زیرا ایرانیان خاطره اجحاف های دولت تزاری را هیچ گاه از خاطر نبرده بودند) اعتمادی اشتباه به آنها نمودند و با ساده اندیشی از آنان که خود را حامی مستضعفان جهان مینامیدند انتظار یاری یافتند.
در ضمن این نکته را نباید از نظر دور داشت که چون دولتمردان شوروی در رقابت با دیگر قدرتهای استعماری بویژه انگلستان بودند، تلاش میکردند از قدرت انقلابی ملل تحت استعمار شرق در جهت فشار بر آنها بهره برگیرند و این سیاست اسباب نزدیکی گاه و بی گاه آنان را با انقلابیون سرزمینهای مختلف و ازجمله نهضت جنگل ایران فراهم میآورد، اما همان گونه که پروفسور شاهپور رواسانی در کتاب، نهضت میرزاکوچک خان جنگلی و اولین جمهوری شورایی در ایران، اشاره داشته است شوروی سرانجام از نهضتهای انقلابی جهان و ازجمله نهضت جنگل فاصله گرفت و همزیستی مسالمت آمیز با قدرتهای استعماری و سازگاری با دول سرمایهداری را ترجیح داد.
در تایید بیشتر این مدعا میتوان به مکاتبات میرزا با سران شوروی اشاره داشت که در بیشتر مواقع انتقادی بوده و عدم همخوانی گفتار و کردار روسها در آنها نکوهیده شده است. آنچه از مطالعه این نامهها بر میآید آن است که میرزا حتی اطاعت کورکورانه از روسها را نمیتابید، چه رسد که آلت فعل و دست پرورده آنان باشد. در بخشی از نامه ای که میرزا به لنین نگاشته بود، چنین آمده است: «پروپاگاندهای اشتراکی در ایران عملا تاثیر سوء میبخشند، زیرا پروپاگاندچیها از شناسایی تمایلات ملت ایران عاجزند... ملت ایران حاضر نیست برنامه و روش بلشویزم را قبول کند».
نامه میرزاکوچک خان به مدیوانی، نماینده دولت شوروی در گیلان، نیز بر درستی این گواهی میدهد:
«... اگر این اقدامات شما دوام پیدا کند ناچاریم به هر وسیله باشد به تمام احرار و سوسیالیستهای دنیا حالی کنیم که وعدههای شما همهاش پوچ و عاری از صحت و صداقتند. به نام سوسیالیسم اعمالی را مرتکب شدهاید که لایق قشون مستبد نیکلا و قشون سرمایهداری انگلیس است».
مجموع مقالاتی که در روزنامه جنگل نگاشته شده نیز اثبات کننده آن است که میرزا و یارانش به هیچ وجه من الوجوه دست پرورده بلشویک های شوروی نبودهاند. من باب مثال مقاله مفصلی با عنوان، قول را فعل لازم است، در نخستین شماره روزنامه جنگل منتشر شد، مطالعه این مطلب به سادگی عیان میسازد که تهمت وابستگی جنگلیان به شوروی چه اندازه ناروا و گزاف بوده است.
همان طور که در سرآغاز سخن نیز گفته شد، شماری از پژوهشگران جنبش جنگل را حرکتی ملی ـ اسلامی برشمردهاند که با الهام از اصول آیین اسلام در جهت استقلال ایران و برپایی حکومتی مبتنی بر اسلام گام برداشتهاند.
آنچه روشن است، در درستی این دعوی که در برپایی جنبش جنگل عقاید مذهبی و علایق ملی نیز تاثیر فراوان داشته و این مهم که میرزا فردی کاملا باورمند به اعتقادات اسلامی و واجد علایق مذهبی بوده است تردیدی وارد نیست.
در صدق این مدعا که میرزا و یارانش از اصول دین اسلام نیز الهام گرفتند شکی نیست، اما این مدعا که او در جهت برپایی حکومتی اسلامی گام برداشته بود درست نمینماید. زیرا در ایران به رغم آن که گهگاه اندیشههای اسلام گرا از سوی افرادی چون سیدجمال الدین اسدآبادی مطرح شد، تنها پس از در پیش گرفته شدن روند سکولاریتی لجام گسیخته در سیاست از سوی پهلویها بود که برخی خواص و ازجمله بسیاری از روحانیت را واداشت که ایجاد حکومت اسلامی ضروری است و سرانجام نیز با تئوریزه شدن بحث جمهوری اسلامی از سوی امام خمینی(ره) در سال 1357 به این اندیشه جامه عمل پوشانیده شد.
در حقیقت، میتوان گفت میرزا فردی مبادی آداب مذهبی بود و حتی در بسیاری موارد به اجرای حدود شرعیمیپرداخت (مانند حد زدن یکی از یارانش که به شرب خمر پرداخته بود)، اما هیچ گاه دنبال ایجاد حکومتی اسلامی هم نبود. این مهم از آنجا نیز مستفاد میشود که میرزا و جنگلیان به رغم آن که خود را نگاهبان و منور فکر اسلامیانمیپنداشتند و به زعم آن که در بیانیهها، مقالهها و عملکرد خویش اسلام را از نظر دور نمیداشتند هیچ گاه سخن از حکومت اسلامی به میان نیاوردند.
به هر حال به عنوان پایانی بر این کوتاه سخن میتوان گفت اندیشه میرزا آمیختهای از تفکرات مذهبی و علایق ملی بود. بر تفکرات او عدالت خواهی و مساوات جویی مکتب سوسیالیسم نیز تاثیر نهاد، اما جنبههای ضد مذهبی، ضد ملی و حتی اقتصادی این مکتب را به هیچ انگاشت.
او با این طرز تفکر به رغم آن که یارای کامل آن نیافت مکتبی اجتماعی و مدون پایهگذاری کند تلاش نمود جنگلیها را به طریقی هدایت کند که همواره پشتیبان استقلال ایران، حامی آزادی و رفاه مردم ایران و مخالف هر گونه استعمار و استبداد باشند. دریک جمله، آرمان اصلی میرزا و یارانش استقلال و آبادی ایران و آزادی مردم آن بود.