13 دی 1396, 16:36
مرحوم استاد شهیدمطهری باصراحت، ایدئولوژی اسلامیِ متکی به متون اسلامی و بدون هیچ گرایش به چپ و راست را مطرح مینمود.
مرحوم شهیدمطهری از اول حساسیت عجیبی روی تفکر التقاطی داشت و آن وقت که همه با تفکرات التقاطی، برخوردهای سطحی داشتند، او با کمال سختگیری روی جابهجایی این تفکر میایستاد و آن را مردود میشمرد که در این زمینه نمونههای بیشماری از ایشان به یاد دارم. در همان جلسهای که گفتم قرار شده بود که شرکتکنندگان هر کدام که آمادگی دارند متنی را بهعنوان زمینهی جهانبینی اسلام تهیه کنند، چند نفر متنی تهیه کردند از جملهی آن چند نفر یکی من بودم. در این متن ویژگیهای اندیشهی اسلامی را ذکر کرده بودم: اندیشهی اسلامی، ضد استعماری، ضد استبدادی و در آخر اضافه کرده بودم اندیشهی اسلامی، ضد الحادی است. یادم نمیرود که ایشان از این قسمت خیلی خوششان آمده بود و بارها به خود من گفتند که این نکتهی ضد الحادی، نکته دقیق و بسیار ظریفی بود که شما مطرح کردید؛ زیرا هر اندیشهای، هر فصلی از فصول جهانبینی که اندک گرایش به زمینههای تفکر الحادی داشته باشد، جزء جهانبینی اسلامی نیست.
ایشان هنگامی که به مشهد آمدند، گاهی اوقات به منزل ما وارد میشدند؛ البته ایشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند، منتهی بهخاطر علاقهای که من به ایشان داشتم و خودشان هم این علاقه را میدانستند، مستقیماً به منزل ما میآمدند. اطاقی که ایشان شبها میخوابیدند، با یک در فاصله داشت، با اطاقی که من شب میخوابیدم. ایشان همیشه وقت خواب مقید بود به خواندن قرآن. نیمه شب صدای ایشان را شنیدم که در هنگام تهجد و نماز شبخواندن گریه میکردند. البته نماز شبخوان زیاد داریم؛ اما نماز شبخوانی که در آن نیمهی شب با آن حال اشک بریزد و گریه کند کم داریم. بعدها از دوستان قدیمی ایشان مثل آقای منتظری و دیگران شنیدیم که ایشان از همان زمان طلبگی هم نماز شب میخوانده و اهل تهجد بودهاند.
تا سال 49 و 50 خیلی مسائل انحرافی در محیط مبارزه به چشم نمیخورد. وقتی که منافقین دستشان را رو کردند و نوشتههای ایدئولوژیک آنها کمکم پخش شد، آقای مطهری بیش از همه حساسیت نشان داد، چون من به یاد دارم که در سال 51 تلاش فراوانی شد که امام را وارد کنند که این حرکت جوانها را تایید کنند که به نام «مجاهدین» و... بودند، اما امام سخت ابا کردند و یک بار کتابهای مجاهدین را خوانده بودند و گفته بودند اینها همان حرفهای لنین و ارانی است، پس حرفهای شما کدام است؟ مرحوم مطهری در معرفی اینها به امام نقش داشتند و خودشان آنقدر حساسیت نشان دادند تا عملا کنار کشیدند و آن وقت مجاهدین ایشان را متهم کردند به اینکه سازشکارند و اهل مبارزه نیستند و حال اینکه کنارکشیدن ایشان حساسیت ایشان را نشان میداد و مؤثر و مفید هم واقع شد. ایشان در آن موقع کار ایدئولوژیکشان را زیاد کردند، اثرش این بود که در سه، چهار سال بعد حقانیت حرکت ایشان روشن شد و حرکت صحیح اسلامی دوباره از سال 54 رو به رشد رفت و کمکم خط امام تبلور یافت.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان