دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بردگان‌ از جاهلیت‌ تا اسلام‌ (قسمت دوم-قسمت پایانی)

مبارزه‌ دفعى‌ و لغو یک‌باره‌ برده‌دارى‌ از سوى‌ اسلام‌ با موانع‌ جدى‌ روبه‌رو بود و پیامدهاى‌ زیان‌بارى‌در پى‌ داشت‌، از این‌ رو اسلام‌ اصل‌ برده‌دارى‌ آن‌ روز را ناچار پذیرفت‌، اما تحولات‌ فراوانى‌ نیز براى‌ رهایى‌ آنان‌ ازاوضاع‌ نابسامان‌ و اسف‌بار به‌ وجود آورد...
No image
بردگان‌ از جاهلیت‌ تا اسلام‌ (قسمت دوم-قسمت پایانی)
3 ـ 5. حمایت‌ مادى‌ و تامین‌ نیازهاى‌ بردگان‌ پیامبر اسلام‌ پناه‌ بى‌پناهان‌ و تکیه‌گاه‌ درماندگان‌ بود. حمایت‌ از ضعفا در سرلوحة‌ برنامه‌هاى‌ اجتماعى‌ ایشان‌ قرارداشت‌، به‌ویژه‌ در مدینه‌ این‌ امکان‌ براى‌ آن‌ حضرت‌ بیشتر فراهم‌ بود تا به‌ نیازهاى‌ اجتماعى‌ محرومان‌ پاسخ‌ دهند. پس‌ از هجرت‌ مسلمانان‌ مکه‌ به‌ یثرب‌، انصار، مهاجران‌ را در منازل‌ خود جاى‌ داده‌، براى‌ آن‌ها امکاناتى‌ فراهم‌کردند، اما اصحاب‌ صفه‌ گروهى‌ تهى‌دست‌ و غریبه‌، و موالى‌ و از هر جهت‌ محروم‌ بودند. سایبانى‌ در انتهاى‌ مسجدبراى‌ اسکان‌ موقت‌ این‌ گونه‌ مسلمانان‌ مستمند و فاقد مسکن‌، ساخته‌ شد. پیامبر به‌ وضع‌ آنان‌ رسیدگى‌ مى‌کرد و درحد توان‌ به‌ آنان‌ آذوقه‌ مى‌رساند و ثروت‌مندان‌ انصار را به‌ این‌ کار تشویق‌ مى‌کرد74 و در برخى‌ موارد، زمینة‌ازدواج‌ این‌ گروه‌ محروم‌ را با افراد ثروت‌مند فراهم‌ مى‌آورد تا هم‌ مشکلات‌ مالى‌ و اجتماعى‌ آنان‌ را حل‌ سازد و هم‌معیارها و ارزش‌هاى‌ واهى‌ حاکم‌ بر مناسبات‌ اجتماعى‌ را متحول‌ سازد. نمونة‌ تاریخى‌ آن‌، ازدواج‌ جویبر و زلفا است‌که‌ به‌ توصیة‌ رسول‌خدا…‌ و براى‌ رفع‌ سنت‌ها و افتخارات‌ غلط اجتماعى‌ انجام‌ شد.75 3 ـ 6. سپردن‌ مسئولیت‌هاى‌ مهم‌ به‌ بردگان‌ و موالى‌ اسلام‌ همواره‌ طرف‌دار شایسته‌سالارى‌ است‌. شایستگى‌ افراد، منوط‌ به‌ تقوا و ایمان‌ آن‌هاست‌. مسئولیت‌هاى‌ مهم‌باید به‌ دست‌ افراد شایسته‌ سپرده‌ شود؛ خواه‌ برده‌ باشند یا آزاد، یا آن‌که‌ سابقة‌ بردگى‌ داشته‌ باشند. هیچ‌ یک‌ از این‌عوامل‌ در سپردن‌ مسئولیت‌ها موثر نیست‌. از این‌ رو رسول‌خدا…‌ مى‌فرمود: اِن‌ اُمّر علیکم‌ عبدٌ مجدع‌ اسود یقودکم‌ بکتاب‌ اللّه‌ فاسمعوا له‌ و اطیعوا؛76 اگر برده‌اى‌ سیاه‌ و بینى‌ بریده‌ بر شما به‌ امارت‌گمارده‌ شود و با کتاب‌ خدا رهبریتان‌ کند، سخن‌ وى‌ را بشنوید و از او فرمان‌ برید. پیش‌ از هجرت‌ پیامبر، هنگامى‌ که‌ مهاجران‌ نخستین‌، به‌ عصبه‌، جایگاهى‌ در قبا وارد شدند، امامت‌ نمازشان‌ را سالم‌،غلام‌ ابى‌حذیفه‌ بر عهده‌ داشت‌، زیرا آیات‌ قرآن‌ را بیش‌ از دیگران‌ به‌ خاطر سپرده‌ بود.77 هم‌چنین‌ در صحیح‌بخارى‌ مى‌خوانیم‌ که‌ ذکوان‌، غلام‌ عایشه‌ از روى‌ مصحف‌ بر عایشه‌ پیش‌نمازى‌ مى‌کرد.78 زید بن‌ حارثه‌،غلام‌ آزاد شدة‌ پیامبر یکى‌ ازسه‌ فرمانده‌ جنگ‌ موته‌ بود،79 همین‌طور فرزند او اسامه‌ نیز از سوى‌رسول‌خدا…‌ به‌ فرماندهى‌ سپاهى‌ برگزیده‌ شد که‌ قرار بود در روزهاى‌ پایانى‌ عمر رسول‌خداصلى‌ اللهعلیه‌ و آله‌ و سلم‌ به‌ جنگ‌ رومیان‌ برود.80 هم‌چنین‌ بلال‌ از سوى‌ رسول‌خدا…‌ در فتح‌ مکه‌اولین‌ اذان‌ را بر فراز بام‌ مکه‌ سر داد و به‌ عنوان‌ موذن‌ رسول‌خدا…‌ در کنار آن‌ حضرت‌ قرارداشت‌.81 3 ـ 7. اهتمام‌ به‌ آزادى‌ اسیران‌ و نه‌ استرقاق‌، درجنگ‌ها هم‌چنان‌ که‌ پیش‌ از این‌ گفتیم‌ اسلام‌ سرچشمه‌هاى‌ بردگى‌ را مسدود کرد و اسباب‌ و عوامل‌ بردگى‌ را به‌ اسارت‌ درجنگ‌هاى‌ اسلامى‌ منحصر کرد. بى‌شک‌ یکى‌ از پیامدهاى‌ هر جنگى‌ به‌ دست‌ آمدن‌ اسیر است‌ و این‌که‌ چگونه‌ باید باوى‌ که‌ دشمن‌ خون‌خوار دیروز بوده‌ است‌ رفتار کرد. با نگاهى‌ آمارى‌ به‌ جنگ‌هاى‌ رسول‌خدا…‌ به‌ روشنى‌ به‌دست‌ مى‌آید که‌ سیرة‌ غالب‌ آن‌ حضرت‌،آزاد کردن‌ اسیران‌ جنگى‌ بوده‌ است‌، گرچه‌ در برخى‌ موارد براى‌ آزادى‌ افراد، فدیه‌ نیز دریافت‌ مى‌کرد که‌ امرى‌ معقول‌و موجه‌ و طبق‌ عرف‌ نظامى‌ آن‌ روز بوده‌ است‌. در جنگ‌ بدر که‌ طبیعتاً مى‌بایست‌ رسول‌خدا…‌ ازدشمنان‌ سرسخت‌ خود انتقام‌ مى‌گرفت‌، آن‌ها را آزاد نمود. در تاریخ‌ اسلام‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ برخى‌ از رزمندگان‌ که‌ هنوز تعالیم‌ اسلام‌ در روح‌ و جان‌ آن‌ها عمیق‌ نشده‌ بودتحت‌ تأثیر تفکر عصر جاهلى‌، گاه‌ پیش‌ از جنگ‌ یا هنگام‌ برپایى‌ جنگ‌، انگیزة‌ خود را از حضور در صحنة‌ جهاد به‌دست‌ آوردن‌ غنایم‌ یا بردگان‌ اعلام‌ مى‌کردند؛ چیزى‌ که‌ در عصر جاهلیت‌ از مهم‌ترین‌ عوامل‌ تشویقى‌ جنگ‌جویان‌براى‌ شرکت‌ در جنگ‌ به‌ شمار مى‌رفت‌. در گزارشى‌ آمده‌ است‌: در جنگ‌ طائف‌ که‌ سپاه‌ اسلام‌ عقب‌نشینى‌ کرد یکى‌ از سربازان‌ اسلام‌ اقرار کرد که‌ تنها براى‌ گرفتن‌ کنیز در این‌ جنگ‌ حضوریافته‌ است‌ و انگیزة‌ اصلى‌ او به‌ دست‌ آوردن‌ «جاریه‌ مولده‌» است‌ تا از طائف‌ که‌ مردمان‌ باهوش‌ و خردمندى‌ دارد صاحب‌ فرزندشود.82 در جنگ‌ بدر نیز برخى‌ تازه‌ مسلمانان‌ در پى‌ منافع‌ مادى‌ جنگ‌ بودند. از این‌ رو این‌ آیه‌ در سرزنش‌ و مذمت‌ دنیاخواهى‌ مسلمانان‌ و فراموش‌ کردن‌ آخرت‌ آن‌ها در جنگ‌ بدر نازل‌ شد: مَا کَان‌َ لِنَبِی‌ٍّ اَن‌ْ یَکُون‌َ لَه‌ُ اَسْرَى‌ حَتَّى‌ یُثْخِن‌َ فِى‌ الْاَرْض‌ِ تُرِیدُون‌َ عَرَض‌َ الدُّنْیَا وَاللَّه‌ُ یُرِیدُ الا´خِرَة‌َ وَاللَّه‌ُ عَزِیزٌ حَکِیم‌ٌ؛83 هیچ‌پیامبرى‌ حق‌ ندارد اسیرانى‌ بگیرد تا کاملاً بر آن‌ها پیروز شود، شما متاع‌ ناپایدار دنیا را مى‌خواهید (و مایلید اسیران‌ بیشترى‌بگیرید، و در برابرِ گرفتن‌ فدیه‌ آزاد کنید) ولى‌ خداوند،سراى‌ دیگررا (براى‌ شما) مى‌خواهد، وخداوند قادر وحکیم‌ است‌. 3 ـ 8. اجازه‌ ازدواج‌ با کنیزان‌ از جمله‌ مواردى‌ که‌ در اسلام‌ و سیره‌ رسول‌خدا…‌ مجاز شمرده‌ شد، استفاده‌ و تمتع‌ جنسى‌ ازکنیزان‌، چه‌ در قالب‌ ازدواج‌ رسمى‌ با آن‌ها و چه‌ از طریق‌ هم‌خوابگى‌ به‌ عنوان‌ مملوکیت‌ و بردگى‌ آن‌ها بود. در جنگ‌حنین‌ که‌ زنان‌ زیادى‌ به‌ اسارت‌ در آمده‌ بودند، پیش‌ از آن‌که‌ حکم‌ آزادى‌ آن‌ها صادر شود، مسلمانان‌ در استفادة‌ جنسى‌از آن‌ها دچار شک‌ و تردید شدند و نسبت‌ به‌ این‌ کار اکراه‌ داشتند (ظاهراً علت‌ اکراه‌ آن‌ها این‌ بود که‌ این‌ زنان‌ شوهرانى‌داشتند که‌ زنده‌ بودند). آیه‌ 24 سوره‌ نساء درباره‌ جواز ازدواج‌ بازنان‌ اسیرجنگى‌ نازل‌ شد: زنان‌ شوهردار بر شما حرام‌ هستند، مگر آن‌ها را که‌ از راه‌ اسارت‌ مالک‌شده‌اید.84 در حقیقت‌، قرآن‌ اسارت‌ در جنگ‌ را در حکم‌ طلاق‌ یا فوت‌ همسر دانسته‌ و اجازه‌ ازدواج‌ با کنیزان‌ را صادر کرده‌ است‌. در آیه‌ 25 سوره‌ نساء نیز قرآن‌ کسانى‌ را که‌ توانایى‌ ازدواج‌ با زنان‌ آزاده‌ پاکدامن‌ با ایمان‌ را ندارند، به‌ ازدواج‌ با زنان‌پاکدامن‌ از بردگان‌ با ایمان‌ که‌ در اختیار دارند تشویق‌ مى‌کند: وَمَن‌ْ لَم‌ْ یَسْتَطِع‌ْ مِنْکُم‌ْ طَوْلًا اَن‌ْ یَنکِح‌َ الْمُحْصَنَات‌ِ الْمُوْمِنَات‌ِ فَمِن‌ْ مَا مَلَکَت‌ْ اَیْمَانُکُم‌ْ مِن‌ْ فَتَیَاتِکُم‌ْ الْمُوْمِنَات‌ِ وَاللَّه‌ُ اَعْلَم‌ُ بِاءِیمَانِکُم‌ْ بَعْضُکُم‌ْ مِن‌ْبَعْض‌ٍ... .85 قرآن‌ ازدواج‌ با کنیزان‌ (اسیران‌ جنگى‌) را راه‌ موقت‌ و مشروع‌ براى‌ کسانى‌ قرار مى‌دهد که‌ شرایط‌ و توان‌ ازدواج‌ دائم‌ راندارند تا از این‌ طریق‌ از گرفتار شدن‌ به‌ گناه‌ و زنا و آلودگى‌هاى‌ جنسى‌ نجات‌ یابند.86 رسول‌خدا…‌ نیز در مواردى‌ از بین‌ اسیران‌ جنگى‌، کنیزانى‌ را انتخاب‌ مى‌کرد و غالباً آن‌ها را آزادمى‌نمود و سپس‌ با ایشان‌ ازدواج‌ مى‌کرد. ازدواج‌ پیامبر با جویریه‌ در جریان‌ جنگ‌ بنى‌مصطلق‌ که‌ زمینة‌ آزادى‌ همة‌اسرا را فراهم‌ آورد، از این‌ دست‌ مى‌باشد. فلسفة‌ جواز تمتع‌ جنسى‌ از کنیزان‌، هم‌ براى‌ حفظ‌ خود کنیزان‌ از گناه‌ و فساداخلاقى‌ بوده‌ و هم‌ راهى‌ موقت‌ براى‌ حفظ‌ پاکدامنى‌ و عفت‌ و حیاى‌ مسلمانان‌ بود و هم‌ ترویج‌ مساوات‌ و برابرى‌بردگان‌ و آزادگان‌ و تکریم‌ ایشان‌. از این‌ رو رسول‌خدا…‌ مسلمانان‌ را از این‌که‌ کنیزانى‌ را در اختیار داشته‌ باشند و در برآوردن‌نیازهاى‌ جنسى‌ آنان‌ اقدام‌ نکنند تا به‌ فساد افتند، هشدار مى‌دادند و این‌ نکته‌ را خاطر نشان‌ مى‌کردند که‌ بردگان‌(کنیزان‌، غلامان‌) مانند سایر افراد بشر، غرایز طبیعى‌ و از جمله‌ شهوت‌ جنسى‌ دارند که‌ اگر به‌ طور صحیح‌ و مشروع‌تامین‌ نشود زمینة‌ گناه‌ و فساد براى‌ آنان‌ فراهم‌ خواهد آمد. سلمان‌ فارسى‌ از رسول‌خدا…‌ نقل‌ مى‌کندکه‌ حضرت‌ فرمود: ایما رجل‌ کانت‌ عنده‌ جاریة‌ فلم‌ یاتها او لم‌ یزوجها من‌ یاتیها ثم‌ فجرت‌ کان‌ علیه‌ وزر مثلها؛87 هر مردى‌ که‌ نزد او کنیزى‌باشد و با او هم‌بستر نشود یا او را به‌ ازدواج‌ کسى‌ در نیاورد و این‌ امر باعث‌ فجور و فساد اخلاقى‌ کنیز شود، اونیز مانند آن‌ کنیز،گناه‌ کار است‌. هم‌چنین‌ امام‌ على‌(علیه السلام)‌ در این‌ باره‌ مى‌فرماید: من‌ اتخذ جاریة‌ فلم‌ یاتها فى‌ کل‌ اربعین‌ یوماً ثم‌ اتت‌ محرماً کان‌ وزر ذلک‌ علیه‌؛88 هر کس‌ کنیزى‌ داشته‌ باشد و حداکثر تاچهل‌ روز با او هم‌بستر نشود و کنیز مرتکب‌ گناهى‌ شود، گناه‌ آن‌ کنیز به‌ گردن‌ صاحبش‌ است‌. از این‌ رو، اسلام‌ و پیشوایان‌ دین‌ با تشکیل‌ حرم‌سرا در دربار پادشاهان‌ که‌ انواع‌ و اقسام‌ کنیزها با نژادها و صفات‌مختلف‌ در آن‌ بود، به‌ شدت‌ مخالف‌ بودند، زیرا این‌ عمل‌ غیر انسانى‌ که‌ تنها خوى‌ شهوت‌پرستى‌ و عیاشى‌ و غرایزجنسى‌ نامتناهى‌ اربابان‌ را تامین‌ مى‌کرد، کنیزان‌ بى‌چاره‌ را در کنج‌ حرم‌سراها محبوس‌ و از تمام‌ حقوق‌ انسانى‌ ومقتضیات‌ فطرى‌ و طبیعى‌ محروم‌ مى‌ساخت‌. امام‌ على‌(علیه السلام)‌ در مخالفت‌ با کنیزبارگى‌ و تشکیل‌ حرم‌سراهامى‌فرماید: من‌ اتخذ من‌ الاماء اکثر مما تنکح‌ او ینکح‌ فالاثم‌ علیه‌ ان‌ بغین‌؛89 هر کس‌ تعداد زیادى‌ از کنیزان‌ را فراهم‌ آورد که‌ بیش‌از آن‌که‌ خود با آنان‌ ازدواج‌ کند و یا به‌ ازدواج‌ دیگران‌ در آورد، گناه‌ فساد کنیزان‌ به‌ گردن‌ او خواهد بود. اما آن‌چه‌ بیش‌ از تمتع‌ جنسى‌ (به‌ عنوان‌ ملک‌ یمین‌) مورد تاکید اسلام‌ است‌، ازدواج‌ با کنیزان‌ است‌، امرى‌ که‌ در عرف‌جوامع‌ جهانى‌، امرى‌ ناپسند و زشت‌ بود و عرب‌ها به‌ شدت‌ مخالف‌ ازدواج‌ رسمى‌ با کنیزان‌ بودند. اما اسلام‌ که‌همواره‌ مدافع‌ حقوق‌ انسانى‌ بردگان‌ بود، به‌ منظور عزت‌ و کرامت‌ بخشیدن‌ و رفع‌ ذلت‌، خوارى‌ و محرومیت‌ها وشخصیت‌ دادن‌ به‌ این‌ طبقة‌ محروم‌، به‌ مسلمانان‌ دستور داد با کنیزان‌ و غلامان‌ ازدواج‌ کنند. قرآن‌ در فضایى‌ که‌ آداب‌ ورسوم‌ باقى‌مانده‌ از دوره‌ جاهلیت‌ بر قوانین‌ ازدواج‌ها حاکم‌ بود و اساساً بردگان‌ را شایستة‌ همسرى‌ و ازدواج‌نمى‌دانستند، صراحتاً ازدواج‌ با بردگان‌ مومن‌ را از ازدواج‌ با ثروت‌مندترین‌ و باشخصیت‌ترین‌ کفار ترجیح‌ داد ومسلمانان‌ را تشویق‌ به‌ ازدواج‌ با بردگان‌ نمود: وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَات‌ِ حَتَّى‌ یُوْمِن‌َّ وَلَاَمَة‌ٌ مُوْمِنَة‌ٌ خَیْرٌ مِن‌ْ مُشْرِکَة‌ٍ وَلَوْ اَعْجَبَتْکُم‌ْ وَلَاتُنکِحُوا الْمُشْرِکِین‌َ حَتَّى‌ یُوْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُوْمِن‌ٌ خَیْرٌ مِن‌ْمُشْرِک‌ٍ وَلَوْ اَعْجَبَکُم‌ْ...؛90 و با زنان‌ مشرک‌ و بت‌پرست‌ ازدواج‌ نکنید مگر آن‌که‌ ایمان‌ آورده‌ باشند، کنیز با ایمان‌، از زن‌آزادِ بت‌پرست‌ بهتر است‌ هر چند (زیبایى‌، ثروت‌ یا موقعیت‌ او) شما را به‌ شگفتى‌ وا دارد. و زنان‌ خود را به‌ ازدواج‌ مردان‌بت‌پرست‌، تا ایمان‌ نیاورده‌اند، در نیاورید (اگرچه‌ ناچار شوید آن‌ها را به‌ همسرى‌ غلامان‌ باایمان‌ درآورید، زیرا) غلام‌ باایمان‌،از مرد آزاد بت‌پرست‌ بهتر است‌ هر چند (مال‌، موقعیت‌ یا زیبایى‌ او) شما را به‌ شگفتى‌ آورد... . در چند آیة‌ دیگر قرآن‌ از جمله‌ آیة‌ 25 سورة‌ نساء و آیة‌ 32 سورة‌ نور موضوع‌ ازدواج‌ با بردگان‌ مورد تایید و تاکید قرارگرفته‌ است‌. مفسران‌ غالباً دربارة‌ شان‌ نزول‌ این‌ آیه‌ مى‌نویسند که‌ در دفاع‌ از یکى‌ از اصحاب‌ نازل‌ شد که‌ با کنیز آزادکردة‌ خود ازدواج‌ کرد و از سوى‌ دیگران‌ سرزنش‌ شد.91 رسول‌خدا…‌ که‌ همواره‌ مبارزه‌ با سنت‌هاى‌ غلط‌ جاهلى‌ را در برنامة‌ رسالت‌ خود داشتند در این‌موضوع‌ نیز خط‌شکنى‌ کردند و هم‌ خود با کنیزان‌ آزاد شده‌اش‌ ازدواج‌ کرد و هم‌ زمینة‌ ازدواج‌ افراد آزاد را با طبقة‌بردگان‌ فراهم‌ آورد تا بدین‌ شکل‌، بنیان‌ نظام‌ طبقاتى‌ را در هم‌ ریزد، از جمله‌ این‌ها ازدواج‌ زینب‌ با زید، جویبر و زلفا، وضباعه‌ با مقداد است‌. رسول‌خدا…‌ دربارة‌ ازدواج‌ ضباعه‌ بنت‌ زبیر بن‌ عبدالمطلب‌ فرمود: اتعلمون‌ لم‌ زوجت‌ُ ضباعة‌ بنت‌ عمى‌ من‌ المقداد؟ قالوا: لا، قال‌ لیتضح‌ النکاح‌ فیناله‌ کل‌ مسلم‌ و لتعلموا ان‌ اکرمکم‌ عندالله اتقاکم‌ فمن‌یرغب‌ بعد هذا عن‌ فعل‌ الرسول‌ فقد رغب‌ عن‌ سنة‌ الرسول‌؛92 آیا مى‌دانید چرا ضباعه‌، دخترعمه‌ام‌ را به‌ عقد مقداددرآوردم‌؟ گفتند: نه‌. فرمود: تا ازدواج‌ آسان‌ و گسترده‌ شود، و هر مسلمانى‌ قادر به‌ ازدواج‌ باشد، وبدانید که‌ گرامى‌ترین‌ شما نزدخداوند باتقواترین‌ شماست‌. پس‌ از این‌ هرکس‌، از این‌ کار رسول‌ الله فاصله‌ گیرد و آن‌ را ترک‌ کند، سنت‌ رسول‌ الله را ترک‌ کرده‌است‌. تاکید و تصریح‌ پى‌درپى‌ قرآن‌ و پیشوایان‌ دین‌ اسلام‌ به‌ امر ازدواج‌ با بردگان‌، آثار ذیل‌ را به‌ دنبال‌ داشت‌: 1 ـ باعث‌ سالم‌سازى‌ محیط‌ جامعه‌ از فساد و تباهى‌ مى‌شد، 2 ـ به‌ شخصیت‌ و کرامت‌ انسانى‌ بردگان‌ کمک‌ مى‌کرد،3 ـ اندیشة‌ مساوات‌ گرایانة‌ اسلام‌ دربارة‌ بردگان‌ و آزادگان‌ را ترویج‌ مى‌کرد، 4 ـ زمینه‌اى‌ مناسب‌ براى‌ آزادى‌ ایشان‌فراهم‌ مى‌آورد، زیرا طبق‌ قوانین‌ اسلامى‌ هر کنیزى‌ که‌ از صاحب‌ خود داراى‌ فرزند مى‌شد (ام‌ ولد) آزاد بود. پیش‌گامى‌ رسول‌خدا…‌ در امر ازدواج‌ با کنیزان‌ و تشویق‌ به‌ آن‌، تاثیر فراوانى‌ در رواج‌ این‌ رسم‌میان‌ مسلمانان‌ داشت‌، زیرا وقتى‌ مسلمانان‌ مى‌دیدند که‌ پیامر و رهبر و بالاترین‌ شخصیت‌ جامعه‌ که‌ همة‌ انسان‌هاآرزوى‌ خدمت‌گزارى‌ او را داشتند، با بردگان‌ و کنیزان‌ ازدواج‌ مى‌کند و همسر خود را از میان‌ ایشان‌ برمى‌گزیند، دیگرهیچ‌ عذر و بهانه‌اى‌ براى‌ ازدواج‌ دیگران‌ با کنیزان‌ یا غلامان‌ باقى‌ نمى‌ماند. امامان‌ شیعه‌ نیز که‌ احیاگر سنت‌ نبوى‌ وپاسدار ارزش‌هاى‌ الهى‌ بودند با تاکید بر سیرة‌ پیامبر، ازدواج‌ با بردگان‌ را تشویق‌ و تایید مى‌کردند و خود عملاً همسران‌خویش‌ را از میان‌ کنیزان‌ انتخاب‌ کردند، چنان‌که‌ مادر چند نفر از امامان‌ معصوم(علیهم السلام) از کنیزان‌ بودند. وقتى‌ عبدالملک‌ بن‌ مروان‌ شنید امام‌ سجاد(علیه السلام)‌ با کنیزش‌ ازدواج‌ کرده‌ و او را رسماً به‌ عنوان‌ همسر خود (و نه‌کنیز) انتخاب‌ کرده‌، برآشفت‌ و نامه‌اى‌ اعتراض‌آمیز به‌ امام‌ نوشت‌ و با لحنى‌ توهین‌آمیز به‌ امام‌ نوشت‌: تو شوهر کنیزان‌ شده‌اى‌ و حال‌ آن‌که‌ در میان‌ عرب‌ کسانى‌ هستند که‌ با ازدواج‌ با آن‌ها به‌ شرافت‌ و بزرگوارى‌ خود مى‌افزودى‌. یعنى‌ در شان‌ و جایگاه‌ تو نیست‌ که‌ با کنیزان‌ ازدواج‌ کنى‌، زیرا کنیزان‌ صرفاً براى‌ ارضاى‌ تمایلات‌ غریزى‌ و تنوع‌طلبى‌انسان‌ آفریده‌ شده‌اند نه‌ براى‌ زندگى‌ مشترک‌!! امام‌(علیه السلام)‌ در پاسخ‌ عبدالملک‌ مروان‌ با استناد به‌ آیات‌ قرآن‌ و سیرة‌ رسول‌خدا…‌ و تاکید براحیاى‌ ارزش‌هاى‌ اسلامى‌، به‌ جاهلیت‌ نوینى‌ که‌ بنى‌امیه‌ گرفتار آن‌ بودند هشدار داد و فرمود: نامة‌ تو که‌ در آن‌ مرا به‌ علت‌ ازدواج‌ با کنیز آزاد شده‌ام‌ (مَولاتى‌) سرزنش‌ کردى‌ به‌ دستم‌ رسید و گفتى‌ که‌ در میان‌ عرب‌، زنانى‌هستند که‌ با ازدواج‌ با ایشان‌ و صاحب‌ فرزند شدن‌ از آن‌ها به‌ مجد و بزرگوارى‌ مى‌رسم‌، و حال‌ آن‌که‌ فراموش‌ کرده‌اى‌ که‌بزرگوارتر و با عظمت‌تر از رسول‌ اللّه‌ کسى‌ نیست‌ و حال‌ آن‌که‌ رسول‌خدا…‌ بانى‌ ازدواج‌ برده‌اش‌ (زید) بازنى‌ آزاد (زینب‌) شد و خود با کنیزش‌ (صفیه‌، جویریه‌، ریحانه‌، ماریه‌) ازدواج‌ کرد.... خداوند به‌ وسیلة‌ اسلام‌، امور بى‌ارزش‌ رابا ارزش‌ ساخت‌ و نقایص‌ را با اسلام‌ کامل‌ کرد و سرزنش‌ها را از بین‌ برد، بر انسان‌ مسلمان‌ نکوهش‌ و سرزنش‌ نیست‌. تنها امرشایستة‌ سرزنش‌ و نکوهش‌، جاهلیت‌ است‌ (انما اللوم‌ لوم‌ الجاهلیه‌).93 وقتى‌ نامة‌ امام‌ سجاد(علیه السلام)‌ به‌ دست‌ عبدالملک‌ رسید از پاسخ‌ ایشان‌ در شگفت‌ و تعجب‌ ماند و زبان‌ به‌ مدح‌ امام‌گشود و گفت‌: یرتفع‌ من‌ حیث‌ یتضع‌ الناس‌؛ او عظمت‌ خود را از آن‌جایى‌ به‌ دست‌ مى‌آورد که‌ مردم‌ آن‌ را خوار مى‌شمارند. بنابراین‌، آن‌چه‌ را مردم‌ ضد ارزش‌ و امرى‌ زشت‌ مى‌دانستند امام‌ با استناد به‌ فرهنگ‌ اسلام‌ و قرآن‌ آن‌ را ارزش‌ و امرى‌ثواب‌ و شایسته‌ مى‌شمرد. نتیجه‌ بنا بر آن‌چه‌ گفته‌ شد، اسلام‌ ضمن‌ مبارزه‌ تدریجى‌ با اصل‌ برده‌دارى‌ حاکم‌ در جهان‌ و کاستن‌ از اسباب‌ و عوامل‌ رایج‌بردگى‌ و استفاده‌ از تمام‌ ظرفیت‌ها براى‌ آزادسازى‌ بردگان‌، در بهبود وضعیت‌ فردى‌ و اجتماعى‌ بردگان‌ تحولات‌شگرفى‌ ایجاد کرد. در گام‌ نخست‌، اسلام‌ به‌ رویکرد تحقیرآمیز و حیوان‌ گرایانه‌ به‌ بردگان‌ خاتمه‌ داد و به‌ آن‌ها عزت‌ وکرامت‌ و انسانیت‌ بخشید. سپس‌ با وضع‌ احکام‌ و قوانین‌ فراوان‌ شرعى‌، حقوق‌ بردگان‌ را به‌ رسمیت‌ شناخت‌ و رفتار باآن‌ها را ضابطه‌مند کرد. توصیه‌ها و رهنمودهاى‌ اخلاقى‌ اسلام‌ که‌ بر مبناى‌ تکریم‌ و شخصیت‌ دادن‌ به‌ بردگان‌ بود نیزدر تغییر وضع‌ آن‌ها بسیار موثر واقع‌ شد. اسلام‌ انسان‌ها را به‌ احسان‌ و خوش‌رفتارى‌ با بردگان‌ تشویق‌ کرد و آن‌ها را ازهرگونه‌ آزار و شکنجه‌ و فشار جسمى‌ و روحى‌ بر بردگان‌ نهى‌ نمود. اسلام‌ هدف‌ از نگهدارى‌ بردگان‌ را اصلاح‌ و تعلیم‌ وتربیت‌ و حمایت‌ مادى‌ و معنوى‌ از این‌ طبقة‌ محروم‌ عنوان‌ کرد تا جایى‌ که‌ بسیارى‌ از شخصیت‌هاى‌ بزرگ‌ و تاریخ‌سازاسلام‌ را این‌ طبقة‌ محروم‌ شکل‌ دادند. آن‌چه‌ بیان‌ شد، تنها بخشى‌ از مسائل‌ تاریخى‌ مربوط‌ به‌ بردگان‌ در صدر اسلام‌ بود. البته‌ جریان‌ برده‌دارى‌ پس‌ ازرحلت‌ رسول‌خدا…‌، با گسترش‌ فتوحات‌ و فراوانى‌ جمعیت‌ اسیران‌ و هم‌چنین‌ فاصله‌ گرفتن‌ حاکمان‌از سیره‌ و روش‌ رسول‌خدا…‌، مسیر دیگرى‌ را پیمود. با این‌ همه‌، رفتار مسلمانان‌ با اسیران‌ جنگى‌(بردگان‌) در قیاس‌ با سایر ملت‌ها به‌ دلیل‌ عمل‌ به‌ احکام‌ و قوانین‌ شرعى‌ و توصیه‌هاى‌ اخلاقى‌، بسیار متفاوت‌ وانسانى‌تر از دیگران‌ بود. کتاب‌نامه‌ . قرآن‌ کریم‌، ترجمه‌ آیت‌الله مکارم‌ شیرازى‌. . نهج‌ البلاغه‌، ترجمه‌ و تحقیق‌ محمددشتى‌. . آقایى‌، بهمن‌، فرهنگ‌ حقوق‌ بشر، تهران‌، کتابخانه‌ گنج‌ دانش‌، 1376. . ابن‌ ابى‌ جمهور احسائى‌، عوالى‌ اللئالى‌ العزیز بین‌ الاحادیث‌ و السنّه‌، تحقیق‌ مرعشى‌، حجتى‌ و عراقى‌، چاپ‌ اول‌: قم‌، مطبعة‌ سید الشهداء،1403ق‌. . ابن‌ اثیر، اسد الغابه‌، تهران‌، انتشارات‌ اسماعیلیان‌، [بى‌تا]. . ابن‌ اسحاق‌، محمد، السیرة‌ النبویه‌، تحقیق‌ محمد محیى‌الدین‌ عبدالحمید، [بى‌جا]، مکتبة‌ محمد على‌ صبیح‌ و اولاده‌، 1383ق‌. . ابن‌ حجر عسقلانى‌، فتح‌ البارى‌ شرح‌ صحیح‌ البخارى‌، چاپ‌ دوم‌: بیروت‌، دارالمعرفة‌ للمطباعة‌ و النشر، [بى‌تا]. . ابن‌ حنبل‌، احمد، مسند احمد، بیروت‌، دار صادر، [بى‌تا]. . ابن‌ سعد، محمد بن‌ سعد، الطبقات‌ الکبرى‌، بیروت‌: دار بیروت‌، 1405ق‌. . ابن‌ شعبه‌، حسن‌ بن‌ على‌ بن‌ حسین‌، تحف‌ العقول‌، ترجمه‌ احمد جنتى‌، چاپ‌ اول‌: [بى‌جا]، انتشارات‌ علمیه‌ اسلامیه‌، 1363. . ابن‌ شهرآشوب‌، مناقب‌ آل‌ ابى‌طالب‌، تحقیق‌ جمعى‌ از اساتید نجف‌ اشرف‌، [بى‌جا]، 1376ق‌. . امینى‌، عبدالحسین‌، الغدیر، بیروت‌، دار الکتب‌ العربى‌، 1379ق‌. . بحرانى‌، الحدائق‌ الناضره‌، تحقیق‌ محمد تقى‌ ایروانى‌، قم‌، انتشارات‌ اسلامى‌ جامعة‌ مدرسین‌، [بى‌تا]. . بحرانى‌، عبدالله، العوالم‌، تحقیق‌ مدرسه‌ الامام‌ المهدى‌، چاپ‌ اول‌: قم‌، امیر، 1407ق‌. . بخارى‌، محمد بن‌ اسماعیل‌، صحیح‌ بخارى‌، بیروت‌، دارالفکر، 1401ق‌. . بغدادى‌، عبداللّه‌، قرب‌ الاسناد، تحقیق‌ موسسه‌ آل‌البیت‌ لاحیاء التراث‌، چاپ‌ اول‌: قم‌، موسسه‌ آل‌البیت‌ لاحیاء التراث‌، 1413ق‌. . ترمذى‌، محمد بن‌ عیسى‌، سنن‌ ترمذى‌، تحقیق‌ عبدالوهاب‌ عبداللطیف‌، بیروت‌، دارالفکر، 1403ق‌. . تمیمى‌، ابن‌ حیون‌، دعائم‌ الاسلام‌، تحقیق‌ آصف‌ بن‌ على‌ اصغر فیضى‌، قاهره‌، دارالمعارف‌، 1383ق‌. . تمیمى‌، اسماعیل‌ بن‌ محمد بن‌ فضل‌، دلائل‌ النبوه‌، تحقیق‌ محمد الحداد، ریاض‌، دار طیبه‌، 1409ق‌. . ثعالبى‌، عبدالرحمن‌ بن‌ محمد بن‌ محلوف‌ ابى‌ زید، تفسیر ثعالبى‌ (جواهر الحسان‌ من‌ تفسیر القرآن‌)، تحقیق‌ عبدالفتاح‌ ابوسند و دیگران‌، چاپ‌اول‌: بیروت‌، دار احیاء التراث‌ العربى‌، 1418ق‌. . ثقفى‌ کوفى‌، ابراهیم‌ بن‌ محمد، الغارات‌، تحقیق‌ سید جلال‌الدین‌ ارموى‌، (براساس‌ نسخة‌ معجم‌ فقهى‌ آیت‌اللّه‌ گلپایگانى‌)، [بى‌جا، بى‌تا]. . جبعى‌ عاملى‌، زین‌الدین‌ (شهید ثانى‌)، الروضة‌ البهیة‌ فى‌ شرح‌ اللمعه‌ الدمشقیه‌، تصحیح‌ مرکز النشر مکتب‌ الاعلام‌ الاسلامى‌، چاپ‌ ششم‌:[بى‌جا]، مرکز النشر مکتب‌ الاعلام‌ الاسلامى‌، 1371. . جعفریان‌، رسول‌، تاریخ‌ تشیع‌ در ایران‌، قم‌، انصاریان‌، 1375. . جمعى‌ از نویسندگان‌، تفسیر نمونه‌، زیر نظر ناصر مکارم‌ شیرازى‌، تهران‌، دار الکتب‌ الاسلامیه‌، 1353. . جواد على‌، المفصل‌ فى‌ تاریخ‌ العرب‌ قبل‌ الاسلام‌، بیروت‌، دار العلم‌ للملایین‌، بغداد، مکتبة‌ النهضه‌، 1976م‌. . حرعاملى‌، محمدبن‌ حسن‌، وسائل‌ الشیعه‌ الى‌ تحصیل‌ مسائل‌ الشیعه‌، تحقیق‌ موسسه‌ آل‌البیت‌ لاحیاء التراث‌، چاپ‌ دوم‌: قم‌، مؤسسه‌ آل‌البیت‌لاحیاء التراث‌، 1414ق‌. . الحلى‌، حسن‌ بن‌ یوسف‌ بن‌ على‌ بن‌ مطهر، تذکرة‌ الفقهاء، مکتبة‌ الرضویه‌ لاحیاء الا´ثار الجعفریه‌، [بى‌جا، بى‌تا]. . ، منتهى‌ المطلب‌، تحقیق‌ قسم‌ الفقه‌ فى‌ مجمع‌ البحوث‌ الاسلامیه‌، مشهد، آستان‌ قدس‌ رضوى‌، 1412ق‌. . خطیب‌ بغدادى‌، احمد بن‌ على‌، تاریخ‌ بغداد، تحقیق‌ مصطفى‌ عبدالقادر عطاء، چاپ‌ اول‌: بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌، 1417ق‌. . خمینى‌، روح‌ اللّه‌، تحریرالوسیله‌، قم‌، اسماعیلیان‌، دار الکتب‌ العلمیه‌، 1390ق‌. . رازى‌، فخرالدین‌، تفسیر الکبیر (مفاتیح‌ الغیب‌)، چاپ‌ اول‌: بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌، 1411ق‌. . الزحیلى‌، وهبه‌، تفسیر المنیر فى‌ العقیدة‌ و الشریعه‌ و النهج‌، بیروت‌، دارالفکر المعاصر، 1411ق‌. . سجستانى‌، سلیمان‌ بن‌ اشعث‌، سنن‌ ابى‌داود، چاپ‌ اول‌: بیروت‌، دارالفکر، 1410ق‌. . سمهودى‌، نورالدین‌ على‌ بن‌ احمد، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفى‌، تحقیق‌ محمد محیى‌الدین‌ عبدالحمید، چاپ‌ اول‌: بیروت‌، دار المکتب‌العلمیه‌، 1404ق‌. . سنن‌ النبى‌، قسم‌ الحدیث‌ فى‌ مجمع‌ البحوث‌ الاسلامیه‌، اشراف‌ کاظم‌ مدیر شانه‌چى‌، مشهد، آستان‌ قدس‌ رضوى‌، 1414ق‌. . سید بن‌ طاووس‌ حسینى‌، على‌ بن‌ موسى‌، فرج‌ المهموم‌ فى‌تاریخ‌ علماء النجوم‌، چاپ‌ اول‌: دارالذخائر للمطبوعات‌، [بى‌جا، بى‌تا]. . سیوطى‌، جلال‌الدین‌، الجامع‌ الصغیر فى‌ احادیث‌ البشیر النذیر، چاپ‌ اول‌: بیروت‌، دارالفکر، 1401ق‌. . ، الدر المنثور، چاپ‌ اول‌: [بى‌جا]، دار المعرفه‌، 1365ق‌. . شوکانى‌، محمد بن‌ على‌، نیل‌ الاوطار، بیروت‌، دار الجلیل‌، 1973م‌. . شیخ‌ صدوق‌، من‌ لا یحضره‌ الفقیه‌، تحقیق‌ على‌ اکبر غفارى‌، چاپ‌ دوم‌: قم‌، انتشارات‌ جامعة‌ مدرسین‌، 1404ق‌. . طباطبایى‌، سیدمحمدحسین‌، المیزان‌، ترجمه‌ سید محمد باقر موسوى‌ همدانى‌، قم‌، جامعه‌ مدرسین‌، [بى‌تا]. . ، المیزان‌ فى‌ تفسیر القرآن‌، قم‌، موسسه‌ نشر اسلامى‌، 1402ق‌. . ، سنن‌ النبى‌…‌، تحقیق‌ محمد هادى‌ فقهى‌، قم‌، انتشارات‌ اسلامى‌، 1419ق‌. . طباطبایى‌ یزدى‌، محمدکاظم‌، العروة‌ الوثقى‌، چاپ‌ دوم‌: بیروت‌، موسسه‌ الاعلمى‌، 1409ق‌. . طبرسى‌، فضل‌ بن‌ حسن‌، مجمع‌ البیان‌ فى‌ تفسیر القرآن‌، تحقیق‌ گروهى‌ از علما و محققان‌، بیروت‌، موسسه‌ الاعلمى‌ للمطبوعات‌، 1415 ق‌. . طبرى‌، محمد بن‌ جریر، تاریخ‌ الطبرى‌، تحقیق‌ جمعى‌ از علما، بیروت‌، موسسه‌ الاعلمى‌، 1879م‌. . ، جامع‌ البیان‌ فى‌ تاویل‌ اى‌ القرآن‌ (تفسیر طبرى‌)، تحقیق‌ صدقى‌ جمیل‌ عطار، بیروت‌، دارالفکر، 1415ق‌. . طوسى‌، محمد بن‌ حسن‌، تهذیب‌ الاحکام‌ فى‌ شرح‌ المقنعه‌، تحقیق‌ سیدحسن‌ خرسان‌، چاپ‌ چهارم‌: تهران‌، دارالکتب‌ الاسلامیه‌، 1365. . عسقلانى‌، ابن‌ حجر، الاصابه‌ فى‌ تمییز الصحابه‌، تحقیق‌ عادل‌ احمد عبدالموجود، بیروت‌، دار الکتب‌ العلمیه‌، 1415ق‌. . عطاردى‌، عزیزالله، مسند الامام‌ رضا(علیه السلام)‌، مشهد، آستان‌ قدس‌ رضوى‌، 1046ق‌. . غزالى‌، ابو حامد محمد، احیاء علوم‌الدین‌، بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌، 1406ق‌. . قرطبى‌، ابى‌ عمر یوسف‌ بن‌ عبدالله‌ بن‌ محمد بن‌ عبدالبر، الاستیعاب‌ فى‌ معرفه‌ الاصحاب‌، تحقیق‌ على‌ محمد معوض‌ و عادل‌ احمدعبدالموجود، چاپ‌ اول‌: بیروت‌، دارالکتب‌ العلمیه‌، 1415ق‌. . قزوینى‌، محمد بن‌ یزید، سنن‌ ابن‌ ماجه‌، تحقیق‌ محمد فواد عبدالباقى‌، بیروت‌، دار الفکر، [بى‌تا]. . کاژدان‌.آ و دیگران‌، تاریخ‌ جهان‌ باستان‌، ترجمه‌ صادق‌ انصارى‌، على‌الله همدانى‌ و محمدباقر مومنى‌، تهران‌، نشر اندیشه‌، 1353. . کلینى‌، محمدبن‌ یعقوب‌، الکافى‌، تحقیق‌ على‌ اکبر غفارى‌، چاپ‌ سوم‌: تهران‌، دار الکتب‌ الاسلامیه‌، 1388ق‌. . گرونیام‌، گستاو، اسلام‌ در قرون‌ وسطى‌، ترجمة‌ غلامرضا سمیعى‌، تهران‌، البرز، 1373. . گروه‌ حدیث‌ بنیاد پژوهش‌هاى‌ اسلامى‌، سنن‌ النبى‌، زیر نظر کاظم‌ مدیر شانه‌چى‌، مشهد، آستان‌ قدس‌ رضوى‌، بنیاد پژوهش‌هاى‌ اسلامى‌،1419ق‌. . متقى‌ هندى‌، کنز العمال‌، تحقیق‌ بکرى‌ حیانى‌ و صفوة‌ السقا، بیروت‌، موسسة‌ الرساله‌، 1409ق‌. . مجلسى‌، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ‌ دوم‌: بیروت‌، موسسة‌ الوفاء، 1403ق‌. . موسوى‌ خویى‌، ابوالقاسم‌، منهاج‌ الصالحین‌، چاپ‌ بیست‌ و هشتم‌: نجف‌، مطبعة‌ النعمان‌، 1317ق‌. . میبدى‌، ابولفضل‌ رشیدالدین‌، کشف‌الاسرار و عدة‌الابرار (تفسیر خواجه‌ عبدالله‌ انصارى‌)، تحقیق‌ على‌اصغر حکمت‌، تهران‌، امیرکبیر، 1371. . نجفى‌، محمد حسن‌، جواهر الکلام‌ فى‌ شرح‌ شرایع‌ الاسلام‌، تحقیق‌ عباس‌ قوچانى‌، محمد قوچانى‌ و على‌ آخوندى‌، چاپ‌ سوم‌، تهران‌، دارالکتب‌ الاسلامیه‌، 1378 ـ 1397ق‌. . نسائى‌، احمد بن‌ شعیب‌، سنن‌ الکبرى‌، تحقیق‌ عبدالغفار سلیمان‌ بندارى‌ و سید کسروى‌ حسن‌، بیروت‌، دار الکتب‌ العلمیه‌، 1411ق‌. . نورى‌ طبرسى‌، مستدرک‌ الوسائل‌ و مستنبط‌ المسائل‌، تحقیق‌ موسسه‌ آل‌البیت‌ لاحیاء التراث‌، چاپ‌ اول‌: قم‌، موسسه‌ آل‌البیت(علیهم السلام)،1408ق‌. . نیازمند، یدالله، تاریخ‌ بردگى‌، تهران‌، [بى‌نا]، 1349. . ، تاریخ‌ بردگى‌، تهران‌، [بى‌نا]، 1349. . نیشابورى‌، فضل‌ بن‌ شاذان‌، الایضاح‌، تحقیق‌ سید جلال‌الدین‌ ارموى‌ محدث‌، [بى‌جا، بى‌تا] (بر اساس‌ نسخة‌ معجم‌ فقهى‌ آیت‌اللّه‌ گلپایگانى‌). . نیشابورى‌، مسلم‌ بن‌ حجاج‌، صحیح‌ مسلم‌، بیروت‌، دار الفکر، [بى‌تا]. . واقدى‌، محمدبن‌ عمر، المغازى‌، بیروت‌، موسسه‌ العلمى‌ للمطبوعات‌، 1401ق‌. . ویل‌ دورانت‌، تاریخ‌ تمدن‌، ترجمه‌ حمید عنایت‌ و دیگران‌، تهران‌، آموزش‌ انقلاب‌ اسلامى‌، 1370. . یوسفى‌ غروى‌، محمدهادى‌، موسوعة‌ التاریخ‌ الاسلامى‌، چاپ‌ اول‌: قم‌، مجمع‌ الفکر الاسلامى‌، 1417ق‌. 1 کارشناس ارشد تاریخ اسلام. 2 . تاریخ بردگی، ص‌43. 3 . آ. کاژدان، تاریخ جهان باستان، ج 2، ص 165. 4 . ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 2، ص 308. 5 . تاریخ بردگی، ص 73. 6 . آ. کاژدان، همان، ج‌2، ص‌207. 7 . بهمن آقایی، فرهنگ حقوق بشر، ص‌192. 8 . متقى هندی، کنز العمال، ج 9، ص 73؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج 5، ص 373 و سیوطی، الجامع الصغیر، ج 1، ص 145. 9 . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى‌طالب، ج‌1، ص‌366؛ سنن ابى داوود، ج‌4، ص‌340؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج‌23، ص‌31؛ ثقفى کوفی، الغارات، ج 1، ص 106؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 101 و... . 10 . کلینی، کافی، ج‌8، ص‌230؛ محمدحسین نجفی، جواهر الکلام، ج‌36، ص‌472؛ شیخ حر عاملی، همان، ج‌24، ص‌265؛ مسند الامام الرضاعلیه‌السلام، ج‌1، ص‌46. 11 . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج‌3، ص‌177. 12 . همان، ج‌3، ص‌224. 13 . تمیمی، دلائل النبوه، ج 1، ص‌317. 14 . خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 1، ص‌151. 15 . سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 7، ص 101 و تفسیر نمونه، ج 5، ص 251. 16 . ابن اسحاق، السیره النبویه، ج 1، ص 339. 17 . همان، ص 210. 18 . نحل(16) آیه 106؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 14، ص 358 و تفسیر نمونه، ج 11، ص 417. 19 . ابن اسحاق، همان، ج‌2، ص‌153-151. 20 . شیخ حر عاملی، همان، ج 21، ص 528؛ الروضه البهیه، ج 5، ص 481، خویی، منهاج الصالحین، ج 2، ص 288. 21 . هم‌چنان که در نهج‌البلاغه امام على‌علیه‌السلام این حدیث نبوى را که فرموده «لا طاعة لمخلوق فى معصیة الخالق» بیان کرده‌اند (نهج‌البلاغه، حکمت 165). 22 . منتهى المطلب، ج‌2، ص‌930؛ تذکرة الفقهاء، ج‌1، ص‌426 و خویی، همان، ج 2، ص 70. 23 . نجفی، جواهرالکلام، ج‌30، ص‌204 و ص‌209 و خویی، همان، ج 2، ص 277. 24 . شهید ثانی، الروضةالبهیه فى‌شرح اللمعة الدمشقیه، ج 1، ص 207؛ محمدحسن نجفی، همان، ج‌3، ص 373. 25 . بقر(2) آیه‌178: «یَا أَیُّهَا بالَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِصَاصُ فِى الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ». 26 . شهید ثانی، همان، ج 9، ص 73 و 79. نساء (4) آیه 25: «فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنْ الْعَذَابِ...» . 27 . بلد (90) آیه‌هاى 12 و 13. 28 . نور(24) آیه 33. 29 . توبه(9) آیه 60. 30 . نساء(4) آیه 92. 31 . مائده(5) آیه 89. 32 . مجادله(58) آیه 3. 33 . نساء(4) آیه 36. 34 . بقره(2) آیه 221؛ نساء(4) آیه 25 و نور (24) آیه 32. 35 . نور(24) آیه 33. 36 . همان، آیه 21. 37 . همان، آیه 58. 38 . نساء(4) آیه 3. 39 . همان، آیه 24. 40 . نحل(16) آیه 75. 41 . ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 4، ص 378؛ طبری، جامع البیان، ج 18، ص 178 و تفسیر ثعالبی، ج 4، ص 186. 42 . محمدحسن نجفی، همان، ج 22، ص 49. 43 . طبری، جامع البیان (تفسیر طبری)، ج 11، ص 73؛ امینی، الغدیر، ج 8، ص 67؛ سنن ترمذی، ج 2، ص 375؛ متقى هندی، کنز العمال، ج 4، ص 84. 44 . لقمان(31) آیه 6.]44[ 45 . طبری، جامع البیان، ج 11، ص 73؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 13 و مجلسی، بحارالأنوار، ج 97، ص 49. 46 . طبری، جامع البیان، ج 11، ص 73؛ طبرسی، مجمع البیان، ج 8، ص 76؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 16، ص 213 و امینی، همان، ج 8، ص 67. 47 . تمیمی، دعائم الاسلام، ج 1 ص 342؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 24 و مجلسی، همان، ج 97، ص‌49. 48 . واقدی، المغازی، ج 1، ص 99 - 105. 49 . نساء(4) آیه 36. 50 . تفسیر الکبیر، ج 10، ص 78؛ متقى هندی، همان، ج 9، ص 198. 51 . نوری، همان، ج 13، ص 70 و شانه‌چی، سنن النبی، ج 8، ص 298. 52 . تفسیر الکبیر، ج 10، ص 78؛ فرج المهموم، ص 109 و مجلسی، همان، ج 48، ص 146. 53 . نوری، همان، ج 15، ص 450 و تمیمی، همان، ج 2، ص 301. 54 . سیدمحمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص 73. 55 . سنن ابى داوود، ج 4، ص 341. 56 . سنن ابى ماجه، ج 2، ص 894. 57 . شیخ حر عاملی، همان، ج 23، ص 43. 58 . سنن دار قطنی، ج 3، ص 144. 59 . میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج 2، ص 633. 60 . ابن شهر آشوب، همان، ج‌1، ص 127 و مجلسی، همان، ج 16، ص 227. 61 . غزالی، احیاء علوم‌الدین، ج‌2، ص 239. 62 . همان، ص 240. 63 . ابن شهر آشوب، همان، ج 1، ص 126؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص 133 و مجلسی، همان، ج 16، ص 227. 64 . مکاتبه، قراردادى است که بین مولا و برده منعقد مى‌شود، مبنى بر این‌که برده با اذن مولا کار کند و در سررسیدهاى معین، اقساط خود را به مولا بپردازد تا آزاد شود (خویی، همان، ج‌2، ص 315). 65 . نور (24) آیه 33. 66 . ابن ابى جمهور احسایی، عوالى اللئالی، ج 12، ص 339؛ نوری، همان، ج 16، ص 22. 67 . نور(24) آیه 33. 68 . شانه‌چی، سنن النبی، ج 9، ص 387. 69 . طبرسی، همان، ج 9، ص 406؛ شوکانی، نیل الاوطار، ج 6، ص 295؛ مسند احمد، ج 4، ص 395 و صحیح بخاری، ج‌6، ص‌120. 70 . محقق ارج‌مند «رسول جعفریان» به گردآورى آمارى از موالیان (اصحاب غیر عرب) امامان پرداخته و نشان داده است که درصد قابل توجهى از یاران و شاگردان و اصحاب امامان را موالیان تشکیل مى‌دادند که برخى از ایشان قطعاً کسانى هستند که قبلاً به عنوان غلام و خادم در کنار امامان بودند و بعد به یار نزدیک امام تبدیل شده بودند (تاریخ تشیع در ایران، ج 1، ص 30). 71 . تفسیر المنیر، ج 5، ص 201. 72 . همان. 73 . ابن شهر آشوب، همان، ج 3، ص 230؛ العوالم، ص 65 و نوری، همان، ج 12، ص 398. 74 . سمهودی، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج 2، ص 453 - 458. 75 . کلینی، همان، ج 5، ص 340 و بحرانی، الحدائق الناضره، ج 24، ص 73 و... . 76 . صحیح مسلم، ج‌2، ص 1148. 77 . همان. 78 . صحیح بخاری، ج‌1، ص 170. 79 . واقدی، همان، ج 2، ص 756. 80 . همان، ج‌3، ص 1117. 81 . ابن عبدالبرقرطبی، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، ج 1، ص 260. 82 . تاریخ طبری، ج 3، ص 85. 83 . انفال(8) آیه 67. 84 . «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنْ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ...» . 85 . «و آن‌ها که توانایى ازدواج با زنان (آزاد) پاک‌دامن با ایمان را ندارند، مى‌توانند با زنان پاک‌دامن ازبردگان با ایمانى که در اختیار دارند ازدواج کنند، خدا به ایمان شما آگاه‌تراست، و همگى اعضاى یک پیکرید...» . 86 . تفسیر نمونه، ج 3، ص 341. 87 . شیخ حر عاملی، همان، ج 21، ص 179 و شانه‌چی، سنن النبی، ج 9، ص 45. 88 . بحرانی، همان، ج 24، ص 334؛ شیخ حر عاملی، همان، ج 21، ص 178. 89 . بغدادی، قرب الاسناد، ص 151؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 451 و شیخ حر عاملی، همان، ج 21، ص 178. 90 . بقره (2) آیه 221. 91 . طبری، جامع البیان، ج 2، ص 515؛ جلال‌الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج 1، ص 257؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 2، ص 83؛ طبرسی، همان، ج 2، ص 83 و... . 92 . ثقفى کوفی، همان، ج 2، ص 828؛ فضل بن شاذان نیشابوری، الایضاح، ص 181. 93 . کلینی، همان، ج 5، ص 364؛ تهذیب الاحکام، ج 7، ص 397؛ وسائل الشیعه، ج 20، ص 72.
فصلنامه «تاریخ در آینه پژوهش» ، شماره 13

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS