10 مرداد 1390, 0:0
بستر وحدت در نظام مردمسالاري ديني
محمدرضا متانت
غالبا اعتقاد بر این است که ایجاد وحدت در میان عناصر هر نظام سیاسی منتج به افزایش کارآمدی و تصادمهای متداوم بین قوا منجر به هدر رفت سرمایههای سیاسی و اجتماعی کشور و در نهایت القای ناکار آمدی میشود در رقابت سیاسی نهادینه شده متکی بر اقتضائات بومی و فرهنگی جوامع، رقابت کنندگان با تاکید بر قواعد بازی و اعتماد به نهادهای حل منازعه وارد رقابتهای سیاسی میشوند و مطمئن هستند که محصول این رقابت گردش صحیح نخبگان و امکان تحرک اجتماعی است.
اما باید دانست که اصولا دستیابی به وحدت در حوزههای سیاسی منوط به آمادگی بسترهای وحدت است. اساسا وحدت در مسائل سیاسی بر حسب نوعی آیندهنگری و درک موقعیت و شرایط پدید میآید و شاید این اقدام نوعی تلاش برای افزایش کارآمدی و یا کاهش هزینه اقدامات سیاسی محسوب شود. با این حال یک اصل اساسی در تمام انواع وحدت با اهداف مختلف وجود دارد و آن زمینه وحدت در میان گروه ها و یا جناحهای سیاسی است. گاهی یک سود مشترک عامل و مقوم وحدت است و گاهی نیز یک خطر بیرونی میتواند گروههای متخالف را در کنار هم قرار دهد. اما در نگاه و طبق نظریه مردمسالاری دینی میتوان بستری دیگر برای دستیابی به وحدت پیدا کرد که بدون شک با آنچه امروز در همگراییهای سیاسی در نظامهای دموکراتیک غربی دیده میشود متفاوت است. در واقع محور اساسی وحدت در میان گروهها، احزاب و جریانات سیاسی در نظام مردمسالاری اصل قرار دادن هدف نهایی و اطاعت از اوامر الهی است.واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا.
از این روست که میتوان گفت اصل قرار دادن رضایت خداوند اصلیترین شاکله وحدت در فضای سیاسی در کشور است.
بی شک اگر این اصل مهم و اساسی مورد نظر واقع شود بسیاری از گروهها و جریانات سیاسی میتوانند از منافع کوچک خود عبور کنند و به منفعتی بزرگتر و والاتر بنگرند. در حقیقت تصادمهای سیاسی در میان احزاب سیاسی در کشور میتواند با قرار دادن این اصل به عنوان محور اساسی وحدت مرتفع گردد. البته پر واضح است که در این میان مفسر و تعیین کننده راه، منویات مقام معظم رهبری است که سکان هدایت جامعه اسلامی را در دست دارد. در حقیقت ولایت فقیه در نظام مردمسالاری دینی همچون چراغی است فروزنده که جامعه را به سوی هدف اصلی هدایت میکند. متاسفانه طی چند ساله اخیر موجد اصلی برخی تنازعات سیاسی در کشور نگاه غربی به فعالیتهای سیاسی و کسب قدرت است. عدم توجه به مبانی قدرت در نظام مردمسالاری دینی در نهایت منجر به لجاجتهای سیاسی و تنشهای بی فرجام میشود که در نهایت انرژی و توان قوای سیاسی در کشور را هدر میدهد و در جامعه القای ناکارآمدی میکند. ضمن اینکه این تنش ها در نهایت به سطح جامعه نفوذ کرده و سطحهای زیرین را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و موجب ایجاد گسست و اختلافات جدی در جامعه میگردد.
از این روست که میتوان گفت مقوله وحدت در میان اصولگرایان میتواند بر اساس این زمینه اساسی شکل گیرد. با فرض چنین نگاهی میتوان به راحتی الگوهای عادلانه ای برای توزیع قدرت در میان گروههای سیاسی شکل داد.رعایت اخلاق در سیاست ورزی و پرهیز از خشم، لجاجت، دروغ و سایر خصایل نکوهیده، به رسمیت شناختن ظرفیتهای رقبای سیاسی، فروتنی سیاسی مثبت، پرهیز از تبختر، اجتناب از خودخواهیهای سیاسی و ... همگی از اصول دستیابی به یک سازوکار توافق سیاسی مستحکم در جامعه است که به راحتی از مبانی مشترک ودیعه بودن قدرت در نظام مردمسالاری دینی به دست میآید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان