3 تیر 1397, 0:0
در نوشتار قبل بیان شد که وظیفه گروی قاعده نگر، بر آن است که انسان همواره میتواند از راهنمایی یک یا چند قاعده کلی بهره گیرد و عمل اخلاقی انجام دهد؛ قواعدی مانند خوبی و درستی، فداکاری، راستگویی، امانتداری و سخاوتمندی که هر یک از آنها عمل خاصی را دریک موقعیت خاص لازم میشمارد و همیشه باید بدان پایبند بود(اصل کلیت ). به بیان دبلیو. دی. راس، باید مقام نظر را از مقام عمل جدا کرد. در مقام نظر و در نگاه نخست، ما قواعدی کلی و صحیح مییابیم. راستگویی در مقام نظر و در نگاه نخست، از آن جهت که راستگویی است، خوب است و هیچ استثنایی ندارد؛ ولی درمقام عمل، از آنجا که ممکن است یک عمل عنوانهای گوناگون پذیرد، وظیفه فعلی تابع برآیند قواعدی است که بر آن موقعیت تطبیق میشود. وظیفه گروی قاعده نگر، بر وجود قواعد کلی در مقام نظر و درنگاه نخست تاکید میورزد نه استثنا ناپذیربودن آنها. مقصود از وظیفه در نگاه نخست، چیزی است که، صرف نظر از سایر ملاحظات اخلاقی، وظیفه است. در مقام نقد و ارزیابی وظیفه گروی قاعده نگر باید گفت:
1. باور داشتن به وجود و اعتبار قواعد اخلاقی کلی، که راهنمای عمل اخلاقی قرار میگیرند، از نقاط قوت وظیفه گروی قاعده نگراست.
2. وثر دانستن ملاحظات دیگر، جز نتیجه یک کار، درارزیابی اخلاقی آن، از دیگر ویژگیهای مثبت این نظریه به شمارمی رود.
3. بدیهی بودن همه یا اصول اساسی قواعد اخلاقی نزد بسیاری از متکلمان شیعه پذیرفته شده است. البته این به معنای بی نیازبودن عقل از وحی در بازشناسی وظایف اخلاقی نیست. دربسیاری موارد، عقل به تنهایی نمی تواند دریابد که یک عمل خاص مصداق کدام یک از عنوانهای خوب یا بد است.
4. وظیفه گرایان قاعده نگر در مقام عمل هنگام تزاحم اصول اخلاقی تکلیف فرد را روشن نمی کنند و انسان را به حال خود رها میسازند. به نظر ما، به یاری وحی الهی میتوان بر این مشکل فائق آمد. شریعت الهی، که برنامه زندگی است، در واقع دستورالعملی برای تشخیص وظیفه در مقام عمل است. بنابراین، میتوان نوعی از وظیفه گروی قاعده نگر را، که برای بازیافت وظیفه اخلاقی فرد در همه موقعیتها از دو منبع عقل و وحی یاری میجوید و آن دو را مکمل یکدیگر میشمارد، پذیرفت. 5. در شریعت اسلامی دو قاعده وجود دارد که سخن اخیر راتایید میکند و آن اینکه «هرچه عقل بدان حکم کند، شرع نیز بدان حکم میکند» و «هر چه شرع بدان حکم کند، عقل نیز به آن حکم میکند.»علامه حلی دراین باره مینویسد: برخی از کارها نیک و برخی ناپسندند. عقل تنها میتواند بخشی از کارهای نیک را بازشناسد وتوان شناخت همه را ندارد. درباره افعال ناپسند نیز همین گونه است. عقل برخی را میشناسد و برخی را نمیشناسد. با آمدن پیامبران الهی شناسایی خوب و بدهایی که عقل به تنهایی از آنها آگاهی ندارد، حاصل میگردد».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان