کلمات کلیدی :
نویسنده: مهدي جنتي
نقش شیخ مفید در اجتهاد شیعه
یکی از شخصیتهایی که بازخوانی افکار و اعمال او بازخوانی یک نسل بلکه یک مکتب است، شیخ اجل ابوعبدا... محمدبن نعمان حارثی عُکبری بغدادی مشهور به شیخ مفید (ت 413 ه.ق) است.
شناخت زندگی او به هر انسان معتقد و صاحب غیرت دینی کمک میکند تا بتواند از حریم دین و مذهب به درستی و با اقتدار، دفاعی آگاهانه و معقول داشته باشد. هر کسی کمترین مطالعهای را در مذهب شیعه داشته باشد به نقش محوری او در اعتلای اسم و رسم شیعه پی خواهد برد.
شیخ مفید به اعتراف شاگرد پرآوازهاش شیخ طوسی (ت 460 ه.ق) از جهت علم و اخلاق بر همگان برتری داشت و در فقه و کلام همتائی نداشت و تألیفات او به بیش از دویست کتاب کوچک و بزرگ میرسد.[1]
او که در بغداد جایگاهی ویژه داشت. بعد از درگذشت بسیاری از بزرگان قم مثل شیخ صدوق (ت 380 ه.ق) و انتقال مرکز تشیع از قم به بغداد در سند مرجعیت تمام شیعه قرار گرفت.
بغداد در زمان شیخ مظهر علم و تمدّن اسلامی بهشمار میرفت و معجونی از مکاتب مختلف همچون: اشعری، معتزلی، قشرگرائی، حنبلی و ... را در بر داشت که هر کدام برای اثبات حقانیت خود سعی و تلاش وافری داشتند ولی با وجود این، شیخ مفید با هوش و علم سرشار خود و تکیه بر معارف بلند شیعه علاوه بر اینکه بر مکاتب دیگر غلبه نمود توانست از طرف خلیفۀ سنی مذهب آن زمان سند و کرسی درسی را که مختص به علمای طراز اول بغداد بود به خود اختصاص دهد. و چنان موقعیتی پیدا کند که سلاطین دیلمی به حضورش شرفیاب شوند.[2]
یکی از ابعاد زندگی علمی شیخ مفید، تأثیر بهسزای او در اجتهاد شیعه است که به حق میتوان او را یکی از مؤسسین مراحل تکامل فقه و اجتهاد بعد از عصر تبیین و عصر محدثان دانست.[3] شیخ علاوه بر اینکه به دفاع از عقاید اسلام و بهخصوص شیعه اهتمام خاصّی داشت نسبت به ترمیم و اصلاح جبهۀ خودی از افکار سست و بیمنطق نیز غافل نبود و از آنجا که در زمان او اخباریگری در شیعه به موازات قشرگرائی اهل حدیث و حنابله در بین اهل سنت رونق فراوان داشت.با این فکر باطل مبارزه کرد و با تألیف کتبی ناظر به کتب و نظرات رئیس المحدثین شیخ صدوق (ره) به دفتر آثار او پرداخت و توانست تا حد زیادی راه تکمیل اجتهاد را برای شاگردش شیخ الطائفه محمدبن الحسن الطوسی (ره) هموار نماید.
مقایسهای مختصر بین کتاب المقنع شیخ صدوق (ره) و کتاب المقنعة شیخ مفید (ره) خود شاهد صدق این مدعاست. شیخ مفید که عقل را به عنوان ابزاری کارآمد جهت شناخت قرآن و اخبار میدانست[4]،با اندیشه اهل حدیث و ظاهرگریان مبنی بر تعصب بیجا بر متونروائی و عدم دخالت عقل در فهم قرآن و روایات مخالف بود و لذا در کتابش به فروعاتی از احکام اشاره میکند که هیچ یک از روایات مستقیماً متعرض آن نشده است و فقط با ابزار عقل میتوان به آنها دست یافت.
دقت در کتب فقهی قبل از شیخ مفید (ره) مثل کتاب الشرایع علی بن بابویه (ره) پدر شیخ صدوق (ره) بیانگر این نکته است که کتب فقهی ایشان دقیقاً رونوشت متون روائی است. این تعطیل اجمالی عقل تا حدی بود که به گفته شیخ طوسی (ره) اگر در کتب فقهی و روائی الفاظ مترادف جایگزین الفاظ روایات میشد از آن وحشت داشتند و چه بسا از درک آن عاجز میشدند.[5]
از ویژگیهای دیگر شیخ مفید (ره) این است که میتوان او را مؤسّس فقه مقارن دانست فقهی که نظریه نظرات اهل سنت دارد و بین آراء و نظرات فقهی شیعه و سنی مقایسۀ عالمانه انجام میدهد. کتاب او بنام «الاعلام فیما اتفقت الامامیه علیه منالاحکام» همانطور که خودش در مقدمه آن میگوید، اولین کتاب در فقه مقارن است که بعدها بهوسیله سید مرتضی (ره) (ت 436 ه.ق) در کتاب الانتصار و شیخ طوسی (ره) در کتاب الخلاف به اوج خود رسید.
شیخ مفید در تدوین اصول فقه شیعه بهصورت منصبط نیز نقشى اساسی داشت و حتی بعضی کتاب او را بهنام "التذکره بأصول الفقه" اولین اصول فقه مدوّن و مصنف در تاریخ این علم میدانند.[6]
برای پی بردن به نقش شیخ مفید (ره) در ارائه طرحی جامع در اجتهاد و استنباط احکام از منابع آن کافی است مراجعهای به کتب فقهی او و بهخصوص کتاب "جوابات اهل الموصل فیالعدد و الروایة" بیاندازیم. متدی که فقهای عصر ما در مواجهه با نظرات مخالف خود در برداشت از آیات و روایات برگزیدهاند، دقیقاً مشابه روشی شیخ مفید (ره) در این کتاب در مقام رد اهل حدیث در مسأله 30 روز بودن ماه رمضان است.
این سیر استدلال با مختصری کم و زیاد در کتب فقهی اعلام از علمای معاصر موجود است، که نشانگر قوت و منطق قوی روشن فقهی او و تأثیر پایدارش در اجتهاد شیعه است که تا این حد مورد قبول همگان واقع شده است.
حاصل کلام اینکه موفقیتهای بهدست آمده در زمینۀ اجتهاد که مرهون تلاش بسیاری از علماء مثل شیخ مفید (ره) و رویاروئی خستگیناپذیر او با افکار اهل حدیث است، لزوم بازنگری مجدد متون دینی و فقهی و حتی بازنگری متد اجتماعی شیخ مفید و افکار او در مقابل اهل حدیث را گوشزد میکند، تا جبهه خودی روز به روز از افکار احتمالی سست و بیمنطق مهذبتر شود و بر اتقان مسلّمات آن افزوده گردد.