18 فروردین 1395, 1:30
انسان موجودي اجتماعي است يعني براي رسيدن به اهداف و رفع نيازهايش به جمع و اجتماع ميپيوندد و بسياري از روحيات و اخلاقيات انسان در همين اجتماع است كه معنا پيدا ميكند، به عبارت ديگر انسان نيز در بطن اجتماع، خود را يافته و در كنار انسانهاي ديگر خود را ميیابد و به همين خاطر است كه از تنهايي گريزان است (البته دل از مردم بريدن و رو به خدا آوردن و عزلت پيشه نمودن مسئلهاي است كه پرداختن بدان از حوصله اين مقال خارج است و نيازمند فرصتي مناسبتر) با تمام اين وجود انسان از تنهايي گريزان است و در اين ميان حضرت علي عليه السلام امري را به عنوان ترسناكترين تنهايي معرفي ميكنند كه شايد تا به حال به ذهن كسي خطور نكرده باشد. حضرت علي عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمود: پسرم! چهار چيز از من ياد گير (در خوبىها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آنها عمل مىكنى زيان نبينى: همانا ارزشمندترين بىنيازى عقل است، 2- و بزرگترين فقر بىخردى است، 3- و ترسناكترين تنهايى خودپسندى است. 4- و گرامىترين ارزش خانوادگى، اخلاق نيكوست (نهج البلاغه / ترجمه دشتى/حكمت 38)عجب و يا به عبارت ديگر خودپسندي يكي از خطرناكترين صفات زشت اخلاقي است كه به تعبير روايات موجب هلاكت معنوي انسان، از بين رفتن اعمال صالح او و گرفتار شدن وي به مفاسد بزرگ ديگري ميشود.
در اصطلاح علم اخلاق، عجب عبارت است از اينكه انسان بخاطر عملي كه انجام داده و يا كمالي كه خودش را داراي آن ميداند، خود را بزرگ بشمارد و خود را در داشتن آن كمالات مرهون خداوند نداند. فرقي نميكند كه آن كمال، حقيقتاً كمال باشد يا نه؛ شخص واقعاً صاحب آن كمال باشد يا نه؛ آن عمل، عمل پسنديدهاي باشد و يا نه ( زيرا اهل گناه نيز گاهي اوقات به اعمال خود عجب ميكنند ) و نيز فرقي نميكند كه عمل، عملي قلبي باشد يا ظاهري. مانند اينكه انسان پس از انجام اعمالي كه بر او واجب است (مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، پرداخت خمس و زكات و...) و يا پس از ترك اموري كه بر وي حرام است(مانند نگاه به نامحرم، غيبت ديگران را كردن و ...) و يا پس از انجام مستحبات (مانند خواندن ادعيه و نمازهاي مستحبي و ...) به خود مغرور شود و خود را بنده شايسته خدا بداند و يا حتي خود را از خداوند طلبكار بداند. از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه رسول خدا (ص) فرمود: در اين ميان كه موسى (عليه السلام) نشسته بود، ناگاه شيطان آمد و كلاه چند رنگى بر سر داشت و چون نزديك موسى (عليه السلام) رسيد، كلاه خود را از سر برداشت و نزد موسى آمد و به آن حضرت سلام داد، موسى گفت: تو كيستى؟ در پاسخ گفت: من ابليسم. گفت: توئى، خدا تو را به كسى نزديك نسازد، گفت: من آمدم به شما سلام كنم براى مقامى كه نزد خدا دارى، فرمود كه: موسى به او گفت: اين كلاه چيست؟ گفت: با آن دل مردم را مىربايم، موسى به او گفت: به من خبر ده از گناهى كه چون آدمىزاده كند، تو بر او مسلّط مىشوى، پاسخ داد: هر گاه خود بين شود و كار خود را فزون شمارد و گناهش در چشم او كوچك جلوه كند و فرمود: خداوند عز و جل به داود (عليه السلام) فرمود: اى داود! گنهكاران را مژده بده، و صدّيقان را بيم بده، عرض كرد: چگونه به گنهكاران، مژده بدهم و به صدّيقان بيم بدهم؟ فرمود: اى داود! به گنهكاران مژده بده كه من توبه پذيرم و از گناه درگذرم و به صدّيقان بيم بده كه مبادا به كردارِ خود عُجب كنند و خود بين شوند، زيرا هيچ بندهاى را من پاى حساب نكشم جز آنكه هلاك باشد. (أصول الكافي / ترجمه كمرهاى/ج5/ 229)
رسول خدا صلى ا... عليه وآله فرمود: سه چيز آدمى را هلاك مىكند و سه چيز آدمى را نجات مىدهد، اما آن سه خصلتى كه موجب هلاكت مىگردد، بخل، هواى نفس و خودبينى است. و آن سه چيز كه آدمى را نجات مىدهد خوف از خدا در آشكار و نهان، ميانهروى در فقر و توانگرى، و عدالت هنگام غضب و خشنودى. (مشكاة الأنوار / ترجمه عطاردى/296) در وصف خطرناك بودن اين صفت مذمومه همين بس كه حضرت علي عليه السلام در حكمت 46 نهج البلاغه ميفرمايند: گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خودپسندى وا دارد. علاوه بر اين حضرت خودپسندي را با عبارت ترسناكترين تنهايي معرفي ميكند كه شايد مقصود او اين باشد كه فرد خودپسند خود را متمايز از ساير افراد ديده و خود را از آنان جدا ميكند و به عبارت ديگر از موضع و مقام بالا به آنان مينگرد و همين امر ديگران را در رابطه با او سرد و بي مهر نموده و همين امر موجبات تنهايي وي را فراهم ميسازد. علاوه بر آن در نگاهي عميقتر ميتوان گفت كسي كه خدا را داشته باشد برايش بس است و كسي كه همه را داشته و خداي خويش را نداشته باشد گويا هيچ كس را ندارد و در تنهايي به سر ميبرد چرا كه عجب از جمله صفات خبيثه است كه منشاء آفات و صفات خبيثه ديگر است و در آخر منجر به فراموشي خدا ميشود و چه تنهايي ترسناكتر از نبودن خدا در كنار انسان! (خداوندا) چه دارد آن كس كه تو را ندارد؟ و چه ندارد آنكه تو را دارد؟( دعاي عرفه).
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان