نویسنده: مصطفی یاسینی
درباره اخلاق حرفهای
یکی از عرصههای مهم در حوزه اخلاق کاربردی بحث از اصول و مسائل اخلاقی در رسانههای جمعی است. در دو شماره قبل درباره مفهوم اخلاق، رسانه و اخلاق رسانه ای توضیحاتی ارائه نمودیم. اینک ادامه بحث:
درعصر حاضر، رسانهها و وسایل ارتباط جمعی به دلیل تاثیرات عمیق، سریع وگستردهای که درحوزههای مختلف انسانی دارند، دغدغههای جدی را به وجود آورده اند. یکی از این موارد، موضوع «اخلاقِ رسانه» و تعامل میان «اخلاق» و «رسانه» میباشد؛ به این معنی که باید دید تعامل درست اخلاق و رسانه چگونه باید باشد؟ آیا میتوان «اخلاق رسانهای» و یا «رسانه اخلاقی» داشت؟ ویژگی هر یک از این دو چیست؟ آیا میتوان یک نظام نامه و یا اصول اخلاقی برای رسانهها تدوین کرد که از یک سو، با عمل اصحاب رسانهها و پایبندی برنامههای متنوع رسانهها به آن، شاهد «رسانه اخلاقی» باشیم و از سوی دیگر، مخاطبانی که از طریق رسانهها اصول و هنجارهای اخلاقی را دریافت کرده و بدان عمل میکنند، پایبند «اخلاق رسانه»ای باشند. در پاسخ به پرسشهای فوق و در تعامل اخلاق و رسانه باید گفت: دیدگاههای متفاوتی در این زمینه وجود دارد:
1. برخی معتقدند که رسانهها نمیتوانند اخلاقی باشند و به مسائل اخلاقی پایبند بمانند؛ زیرا رسانهها در محیط پر رقابت و برای سودآوری بیشتر تلاش میکنند. در چنین وضعیتی، اگر رسانه دنبال رعایت اخلاق باشند، از رقبا عقب مانده و به «سود» نخواهند رسید. رسانه حرفهای، رسانهای است که به دنبال جذب حداکثر سود و منفعت است و کمتر به قید و بندها پایبند است.
2. بسیاری دیگر معتقدند که رعایت مسائل اخلاقی توسط رسانهها دور از دسترس نیست. رسانهها برای اینکه درجامعه نفوذ داشته باشند و به حیات خود ادامه دهند، نیازمندند که اعتماد عمومی را کسب نمایند. لازمه کسب اعتماد عمومی، درستی، امانتداری و ایجاد یک رسانه مقبول عموم است. از این رو، کشورهای جهان برای سامانمند کردن کار رسانهها و جلوگیری از بداخلاقی، قوانینی را در جهت رسیدگی به تخلفات رسانهای تدوین کردهاند.
درمیان این گروه نیز نظرات گوناگون دیده میشود:
الف. عدهای معتقدند که میتوان یک نظام نامه اخلاقی جامع تدوین کرد و درتمام کشورها به آن عمل نمود. بیشتر اندیشمندان اسلامی، داعیه داران جهان تک قطبی و تک فرهنگی و اعلامیه حقوق بشر چنین نظری دارند.
ب. در مقابل، اکثر صاحب نظران عرصه رسانه مدعی اند که در عمل، داشتن اخلاق رسانهای جامع، که در همه جا کاربرد داشته باشد، عملی نیست؛ زیرا بسیاری از معیارهای اخلاقی، در همه جای دنیا مورد قبول نیستند. برخی محققان حتی مدعیاند که فقدان توافق جهانی درباره هنجارهای اخلاقی از مشخصههای ارتباط جمعی است. در نتیجه، بسیاری از مقررات اخلاقی که در این مورد وضع شده اند، در بهترین شکل خود، تنها رهنمودهای هنجاری هستند که بر هیچ فلسفه اخلاقی مشترکی مبتنی نیستند و روزنامه نگاران و ارتباط گران، بسته به موقعیت، به نحوی خاص با آنها روبه رو میشوند. تصویب قوانین گسترده، برای اِعمال چنین هنجارهایی که دوام و مقبولیت آنها مورد تردید است، بسیار غیر عملی است.
به دلیل تنوع ارزشها و هنجارهای موجود در فرهنگها و جوامع مختلف، تدوین نظام نامههای اصول اخلاقِ حرفه ای رسانه ای، که شکل جامع، شامل و عام داشته باشد، بسیار مشکل است و درصورت تحقق، چندان مشکل گشا نخواهند بود. در گزارش کمیسیون مک براید درباره حقوق حرفهای و اصول اخلاق رسانهای، با بیان تاریخچهای از تدوین هنجارهای اخلاق حرفهای، که نخستین بار در دهه 1920 آغاز شد، آمده است: «در حال حاضر تعداد شصت کشور در سراسر دنیا نظام نامههای کم و بیش گستردهای را، که اغلب مورد پذیرش اشخاص حرفهای قرار گرفته است، پذیرفتهاند. استانداردهایی را برای رفتار تعیین میکنند که روی هم رفته جنبهای عام دارند- از جمله آزادی دسترسی به منابع اطلاعات، عینیت و تعهد به خودداری از وارد آوردن افترا- اما اغلب اینها در لفافه ابهام و گاهی اصطلاحاتی نارسا هستند. دلیل این نارسایی را باید در تنوعات فرهنگی و در نتیجه، تنوع در مبانی ارزشی هر فرهنگ و جامعه جستجو کرد. از این رو، معنی و ارزشهای منسوب به مفاهیمی چون اخبار، حقیقت، عینیت، آزادی و حق دانستن واقعیات، میتواند با توجه به شرایط خاص یا با توجه به نیازها و اولویتها یک جامعه مفروض در یک برهه مفروض زمانی تغییر کند».
هرچند در یک نگاه، قواعد اخلاقی فردی در مورد هر ملتی با توجه به اولویتهای ملی، محدودیتهای زبانی، تنوع فرهنگی و یا نوع ساختار سیاسی تغییر میکند و علی ر غم تلاشهای سازمان هایی چون یونسکو در دستیابی به قواعد اخلاقی پذیرفته شده رسانهای، که جنبه عام و فراگیر و بین المللی داشته باشد، فرایند ارتباطات جمعی در عمل تابع دیدگاه خاص هر روزنامه نگار و... است. بنابراین، در زمینه اخلاق رسانهها، دیدگاهها و نظرات متفاوت و متنوعی بسته به تفاوت و تنوع معتقدات فرهنگی و فلسفی نظریه پردازان مختلف، عنوان شده است.
اما این دیدگاه کلیت ندارد. در اسلام و فرهنگ ناب دینی هرگز نمیتوان در اخلاق و ارزشهای اخلاقی، قائل به نسبیت شد؛ زیرا در اسلام ارزشها و اصول و معیارهای اخلاقی ثابت و لایتغیر همه زمانی و همه مکانی وجود دارد که هیچ گاه نمیتوان از آنها عدول نمود: برای مثال، در این منظر، دروغگویی، پخش شایعات بی اساس، تهمت به افراد حقیقی و حقوقی، ورود به حریم خصوصی افراد، ظلم در حق افراد و... اموری غیراخلاقی و غیرقابل پذیرش است و هرگز پذیرفتی نیست. به هرحال، چند رویکرد محوری را میتوان در اینجا نام برد:
1. موقعیت گرایی و یا اباحی گری: معتقد است مهم آن چیزی است که رسانه یا ارتباط گر میل دارد در یک لحظه خاص انجام دهد و هیچ اصول حرفهای و اخلاقی مسلمی وجود ندارد. ارزشهای اخلاقی سازمان، به تصمیمات کارگزار ارتباطی تقلیل مییابد. در واقع، به جای اینکه یک قانون مکتوب و یک دستورالعمل لازم الرعایه اخلاقی وجود داشته باشد، تجربه خبرنگار ملاک و معیار اصلی انتشار خبر قرار میگیرد. این به معنای اعتماد مطلق به اشخاص میباشد. در رویکرد موقعیت گرایی همچون رویکرد ماکیاولیستی، حتی کار غیراخلاقی به شرطی که منجر به موفقیت شود، مجاز شمرده میشود. در این نگاه، تحریف، سانسور و تقلب خبری به روشنی قابل مشاهده است.
2. غایت گرایی: این دیدگاه پیامدها را تنها عوامل تعیین کننده در اخلاقی بودن عمل ارتباط گر میداند. حاصل، نتیجه و پیامد عمل مهم است، نفس عمل ممکن است چندان ارزش نداشته باشد.
3. عمومیت گرایی : در این رویکرد، «منافع عمومی» اصل است. در مقابل این پرسش که «آیا حق داریم قانون را نقض کنیم؟» پاسخ این است که «اگر منفعت عمومی اقتضا کند، اشکالی ندارد.» برای مثال، خبرنگار در روزنامه نگاری جستجو گر، که حالت بازپرسی دارد، با تعارضهای اخلاقی متنوعی روبه رو است: حریم خصوصی را نقض میکند و گاه از امکانات شنود بهره مند میشود. در چنین وضعیتی، حسن نیت خبرنگار به عفو و بخشودگی اش میانجامد؛ چون منافع عمومی مورد نظر است.
4. خود گرایی و خود محوری: این رویکرد معتقد است یک عمل صحیح رسانه ای، عملی است که برای خود ارتباط گر لذت بخش و مطلوب باشد. کاری که شهرت، حقوق، درآمد و پایگاه فرد را در سازمان بالاببرد، درست است.
5. حق مداری یا حقیقت گرایی: مبانی اخلاق رسانه ای حق مدارانه ، درون دینی است. چه اطلاعاتی باید منتشر شود؟ حقیقت. در واقع، دیدگاه اسلام به اخلاق رسانه ای که در اصول، ارزشها و فلسفه این دین الهی ریشه دارد، دیدگاهی عام و فراگیر و جهانشمول شمرده میشود.
این دیدگاه، گر چه منتسب به فرهنگی خاص به نام فرهنگ اسلامی است، اما به دلیل فطری بودن این دین، در برگیرنده تمامی اصول و فروع اخلاقی است که در زمینه رسانهها مطرح شده است. در این رویکرد، اصول اخلاقی لایتغیر و ثابت و به اصطلاح، خطوط قرمزی وجود دارد که نمیتوان آنها را نقض کرد. این رویکرد دارای اصول متنوع و قابل توجهی است که در مقالات بعد بدان اشاره خواهیم کرد.