دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جهاد با نفس

نشانی از کوی دوست، تداوم آفتاب، جلوه‌یار، حرکت دفاعی سید الشهداء، موسای قبیله عترت، غواصان دریای معرفت، جهاد با نفس و عناوین متعدد دیگر.
جهاد با نفس
جهاد با نفس

شماره 75 و 76 مجله "نامه جامعه" با عناوین زیر منتشر شده است: نشانی از کوی دوست، تداوم آفتاب، جلوه‌یار، حرکت دفاعی سید الشهداء، موسای قبیله عترت، غواصان دریای معرفت، جهاد با نفس و عناوین متعدد دیگر. در ذیل، مقاله جهاد با نفس را که نوشته سید محمد رضا طباطبایی می‌باشد، برای بهره‌مندی خوانندگان درج می‌کنیم.

عنوان باب 95 جهاد النفس وسائل الشیعه درباره وجوب جبران کوتاهی‌ها و لغزش‌های روز گذشته در هر روز است و اینکه نباید این تدارک را به فردا موکول کرد.

حدیث 1 این باب را ابوحمزه ثمالی از امام علی بن الحسین(ع) و آن حضرت از امیرمومنان (ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرموده است: "روزگار سه روز است که تو در میان آن سه روز هستی، دیروز و آنچه در آن بود گذشت و هرگز بر نمی‌گردد پس اگر در آن کار نیک کرده‌ای از رفتن آن اندوهگین نباش، بلکه چون با کار نیک با آن مواجه شده‌ای باید خوشحال باشی و اگر کوتاهی کرده‌ای (و تقسیری از تو سر زده است، پس جا دارد که) افسوس تو شدید باشد. (اما) تو در مورد فردا در معرض گول خوردنی، (زیرا) نمی‌دانی که چگونه خواهی بود، شاید به آن نرسی (و پیش از آمدن فردا بمیری) و اگر به آن برسی شاید شاید همان گونه که دیروز کوتاهی‌هایی داشته‌ای، فردا هم چنین باشی... بنابراین عمل تو مانند کسی باشد که جز به امروز و امشبی که در آن قرار دارد، امید ندارد. خواستی (درست) عمل کن و کار نیک انجام بده و نخواستی رها کن (و انجام نده) و خدا کمک کننده و یاور است".

در حدیث 2 امام صادق(ع) فرموده است: "روز که فرا می‌رسد به آدمی می‌گوید:‌ای فرزند آدم! در این روز که برای تو فرصت خوبی است کار نیک انجام بده تا در قیامت نزد پروردگار به نفع تو شهادت دهم. من (این فرصت) نه قبلا برای تو فراهم بوده‌ام و نه پس از این فراهم خواهم بود (پس آن را غنیمت بشمار و ارزان از دست مده). شب هم که فرا می‌رسد، همین حرف را می‌زند".

در حدیث 3 حفص بن غیاث می‌گوید، از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: "ان قدرت ان لا تعرف فافعل و ما علیک ان تکون مذموما عند الناس اذا کنت محمودا عتد الله. ثم قال: قال ابی علی بن ابی طالب(ع): لا خیر فی العیش الا لرجلین، رجل یزداد فی کل یوم خیرا و رجل یتدارک سیئته بالتویه، اگر می‌توانی کاری بکنی که شناخته نشوی، بکن و این برای تو بد نیست که مورد بدگویی مردم و مورد پسند خدا باشی. سپس فرمود: پدرم علی بن ابی طالب فرموده است: خبری در زندگی نیست مگر برای دو کس، کسی که هر روز کار نیکی بر کارهای نیک خود بیافزاید و کسی که گناه خود را با توبه جبران نماید".

در برخی نسخه‌ها به جای "یتدارک سیئته"، "یتدارک منیته"  ثبت شده است.

حدیث 4 نیز سخنی از امام صادق(ع) است که آن را محمد بن یحی نقل کرده و آن این است: "مغبون کسی است که ساعت به ساعت عمر خود را ارزان از دست بدهد".

حدیث 5 را هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل می‌کند و آن این است: "من استوی یوماه فهو مغبون و من کان آخر یومیه خیر هما فهو مغبوط و من کان آخر یومیه شرهما فهو ملعون و من لم بر الزیاده فی نفسه فهو الی النقصان و من کان الی النقصان فالموت خیر له من الحیاة، کسی که دو روز او برابر باشد (و پیشرفتی نکرده باشد) مغبون است و کسی که در روز دوم از روز اول بهتر باشد، مورد غبطه است و کسی که در روز دوم از روز اول بدتر باشد، ملعون (دور از رحمت خدا) است و کسی که خود را در تکامل نبیند، رو به نقصان است و کسی که رو به نقصان باشد، مرگ برای او بهتر از زندگی است".

توضیح: اینکه امام(ع) فرموده‌اند کسی که دو روز او برابر باشد و وضع وی در روز دوم بهتر از روز اول نباشد مغبون است، از این جهت است که چنین کسی در این فاصله زمانی بخشی از سرمایه مهم عمر را از دست داده است. کسی که در گذر زمان، زوال قهری سرمایه عمر را با حرکت به سوی کمال جبران نکند، مغبون شناخته می‌شود. عبارت "کسی که خود را رو به تکامل نبیند رو به نقصان است" تعبیر دیگری از "من استوی یوماه فهو مغبون" می‌باشد و دلیل رو به نقصان بودن چنین کسی تحلیل رفتن تدریجی سرمایه عمر با گذشت آنات زمان و زندگی است. این سخن حضرت که فرموده‌اند: کسی که رو به نقصان باشد، مرگ برایش بهتر از زندگی است" بر این اساس استوار است که جلو ضرر و زیان هر چه زودتر گرفته شود، بهتر است. راستی چنانچه کسی با ادامه حیات، از خیر و صلاح و سعادت دور می‌شود، چه بهتر که مرگ، او را دریابد و مانع سقوط بیشتر او شود. پروردگارا! ما را در زمره چنین کسانی قرار مده، آمین.

باب 96 درباره وجوب زیر نظر گرفتن نفس و حساب کشیدن روزانه از آن و ستایش خدا در برابر خوبی‌هایی که انجام می‌دهیم و جبران گناهانی که از ما سر می‌زند، است.

حدیث 1 این باب سخن امام کاظم(ع) است که فرموده است:

"لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم، فان عمل حسنا استزاد‌الله و ان عمل سیئا استغفر‌الله منه و تاب الیه: از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود نرسد. پس اگر دید کار نیک از او ناشی شده از خدا افزایش توفیق بخواهد و اگر دید کار بد از او سر زده است، به درگاه خدا استغفار کند و توبه نماید".

حدیث 2 از امام صادق(ع) نقل شده و آن این است: "... حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا علیها، فان للقیامه حمسین موقفا، کل موقف مقداره الف سنه مما تعدون، از نفس خود حساب کشی کنید پیش از آنکه به خاطر آن از شما حساب کشی شود، همانا قیامت پنجاه ایستگاه دارد که مدت توقف در هر ایستگاه هزار سال است". سپس حضرت این آیه را خواند:" فی یوم کان مقداره حمسین الف سنه) "روزی که اندازه آن پنجاه هزار سال است".

در صدر این حدیث و به عنوان مقدمه بر موضوع محاسبه النفس، امام(ع) می‌فرماید: "هرگاه یکی از شما خواهان این باشد که چیزی را از خدا نخواهد، جز اینکه خدا آن را به او بدهد (هر چه از خدا بخواهد، خدا به او بدهد)، باید از همه مردم قطع امید کند و جز به خداوند متعال امید نداشته باشد، که اگر چنین حالتی را خداوند متعال در قلب او بیابد، چیزی را از خدا نخواهد خواست جز اینکه خدا آن را به او عطا خواهد کرد، فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا علیها...".

حدیث 3 را ابوحمزه ثمالی نقل می‌کند و می‌گوید: "امام علی بن الحسین (ع) همواره می‌فرمود: "ابن ادم! انک لا تزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسات...، فرزند آدم! تو مادام که از درون جان خود موعظه گری داشته باشی و در پی حساب کشی از خود باشی و نگرانی (از عاقبت امر خود)، لباس زیرین و اندوه، لباس رو برای تو باشد رو به خیر و خوبی داری. فرزند آدم! تو خواهی مرد و سپس بر انگیخته خواهی شد و در پیشگاه خداوند متعال (برای محاسبه) خواهی ایستاد، پس جوابی (برای سوال ها) آماده کن".

توضیح: مراد از نگران بودن، نگرانی از عاقبت امر است که همه باید نگران عاقبت امر خود باشند. این نگرانی، با اندوهی خفیف و لطیف همراه است و لذا مومنان راستین معمولا سر به زیر و در اندیشه‌اند و کمتر آن‌ها را در حالت سرخوشی و بی‌خیالی می‌تواند دید.

در حدیث 4 ابوذر می‌گوید: به پیامبر(ص) گفتم: یا رسول الله! صحف ابراهیم چه بوده (چه در برداشته) است؟ پیامبر(ص) فرمود: همه‌اش امثال (و حکم) بوده است (مانند:)‌ای پادشاه مبتلای مغرور! من تو را بر نینگیختم که دنیا را جمع و روی هم انباشته کنی، بلکه تو را به این منظور برانگیختم که به نیابت از من درخواست مظلوم را پاسخ گویی که من دعای مظلوم را بر نمی‌گردانم اگر چه کافر باشد (و مانند:) عاقل، چنانچه اختیار وقت خود را دارد، باید آن را به چهار بخش تقسیم کند، بخشی را برای مناجات با خدا قرار دهد، بخشی را برای حساب کشی از خود، بخشی را برای تامل و تفکر در نعمت‌های خدا و بخش چهارم را برای بهره برداری‌های حلال از نعمت‌ها که این بخش اخیر نیرو رسان به بخش‌های پیشین و بر طرف کننده خستگی است".

حدیث 5 را انس (بن مالک) خادم پیامبر(ص) از آن حضرت نقل می‌کند و می‌گوید: پیامبر فرمود: "یاد و ذکر خدا در آغاز و انجام هر روز، بهتر است از شمشیر زدن در راه خدا، یعنی کسی که صبحگاهان خدا را یاد کند و کارهای خلافی که شب مرتکب شده است را به یاد آورد و استغفار کند و توبه نماید، پی کار خود می‌رود، در حالی که گناهانش ریخته و آمرزیده شده است، همچنین کسی که در پایان روز و شامگاهان خدا را یاد کند و نسبت به هدر دادن فرصت‌هایی که برای اصلاح نفس خود داشته و اوامری از پروردگار که ندیده گرفته است (به اصطلاح) کلاه خود را قاضی کندو خدا را یاد کند و از حضرتش طلب آمرزش کند و از راه کجی که پیموده است باز گردد، به سوی اهل و عیال خود خواهد رفت، در حالی که گناهانش آمرزیده شده است".

حدیث 6 سخنی است از امیرمومنان(ع) که در نهج‌البلاغه نقل شده و آن این است: "من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر و من خاف امن و من اعتبر ابصر و من ابصر فهم و من فهم علم، کسی که از خود حساب کشی کند، سود برد و کسی که از خود غافل شود، زیان کند و کسی که خوف (از کیفر خدا و از عاقبت امر خود) داشته باشد، امنیت می‌یابد و کسی که عبرت بین باشد، بینا شود و کسی که بینا شود، فهیم شود و کسی که فهیم شود، عالم شود".

حدیث 7 بخشی از سفارش‌های پیامبر(ص) به ابوذر است که در آن فرموده است: "اباذر به حساب خود برس پیش از آنکه به حساب تو برسند که اگر چنین کنی، رسیدگی به حساب تو در قیامت آسان‌تر خواهد بود و خود را (یا ملاک‌ها و شاخص‌های الهی) بسنج پیش از آنکه سنجیده شوی، و برای بزرگ‌ترین عرضه شدن آماده شو که در چنان روزی چیزی بر خدا مخفی نمی‌ماند....

اباذر! آدمی از پرهیزکاران نخواهد بود تا اینکه به حساب خود رسیدگی کند، دقیق‌تر از رسیدگی شریک به حساب شریک خود، به گونه‌ای که بداند خوردنی و آشامیدنی و پوشاک او از کجا آمده است، از حلال یا از حرام، اباذر! کسی که پروا ندارد که مال را از کجا جمع آوری کند، خدا پروا نخواهد داشت که او را از کجا به جهنم در آورد".

در حدیث 8 امیرمومنان(ع) از قول پیامبر (ص) فرموده است: "زیرک‌ترین زیرکان کسی است که به حساب خود برسد و برای پس از مرگ کار کند. کسی گفت: یا امیرمومنان! چگونه باید به حساب خود برسد؟ امام فرمود: آن گاه که وارد صبح و سپس شام شد، به خویشتن خود بازگردد و به خود بگوید:‌ای نفس! امروز بر تو گذشت و هرگز بر نخواهد گشت و خدا در مورد آن و از دست دادن آن از تو سوال خواهد کرد، در این روز (شبانه روز) چه کاری انجام دادی؟ آیا خدا را یاد کردی؟ آیا او را سپاس گفتی؟ آیا حوائج مومنی را در آن برآورده ساختی؟ ایا غم و اندوه مومنی رادر آن بر طرف کردی: آیا خانواده مومنی را در غیاب (سفر) او حفظ کردی؟ آیا بازماندگان او را پس از مردنش مراقبت کردی؟ آیا از اینکه پشت سر مومنی از او غیبت شود، ممانعت کردی؟ آیا مسلمانی را یاری کردی؟ در این روز (شبانه روز) چه کردی؟ (پس از طرح این گونه سوال‌ها از نفس) کارهایی را که از خود سرزده است به یاد می‌آورد و آن گاه چنانکه دید کار نیکی از او سر زده است، خدا را سپاس می‌گوید و او را از توفیقی که نصیب وی ساخته است، بزرگ می‌شمارد و چنانچه دید گناه یا لغزشی از او سر زده است، استغفار می‌کند و تصمیم به عدم بازگشت به آن گناه می‌گیرد (این است چگونه محاسبه نفس و رسیدگی به حساب خود)".

حدیث 9 حدیثی است که آن را سید بن طاوس در کتاب "محاسبه النفس" خود آورده و گفته است: "این حدیث مشهور از قول پیامبر (ص) به دست ما رسیده است که: "حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا و زنوها قبل آن توزنوا و تجهزوا للعرض الاکبر".

این حدیث بخشی از حدیث 7 همین باب است که پیشتر به عنوان سفارش پیامبر(ص) به ابوذر، مطرح گردید.

در حدیث 10 بخش دیگری از سفارش مذکور در حدیث 7 مطرح گردیده و آمده است: "لا یکون العبد مومنا حتی یحاسب نفسه اشد من محاسبه الشریک شریکه و السید عبده، هیچ بنده‌ای را نمی‌توان مومن به حساب آورد تا اینکه به حساب خود برسد، جدی‌تر از حساب رسی شریک نسبت به شریک خود و برده‌دار نسبت به برده خود".

حدیث 11 سخنی است که آن را امام صادق(ع) از زبان پدران خود (ع) نقل فرموده و آن این است، "هیچ روزی برای آدمیزاد فرا نمی‌رسد، جز اینکه به او می‌گوید:‌ای فرزند آدم! من روز جدیدی هستم و گواه و شاهد بر تو هستم، پس در من (امروز) کار نیک انجام بده تا روز قیامت به نفع تو شهادت دهم، تو بعد از این هرگز مرا نخواهی دید".

حدیث 12 را که آخرین حدیث این باب است امام صادق از پدرش (ع) نقل فرموده است که: "شب که روی می‌آورد، ندا دهنده‌ای با صدایی که همه خلایق به جز جن و انس می‌شنوند ندا می‌دهد: ای فرزند آدم! من آفریده جدیدی هستم و برآنچه در من واقع می‌شود شاهدم، از من [که فرصتی هستم برای تو، بهره] بگیر که من، خورشید که طلوع کرد [خواهم رفت] و دیگر هرگز به دنیا بر نخواهم گشت، [چرا] در من کار نیکی بر کارهای خود نیفزودی و چرا در من از گناهی که کرده‌ای [به درگاه خدا] عذرخواهی نکردی. روز هم که با رفتن شب،‌ فرا برسد همین گفتمان را دارد".

حدیث 13 را شیخ مفید (ره) از امام علی‌بن‌الحسین(ع) گزارش کرده و آن چنین است:"فرشته‌ای که مراقبت بر بنده را عهده‌دار می‌باشد، کارهای او را در نامه عمل وی می‌نویسد. پس، از آغاز نامه عمل [روزانه] خودکار نیک دیکته کنید و در پایان آن نیز کار نیک دیکته کنید [که در این صورت] مابین آن دو را خدا می‌آمرزد".

توضیح: با توجه به اصول و موازینی که در این زمینه در دست است، ظاهرا مراد از کار نیک پایان روز (شبانه‌روز)، پشیمانی و استغفار راستین و توبه حقیقی نسبت به گناهانی است که در طول روز (شبانه روز) ممکن است، از بنده خدا سرزده باشد.

باب 97 درباره وجوب افزایش تحفظ [بر اجتناب از معصیت] به هنگام سالخوردگی به ویژه از چهل سالگی به بعد، است.

در حدیث 1 این باب ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرموده است: "میدان برای بنده [خدا] تا چهل سالگی [تا حدی] باز است، اما به چهل سالگی که برسد خداوند متعال به دو فرشته‌ای که بر او گماشته شده‌اند،‌ وحی می‌کند که من به این بنده‌ام عمری دادم [ و او این عمر را گذراند] پس بر او سخت بگیرید و به شدت مراقب او باشید و هر گناهی می‌کند کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا بزرگ را [در نامه عمل وی] بنویسید".

حدیث 2 را کلینی از امام باقر(ع) گزارش نموده و در آن آمده است: "کسی که به چهل سالگی رسید به او گفته می‌‌شود: مراقب خود باش که [دیگر] عذری از تو پذیرفته نمی‌شود، [هر چند] آدم بیست ساله هم باید مراقب خود باشد، زیرا کسی که از آنان مطالبه دارد (خداوند متعال) یکی است و او خواب نیست (همیشه بیدار است). بنابراین برای [مصون ماندن از] هول و هراس‌هایی که در پیش است، کار بکن و سخن ناشایست و غیرلازم، بر زبان نیاور".

در حدیث 3 امام صادق(ع) فرموده است: "برای خود در سلامتی پیش از بیماری، در توانایی پیش از ناتوانی و در حیات‌ پیش از ممات، زاد و توشه‌ای فراهم کن".

حدیث 4 سخنی از امام امیرمومنان(ع) از نهج‌البلاغه است که فرموده است: "العمر الذی اعذر الله فیه الی العباد ستون سنه، عمری که خداوند عذر بندگان را در آن می‌پذیرد، شصت سال است".

توضیح: اگر چه ممکن است میان حدیث 2 این باب که می‌گفت: "پس از چهل سالگی عذری از کسی پذیرفته نیست" و حدیث اخیر که می‌گوید تا شصت سالگی عذر انسان‌ها پذیرفته می‌شود، در نگاه اول، ناسازگاری به چشم بخورد، اما در واقع، ناسازگاری‌ای در بین نیست. زیرا این تفاوت زمان بندی، ناظر به شدت و ضعف معذوریت است، یعنی تا40 سالگی عذر افراد بیشتر پذیرفتنی است و از 40 سالگی تا 60 سالگی کمتر و از 60 سالگی به بعد بسیار کمتر و لذا تا دم مرگ هم - بنابر ظاهر آیات قرآنی و صریح روایات فراوانی که برخی از آن‌ها در بحث‌های پیشین مطرح گردید - توبه واقعی پذیرفته است، ان‌شاءالله.

در حدیث 5 صدوق (ره) می‌گوید: "از امام صادق(ع) تفسیر آیه شریفه "اولم نعمر کم ما یتذکر فیه من تذکر" پرسیده شد، امام(ع) فرمود: این آیه توبیخی است برای [شخص]18 ساله".

توضیح: این حدیث به روشنی تاییدی است بر توضیحی که ذیل حدیث 4 ارائه گردید و از این حکایت می‌کند که این گونه زمانبندی‌ها ناظر به شدت و ضعف معذوریت افراد است.

حدیث 6 سخنی است از امام صادق(ع) که در آن فرموده است: "سه خصلت است که در هر کس باشد دیگر امیدی به خیر او نیست: 1. کسی که در پنهانی [و دوری از دیدگان مردم] از خدا نترسد، 2. کسی که در پیری پرهیزکار نباشد و 3. کسی که از داشتن عیب و نقص شرم ندارد".

حدیث 7 نیز سخن دیگری است از امام صادق(ع) و آن این است: "بنده [خدا] آن گاه که به 33 سالگی رسید، به حد کمال رشد رسیده است و وقتی به 40 سالگی رسید، به آخرین درجه رشد رسیده است و آن گاه که وارد 41 سالگی شد، روبه نقصان است و آدم پنجاه ساله باید خود را مانند کسی که در حال جان کندن است، بپندارد".

باب 98 درباره وجوب انجام کار نیک پس از سر زدن کار بد است.

در حدیث 1 امام صادق(ع) فرموده است: "کسی که می‌خواهد بداند چه جایگاهی نزد خدا دارد، ببیند خدا نزد او از چه جایگاهی برخوردار است و کسی که در معرض انجام کاری قرار گرفت درآن کار بنگرد، اگر آن را خوب و پسندیده یافت،‌ انجام دهد و چنانچه آن را گناه و ناپسند یافت، از آن اجتناب کند... و کسی که گناهی در پنهانی مرتکب شد،‌ کار نیکی در پنهانی انجام دهد و کسی که آشکارا گناهی کرد، آشکارا کار نیکی انجام دهد".

در حدیث 2 هشام بن سالم می‌گوید: "امام صادق(ع) فرمود: امام علی‌بن الحسین(ع) می‌فرمود: وای بر کسی که یگان‌‌های او بر دهگان‌های او چیره شود. هشام می‌گوید،‌ معنای این سخن را از امام پرسیدم، حضرت فرمود: آیا این سخن خداوند متعال را نشنیده‌ای که می‌فرماید: "من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزی الا مثلها" ، "کسی که کار نیک انجام دهد،‌ده برابر پاداش دارد و کسی که کار بد از او سر بزند، جز به همان اندازه کیفر نخواهد دید". یک کار نیک چنانچه کسی انجام دهد، ده کار نیک به حساب او نوشته می‌شود و یک گناه چنانچه کسی مرتکب شود، همان یک گناه به حساب او نوشته می‌شود. بنابراین به خدا پناه می‌بریم از کسی که در یک روز دو گناه مرتکب می‌شود و حتی یک کار نیک از او سر نمی‌زند که بتوان گفت گناهان او بر کارهای نیک او غالب شده است [چنین کسی اصلا کار نیک ندارد تا بتوان گفت کار نیک او مغلوب کار بد او است!]

حدیث 3 را ابوبصیر از امام صادق(ع) گزارش کرده و می‌گوید، امام فرمود: "خداوند متعال در وحی خود به عیسی(ع) فرمود: من هیچ کس را به چیزی بهتر از تدین او به دین خودم گرامی نداشته‌ام و به هیچ کس نعمتی بهتر از رحمت خود نداده‌ام، ظاهر خودت را با آب بشوی [و بیارای] و باطن خودت را با کارهای نیک درمان کن که تو برگشت کننده به سوی من هستی.

آماده باش که آنچه بناست پیش آمد کند، نزدیک است. و صدای حزن آمیزی از خود به سمع من برسان".

در حدیث 4 محمدبن مسلم می‌گوید از امام باقر(ع) شنیدم که می‌فرمود: "چه خوب است کارهای نیکی که پس از کار بد واقع شود و چه زشت و ناپسند است کار بدی که پس از کار خوب واقع شود".

توضیح: معنای این حدیث شریف این است که انسان آن گاه که موفق به انجام کار نیک شد،‌ باید کارهای نیک دیگری پی در پی انجام دهد و برحذر باشد از اینکه با انجام کار ناشایست، دستاورد خود را ضایع کند و کسی که مرتکب گناهی شد، باید بکوشد که با انجام کار نیک اثر سوء آن کار نادرست را بزداید.

حدیث 5 را ابوذر پیامبر(ص) گزارش کرده و آن چنین است: "اتق الله حیثما کنت و خالق الناس بخلق حسن و اذا عملت سیئه فاعمل حسنه تمحوها،‌ هر جا هستی [در هر شرایطی] با تقوا و پرهیزکار باش، با مردم با اخلاق نیکو رفتار کن و چنانچه گناهی از تو سر زد، کار نیکی انجام ده که اثر آن کار بد را بزداید".

باب 99 درباره درستی توبه از شخص مرتد است.

در حدیث 1 - که تنها حدیث این باب است - محمدمسلم از امام باقر(ع) گزارش می‌کند که آن حضرت فرموده است: "کسی که به خدا ایمان داشته باشد و در حال ایمان کار نیکی انجام دهد، سپس فتنه‌ای دامنگیر او شود و کافر شود و پس از آن از کفر توبه کند،‌ توبه‌اش نوشته (پذیرفته) می‌شودو هر کار [خیر]ی که پیشتر در حال ایمان انجام داده بود، به حساب او گذاشته می‌شود و کفری که در این میانه بر او عارض شده است، عمل سابق او را باطل نمی‌کند".

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS