حاكميت نبوي، اخلاق سياسي
مبانی حاکمیت نبوی
در آستانه دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخاب کارگزاران شایسته، متعهد، متخصص و صدیق جهت عهده داری امر تقنین و نظارت میباشیم. در این میان دقت در مبانی و اصول اخلاق مدیریتی و حاکمیتی مورد توجه نبی مکرم اسلام(ص) و حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین)، کارگشای مردم در انتخاب صحیح نمایندگان خود در مجلس و راهگشای کارگزاران و نمایندگان در شیوههای مشروع و اخلاقی مدیریت و اعمال حاکمیت در حکومت اسلامی خواهد بود.
مقدمه
«سیرهشناسی» پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تنها انسان را با یک سلسله رفتارها و افعال فردی، خانوادگی و اجتماعی پیامبر اسلام آشنا نمینماید، بلکه با نوع و سبک رفتار پیامبر، اصول و شیوههای حاکم بر رفتارهای نبوی در شرایط و مقتضیات گوناگون نیز آشنا مینماید. اساسا سیرهشناسی نبوی نوعی «اسلامشناسی» است؛ زیرا حضرت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اسلامِ تجسم یافته و قرآن متعین بود. در نقل حدیثی از یکی از همسران پیامبر آمده است که وقتی درباره اخلاق رسول خدا پرسش شد، در پاسخ گفت: «ان النبی کان خلقه قرآن».[1]پس شناخت سیره نبوی در اصلاح، احیا، توسعه و تعمیق بینش اسلامی و گرایش اسلامی یک مسلمان، نقشآفرین و یکی از منابع معرفتی ـ معنویتی در «اسلامشناسی» است.
پیامبری که خود درباره سخنانش فرمود:
«اعطیتُ جوامع الکلم»
«یعنی یک سخنِ کوتاه نبوی، یک دنیا معارف و حقایق است و اصول حیات طیبه و راز و رمز زندگی جاودانه و کلید حیات معقول است»[2]. «فعل نبوی» نیز در ساحتهای فردی و اجتماعی، بیکرانه و دارای ژرفای وسیع است و باید مورد شناخت و بازکاوی قرار گیرد؛ افعال و رفتارهایی که از رهگذر ولایت الهی و عنایت الهی تحقق مییافت. پیامبر اسلام(ص) در بیان مقام معرفت توحیدی و نبوت شناسی حضرت امیرالمومنین(ع) عنوان داشتهاند که: «یا علی! خدا را نشناخت مگر من و تو، مرا نشناخت مگر خدا و تو و نشناخت تو را مگر خدا و من»[3]. حال چنین امامی در خصوص «اخلاق نبوی» میفرماید:
«همانا خداوند از آغاز کودکی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بزرگترین فرشتگان خود را مامور وی ساخته بود که او را به راه مکارم و بهترین اخلاق جهانیان آشنا کند)»[4]
و خود حضرت رسول فرمود:
«ادبنی ربی فاحسن تادیبی»[5]
یا فرمود:
«ادبنی ربی بمکارم الاخلاق»[6]
یعنی تادیب و تربیت پیامبر برعهده خدای سبحان بود و پیامبر در مکتب خدا پرورش یافت و به محاسن و مکارم اخلاقی آراسته گردید. چنین انسانِ کاملی که «اول ما خلق الله»( بحارالانوار، ج1، ص97) و اول موجود الهی است که هر چیزی از آن آفریده شده است.( بحارالانوار، ج15، ص24) حال آیا اخلاق نبوی یک منبع معرفتی سالم و سازنده و عمیق برای شناخت اسلام ناب و عامل تحول و دگرگونی برای انسانِ بیدار، هوشیار و خواهان کمال و تعالی نیست؟ اخلاقی که از یک سلسله بنیادها و اصول یا منطق نظری و عملی ویژهای برخوردار بود که ثابت، مطلق، جاودانه و قابل عمل است و به تعبیر استاد شهید مطهری: «سیره پیغمبر برای ما یک منبع الهام است...».( مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج16، ص37) یکی از منابع شناخت که یک مسلمان باید دید و بینش خود را از آن راه اصلاح و تکمیل بکند سیره وجود مقدس پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم است(همان، ص43) پیغمبر اکرم مردی بود که در عمل سیره داشت، روش و اسلوب داشت، منطق داشت و ما مسلمانان موظفیم که سیره ایشان را بشناسیم، منطق عملی ایشان را کشف کنیم برای اینکه از آن منطق در عمل استفاده کنیم.( همان، ص60)
قرآن کریم نیز «اخلاق نبوی» را با تعابیری چون: خلقِ عظیم، رئوف رحیم و... یاد کرده و او را «اسوه حسنه» قرار داده است. اخلاق پیامبر، معجزه جاودانه و نشانه محکم حقانیت نبوت ایشان است و خدای سبحان آن را به «عظیم» و «حسنه» موصوف نمود. چنان که علامه طباطبایی در تفسیر آیه «و انک لعلی خلق عظیم» مرقوم داشتهاند: «... ناظرة إلی اخلاقه الجمیلة الاجتماعیة المتعلقة بالمعاشرة کالثبات علی الحق و الصبر علی اذی الناس و جفاء اجلافهم والعفو و الإغماض و سعة بذل و الرفق و المداراة و التواضع و غیر ذلک...»[7].
استاد عبدالله جوادی آملی در این زمینه فرمودند: «خداوند پیامبر خود را به عظمت اخلاقی میستاید: «و انک لعلی خلق عظیم» با جمله اسمیه و تاکید میفرماید: تو دارای اخلاق عظیمی هستی، وقتی خدای سبحان از چیزی به عظمت یاد کند، معلوم میشود که از عظمت فوق العادهای برخوردار است؛ چون او هر چیزی را به عظمت نمیستاید... خداوند، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را شخصیتی جهانی دانسته و درباره قلمرو رسالت او میفرماید: ما تو را برای جهانیان فرستادیم، اما بر مومنان منّت نهادیم»[8]
لذا اسوهشناسی و اسوهپذیری باید در ساحتهای فردی و اجتماعی صورت پذیرد زیرا تدبیر انسانها و مدیریت جامعه انسانی به پیامبر اسلام که مودب به آداب الهی و متخلق به اخلاق ربوبی است و مظهر و مجرای فیض خداوند سبحان است، سپرده شده است.
چنانکه امام صادق علیهالسلام فرمود:
«ان الله عزوجل ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الادب قال: «انک لعلی خلق عظیم»ثم فوض الیه امر الدین و الامة لیسوس عباده»
«خدای سبحان رسولش را به بهترین و ظریفترین آداب الهی مودب کرد، وقتی ادب او به کمال رسید، اداره امور دینی و دنیایی مردم را به آن حضرت واگذار کرد »[9]
از مطالب پیش گفته چنین استفاده میشود که سیره و اخلاق نبوی در حوزههای مختلف، مطرح، قابلشناسایی و تاسیپذیر است و اصول و منطق روشن و ثابتی بر آنها حاکم است و برای همگان و همیشه قابل فهم و عمل میباشد و دارای دو ساحت کاملاً کلان و بنیادین خواهد بود: الف) ساحت تهذیب و تزکیه؛ ب) ساحت تعدیل جامعه و تحکیم مبانی و ارزشهای اسلامی در متن حیات جمعی، و به تعبیر حدیث یاد شده «ثم فوض الیه امرالدین و الامة لیسوس عباده» سیاست و تدبیر فرد و جامعه دو مولفه استوار است: 1. تعلیم کتاب و حکمت برای هدایتِ معرفتی و بینشی انسانها به منطق و بینش الهی توام با بصیرت و برهان و تهذیب و تزکیه نفوس؛ 2. اقامه عدالت اجتماعی که فلسفه سیاسی و حکومتی اسلام را تفسیر مینماید و براساس اصل «دفع تباهی» در جریان «نهی از منکر» و «رفع تباهی» در جریان اجرای حدود، تعزیرات و اجرای احکام اجتماعی اسلام جهت تحقق «عدالت اجتماعی» استوار است تا با حکمت و قاطعیت، تربیت و عدالت توامان، فرد و جامعه را الهی نماید تا رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مظهر «ارحم الراحمین» و «اشد المعاقبین» یا جلوه مهر و قهر الهی و «فاعل بالتسخیر» باشد.[10] پس پیامبر اکرم غیر از شان دریافت، نگهداری و ابلاغ وحی، شئونی چون: تشریح، اجرا و اقامه احکام و حدود الهی، قضاوت و داوری و حکومت و سیاست جامعه را برعهده داشتند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به عنوان مظهر تام و کامل الهی که صاحب نبوت و ولایت مطلقه و کلیه است، قول و فعل و تقریر (سنت و سیره علمی و عملی) او نیز باید نشان دهنده رحمت مطلقه حق، رحمت خاص و غضب و خشم مخصوص الهی باشد که خدای سبحان پیامبرش را در قرآن به چنین معانی و صفات سه گانهای ستوده:
«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین»( انبیاء: 107)
رحمت مطلق،«بالمومنین رووف رحیم»( توبه: 128) رحمت خاصه و
«یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم»(سوره توبه، آیه 73)
خشم و غضب نسبت بهکفار و منافقین(تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج8، ص299). چنین پیامبری صلیاللهعلیهوآلهوسلم اخلاق اجتماعی و حکومتیاش نیز دارای اصول و معیارهایی است که به برخی از آنها اشاراتی خواهیم داشت.