نویسنده: علی خانی
اعتدال به معنای رعایت حد متوسط و میانه در بین دو حال(افراط و تفریط) است از جهت کمیت و مقدار و از جهت کیفیت و چگونگی. تعادل از نظر بعضی روایات به این معناست که از سویی انسان به کارهای خیر اشتغال و اهتمام داشته باشد و از سویی دیگر، از اموری که شر است، اجتناب و احتراز نماید. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: "به درستی که خداوند کتابی را فرستاد که هدایتکننده و راهنماست (برای انسانها) که در آن نیکی و بدی را آشکار کرد. بنابراین، راه خیر را در پیش گیرید که هدایت میشوید و از شر و بدی دوری کنید تا اینکه میانه رو بوده باشید". در بیان دیگری میفرمایند: "هر کجا کار نیکی بود به آن کمک کنید و هر جا شری مشاهده کردید از او دوری کنید؛ زیرا پیامبراکرم(ص) همواره میفرمودند: ای فرزند آدم، عمل نیک انجام ده و شر و بدی را کنار بگذار، اگر چنین عملی را انجام دهی در جاده مستقیم و راه وسط قرار خواهی داشت و به این واسطه به قرب الهی دست پیدا خواهی کرد".
البته روشن است که حتی نسبت به کارهای خیر نیز باید میانهروی و اعتدال رعایت شود و به تعبیر دیگر زیادهروی و یا سستی کردن در امور خیر، در واقع خود یک نوع شر است، شری است که از ابتدا خیر بوده، اما به سبب استفاده نادرست و غلط به شر تبدیل شده است. حسن خلق و خوشرفتاری با مردم از ویژگیهای بارز اهل ایمان است و جایگاه خاصی در اخلاق اسلامی دارد، چنانکه از رسول خدا(ص) آمده است: "برترین شما نیکوکارترین شما از نظر اخلاق است، آنان که خود را آماده خدمت کرده و با دیگران با الفت و محبت زندگی میکنند". "مزاح و شوخی" یکی از موارد حسن خلق و حسن سلوک است؛ همانگونه که از پیامبر اعظم(ص) روایت شده است: "از محبوبترین کارها نزد خداوند متعال، وارد ساختن سرور و شادمانی بر دل مومنان است". امام صادق(ع) نیز میفرمایند: "شوخی و مزاح جزئی از خوش رفتاری و حسنخلق است" و همچنین فرمودند: "هیچ مومنی نیست مگر اینکه در او "دعابه" است. راوی از امام(ع) پرسید: منظور از دعابه چیست؟ حضرت فرمودند: مزاح و شوخی".
مزاح امری معقول و مورد حمایت شرع و دین است؛ البته با مراعات شئونات و آداب اسلامی. در تعالیم دینی برای مزاح و شوخ طبعی حد و مرزی مشخص شده است که تعدی از آن حدود، و افراط و تفریط در امر مزاح و شوخطبعی آثار سوء و عواقب نامطلوبی به همراه خواهد داشت. از مجموع روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده، میتوان دریافت که پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخ طبعی و مزاح را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند و دیگران را نیز به این امر ترغیب مینمودند؛ چنانکه رسول خدا(ص) میفرمایند: "انی لامزح و لا اقول الا حقاً؛ من مزاح میکنم ولی سخنی جز حق نمیگویم". این روایت مؤید این معنا است که اگر شوخی همراه با سخن غیر حقی باشد، مورد تأیید شرع مقدس نیست، به عبارت دیگر شوخی و مزاحی که آمیخته با یک امر منکر و ناپسند همچون تمسخر دیگران، غیبت دیگران و ... باشد هیچگاه مورد قبول و تأیید دین اسلام نبوده است.
امام صادق(ع) به شخصی فرمود: "آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. امام(ع) فرمودند: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا(ص) برای اینکه کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد". امیرالمؤمنین علی(ع) نیز فرمودند: "رسول خدا (ص) هرگاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین میدید او را با شوخیو مزاح خوشحال میکرد". از امامباقر(ع) نیز روایت شده است که: "خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد".
علیرغم روایات فوق که ترغیب و تشویق به مزاح و شوخ طبعی دارد، روایات دیگری نیز وجود دارد که از مزاح و شوخی نهی کرده است؛ از جمله: رسول خدا به امیرمومنان علی(ع) فرمودند: "از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین میبرد". حمران بن اعین میگوید: خدمت امام صادق(ع) شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمودند: "از شوخی بپرهیز، زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین میبرد و موجب ریختن آبروی او میشود". ایشان در سفارش به شخص دیگری فرمودند: "تو را به تقوا سفارش میکنم و توصیه میکنم که از مزاح بپرهیز زیرا مزاح و شوخی ابهت و سنگینی تو را از بین میبرد". از امیرمومنان علی(ع) روایت شده: "شوخی نکنید، زیرا شوخی موجب کینه و دشمنی است و مزاح دشنام کوچک است". در حدیث دیگری آن حضرت، مزاح و شوخی را موجب کم شدن عقل شمرده، میفرماید: "هر شوخی که انسان میکند مقداری از عقل خود را با آن از دست میدهد". همچنین فرمودند: "از مزاح خودداری کن زیرا نور ایمان را میبرد و مروت انسان را کم میکند".
از جمع بندی این دو دسته از روایات درمییابیم که خوبی و بدی مزاح امری نسبی است و درباره آن نباید به طور مطلق قضاوت کرد. از طرفی لازم است مسلمانان در معاشرتها و برخورد با یکدیگر بشاش و گشاده رو باشند و از طرف دیگر برخوردها باید مؤدبانه و در چارچوب دستورات دینی باشد. بنابراین افراط و تفریط در مزاح و شوخی مطلوب نیست لکن اعتدال و میانهروی در این امر مورد سفارش است. اگر کسی مؤدب به آداب دینی بوده و حد و مرز سخن را خوب فرا گرفته باشد مسلماً در برخوردهای اجتماعی و خانوادگی نه آنقدر خشک و جامد است که موجب ملال دیگران شود و نه آنگونه است که با شوخیهای ناپسند و سخنان هرزه و زشت، هم شخصیت خود را تخریب کند و هم دیگران را آزرده خاطر نماید.
مؤمن باید بشاش و خوش رو باشد و در عین حال نباید از مرز ادب و سنگینی و وقار خارج شود. شخص با ایمان و باتقوا باید مراقب خود باشد که از مرز اعتدال بیرون نرود و هرگز گفتار رسول خدا(ص) که فرمود: "من مزاح و شوخی میکنم، اما سخنی جز حق نمیگویم" را فراموش نکند. بنابراین مزاح کردن تا وقتی خوب است که به حقوق دیگران تجاوز نشود و موجبات آزار و اذیت دیگران را فراهم نکند. از این رو، نباید برای خوشحالی عدهای، افراد دیگری را آزار داد که اگر این جهات در نظر گرفته نشود، همین صفت نیکو تبدیل به صفتی نکوهیده خواهد شد. نباید انسان به حدی در شوخی زیاده روی کند که به تعبیر روایت تبدیل به حماقت شود و مردم او را آدمی کم عقل و بیخرد بشمارند، همان گونه که امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: "الإفراط فی المزاح خرق؛ زیادهروی در شوخی، نادانی و حماقت و کم عقلی است".
کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند و در این امر افراط نماید، حس واقع بینی را از دست میدهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمیکند و دیگران نیز مطالب او را جدی تلقی نمیکنند. شوخی و مزاح مذموم در وقتی است که کسی افراط در آن کند، یا مشتمل بر دروغ و غیبت باشد، یا باعث آزردگی و خجالت دیگری شود. اما مزاحی که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا ایذاء و اهانتی نباشد و باعث سرور گردد، مذموم نیست. در شوخی کردن با دیگران، هم باید ظرفیت طرف مقابل سنجیده شود، هم از افراط و زیاده روی پرهیز گردد، هم از تحقیر و توهین و استهزای دیگران اجتناب شود، هم وقار و هیبت خودِ شخص محفوظ بماند. نشاندن گل لبخند به چهرهها به قیمت خرد کردن شخصیت یک انسان و ایجاد شادی در عدهای به بهای غمگین ساختن یک مسلمان، زیبنده و شایسته نیست. بنابراین اعتدال در هر امری پسندیده است، در مزاح و شوخی نیز همچنین، تا معاشرتها پاک و دوستیها بادوام و رابطهها صمیمی و برادرانه باشد.
سخن را با کلام استاد علامه جعفری به پایان میبریم: "با این فرض که همه عقلای عالم به وجود یک عده امور جدی معتقدند، بایستی شوخیهای ما به صورت استراحتهایی باشد که برای تکاپو در کار و فعالیت لازم میدانیم.
آری، بایست شوخی کنیم، اما ضمناً باید بدانیم که این شوخی در حقیقت مانند بیرون آمدن از کشتی است که در سطح اقیانوس زندگی در حرکت است و گام گذاشتن به صندوق مقوایی است که در روی امواج اقیانوس بی اختیار جستوخیز میکند.
ممکن است این کار خنده آور، تلخی یکنواخت بودن حرکت کشتی و تماشا به دستگاه و ساکنین کشتی را به دست فراموشی بسپارد، اما نباید فراموش کرد که درنوردیدن پهنه بیکران دریا، احتیاج به همان کشتی مجهز دارد که حتی کوچکترین پیچ و مهرهاش هم به طور جدی منظور شده است".