نویسنده: توفیق محمدزاده
حرام خواری مصادیق گوناگون و متعددی دارد. برخی از مصادیق آن تنها جنبه شخصی دارد و یا تنها گناه شمرده میشود؛ اما برخی از مصادیق آن، نه تنها جنبه اجتماعی پیدا میکند، بلکه افزون بر جرم قانونی و فساد اجتماعی از مصادیق محاربه و جنگ با خداست.
برخی از حرام خواران، تشنه مال اندوزی هستند و گویی آب شور دریا را میخورند که جز افزایش تشنگی و عطش چیزی به دنبال ندارد. اینان برای ارضای شهوت مال اندوزی که گاه تا حد مال پرستی و دنیاپرستی رشد مییابد، مرتکب هر عمل خلاف عقل و عقلاء و شرع میشوند؛ این گونه است که هواهای نفسانی ایشان، به عنوان الهه و خدای ایشان ظهور مییابد و جز پرستش آن گامی بر نمیدارند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآنی بر آن است تا گروهی از حرام خواران مال اندوز را معرفی و منشا رفتارهای ضدکمالی آنان را تبیین نماید.
جاودانگی در پرتو مال اندوزی
مال اندوزی به معنای گردآوری ثروت، نوعی رفتار خلاف فلسفه آفرینش است؛ زیرا هر آنچه برای انسان در دنیا فراهم آمده، ابزارهای برای فعلیت یابی تواناییهای بشر و رسیدن انسان به قله بزرگ خدایی شدن و خلافت یابی در شکل ربوبیت الهی است. براین اساس، کسانی که به مال اندوزی و گردآوری آن مشغول میشوند، به جای آنکه نگاه مقدمی و ابزاری به مال و ثروت داشته باشند، نگاه اصیل و غایی به آن دارند.
این نوع نگرش به دنیا به معنای تاصیل غیراصیل و درهمان حال تفریع اصیل است. به این معنا که چیزی را که اصالت ندارد به عنوان اصیل شناخته و با آن معامله اصیل میکنند و در همان حال، چیزی که اصیل است از اصالت میاندازند و یا آن را اصولانمی بینند و از آن غافل میشوند یا آنکه اگر ببینند، به عنوان یک امر فرعی و غیرمهم بدان توجه دارند. لذا دنیا برای آنان اصل و آخرت، یا دیده نمی شود یا آنکه غیراصیل میشود.
خداوند در آیاتی به تبیین و تحلیل مال اندوزان پرداخته و نگرش آنان را به هستی مورد نقد جدی قرار داده است. از نظر خداوند، انسانی که به مال اندوزی اقدام میکند، تحلیل نادرستی از هستی برای خود ارائه داده است و شناختی درست از هستی و اهداف آن نداشته و نمی تواند به درستی هرچیزی را درجای واقعی و حقیقی آن ببیند و یا قرار دهد و رفتار خویش را براساس اهداف واقعی و حقیقی تنظیم کند.
بینش مال اندوزان به دنیا مبتنی بر این است که همه هستی در آن چیزی محدود میشوند که ما از آن به دنیا یاد میکنیم. زندگی چیزی جز همین دایر بسته و محدوده زندگی دنیوی نیست و برای دنیا و آفریدههای آن هدفی نیست.
اگر برخی از مال اندوزان نگاهی متفاوت تر نسبت به این دسته داشته باشند، این تفاوت تنها درمعنای جاودانگی است. به این معنا که برخی زندگی را همین زندگی مادی و دنیوی دانسته و برای انسان روح و روانی قائل نیستند که قابلیت زیست دیگری داشته باشد و برخی دیگر برای انسان نوعی زندگی قایل میشوند که آن هم در همین دنیا تحقق خواهدیافت.
برخی از مال اندوزان برای بهره مندی هرچه بیشتر و رهایی از ترس نداری، اقدام به گردآوری ثروت میکنند. کسانی که تجربه زندگی سخت نداری را دارند، به ثروت و مال به چشم دیگری مینگرند. همین تجربه سخت و تلخ گذشته است که آنان را به ثروت اندوزی و بخل گرفتار میکند و همواره در گردآوردن و انباشت ثروت دمی آرام نمی گیرند؛ زیرا سعادت را در آرامش و آسایشی میدانند که ثروت برای آنان فراهم آورده است. ترس از گرسنگی و نداری، سعادت را از آنان سلب میکند، برای همین تنها در سایه سار ثروت انبوه و بی شمار است که سعادت را جست وجو میکنند و بدان اعتماد دارند. اینان براین باورند که هستی جز همین زندگی دنیایی نیست و اگر بخواهند برای موهوم تلاش کنند، شکست خورده اند؛ بنابراین، تمام تلاش آنان این است که این دم کوتاه زندگی را به بهترین شکل بگذرانند و هیچ غم و اندوه و ترسی از نداری و گرسنگی و مانند آن نداشته باشند و به شادی و سرمستی مرفهان، زندگی را به پایان برسانند.
برخی دیگر از مال اندوزان، هرچند همین نگرش را نسبت به دنیا دارند، ولی بر این باورند که اگر جاودانگی برای بشر رقم خورده است، تنها در سایه ثروت و مال اندوزی است. اگر دنیای دیگری باشد، آن نیز تنها برای ثروتمندان رقم خواهد خورد و تنها آنان هستند که از زندگی جاودانه در دنیایی دیگر بهره مند خواهند شد. آنان براین باورند که جاودانگی را تنها میتوان در سایه ثروت اندوزی و مال بی شمار به دست آورد. (همزه، آیات 2 و 3)
شیفتگی اینان به ثروت اندوزی تنها به سبب شیفتگی به جاودانگی است؛ ولی آنان جاودانگی را در ثروت میجویند؛ چرا که سعادت دنیوی را تنها در سایه ثروت تجربه کرده اند و آرامش و آسایش را در پناه آن دیدهاند
این گروه از مال اندوزان و زراندوزان، دنبال استغنای ذاتی هستند که در سایه ثروت به دست میآید. از این رو هرچه بیشتر به ثروت اندوزی گرایش داشته و از هرگونه خروج ثروت و مال از دست خود، هراسان بوده و با روحیه انفاق و ایثار و احسان به شدت مبارزه میکنند و به بخل ورزی گرایش شدیدی دارند؛ چرا که نیکوترین زندگی را در زندگی دنیوی همراه با سعادت در سایه استغنای ثروت میدانند و منکر هرگونه زندگی برتر و نیکوتر غیراز آنچه میشناسند هستند. (لیل، آیات8و 9)
به نظر آنان استغنای ذاتی انسان و جاودانگی و نیز خوشبختی تنها در سایه ثروت به دست میآید؛ زیرا زندگی چیزی جز آرامش در سایه آسایش نیست که آن نیز با مال اندوزی به دست میآید.
فرهنگ نظام سرمایه داری و مال اندوزی
این نگرش باطل و نادرست به هستی، فلسفه و اهداف آفرینش و نیز راه رسیدن به سعادت واقعی، موجب میشود تا رفتارهای مال اندوزان رفتاری متفاوت از دیگر افراد جامعه باشد.
آنچه فرهنگ رفتاری سرمایه داران و مال اندوزان را در جهان رقم میزند، همین نگرش نادرست آنان به هستی و اهداف آفرینش و راه رسیدن به سعادت است.
خداوند ضمن تبیین این نگرش نادرست و ناروای مال اندوزان و نظام سرمایه داری، فرهنگ رفتاری آنان را تحلیل و تبیین میکند و سپس نشان میدهد که اینان تا چه اندازه به بیراهه و گمراهی رفتهاند.
نظام سرمایه داری، فرهنگ خاص خود را دارد. در این فرهنگ که مبتنی بر همان بینش و نگرش سرمایه داری و ثروت اندوزی است، اصولی چون طغیان و تجاوز به حقوق دیگران و عدم بسندگی به حقوق خود (قصص، آیه 76، شوری، آیه 27؛ علق، آیات 6 تا 9) فسق و فجور و رفتارهای نابهنجار و زشت و ضداخلاقی (اسراء، آیه 16)، مخالفت با قانون، قانون گریزی، دور زدن قانون، هنجارشکنی، بی اعتبار کردن قانون و ارزش ها (همان و نیز علق، آیات 7 تا 10) و مانند آن از اصول حاکم در میان ایشان است.
در رفتارهای آنها جز عجب و حق گریزی (مومنون، آیات 53 و 55)، برتری جویی (سباء، آیات 35 و 36)، تجمل گرایی (قصص، آیات 76 و 79)، تفاخر و فخرفروشی به دیگران (کهف، آیه 34؛ قصص، آیات 76 و79؛ تکاثر، آیات1 و 2) غرور و سرمستی (قصص، آیه 76 و کهف، آیات 32 و 34)، بخل و خساست (لیل، آیه 8) و دیگر رذایل و پستیهای اخلاقی نیست.
اگر بخواهیم فرهنگ سرمایه داری را به درستی معرفی کنیم، میتوان آن را تجسم عینی همه رذایل اخلاقی و هنجاری و مخالف هرگونه قانون، عدالت، ارزش و فضیلتهای اخلاقی دانست. این فرهنگ برای جوامع بشری بسیار خطرناک است. از این رو خداوند مهم ترین عامل در پیدایش تحولات اجتماعی و تغییر عمیق و ژرف و حتی زوال و نابودی جوامع بشری را در فرهنگ سرمایه داری و مال اندوزی و عدم انفاق از ثروت و گردش سالم اقتصادی میداند. (محمد، آیه 38)
بنابراین، در تحلیل قرآنی، فرهنگ سرمایه داری و ثروت اندوزی در هر جامعه ای مهمترین عامل فساد و فسق و فجور، رفتارهای ضدارزشی و هنجاری، تحولات اجتماعی از قبیل شورش ها، قیام ها و انقلاب ها و نیز نابودی نظام سیاسی و اجتماعی جامعه میباشد.
فرهنگ سرمایه داری، منشا حرام خواری
فرهنگ سرمایه داری و زراندوزی مهمترین و اصلی ترین خاستگاه حرام خواری و رفتارهای ضدقانونی است. به این معنا که فرهنگ سرمایه داری موجب میشود تا تعرض به حقوق دیگران انجام شود و مال دیگران غصب شده و بی رضایت آنان مورد تصرف قرار گیرد.
خداوند در آیات 18 و 21 سوره معارج به تحلیل خاستگاه گرایش انسان به مال اندوزی و انباشت ثروت میپردازد. در این آیات به نکاتی دیگر نیز غیر از آنچه بیان شد توجه داده شده است. به نظر قرآن، روح ناشکیبایی و آزمندی انسان موجب میشود تا به زراندوزی مشغول شود. به این معنا که روحیه هلوع و آزمندی انسان موجب میشود تا به شکلی خود را ارضا نماید. از آن جایی که انسان در هیچ زمینه ای حد یقف ندارد و پایانی برای حرکت او متصور نیست، در هر سمتی قرار گیرد در همان راه تا بی نهایت میرود. اگر انسان مسیر خدایی شدن را انتخاب کند، تا بی نهایت میرود و هرگز برای سیر حرکتی او پایان نیست. همچنین اگر در مسیر نادرست قرار گیرد و دنیا و مال اندوزی به عنوان هدف غایی او باشد، در این صورت، برای ثروت اندوزی نیز پایانی نیست؛ زیرا این سیر نیز تا بی پایان ادامه مییابد و هرگز این آزمندی انسانی اشباع نمیشود.
بنابراین، انسان به سبب هلوع بودن و سیری ناپذیری و آزمندی بی پایان خود، در هر طریق و مسیری که قرار گرفت، تا بی پایان خواهد رفت. حرص آدمی اگر برای خدایی شدن باشد، برای او پایانی نیست چنان که اگر برای جاودانگی در زمین از طریق انباشت سرمایه و ثروت باشد، برای آن هم پایانی متصور نخواهد بود. از این رو باید گفت: چشم تنگ دنیا دوست را/ یا قناعت پر کند یا خاک گور.
همین روحیه حرص بی پایان آدمی در دنیاپرستی و مال اندوزی است که او را به سوی حرام خواری میکشاند. دنیاگرایان از هر قوم و قبیله و مذهبی که باشند، میخواهند به مال دنیا در هر حدی که در توان آنان است، به هر وسیله مشروع و نامشروعی دست یابند و در این کار از حرام خواری و کارها و رفتارهای نادرست، ضدعقلانی و عقلایی و ضد وحیانی ابایی ندارند. (اعراف، آیه 169)
اصولا دنیاپرستان و زراندوزان از هیچ چیزی پرهیز ندارند و هیچ درجه ای از تقوا را نمی توان در آنان یافت. بر این اساس است که اهل رشوه و حرام خواری هستند (بقره، آیه 188، مانده، آیات 22 و 62) غصب مال دیگران و تصاحب به هر شکلی (نساء آیات 10 و 29، کهف، آیه 79) و کسب مال از راه حرام (بقره، آیه 188، نساء، آیات 29 و 34 و 161، توبه، آیه 34) و نیز کسب مال از راه سوگند دروغ (بقره، آیه 188، تفسیر نورالثقلین، ج1، ص176، حدیث 615) از راه سرقت و دزدی (مائده، آیه 38، ممتحنه، آیه 12) از راه خودفروشی و بی عفتی و فحشای کنیزکان و دخترکان (نساء، آیه 24، نور، آیه 33) استفاده از مال یتیم (اسراء، آیه 34)، یا کم فروشی و گران فروشی (اعراف، آیه 85، هود، آیه 8؛ مطففین، آیات 1 تا 3) از جمله راه هایی است که مال اندوزان به کسب مال حرام اقدام میکنند.
از همه بدتر برخی از مردم هستند که به نزول خواری و مال ربوی گرفتار هستند و میکوشند تا با نزول خواری، به ثروت و سرمایه خویش بیفزایند و با این کار خود به جنگ خدا و پیامبر(ص) میروند؛ زیرا نزول خواری موجب میشود تا سرمایه و ثروت از مدار تولید خارج شود و اقتصاد جامعه دچار بحران شود.
زیانهای نزولخواری
از آن جایی که قوام جامعه به اقتصاد و ثروت جامعه است (نساء، آیه 5) هرگونه اختلال در روند اقتصادی جامعه به معنای نابودی ستون حفظ و بقای جامعه خواهد بود. کسب مال از طریق نزول خواری بدترین شکل درآمدی است که در جامعه ای رواج مییابد. نزول خوار با دادن سرمایه به کسب و افزایش چندین درصدی ثروت خود اقدام میکند بی آن که کار تولیدی انجام داده و یا سرمایه اش در خدمت تولید وارد شده باشد. در حقیقت ثروتی گرد میآید که بی هیچ افزایش تولید و یا تاثیر خدماتی در بخش توزیع و تولید همراه باشد. این شیوه، بنیاد اقتصاد جامعه را فرو میپاشد. برای همین از آن به اعلان جنگ با خدا یاد شده است و شخص رباخوار به عنوان محارب شناخته میشود؛ زیرا هدف از آفرینش، دست یابی انسان به فرصتهای برابر تحولات کمالی و متاله شدن است؛ اما رباخواری موجب میشود تا این فرصت از انسان ها گرفته شود و افرادی با همه تلاشی که دارند تنها بتوانند به پرداخت سهم ربوی اقدام کنند؛ چرا که سود حاصله از کار به دیگری داده میشود و او با انباشت ثروت بی هیچ نقش تولید و خدماتی، قدرت و دامنه تولید و شکوفایی و رشد آن را مختل میسازد و از توسعه کمی و کیفی ثروت جلوگیری به عمل میآورد. این عمل در یک دوره و فرآیندی موجب اختلال در کل نظام گردش سالم اقتصادی میشود و جامعه را با بحران گردش ثروت و سرمایه در همه اقشار جامعه مواجه میسازد. از این رو به عنوان اعلان جنگ معرفی میشود.
خداوند در آیاتی از جمله آیه 267 سوره بقره به نقش فرهنگ سرمایه داری ربوی در حوزه رشد اقتصادی توجه میدهد و میفرماید برخلاف تصور نادرست و ظاهری رشد و فزونی مال ربوی، این فرهنگ و رفتار هیچ گونه رشد و فزونی واقعی از مال را به دنبال ندارد. در حقیقت برخلاف ظاهر رشد گونه ثروت در فرهنگ اقتصاد سرمایه داری ربوی، هیچ گونه تولید و رشد اقتصادی تحقق پیدا نمی کند. بنابراین نمی توان این فرهنگ را عامل رشد و شکوفایی واقعی جامعه در حوزه عملکردهای اقتصادی ارزیابی کرد.
نقدی که خداوند در این آیات به نظام و فرهنگ سرمایه داری ربوی وارد میسازد در جامعه امروزی سرمایه داری غربی به خوبی نمایان شده است؛ زیرا تنها بورس بازان از طریق نظام ربوی و اقتصاد مبتنی بر کاغذبازی، ثروتی را میاندوزند در حالی که هیچ تولیدی انجام نمی گیرد و هیچ خدمت اقتصادی از طریق آن به طور واقعی ارایه نمی شود. از این رو در نهایت کلیت جامعه با بحرانهای اقتصادی مواجه میشود و آنچه در حقیقت اندوخته شده ثروت و سرمایه حقیقی جامعه نیست بلکه مقداری زر بی ارزش و کاغذهای بی بهایی است که هیچ یک از نیازهای واقعی بشر از آسایش و آرامش و غذا و پوشاک و مانند آن را تامین نمیکند.
اقتصاد واقعی در مالی است که شامل خوراکی و پوشاکی و مانند آن است و آنچه به نام اوراق بهادار و زر و سیم اندوخته میشود، ثروت کاذب است؛ زیرا نه تنی را میپوشاند و نه شکمی را سیر میکند و نه سقفی را بر سر خانواده میکشاند.
فرهنگ حرام خواری ربوی به عنوان بدترین شیوه کسب ثروت و مال اندوزی است که از سوی دنیاپرستان سرمایه دار تعریف و به کار گرفته میشود و اقتصاد واقعی جامعه را با خطر مواجه میسازد و موجب نابودی و هلاکت مردم میشود. از این رو به عنوان محاربه و اعلان جنگ رسمی با خداوند و اهداف آفرینش معرفی شده است.
فرهنگ بورس بازی همانند فرهنگ ناروا و نادرست ربوی، اگر تنها در دایره کاغذبازی و بازی با ارز و زر باشد، همان آثاری را دارد که فرهنگ ربوی دارد و میبایست آن را از مصادیق اعلان جنگ با خداوند دانست؛ زیرا فرهنگ بورس بازی بیرون از دایره تولید و خدمات، در مسیر تولید ثروت واقعی و مال نیست.