27 بهمن 1395, 3:13
همه ميدانند حسادت صفتي ناپسند است. با اين حال همه ما در ميان اطرافيان و آشنايان افرادي را سراغ داريم كه به حسادت شهرهاند و خودمان هم در برخي امور زندگي از حسادت در امان نميمانيم. البته حساب حسادت را بايد با آنچه در ادبيات، رشك ناميده ميشود از هم جدا كرد. رشك به معني حسرت بردن نسبت به ديگري است و در پي آن تلاش و ايجاد انگيزه براي ارتقاي خود و دستيابي به آنچه نداريم و ديگري دارد. در حقيقت رشك مانند حسادت جنبه تخريبي ندارد و به كسي كه نسبت به او رشك برده ميشود آسيبي نميرساند. از اين منظر رشك ميتواند براي پيشرفت در زندگی، خصوصيتي مفيد و كاربردي باشد. حتماً شنيدهايد كه برخي ميگويند بدون حسادت كردن به جايي نميرسيدند و درجا ميزدند. منظور اين افراد رشك بردن است و به اشتباه به جاي آن واژه حسادت را به كار ميبرند. براي فرونشاندن آتش حسادت در خود و جلوگيري از تبديل آن به يك عادت و رذيله اخلاقي چه بايد كرد؟
تنگنظري ريشه حسادت است. اينكه فردي از پيشرفت مادي و معنوي ديگري و برخورداري وي از نعمات زندگي ناراحت و آزرده شود چه معنايي جز تنگنظري ميتواند داشته باشد. ديگران ممكن است بنا به قضاوت ما به حق يا ناحق از ثروت و دارايي، ارزشهاي اجتماعي و... نظير خوشنامي و شهرت برخوردار باشند. حال بايد انديشيد تغيير وضعيت آنان يا احتمالاً تلاش براي خدشهدار كردن شرايط آنان يا بدگويي پشتسرشان چه سودي به حال ما دارد و چه منفعتي برايمان به ارمغان ميآورد. حسودها گمان ميكنند اگر ديگران پيشرفت نكنند يا از نعمات برخوردار نباشند آنان زندگي بهتري خواهند داشت!
پيشرفت ديگران بايد بيش از آنكه مايه بياعتنايي يا حسادت ما باشد باعث خوشحاليمان شود. براي مثال اگر در ميان افراد فاميل فردي از نظر اقتصادي و شغلي موفق باشد اين امكان را براي ساير آشنايان پديد ميآورد كه آنان نيز پيشرفت كنند. يك كارخانهدار يا كارآفرين ميتواند جوانان فاميل را از بيكاري نجات دهد و يك مدير موفق و خوشنام ميتواند به آشنايانش براي پيمودن مسير پيشرفت كمك كند.
از قديم گفتهاند دست بالاي دست بسيار است. آنكه به او حسادت ميكنيم خود ممکن است نسبت به ديگران حسادتهاي گوناگونی داشته باشد و از بابتی شرايط امروز ما نيز چه بسا مايه حسادت و حسرت بسیاری دیگر باشد. اگر قرار باشد شرايط خود را با ديگري كه از ما بالاتر است، مقايسه كنيم و حسرت خوردن و حسادت ورزيدن در اين باره را روا بدانيم بايد كار و زندگي را تعطيل كنيم و بنشينيم صبح تا شب غصه بخوريم و بدگويي كنيم. البته اگر كارمان به جاهاي باريك نكشد.
عزت نفس در مقابل حقارت قرار ميگيرد كه ريشه بیشتر حسادتهاست. افراد ضعيف كه براي شخصيت خود و موجوديتشان ارزشي قائل نيستند تا اين درجه پايين ميآيند كه به خاطر چيزي به ديگري حسادت كنند. صاحبان اعتماد به نفس به جاي حسادت بيهوده شرايط خود را ميپذيرند، براي ارتقاي خود تلاش ميكنند و با صبوري مسير ترقي را ميپيمايند.
ديگران حسادت را ميشناسند و آن را در ميان رفتار و گفتار شما تشخيص ميدهند؛ همانطور كه شما اين توانايي را داريد تا حسادت ديگران را تشخيص بدهيد. درك حسادت شما شخصيتتان را نزد ديگران خرد ميكند و قضاوت منفي آنان را برميانگيزد. حسادت مانند هر رذيله اخلاقي ديگري فرصتهاي ناشي از اعتماد ديگران نسبت به شما را از بين ميبرد. حتي ممكن است افرادي كه سوءنيت دارند با شناخت اين صفت يا احتمال بروز آن و در حقيقت شناسايي اين نقطه ضعف، شما را براي مقاصد خود به كار گيرند. حسادت همانقدر مايه پليدي و فساد است كه دروغ، غيبت و ساير رذايل اخلاقي.
از قديم گفتهاند حسود نياسود! حسودان به بيماري روحي مزمني گرفتارند كه آرامش دروني آنان را ذرهذره ميخورد و آنان را مضطرب ميكند. اضطراب دروني ناشي از حسادت به تدريج زمينه ساير انحرافات روحي و رواني را پديد ميآورد. كساني كه بر حسادتشان غلبه نمیكنند و تسليم آن میشوند، در بلندمدت با انواع عقدههاي رواني مواجه ميشوند و تا آخر هم براي فرار از آنها راهي نمييابند. حسودها در معرض لغزشها هستند و چهبسا آرامش و سعادت خود را به پاي حسادتشان بريزند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان