دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

خردورزی از منظر امام حسن (ع)

No image
خردورزی از منظر امام حسن (ع)

به مناسبت ۱۵ رمضان، سالروز ولادت با سعادت كريم اهل بيت (ع)

نويسنده: عليرضا حكمت خواه

در مطلب حاضر ضرورت کسب معرفت و خردورزي در جهت به دست آوردن فضايل اخلاقي و کرامت انساني از ديدگاه امام حسن(ع) بررسي شده است.

اخلاق نيک در گرو پندار نيک

انسان تا حقيقت هستي و جايگاه خود در هستي را نشناسد نمي تواند رفتار و کردار نيک داشته باشد؛ زيرا لازمه منش و کنش نيک و کردار نيکو، شناخت خوب و بد و زشت و زيباي امور است. از همين رو در آموزه هاي قرآن، مسئله معرفت به ويژه معرفت به غيب و ايمان و باور و اعتقاد به آن اولين اصل از اصول اعتقاد دانسته شده است؛ زيرا اعتقاد به غيب به معناي پذيرش خداوند و پروردگاري او بر هستي و هدفمندي نظام آفرينش و شاخص ها و چارچوب هايي است که براساس آن حق و باطل، خير و شر، خوب و بد و مانند آنها تعيين مي شود. (بقره، آيات 1 تا 7)

شناخت و معرفت نسبت به حق تعالي و ايمان به قيامت و حساب و کتاب آخرتي به فلسفه و سبک زندگي انسان مومن معنا و مفهوم ديگري مي بخشد؛ زيرا چنين فردي مي کوشد تا رضايت و تقرب خداوندي را در فلسفه زندگي خويش هدف گذاري کرده و سبک زندگي خود را در چارچوبي تعيين کند که رضايت خداوند در آن است. در کتب علمي چون علم منطق و فلسفه و اخلاق بيان شده که تصور و تصديق علت غايي است که انگيزه حرکت و عمل انسان مي شود و اگر چه غايت در انتهاي کار به دست مي آيد، ولي علت غايي و تصديق به آن نخستين چيزي است که در فاعل، انگيزه حرکت ايجاد مي کند و اين تنها با شناخت، حاصل مي آيد. اينکه کسي دوست دارد به چيزي برسد زماني است که آن چيز را بشناسد و تصديق به فايده و ارزش آن چيز داشته باشد. اين گونه است که آن چيز، محبوب شخص شده و براي رسيدن به آن حرکت و تلاش مي کند تا به آن برسد. (انشقاق، آيه 6) امام حسن مجتبي(ع) مي فرمايد: من عرف الله احبه، و من عرف الدنيا زهد فيها؛ هرکس خدا را بشناسد، در عمل و گفتار او را دوست دارد و کسي که دنيا را بشناسد آن را رها خواهد کرد. (کلمه الامام الحسن (عليه السلام): ص 140)

بدين ترتيب اموري چون تقواي الهي به عنوان شاخص فضيلت و کرامت انساني مطرح مي شود و معيار سنجش خوب و بد انسان و پندارها و منش ها و کنش هاي انسان قرار مي گيرد. (حجرات، آيه 13)

امام حسن مجتبي(ع) در بيان اهميت تقوا مي فرمايد: «التقوي باب کل توبه و راس کل حکمهًْ و شرف کل عمل بالتقوي فاز من فاز من المتقين؛ تقوا و پرهيزکاري سرآغاز هر توبه اي، و سرهر حکمتي، و شرف و بزرگي هر عملي است، و هر که از با تقوايان کامياب گشته به وسيله تقوا کامياب شده است.» (تحف العقول ص 232)

انسان وقتي تقوا پيشه مي کند خود را از هر گونه بدي ها پاک و منزه مي کند؛ لذا در آموزه هاي قرآني به عبادت، توجه ويژه مي شود؛ زيرا کسي که عبادت مي کند خود را از بدي ها دور کرده و به خودسازي و تزکيه در پرتو عبادت مي پردازد. امام حسن(ع) در اين باره توضيح مي دهد که: «ان من طلب العباده تزکي لها، اذا اضرت النوافل بالفريضهًْ فارفضوها؛ هر کس عبادت را به خاطر عبادت طلب کند خود را تزکيه کرده است. هر گاه مستحبات به واجبات زيان رساند آن را ترک کنيد.» (تحف العقول ص 236)

پس اين عبادت خالصانه است که بستر تزکيه نفس و خودسازي انسان مي شود و کاري که عبادت انجام مي دهد از عهده آموزش و تعليم صرف بر نمي آيد. در آموزه هاي قرآني تعليم با تزکيه آميخته شده و از هم جدايي ندارد؛ چرا که دانش صرف نمي تواند انسان را متعبد و بنده خدا سازد و زمينه ساز تزکيه نفس و رسيدن به تقواي الهي شود، بلکه آميختگي آن دو است که مي تواند تزکيه و تقواي الهي را موجب شود. (بقره، آيه 129؛ آل عمران، آيه 164؛ جمعه، آيه 2)

خداوند در آيات قرآن بيان مي کند که هدف از برنامه هدايتي خداوند در شکل آموزه هاي اسلامي و شرايع گوناگون و روش هاي متنوع و متعدد از آدم(ع) تا خاتم(ص) همان عبادتي است که نتيجه آن تقواي الهي است. (آل عمران، آيه 19؛ شوري، آيه 13؛ بقره، آيات 21 و 63 و 179 و 183)

بسياري از مردم به سبب عدم شناخت حقايق اسلام و شرايع و مناهج اسلامي، گرفتار رفتارهايي مي شوند که به نظر خودشان حتي اسلامي و موجب رضايت خداوندي است در حالي که چيزي جز بدعت آفريني و ادخال امور غيراسلامي به نام اسلام در زندگي و شريعت نيست. امام حسن مجتبي(ع) درباره نقش شناخت هدايتي در زندگي انسان و رهايي از گرفتاري در بدعت هاي ناروا مي فرمايد: بدانيد که شما هرگز تقوا را نشاسيد تا آن که صفت هدايت را بشناسيد، و هرگز به پيمان قرآن تمسک پيدا نمي کنيد تا کساني را که دورش انداختند بشناسيد، و هرگز قرآن را چنانکه شايسته تلاوت است تلاوت نمي کنيد تا آنها را که تحريفش کردند بشناسيد، هر گاه اينها را شناختيد، آنگاه بدعت ها و برخود بستن ها را خواهيد شناخت و دروغ بر خدا و تحريف را خواهيد دانست و خواهيد ديد که آن کس که اهل هوي و هوس است چگونه سقوط خواهد کرد. (تحف العقول، ص 227)

پس عبادت بايد همراه با شناخت و تفکر و تدبر باشد؛ زيرا عبادت تعبد بي تعقل و تفکر هر چند بهتر از عصيان و طغيان بنده است، ولي آثار و برکات خود را چنان که بايسته و شايسته است نخواهد گذاشت. امام حسن(ع) بر عبادت همراه با تعقل و تفکر تاکيد داشته و مي فرمايد: «اوصيکم بتقوي الله و ادامه التفکر فان التفکر ابو کل خير و امه؛ شما را به پرهيزگاري و ترس از خدا و ادامه تفکر و انديشه سفارش مي کنم، زيرا که تفکر و انديشه، پدر و مادر تمام خيرات است.» (مجموعه ورام ج 1، ص 52)

بايد همواره در نظر داشت که در اسلام تعبد تعلقي و تعقل ارزش دارد و تعليم و تزکيه يعني علم و تقوا به هم آميخته است و اين گونه است که عبادت، واقعي شده و آثار و برکات خود را به جاي خواهد گذاشت و انسان را در مسير کمال پيش مي برد.

البته شکي نيست که مراد از عقل در ادبيات و فرهنگ اسلامي همان عقلي است که امام صادق(ع) بيان کرده و گفته است: العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان؛ عقل آن چيزي است که بدان خداوند رحمان بندگي و بدان بهشت به دست مي آيد. همچنين مراد، داشتن عقل بدون تعقل و خردورزي نيست بلکه تعقل و خردورزي است که عاقل را عاقل مي کند؛ چرا که داشتن چيزي مهم نيست بلکه به کارگيري درست و مناسب از آن چيز، مهم و اساسي است. پس وقتي از عقل سخن به ميان مي آيد همان تعقل و تفکري است که عاقل از آن براي پيشبرد اهداف متعالي خود بهره مي برد.

اين گونه است که بزرگ ترين ثروت بشر عقل مي شود؛ اما اگر عقل، مورد استفاده قرار نگيرد چيزي جز جهل و به معناي سفاهت و بي خردي و نيز ناداني نيست. امام حسن مجتبي(ع) عقل را بزرگ ترين ثروت بشر مي داند و مي فرمايد: «لاغني اکبر من العقل و لافقر مثل الجهل و لاوحشهًْ اشد من العجب، و لاعيش الد من حسن الخلق؛ هيچ بي نيازي اي بزرگ تر از عقل و هيچ فقري مانند جهل و هيچ وحشتي سخت تر از خودپسندي و هيچ عيشي لذت بخش تر از خوش اخلاقي نيست.» (بحارالانوار(ص-بيروت) ج 75، ص 111، ح 6)

چنين عقلي است که سرمايه بزرگ هر انساني است و يکي از معيارهاي اعمال انسان در دنيا و آخرت قرار مي گيرد؛ زيرا انسان خردمند که از عقل خويش بهره مي گيرد، فلسفه زندگي را مي شناسد و مي کوشد تا بر اساس رضايت الهي عمل کند و خالصانه در اين راه گام بردارد و در مراتب اخروي شخص و اعمالش، بر اساس ميزان تعقل و خردورزي اش سنجيده مي شود. امام حسن مجتبي(ع) بر همين اساس مي فرمايد: انما يجزي العباد يوم القيامه علي قدر عقولهم؛ در روز قيامت بندگان به مقدار عقل و درک و شعورشان مجازات مي شوند. (کلمه الامام الحسن(ع): ص 209)

تفکر که به معناي بهره گيري از عقل در فرآيند علم و دانش و حقيقت يابي است، امري ضروري براي هر مسلماني است که مي خواهد عبادت کند. البته هر انساني براي اينکه خوب بخورد و بنوشد، تفکر مي کند و راه هاي کسب را مي آموزد، اما کمتر انساني است که براي روح و روان خويش از تفکر بهره گيرد و فکر کند که چگونه روانش را به کمال برساند و نفسش متعالي شود. از اين رو حضرت امام حسن مجتبي(ع) مي فرمايد: عجبت لمن يفکر في ماکوله کيف لايفکر في معقوله، فيجنب بطنه ما يوذيه، و يودع صدره ما يرديه؛ تعجب مي کنم از کسي که در فکر خوراک و تغذيه جسم هست ولي درباره تغذيه معنوي روحي خود نمي انديشد، پس از غذاهاي فاسد شده و خراب دوري مي کند. و عقل و قلب و روح خود را کاري ندارد و از هر مطلب و برنامه اي به هر شکل و نوعي باشد استفاده مي کند. (کلمهًْ الامام الحسن(ع)، ص 39، بحارالانوار: ج 1، ص 218، ح 43).

به هر حال اخلاق نيک انسان و کسب سجايا و فضايل اخلاقي در گرو تفکري عميق نسبت به هستي و جايگاه انسان در هستي و فلسفه و اهداف آفرينش و فلسفه زندگي است. اين همان چيزي است که لازم است پيش از انجام هر کنش و واکنشي به آن توجه کنيم و سبک زندگي خود را براساس آن افکار و عقايد نيک سامان دهيم.

ضرورت تجلی فضايل اخلاقی در کردار

امام حسن مجتبي(ع) پس از تاکيد بر شناخت و معرفت نسبت به حقايق، به اين نکته توجه مي دهد که اصولاشناخت، زماني ارزش مي يابد که در زندگي، خودش را نشان دهد. کسي که مدعي دانايي است بايد آن دانايي را در رفتارهاي خود نيز داشته باشد و ما آثار و برکات آن دانايي را در کردارهايش ببينيم.

به عنوان نمونه اگر کسي مدعي زهد يا هر فضيلت اخلاقي ديگر است اين فضايل را مي بايست در رفتارش مشاهده کرد؛ چنانکه از حضرت امام حسن مجتبي(ع) پرسيده شد زهد چيست؟ فرمود: رغبت به تقوا و بي رغبتي در دنيا. سوال شد حلم چيست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلط بر نفس. سوال شد سداد و درستي چيست؟ فرمود: برطرف کردن زشتي به وسيله خوبي.» (تحف العقول ص 225)

از امام مجتبي سؤال شد: کرم چيست؟ فرمود: آغاز به بخشش نمودن پيش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطي. سؤال شد: دنائت و پستي چيست؟ فرمود: کوچک بيني و دريغ از اندک. (تحف العقول ص 225)

همين طور در رفتار سياسي و اجتماعي، کسي که مدعي خلافت از حق تعالي است بايد خود اهل حق باشد و رفتار و کردارش نمايشي از حق تعالي و صفات الهي باشد. پس کسي که خود گرفتار ظلم عظيم شرک بوده (لقمان، آيه 13) و يا به اشکال ديگر آن گرفتار است چگونه مي تواند خود را خليفه الهي بداند در حالي که خداوند فرموده عهد و پيمان خلافت به ظالم نمي ر سد. (بقره، آيه 124) در حالي که مي بينيم کساني مدعي خلافت شده اند که خود به حکم الهي ظالم بوده اند و سزاوار خلافت الهي نيستند. از سوي ديگر کساني مدعي خلافت مي شوند که برخلاف سيره و سبک زندگي اسلام و پيامبر(ص) رفتار مي کنند و خود را خليفه خدا يا خليفه رسول الله(ص) جا مي زنند. از همين رو آن حضرت(ع) در تبيين شايستگان اين جايگاه مي فرمايد: «انما الخليفهًْ من سار بسيرهًْ رسول الله(ص) و عمل بطاعهًْ و لعمري انا لاعلام الهدي و منار التقي؛ خلافت فقط از آن کسي است که به روش رسول خدا(ص) برود و به طاعت خدا عمل کند و به جان خودم سوگند که ما اهل بيت نشانه هاي هدايت و جلوه هاي پرفروغ پرهيزگاري هستيم.» (تحف العقول ص 233)

انسان بايد همواره با تفکر و تعقل، زندگي خود را سامان دهد و نبايد گرفتار تقليد کورکورانه باشد؛ زيرا اين گونه تقليد، انسان را تباه و آخرت و دنيايش را نابود مي کند. بنابراين، تفکر و تعقل در هر کاري مي بايست در سرلوحه رفتار هر انسان خردمند و مسلماني باشد. بايد همواره در حال آموختن و يادگيري و نيز تعقل و تدبر و تفکر باشد تا بر اساس خردورزي، رفتار مناسب و نيک داشته باشد و بتواند از فتنه ها بگذرد و به سلامت بيرون آيد. از همين رو، آن حضرت(ع) بر تعلم و آموختن تاکيد کرده و مي فرمايد: تعلموا العلم، فان لم تستطيعوا حفظه فاکتبوه و ضعوه في بيوتکم؛ علم و دانش را - از هر طريقي - فرا گيريد، و چنانچه نتوانستيد آن را در حافظه خود نگه داريد، ثبت کنيد و بنويسيد و در منازل خود در جاي مطمئن قرار دهيد. (احقاق الحق: ج 11، ص 235، س 7)

در جايي ديگر مي فرمايد: علم الناس علمک و تعلم علم غيرک؛ علمت را به مردم بياموز و خود نيز دانش ديگران را فراگير.» (بحارالانوار (ط-بيروت) ج 75، ص 111، ح 6)

انسان بايد هر جا و هر زماني به فکر يادگيري باشد تا بتواند تفکر درست داشته باشد. ايشان حتي مي فرمايد در مساجد که براي عبادت ساخته مي شود، مي بايست دنبال آموختن حقايق و فضايل بود. ايشان مي فرمايد: هر کس جايگاه - عبادات - خود را در مسجد قرار دهد يکي از فايده ها شاملش مي شود، برهان و نشانه اي - براي معرفت-، دوست و برادري سودمند، دانش و اطلاعاتي جامع، رحمت و محبت عمومي، سخن و مطلبي که او را هدايت گر باشد، - توفيق اجباري - در ترک گناه به جهت شرم از مردم و يا به جهت ترس از عقاب. (تحف العقول، ص 235، س 7، مستدرک: ج 3، ص 359، ح 3778)

پس وقتي به مسجد مي رود به قصد عبادتي برود که برکاتي براي او داشته باشد و او را به کمالات و فضايل سوق دهد. در مساجد و مانند آن است که مي تواند در کنار علماي دين و عقلاي قوم قرار گيرد و از آنان درس زندگي بياموزد. امام در اين باره مي فرمايد: هر کس بسيار با علما مجالست نمايد، سخنش و بيانش در بيان حقايق آزاد و روشن خواهد شد و ذهن و انديشه اش باز و توسعه مي يابد و بر معلوماتش افزوده مي گردد و به سادگي مي تواند ديگران را هدايت کند. (احقاق الحق: ج 11، ص 238، س 2)

پس نبايد در هر جايي رفت و با هر کسي نشست و برخاست کرد؛ زيرا نشست و برخاست در هر جايي و با هر کسي موجب مي شود که انسان خواسته و ناخواسته افکار و رفتارهاي آنان را بپذيرد و تقليد کند و اين گونه در دام افکار پليد و رفتارهاي ناپسند و نابهنجار قرار گيرد. امام حسن(ع) به يکي از فرزندانش فرمود: «اي پسرم! با احدي برادري مکن تا بداني کجاها مي رود و کجاها مي آيد؛ و چون از حالش خوب آگاه شدي و معاشرتش را پسنديدي با او برادري کن به شرط اينکه معاشرت، بر اساس چشم پوشي از لغزش و همراهي در سختي باشد.» (تحف العقول ص 233)

روزنامه كيهان، شماره 21097 به تاريخ 11/4/94، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS