5 خرداد 1395, 21:31
حضرت علی(علیه السلام) مسائلی را به عنوان خیانت قلب که مانع استجابت دعا میشوند و راههای گشایش دربهای استجابت را بیان کرده است.
شخصی نزد حضرت علی(علیه السلام) رفت و با اشاره به آیهای از سوره غافر که در آن خداوند فرموده است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، سوال کرد: چه شده است که ما خدا را میخوانیم، ولی جواب داده نمیشود؟! حضرت فرمود: همانا قلبهای شما با چند خصلت خیانت کرد. نخست اینکه شما خدا را شناختید، ولی حقش را همانگونه که واجب کرده است، ادا نکردید. از این رو این شناخت برای شما سودی نداشت. دوم اینکه شما به فرستاده خدا ایمان آوردید، ولی به روش و سیره وی عامل نبودید و شریعت وی را از بین بردید. پس فایده ایمان شما چیست؟! سوم اینکه شما قرآن را خواندید، ولی آن را به کار نبستید. گفتید چشم اطاعت میکنیم، ولی مخالفت کردید.
چهارم اینکه گفتید از آتش جهنم میترسید، ولی هر لحظه با انجام گناهان به آن نزدیک شدید. پس ترس شما کجاست؟! پنجم اینکه گفتید مشتاق بهشت هستید و حال آنکه هر لحظه کاری میکنید که شما را از آن دور میسازد. پس اشتیاق شما کجاست؟ و ششم اینکه از نعمتهای الهی بهرهمند میشوید، ولی شکر آنها را به جای نمیآورید. هفتم اینکه خداوند به شما فرمان داد با شیطان دشمنی کنید و فرمود: «همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید» ولی شما بدون مخالفت با او دوستی کردید. هشتم اینکه تنها عیوب مردم را میبینید و از عیبهای خود غافل هستید. شما در حالی که خود به سرزنش کردن سزاوارترید، دیگران را ملامت میکنید. با این اوصاف کدام دعای شما مستجاب شود؟! شما درها و راههای دعا را به روی خود بستهاید. از خدا پروا داشته باشید و کارهایتان را درست کنید و باطن خویش را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خداوند دعاهای شما را مستجاب کند». در اینجا مختصری به اولین مانع برای استجابت دعا میپردازیم و آن عدم رعایت حق خداوند است.
حضرت امیر(علیه السلام) میفرماید: «وَ اسْتَعِینُوا اللَّهَ علَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ»(نهجالبلاغه، خطبه99)، «نَحْمَدُهُ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ وَ نَسْتَعِینُهُ عَلَى رِعَایَةِ حُقُوقِهِ»(نهجالبلاغه، خطبه100) خدایا کمکم کن تا بتوانم حق تو را انجام دهم. آن وقتی هم که نماز میخوانیم باید بگوییم: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»
حتی فرشتهها هم نمیتوانند حق خدا را بدهند. «وَ لَمْ یُطِیعُوكَ حَقَّ طَاعَتِكَ»(نهجالبلاغه، خطبه 109) فرشتهها که دائماً در حال عبادتند آنها هم قادر نیستند حق خدا را بدهند.
«حَقُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ لَا یُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً»(توحید صدوق، ص28) حق خدا این است که برای خدا شریک قائل نشویم؛ یعنی یکتاپرستی. اولین حق خدا این است که کسی جز او را نپرستیم. حق خداوند این است که به او شرک نورزیم یعنی کنار خدا کس دیگری را قرار ندهیم. حدیث داریم که کسی که این جملات از دهانش بیرون بیاید، برای خدا شریک قرار داده و اخلاص ندارد و مشرک است: خدا سایه فلانی را از سرم کم نکند. فلانی اگر نبود من بدبخت بودم! یعنی نمیگوید خدا بلکه میگوید فلانی! میگوید: اگر این چاه آب نبود که مرده بودیم. این دکتر اگر نبود ما مرده بودیم!
دومین حق خدا: «عِبَادَ اللَّهِ أُوصِیكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَیْكُمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 191)
حق خدا تقواست. برای خدا حریم قائل شویم. کاری که خدا دوست ندارد انجام ندهیم. حلقه طلا برای مرد حرام است. مرد نباید طلا بیندازد. این حلقه نامزدی است! خانم ناراحت میشود! من میگویم خدا. او میگوید: خانم! این شرک است. اگر گفتند: قانون خدا این است شما هم گفتید قانون سازمان ملل این است، همین که یک چیز را در برابر خدا قرار دادی این شرک است. من میگویم خدا او میگوید خرما! عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ یَقُولُوا مَا یَعْلَمُونَ وَ یَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا یَعْلَمُونَ»(كافی، ج1، ص43) حق خدا این است که بگویی آنچه را که میدانی و هر چه راکه نمیدانی نگو. وقتی میپرسند و نمیدانی بگو: بلد نیستم.«وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ النَّصِیحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 216) دلسوزی برای مردم از حقوق الهی است دلت برای مردم بسوزد. حق خدا این است که اگر دیدی شخصی در معرض خطر است او را آگاه کنی. حق خدا دلسوزی برای مردم است، آن هم«بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ» آخرین درجه دلسوزی برای مردم. کسی اگر دلش برای مردم نسوزد حق خدا را انجام نداده است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان