دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دلایل معاد در زندگی روزمره

معاد به همان اندازه توحید در زندگی انسان نقش دارد.
دلایل معاد در زندگی روزمره
دلایل معاد در زندگی روزمره
نویسنده: علیرضا شعاعی

معاد به همان اندازه توحید در زندگی انسان نقش دارد. از این روست که معاد و رستاخیز از اصول دین اسلام دانسته شده است؛ زیرا باور به معاد سبک زندگی انسان را تغییر می‌دهد و رفتار انسانی را متحول می‌سازد و پای بندی او را به قوانین عقلانی و عقلایی و شرعی افزایش می‌دهد و اهداف زندگی مادی دنیوی را به سوی اهداف متعالی چون متاله و ربانی شدن تغییر می‌دهد.

برای بسیاری باور معاد سخت و دشوار است. این در حالی است که قرآن از مسئله معاد به عنوان آسان‌ترین واقعه در هستی یاد می‌کند و در مقایسه با آفرینش ابتدایی و ابداعی، امکان بلکه وقوع معاد را بسیار سهل و آسان تر از آن می‌داند. در آیات قرآنی، دلایل بسیاری بر مسئله معاد جسمانی و آسانی نظری و وقوع عینی آن سخن گفته شده و با اشاره به وقوع معاد در زندگی مادی دنیوی، دلایل و شواهد بسیاری را بر امکان بلکه وقوع معاد جسمانی در جهانی دیگر بیان کرده است. نویسنده در این مطالب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بر آن است تا برخی از این دلایل و شواهد معاد جسمانی را در زندگی روزمره و جهان مادی و دنیوی بیان کند.

نقش باور به معاد در سبک زندگی انسان

بینش و نگرش انسان به خود و جهان، تاثیر بسزا و شگرفی در چگونگی زندگی انسان و تعامل با رخدادها و وقایع روزمره دارد. اگر انسان به خداوند اعتقاد داشته باشد و باورش بر پروردگاری خداوند قوی باشد، آثار آن در زندگی این خواهد بود که خداوند را مالک هستی می‌داند که از روی رحمانیت و رحیمیت آفریده‌ها را آفریده و به هدف و قصدی حکیمانه آن را پرورش و ربوبیت می‌کند تا هر موجودی به کمال بایسته و شایسته‌اش برسد. بر این اساس معتقد به قوانین الهی در جهان و تاریخ و جامعه می‌شود و به سنت‌های الهی گردن می‌نهد و ضمن انجام تکالیف و وظایف عبودیت، نسبت به رخدادها و وقایع جهان شکیبایی و صبر پیشه می‌کند و خود را در چارچوب خواسته‌های الهی قرار می‌دهد تا این گونه رضایت خداوندگاری را به دست آورده و اهداف آفرینش را در خود و جهان تحقق بخشد.

چنین بینش و نگرشی به معنای پذیرش معاد و رستاخیز است؛ زیرا جهان را قابل آن نمی‌داند که بتواند همه اهداف آفرینش از جمله محاسبه و مجازات منعم علیهم و مغضوب علیهم را در خود تحقق بخشد. انسان مومن و موحد، دلایل بسیاری را می‌یابد که بر لزوم و وجوب معاد و رستاخیز پس از مرگ تاکید می‌کند.

اما کسی که خداوند را باور ندارد یااهل توحید در همه ابعاد از جمله ربوبیت و پروردگاری نیست، منکر معاد و رستاخیز خواهد بود و مرگ را پایان حیات و زندگی به طور مطلق خواهد دانست و به جای آنکه از مرگ به وفات تعبیر کند به فوت یعنی نیستی و نابودی مطلق یاد می‌کند. چنین شخصی، همه معنای زندگی را در همین زندگی مادی دنیوی خلاصه می‌داند و تلاش می‌کند تا به هر شکلی شده براساس لذت عمل کند و این دو روزه دنیا را خوش بگذارند. بر این اساس، چیزی به عنوان تکلیف در مقابل دیگری در خود احساس نمی‌کند و اگر به دیگران خدمتی انجام می‌دهد براساس اصالت لذت و بده و بستان است. این گونه است که قوانین و مقررات وضعی از سوی انسان هایی با این گونه بینش و نگرش، همواره برای مدیریت تضادها و تقابل هاست و از نوعی عقلانیت مادی برخوردار می‌باشد و هیچ گونه عواطف و احساسات در آن لحاظ نمی‌شود. برهمین اساس همواره قوانین خشک و عقلانی حاکم بر جامعه آنان خواهد بود و چیزی به نام ایثار، عفو، احسان و محبت در آن جامعه وجود نخواهد داشت. روابط زناشویی که اوج روابط احساسی و عاطفی است به شکل قراردادهای عقلانی تغییر ماهیت و شکل می‌دهد و بده و بستان‌ها جای ایثار و عفو و احسان و مودت می‌نشیند.

در حقیقت دو سبک متفاوت زندگی با دو بینش متفاوت و متقابل در جامعه انسانی شکل می‌گیرد که در یکی عواطف و احساسات در کنار عقل و شرع، حاکم بر روابط اجتماعی میان انسان‌ها می‌شود و اهداف متعالی انسان و فضیلت‌های اخلاقی در محور عملکرد انسان‌ها جا می‌گیرد و هر کسی می‌کوشد تا صفات خدایی یابد و از مقام رحمانیت و رحیمیت به دیگران کمک کند و از مقام ربوبیت و پروردگاری به یاری و پرورش دیگران اقدام کند و در شکل دیگر از زندگی، عقل مادی و اصالت لذت و حب ذات و شخص، حاکم بر روابط اجتماعی می‌شود و هرکسی می‌کوشد تا بهترین و بیش‌ترین لذت را از زندگی کوتاه دنیوی ببرد و اگر به دیگری خدمتی می‌رساند به سبب همان پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و احساسی خود است؛ زیرا با خدمت به دیگری، احساس لذتی می‌برد که آن را بخشی از نیازهای شخصی خود می‌داند. بنابراین، تنها به هدف لذت و بهره مندی از زندگی دنیوی است که همه تعاملات و روابط خود با چیزها و یا دیگران را سامان می‌دهد و بر همین اساس روح ایثار و عفو و گذشت و مودت و محبت در ایشان کمتر بروز و ظهور می‌کند؛ زیرا عقل مادی اجازه نمی دهد که به دیگران جز در چارچوب لذت‌های شخصی خود فکر کند و برای آنان کاری و خدمتی را انجام دهد.

ازنظر قرآن، معاد برای کسانی که معتقد به آن هستند در اشکال گوناگونی ظهور می‌یابد. برخی معاد را زمینه بروز و ظهور صفات ذات الهی در خود می‌دانند که در جهان مادی آن را کسب کرده و متاله و ربانی شده‌اند. اینان در حقیقت عاشق خدایی شدن است و تمام توجهشان به وجه الله و وجه الله شدن است. اینان عاشقانی هستند که می‌کوشند تا «الی ربها ناظره» باشند (قیامت، آیات22 و 23) و خداوند را به نظاره نشینند و خود را آینه تمام نمای صفات و اسمای ذات الهی قرار دهند. خداوند در آیات قرآنی از این دسته به عنوان ابرار، مقربان، متالهان و ربانیون یاد می‌کند.

گروهی دیگر، کسانی هستند که معاد را برای خوشی‌های آن می‌خواهند و تلاش می‌کنند تا با کسب صفاتی، در آینه صفات فعل خداوند خود را ببینند اینان به جای آن که در آینه اسماء و صفات ذات الهی به خداوند بنگرند، در اندیشه آن هستند که در آینه صفات فعل خداوند از بهشت صفات فعلی الهی بهره‌مند شوند. تلاش ایشان درحد همان رنگ خدایی گرفتن است. (بقره، آیه138) این دسته همواره به جمال الهی می‌نگرند و می‌کوشند تا در خود صفاتی از فعل الهی را بروز دهند که بیانگر جمال الهی است؛ زیرا بهشت که چند شکل است و در برخی از آیات هشت بهشت گفته شده تفاوت‌های ماهوی بسیاری دارد که هر یک لایق دسته‌ای است. در آیات قرآنی از این دسته به عنوان اصحاب یمین یاد شده است. این گروه در زندگی خویش اهل احسان، ایثار، بخشش، کرامت، عفو، مهر و مودت به دیگران هستند.

البته گروه سومی هستند که ایشان نیز از اصحاب یمین شمرده می‌شوند؛ آنان همواره در خوف و خشیت بسر می‌برند و متاثر از جلال الهی به جای جمال الهی یا کمال الهی هستند. اینان نیز به کارهای خیر اگر متوجه می‌شوند برای رهایی از جلال الهی و اسماء و صفات فعل جلالی الهی است. خداوند درباره این افراد در آیات60 و 61 سوره مومنون می‌فرماید که ایشان از خوف جلال الهی در معاد، در کارهای خیر پیشی می‌گیرند. این دسته از مردمان بیشتر اهل تقوا، گریه، ابتهال، تضرع و مانند آن هستند.

بنابراین، در کسانی که به معاد و آخرت ایمان دارند، سه نوع بینش و نگرش وجود دارد که مبتنی بر محبت به کمال ذات الهی، عشق به صفات فعل جمال الهی و ترس و خوف از صفات فعل جلال الهی است. از این رو تفاوت‌های معناداری حتی در سبک زندگی این سه گروه می‌توان یافت. امیرمومنان علی(ع) عبادت مردم را به سه دسته تقسیم می‌کند و می‌فرماید: ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار، و ان قوما عبدوالله رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار؛ عده ای خدا را برای رسیدن به ثواب عبادت می‌کنند که این عبادت بازرگانان و تجار است؛ و جمعی خدا را از روی ترس عبادت می‌کنند که عبادت غلامان و بردگان است؛ و گروهی خدا را به جهت سپاسگزاری از نعمت هایش بندگی می‌کنند و این عبادت آزادگان است.

دلایل روشن از معاد در جهان مادی

خداوند هرچند که در همه جا حاضر است و همه هستی، آینه و نشانه هایی از اوست؛ ولی توجه انسان به آینه و غفلت از صورت ظاهر در آینه موجب می‌شود تا انسان حقیقت و ملکوت هرچیز را نبیند و سرگرم ظاهر شود.

همین غفلت از صورت ظاهر در آینه آیات هستی است که آدمی را نسبت به خداوند و فلسفه آفرینش و همچنین معاد غافل می‌کند و او گرفتار نسیان از هدف و مسیر درست زندگی می‌شود.

خداوند به اشکال گوناگون بر آن است تا مردم را از غفلت بیرون آورد و متوجه ملکوت و وجه الله هر چیزی کند. از این رو به بلاء و ابتلاء و مصیبت و مهر و خشم می‌کوشد تا انسانها را بیدار کند.

از نظر قرآن، تفکر و تدبر در آیات آفاق و انفس (فصلت، آیه 53) یعنی نشانه‌های درون و بیرون می‌تواند مردم را از غفلت بیرون آورد و زمینه ساز بازگشت به مسیر اصلی و هدف زندگی شود. اگر انسان به هر چیزی بنگرد و در آن دقت و نظر کند در می‌یابد که ملکوت هرچیزی خداوند است؛ چنان که این معنا به ابراهیم(ع) نشان داده شده است. (انعام، آیه 75)

درباره معاد جسمانی و امکان وقوع آن نیز دلایل و شواهد بسیاری در زندگی مردم و جهان پیرامون یعنی در آفاق و انفس وجود دارد که انسان می‌تواند با تفکر و تدبر در آن حقیقت معاد جسمانی را در جهانی دیگر دریابد.

در آیات قرآنی افزون بر نقل داستان‌هایی از چگونگی معاد و احیای دوباره مردگان به اموری اشاره می‌شود که از حوزه نقل به حوزه عقل منتقل می‌شود. به این معنا که افزون بر بیان داستان‌های نقلی از گذشته و چگونگی احیای مردگان و رستاخیز آنان، به دلایل و شواهدی اشاره می‌شود که در دسترس همگان است. این گونه است که خداوند از نقل و عقل برای تبیین مسئله معاد و رستاخیز استفاده می‌کند.

در حوزه نقل، می‌توان به داستان‌هایی چون احیای الاغ عزیر پس از یک سده (بقره آیه 259)، احیای اعجازآمیز عزیر پس از یکصد سال (همان)، احیای پرندگان پس از ذبح و جمع آوری اجزای آنان به وسیله حضرت ابراهیم(ع) و رد شبهه آکل و ماکول (بقره، آیه 260)، احیای مردگان صاعقه گرفته بنی اسراییل (بقره، آیات 55 و 56)، احیای مقتول بنی اسرائیل (بقره، آیات 72 و 73) و بیداری اصحاب کهف پس از خواب طولانی سیصدساله (کهف آیات 9 تا 21) اشاره کرد که در قرآن از آن حکایت شده است.

در حوزه عقل نیز دلایل و شواهد بسیاری بیان شده که در اختیار مردم است و هرکسی می‌تواند با تدبر و تعقل و نظر در آنها، امکان معاد و رستاخیز را اثبات و تبیین نماید.

از مهمترین دلایل و شواهدی که بر امکان و وقوع معاد می‌توان ارایه داد، مسئله توحید است. پذیرش عقلانی توحید با نگاهی به جهان آفرینش این امکان را به فلاسفه می‌دهد تا حقانیت معاد را بفهمند و اثبات کنند. (یونس، آیه 34؛ مومنون، آیات 82 تا 85)

همچنین خداوند در آیه 62 سوره انعام با اشاره به حاکمیت خدا بر همه چیز، آن را دلیل و نشانه‌هایی از قدرت خود بر بازگرداندن آدمیان به خود می‌داند و شاهدی بر اصل امکان معاد می‌شمارد.

افزون بر این می‌توان به مسئله ربوبیت خداوند بر موجودات (انعام، آیه 164؛ مومنون، آیات 82 تا 87)، رحمت الهی که مقتضی رساندن انسان به کمال خود و بهره‌مندی از حیات جاوید پس از مرگ است (روم، آیه 50)، عدالت خدا در پاداش دادن به خوبان و کیفر دادن به بدکاران در محکمه عدل و قابل اجرا چنان که بایسته و شایسته خوبان و بدکاران باشد (یونس، آیه 4؛ سجده، آیات 14 و 15 و 16)، علم خدا به اجزای متلاشی شده هر چیز (ق، آیات 2 تا 4)، قدرت مطلق خداوند و توان او بر هر کاری (سباء، آیات 7 و 9، بقره، آیه 259)، مالکیت خداوند بر موجودات (بقره، آیه 156؛ مائده، آیه 18)، عزت خدا و غلبه او بر هر چیز (بقره، آیه 260) و هدفمندی خلقت و حقانیت آن و حکمت خداوند (آل عمران، آیه 191؛ انعام، آیه 73؛ یونس، آیات 4 و 5) به عنوان دلایل و شواهد عقلی اشاره کرد که بر اثبات معاد و رستاخیز دلالت دارند.

فراتر از این دلایل عقلانی پیش گفته، خداوند راه‌های آسان تری برای اثبات امکان و وقوع معاد ارایه کرده که در همه جا قابل شناسایی و ردگیری است. از جمله این دلایل و شواهد بر رستاخیز می‌توان به چگونگی فراهم شدن و نزول آب آشامیدنی از ابرها اشاره کرد. در این گردش و فرآیند نزول باران و آب می‌توان چگونگی امکان و نیز قدرت خداوند را از معاد و رستاخیز به دست آورد. (واقعه، آیات 60 تا 70)

همچنین حیات بخشی به موجودات از دیگر دلایلی است که در اختیار همگان است. خداوند در آیه 19 سوره روم به مسئله تبدیل موجود فاقد حیات به موجودی زنده از سوی خود اشاره می‌کند و آن را دلیل و شاهدی بر مدعای معاد و امکان و وقوع رستاخیز بر می‌شمارد.

زنده شدن گیاهان و حیات مجدد آنان پس از مرگ و آبادانی زمین با باران و برآمدن گیاهان و رشد آنها دلیل و شاهدی دیگر بر امکان و وقوع معاد است که در آیاتی از جمله 57 سوره اعراف و 5 سوره حج و 19 و 50 سوره روم و 9 فاطر و 39 فصلت و 11 سوره زخرف به آن اشاره شده است.

از نظر قرآن مطالعه رویش و رشد گیاهان گوناگون بر زمین مرده، زایل کننده هرگونه تردید و گمان در امکان معاد و قدرت خداوند بر احیای مجدد مردگان و رستاخیز آنان است. (حج، آیات 5 تا 7؛ ق، آیات 3 تا 11؛ عبس، آیات 24 تا 33)

مطالعه و دقت نظر در چگونگی حیات و نمو دانه‌ها و گیاهان در زمین این امکان را برای همگان فراهم آورده تا به قدرت الهی پی برند و امکان معاد را دریابند. (واقعه، آیات 60 تا 64؛ نباء آیات 1 و 2 و 14تا 17)

انسان هرچند که می‌تواند با نگاهی به آفاق، این حقیقت را دریابد بلکه می‌تواند حتی با نگاهی به خود و خودشناسی، حقیقت معاد را نیز با شواهد و دلایلی متقن و حضوری و شهودی دریابد؛ زیرا حیات یافتن انسان از مواد فاقد حیات، خود دلیل بر قدرت خداوند بر احیای مجدد انسان پس از مرگ اوست. (بقره، آیه 28؛ جاثیه، آیه 26)

انسان از عناصری چون خاک، نطفه و علقه آفریده شده است که بیانگر امکان مجدد رستاخیز و معاد آن می‌باشد. (حج، آیه 5؛ مومنون، آیات 12 تا 16، قیامت، آیات 35 تا 40؛ غافر، آیات 67 و 68) اگر انسان در چگونگی خلقت و آفرینش خود دقت نظر کند به سادگی تجدد حیات در خود را خواهد یافت. جالب این است که انسان هر دمی می‌میرد و زنده می‌شود چنان که در هنگام خواب نوعی مرگ را تجربه می‌کند و هنگام بیداری نیز نوعی معاد را می‌آزماید. (زمر، آیه 42) از نظر قرآن، چیزی که نباید هیچ گونه تردید و شکی درآن روا داشت همین معاد و رستاخیز است؛ زیرا وقتی انسان به خلقت هستی و آفرینش آن از سوی خداوند توجه می‌یابد می‌بایست خود به خود به معاد و رستاخیز دوباره آنها ایمان آورد. (یونس، آیه 34؛ ابراهیم، آیات 19 و 20؛ نمل، آیات 64 و 67)

بلکه انسان با نگاهی به آفرینش هستی و خود باید در یابد که معاد و رستاخیز از خلقت ابتدایی و آغازین برای خداوند آسان تر است. (روم، آیه 27؛ عنکبوت، آیات 19 تا 21) ازدیگر نشانه‌ها، شواهد و دلایل امکان معاد و رستاخیز، درخت سبز آتش زاست که در آن نشانه قدرت خداوند را در حیات مجدد و رستاخیز می‌توان به نظاره نشست. از این رو خداوند از مردم می‌خواهد تا دراین معجزه آشکار و پیش روی خود دقت و تامل نمایند تا حقیقت معاد و امکان آن برای ایشان روشن شود. (یس، آیات 78 تا 80؛ واقعه، آیات 60 تا 73) باشد با نگاهی به این شواهد و دلایل روشن و کافی در خود و محیط زیست خویش، درک درستی از حقیقت معاد داشته و زندگی خود را براساس این تفکر و بینش و نگرش سامان دهیم و باشد که درجست و جوی صفات ذات الهی، در اندیشه متاله و ربانی شدن باشیم و عاشقانه سربرخاک عبودیت و مذلت در برابر خداوند گزاریم و از غنای او فقر خویش را جبران نماییم.

مقاله

نویسنده علیرضا شعاعی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS