1 اردیبهشت 1397, 18:4
اهمیت دوستی در آموزههای دینی به حدی است که فرد از روی دوستانی که برای خود انتخاب نموده است شناخته میگردد. در واقع تاثیر دوستان در انسان در طولانی مدت، باعث گرویدن فرد به اعتقادات، اخلاق و روش زندگی آنها میگردد. لذا انتخاب دوست و هم صحبت خوب و نیکو که باعث افزایش ایمان و اعتقاد و استمرار در مسیر درستی و راستی بسیار مهم و باارزش تلقی میشود.
دوست آینه باشد چو اندر او نگری، به راستی نقش دوست در خوشبختی و بدبختی انسان از هر عاملی مهمتر است، گاه او را تا سر حد فنا و نیستی پیش میبرد و گاه او را به اوج افتخار میرساند و این تاثیر پذیری از نظر منطق اسلام تا آن حد است که از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمود:
هر گاه وضع کسی بر شما مشتبه شد و درون او را نشناختید به دوستانش نظر کنید، اگر اهل دین و آیین خدا باشد او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشد او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.
از حضرت سلیمان پیغمبر(ع) نقل شده: درباره کسی قضاوت نکنید تا به دوستانش نظر بیفکنید چرا که انسان به وسیله دوستان و یاران و رفقایش شناخته میشود. خداوند در سوره فرقان آیه 28 میفرماید: یا ویلتنی لیتنی لم اتّخذ فلاناً خلیلاً. این آیه درباره کسی است که در قیامت از گرفتن دوست بد که او را گمراه کرده است مینالد و میگوید: ای وای بر من کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم و در حدیثی از حضرت امام محمد تقی(ع) میخوانیم:
ایاک و مصاحبه الشّریر فانّه کالسّیف المسلول یحسن منظره و یقبح اثره.
یعنی از همنشینی بدان بپرهیز که همچون شمشیر برهنهاند، ظاهر زیبا و اثرش بسیار زشت است. از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمود: حبّک للشّیءٍ یعمی و یصمّ. دوست داشتنت چیزی را کور و کرت میگرداند و نیز آن حضرت فرمود: من الکذب ان تحدّث ما سمعت. از دروغ همین تو را بس که هر چه شنیدی بگویی. به همین ترتیب روابط و دوستی افراد با یکدیگر و معاشرت و هم صحبتی آنها بسیار مهم مینماید.
به طورکلی در روابط انسانها با یکدیگر و علاقه و نفرت آنها به هم چند دسته وجود دارد: 1- افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه. اینها افراد بیتفاوتی هستند نه کسی آنها را دوست میدارد و نه دشمن. 2- افرادی که جاذبه دارند ولی دافعه ندارند. اینها بیشتر از همه مرید پیدا میکنند. اینها اگر چه خود خوب استفاده میکنند، ولی افرادی سازشکارند و کار درستی نمی کنند. 3- افرادی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند. اینها دشمن سازند و دوست ساز نیستند و اینها نیز افراد ناقصی هستند. 4- مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه. که اگر کار اینها بر مبنای صحیح و خوب باشد کار درستی است، البته در این مورد هم ضعف و شدت دارد و مصداق واقعی و نمونه عالی آن در حضرت مولاعلی (ع) است.
اما علت دوستی و ضدیت (جذب و دفع) بین افراد به عکس نیروی مغناطیس داشتن سنخیت است (السّنخیه علّه الانضمام). در انسانها مومنین هستند که به هم پیوستگی دارند و به هیچ وجه از هم جدا نیستند و نمی شوند و واقعاً هم همین طور است، فقط این مومنین هستند که بین آنها جدایی نیست و به راستی و حقیقتاً با هم برادرند (انّما المومنون اخوهٌ). و پیغمبر اکرم (ص) فرموده اند: مومنان اعضای یک اندامند. هر گاه عضوی به درد آید دیگر اعضا با تب و بی خوابی به او همدردی میکنند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان