27 بهمن 1395, 3:21
وقتي در خواب هستيم و رؤيا مي بينيم، گاهي مي شود که سگي و گرگي به ما حمله مي کند و يا مار و کژدم مي خواهد ما را نيش بزند ولي ما قدرت حرکت نداريم و با آنکه بسيار تلاش مي کنيم نمي توانيم فرار کنيم. همچنين يکي از بستگان و دوستان مرده خود را در خواب مي بينيم و مي دانيم مرده است ولي تنها چند کلام ساده و پيش پا افتاده با او مطرح مي کنيم و وقتي از خواب بيدار مي شويم افسوس مي خوريم که چرا فلان سوال مهم را نکردم و چرا چنين نکردم و چنين نگفتم.
انسان در خواب اختياردار خودش نيست؛ البته اختياردار خودش است، ولي نيست؛ زيرا خواب انسان براساس اعمال روزانه ما شکل مي گيرد. پس اگر دغدغه چيزي را داشتيم همان چيز را مي پرسيم و اگر نداشته باشيم اصلاً به ذهن ما نمي آيد تا پرسشي را مطرح کنيم.
اگر بخواهيم آخرت را با خواب مقايسه کنيم، داستان آخرت ما نيز همين گونه است؛ زيرا رؤيا در عالم برزخي اتفاق مي افتد که مثال منفصل ما است؛ يعني همان طوري که ما يک خيال و مثال متصل داريم، در بيرون يک خيال و مثال منفصل از ما وجود دارد که از آن به عالم مثال منفصل تعبير مي کنند. لذا آخرت ما همانند خواب ماست؛ يعني هر چه در خواب اختيار و اراده داشته باشيم در آخرت همان ميزان اراده و اختيار داريم؛ زيرا خداوند همان طوري که در هنگام مرگ، نفس آدمي را توفي مي کند و به تمام و کمال مي گيرد، در هنگام خواب نيز چنين اتفاقي مي افتد، با اين تفاوت که در هنگام مرگ ديگر نفس به بدن باز نمي گردد، ولي در هنگام خواب بازگشت به بدن صورت مي گيرد.(زمر، آيه 42)
براساس آيات قرآن، انسان وقتي مي ميرد به همان ميزان داراي اراده و اختيار است که خودش را از قيد تعلقات آزاد کرده و صفت خدايي پيدا کرده باشد. عده اي قواي ارادي و تحريکي خودشان را بسته اند و تعلقات، به آنان اجازه نمي دهد تا حرکتي داشته باشند، برخي ديگر کمي آزادي عمل دارند و برخي ديگر در آزادي مطلق به سر مي برند.
از آنجا که آخرت تجسم اعمال ماست، هر آنچه انسان در دنيا انجام مي دهد در آخرت میبيند و همان کشته هايش را درو مي کند. اگر انساني آزاد شد و از بند تعلقات رها شد (آل عمران، آيه 35؛ اعراف، آيه 157) در آن زمان در آخرت نيز دستش آزاد است. در دنيا انسان با هستي شناسي، جهان بيني و فلسفه و عقايد خويش نگرش ها و رفتارها و اعمالش را سامان مي دهد و سبک زندگي هر کسي به فلسفه زندگي او بستگي دارد. اين امور شاکله شخصيتي و هويتي او را شکل مي دهد و اعمالش را مي سازد.(اسراء، آيه 84) همين امور که در آغاز، حال و سپس ملکه و در نهايت قوام و مقام او شده، او را مديريت و مهار مي کند. از همين رو گفته مي شود: از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ يعني رفتار، تابع ملکات و مقامات شخص است.
در آخرت هر کسي تابع همين ملکات و مقامات دنيوي خودش عمل مي کند. پس اراده او محدود به همان ميزان اراده اي است که با خود همراه دارد. اگر کسي اراده خودش را در دنيا با تعلق بسته و محدود کرده باشد، در آخرت نيز به همان ميزان محدود خواهد بود. اين گونه است که در آخرت مار و عقرب را مي بيند ولي توان فرار از آنها را ندارد؛ زيرا در دنيا ازگناهان فرار نکرده و با گناه زندگي مسالمت آميز داشته است. اين همان الزام و چسبندگي است که ملکات و مقامات ما با ما خواهند داشت. عقايد ما اعمال ما را ساخته و اعمال ما ملکات و مقامات ما را ساخته و اکنون ما با همان ملکات و مقامات در آخرت محشور مي شويم. اين گونه است که خداوند مي فرمايد: وَکُلَّ إِنسَانٍ اَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ کِتَابًا يَلْقَاهُ مَنشُورًا؛ و کارنامه هر انساني را به گردن او بستهايم، و روز قيامت براي او نامهاي که آن را گشاده ميبيند بيرون ميآوريم.(اسراء، آيه 13)
پس همان طوري که برنامه هاي روزانه ما خواب هاي ما را سامان مي دهد و ميزان اراده ما را مشخص مي کند، همچنين دنياي ما، آخرت ما و ميزان و سطح آزادي و اختيار و اراده ما را مشخص مي کند. پس اراده ما در آخرت بسته به ملکات و مقاماتي دارد که انسان در دنيا کسب کرده است. از اين رو اميرمؤمنان امام علي(ع) مي فرمايد: إنّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَلاحِسابَ، وَغَداً حِسابٌ وَ لاعَمَل؛ امروز دنيا محل عمل بدون حساب و فرداي قيامت، محل حساب بدون عمل است.( شرح نهج البلاغه ابن عبده: ج 1، ک 41)
روزنامه كيهان، شماره 21102 به تاريخ 18/4/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان