دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رابطه دین و اخلاق

دین در ابعاد گوناگونی همچون پی‌ریزی نظام ارزشی، فراهم آوردن ضمانت اجرایی و تقویت انگیزه درونی به یاری اخلاق می‌شتابد و آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحی فرا می‌خواند.
رابطه دین و اخلاق
رابطه دین و اخلاق
نویسنده: حسن یوسفیان

دین در ابعاد گوناگونی همچون پی‌ریزی نظام ارزشی، فراهم آوردن ضمانت اجرایی و تقویت انگیزه درونی به یاری اخلاق می‌شتابد و آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحی فرا می‌خواند. پیوند دین و اخلاق از زوایای گوناگونی قابل بررسی است و نویسنده در این نوشتار به نقد دیدگاهی پرداخته که از تقابل دین و اخلاق سخن می‌گوید و اخلاق دینی را تعبیری خود متناقض می‌خواند.

رابطه دین و اخلاق یکی از مباحث دراز دامنه و با پیشینه‌ای چند هزار ساله است که در دهه‌های اخیر نیز از زوایای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی دین و اخلاق را به یکدیگر فروکاسته، عبادت و بندگی را جز خدمت‌ خلق ندانسته‌اند. گروهی اخلاق را بخشی از دین به شمار آورده و پاره‌ای دیگر دین را در اخلاق گنجانده‌اند. برخی بر این باورند که با کنار رفتن دین، اخلاق نیز رخت‌بر می‌بندد و اگر خدایی نباشد، همه چیز روا خواهد بود؛ و گروهی دیگر اعتقاد به خدای ادیان توحیدی را ویرانگر اخلاق می‌شمارند. به هر حال، بسیاری از دینداران، نزاع دین و اخلاق را ظاهری می‌دانند و برای برطرف ساختن آن، راهکارهایی کم و بیش مشابه با آنچه در سایر ابعاد تعارض عقل و وحی مطرح گشته است، ارائه می‌دهند. اما برخی از ایمان گرایان مسیحی این تعارض را واقعی و اجتناب‌ناپذیر می‌شمارند و ایمان دینی را فراتر از اخلاق می‌خوانند. کی یرکگارد بزرگ‌ترین شخصیتی است که از این زاویه مورد توجه قرار گرفته و کتاب «ترس و لرز» او بیانگر این دیدگاه به شمار آمده است. قهرمان اصلی این کتاب، ابراهیم (ع) است که در سنین کهن سالی ماموریت می‌یابد تا فرزندی را که پس از سال‌ها انتظار بدو بخشیده‌اند، به دست‌ خود قربانی کند. آری، «از دیدگاه اخلاقی... پدر باید پسرش را دوست ‌بدارد، اما این رابطه اخلاقی در مقابل رابطه مطلق با خدا به مرتبه‌ای نسبی تنزل یافته است» و چنین بود که ابراهیم، این شهسوار ایمان، بدون هیچ تردیدی کارد را بر گلوی فرزندش گذاشت و با این کار، «از کل حوزه اخلاق فراتر رفت‌». این سخن بدان معنا است که انسان مومن، با خدایی در ارتباط است که «خواسته هایش مطلق است و با سنجه‌های عقل بشری سنجیدنی نیست‌».

تقابل دین و اخلاق هر چند خدا باورانی همچون کی یرکگارد را از جاده ایمان خارج نمی‌سازد؛ رهزن اندیشه بسیاری از خردورزان می‌گردد و اگر چاره درستی برای آن فراهم نیاید، به اخلاق دین زدایی شده (سکولار) می‌انجامد. کسانی که از اخلاق سکولار جانبداری می‌کنند، اخلاق دینی را دارای کاستی‌ها و پیامدهای ناگواری دانسته‌اند که اینک به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم.

1. سست‌شدن پایه‌های اخلاق به دلیل خردگریزی دین

خرده گیران بر اخلاق دینی بر این باورند که گزاره‌های دینی - حتی گزاره‌ای چون «خدا وجود دارد» - اگر خرد ستیز نباشند، دستکم خرد گریزند و به همین دلیل نمی‌توانند مبنایی تزلزل‌ناپذیر برای اخلاق فراهم آورند. آنچه فراتر از درک عقل است، احتمال صدق و کذبش مساوی است؛ از این رو اخلاقی که بر این پایه‌های سست‌بنیان استوار است، استحکامی ندارد و آرامش روانی را برای آدمی به ارمغان نمی‌آورد. سستی این استدلال به خوبی آشکار است و نیاز به توضیح چندانی ندارد. اندیشمندان مسلمان نه تنها خردستیزی، بلکه خردگریزی پایه‌های اساسی دین را نیز نمی‌پذیرند و اعتقاد به چنین گزاره‌هایی را توصیه نمی‌کنند. در امور زیربنایی دین، تنها ملاک ارزیابی و یگانه داور حقیقی، عقل و خرد آدمی است و تنها پس از گذر از این مرحله است که می‌توان از امور فرا عقلی سخن گفت و گزاره‌های خردگریز را پذیرفت. بدیهی است که چنین گزاره‌هایی به دلیل آنکه بر پایه‌هایی تزلزل ناپذیر استوارند، از اعتبار کافی برخوردار بوده، به تزلزل اخلاقی نمی‌انجامند.

2. علم پیشین الهی، ویرانگر اخلاق

پیش فرض اساسی اخلاق، اختیار و آزادی انسان است. بر این اساس، اگر خداوند - چنان که ادیان توحیدی می‌گویند - پیشاپیش، همه چیز را بداند، جایی برای اختیار آدمی و در نتیجه، اخلاق باقی نمی‌ماند: «اگر همه افعال همان گونه که خداوند پیش بینی نموده، روی خواهند داد، هیچ کس توان آن را نخواهد داشت که راه دیگری در پیش گیرد»

رابطه میان علم پیشین الهی و اختیار انسان بحث گسترده‌ای است که همواره اندیشمندان را در شرق و غرب عالم به خود مشغول داشته است یکی از پاسخ‌های ساده - و در عین حال قاطع - به اشکال مورد اشاره آن است که خداوند همچنان که می‌داند چه افعالی از آدمی سر می‌زند، از اختیاری بودن آنها نیز آگاه است؛ بنابراین اگر این افعال جبری باشند، علم خدا جز جهل نخواهد بود. بر این اساس، خداوند از ازل می‌ خوردن شاعر را می‌دانست و از این نکته نیز آگاه بود که او از روی اختیار می‌ خواهد خورد؛ از این رو اختیاری نبودن می خوارگی به معنای بی‌پایگی علم خداوند است.

3. ثبات اخلاق دینی و دگرگونی در جهان

اخلاق سکولار راه را برای نسبیت باز می‌گذارد و براساس آن می‌توان قوانین اخلاقی را با دگرگونی‌هایی که در جهان روی می‌دهد، هماهنگ ساخت؛ در حالی که دین دگرگونی اخلاق را بر نمی‌تابد و بر ثبات قواعد اخلاقی تاکید می‌ورزد. این امر نیز یکی از ضعف‌های اخلاق دینی به شمار رفته است. در نقد این سخن باید گفت که اصول و پایه‌های اخلاق با تغییرات محیط دگرگونی نمی‌یابند، هر چند چگونگی تحقق بخشیدن به این اصول می‌تواند به زمان و مکان وابسته باشد. برای مثال، اخلاق دینی ما را به رفتار عادلانه فرا می‌خواند و عدالت هر چند می‌تواند در زمان‌های گوناگون مصادیق مختلفی بیابد، اما هیچ پدیده طبیعی یا پیشرفت علمی نیکویی این عمل را از آن نمی‌ستاند.

4. اخلاق دینی و کرامت انسانی

به گمان برخی از دین ستیزان، اخلاق دینی منزلت والای انسانی را نادیده می‌گیرد و به جای آنکه به انسان - از آن نظر که انسان است - حرمت نهد، معیارهای دیگری را مطرح می‌سازد؛ بر این اساس، میان خودی و غیر خودی فرق می‌گذارد و از خشم و غضب به بی‌دینان دریغ نمی‌ورزد. همچنین، ادیان الهی انسان را مملوک خدا می‌دانند و براساس آن خداوند را دارای حق ویژه‌ای می‌شمارند، به گونه‌ای که می‌تواند خارج از چارچوب قوانین اخلاقی، در ملک خود تصرف نماید و حتی به ریختن خون انسانی بی‌گناه فرمان دهد.

چنین تفسیری از اخلاق دینی، هر چند با دیدگاه‌های برخی از مکاتب فکری سازگار است، در اندیشه اصیل اسلامی و در سیره علمی و عملی پیشوایان معصوم، نمی‌توان برای آن تائیدی یافت؛ زیرا اولا: پیامبران الهی و امامان معصوم علیهم السلام در محاسن اخلاقی سرآمد همگان بودند و به گواهی اسناد معتبر تاریخی، حتی در جنگ با دشمنان نیز اخلاق انسانی را فرو نمی‌گذاشتند و از پیروان خود نیز شیوه‌ای جز این نمی‌طلبیدند. ثانیا: هر چند خداوند مالک و هستی بخش جهان است؛ به دلیل برخورداری از حکمت کار لغو و قبیح از او سر نمی‌زند و جز به آنچه ذاتا نیکو است، فرمان نمی‌دهد. با این حال، شرط خردورزی آن است که محدودیت‌های عقل را نادیده نگیریم و جایی برای امور خرد گریز باقی گذاریم و بر آنها بر چسب خردستیزی نزنیم.

مقاله

نویسنده حسن یوسفیان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS