نویسنده: خلیل منصوری
خشم که حالت نفسانی است؛ درحقیقت واکنش تند و شدید به اموری است که سبب ناخشنودی شخص شده است. این واکنش با خاستگاه انتقام و مجازات جلوه میکند. به این معنا که انسان هنگام خشم میکوشد تا از هر کسی و چیزی که او را ناخشنود ساخته، انتقام گیرد و مجازات کند.
هر چند که خشم یکی از حالات طبیعی انسان است و وجود این قوه و توانایی در انسان عامل حفظ و صیانت اوست، ولی مهار و مدیریت آن لازم و ضروری است؛ زیرا این قوه همانند دیگر قوای طبیعی انسان چون قوه شهوانی، اگر مدیریت و مهار نشود، میتواند آدمی را از حالت تعادل شخصیتی بیرون برده و از مسیر اعتدال خارج کند و آسیب جدی به شخص و یا جامعه وارد سازد. از این رو بخشی از آموزه های قرآنی به مهار قوای غریزی و طبیعی بشر از جمله قوه غضب اختصاص یافته است.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آیات قرآنی ضمن تبیین چیستی و اهمیت قوه غضب و خشم در انسان، راهکارهای مدیریت و مهار خشم را ارایه نموده است. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
خشم و غضب، توان حفاظتی انسان
خشم همانند دیگر تواناییهای طبیعی و ذاتی بشر، یکی از قوای بسیار خوب و مفیدی است که اگر به درستی مدیریت شود، میتواند موجبات حفظ و صیانت جان و نیز حرکت به سوی کمال و بالندگی انسان شود.
خشم نیز مانند سایر عواطف و احساسات بشری همراه با تغییرات فیزیولوژیکی و زیست شناختی است. وقتی عصبانی میشوید ضربان قلب و فشار خون شما بالا میرود و نیز سطوح هورمونهای مربوط به انرژی مانند آدرنالین و نورآدرنالین افزایش مییابد.
این معنا از خشم و آثار فیزیکی آن، حتی برای گذشتگان روشن و واضح بوده است. از این رو راغب اصفهانی درگذشت سال 425 قمری در بیان معنای غضب و خشم مینویسد که غضب هیجان آمدن خون قلب برای گرفتن انتقام است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ص 608) در همین رابطه آیت الله محمد مهدی نراقی صاحب معراج السعاده ، درباره اصطلاح اخلاقی و تربیتی خشم مینویسد: غضب، حائلی نفسانی است که مبدا آن انتقام است و در سه حالت افراط و تفریط و اعتدال ،خود را نشان میدهد. وی میافزاید که تنها در حالت اعتدال است که انسان به سبب آن که مدیریت نفس خویش را به عقل و شریعت سپرده میتواند آن را مهار و مدیریت کند و در دو حالت دیگر رفتارهای شخص، طبیعی و عادی نیست؛ زیرا در آن جایی که بخواهد خشم گیرد و واکنش نشان دهد، واکنشی بروز نمیدهد یا آن که چنان واکنش نشان میدهد که بیرون از دایره عقل و شریعت میباشد. (جامع السعادات، ج 1، صص 321 و 322)
علت خشم در انسان میتواند هم رخدادهای بیرونی و هم درونی باشد؛ شما میتوانید از دست شخص یا رویداد بخصوصی عصبانی باشید که از عوامل بیرونی به شمار میآید و یا این که خشم شما میتواند به دلیل نگرانی و تشویش در باره مسایل شخصی تان باشد. البته خاطره رخدادهای دردناک و خشم آور نیز میتواند احساس های عصبانیت را برانگیزد که آن نیز مرتبط به امور بیرونی است که به شکل خاطر ذهنی اکنون شما را تحت تاثیر قرار داده است و واکنش احساسی و عاطفی شما را به شکل خشم برانگیخته است.
انسانها اصولا خشم خویش را به اشکال مختلف بروز میدهند. بیان خشم، درحقیقت، واکنش و بازتاب عملی شما نسبت به عاملی است که خشم شما را برانگیخته است. راه غریزی و طبیعی بیان خشم، پاسخ دادن تهاجمی است.
خشم یکی از غرایز بسیار مفید انسان است. این واکنش طبیعی به انسان اجازه میدهد تا از خود حفاظت کند و واکنشهای درست و مناسبی را نسبت به تهدیدهای صورت گرفته نشان و بروز دهد. ازاین رو، خشم پاسخی تطبیقی به تهدیدهاست و الهام بخش احساس ها و رفتارهای قوی و اغلب تهاجمی است که به ما اجازه میدهد در صورت مورد حمله قرار گرفتن بجنگیم و از خود دفاع کنیم. حتی این واکنش نسبت به اموری دیگر چون تهدید نسبت به مال و عرض و شخصیت و دین و مانند آن باشد، واکنشی دفاعی برای حفاظت از جان به شمار میآید؛ زیرا انسان در هنگامی که یکی از این امور اساسی را از دست دهد، آرامش و امنیت خود را درخطر مییابد. از این رو واکنش های خشم آلود انسانی در اغلب موارد برای حفاظت و مقابله با تهدیدات میباشد. به این معنا که شخص به تهدید پاسخ طبیعی میدهد و این واکنش در مقابل کنش های تهدید آمیز میباشد. هرچند که گاه واکنش خشم، واکنش به کنش های خیالی و توهمی است؛ یعنی شخص در برابرگمان و توهم تهدید، واکنش نشان میدهد و میکوشد تا کنش دیگری را با مقابله به مثل و انتقام و مجازات، پاسخ درخور و شایسته دهد. ولی این توهم و اشتباه در تطبیق و این که غیر تهدید را تهدید شمرده و واکنش نشان داده، اصل عمل را از مطلوبیت آن بیرون نمیبرد.
به هرحال، خشم، واکنش طبیعی و غریزی، مطلوب برای انسان است و میتوان گفت یک مقدار عصبانیت برای زنده ماندن ما لازم است.
واکنش های انسان به کنشهای تهدیدآمیز
چنان که از استاد علم اخلاق و تربیت، آیت الله محمد مهدی نراقی (درگذشت سال1209 قمری) نقل شد، واکنشهای انسانی نسبت به کنش های ناپسند و آزار دهنده و تهدیدآمیز دیگران میتوان به سه شکل افراطی و تفریطی و اعتدالی بروز کند. به این معنا که شخص ممکن است چنان احساس خشم و ناراحتی از کنش دیگری داشته باشد که بیرون از دایره عقل و شریعت باشد. دراین صورت واکنش و بازتاب شخص به عنوان یک پاسخ افراطی شناخته میشود و اگر به شکل عمل درآید، آثار قانونی و حقوقی به دنبال خواهد داشت. به این معنا که اگر پاسخ و واکنش شخص، بیرون از چارچوب های عقلانی و عقلایی باشد که به شکل هنجارها، آداب و رسوم و یا قوانین درآمده باشد، شخص میبایست در برابر واکنش خود پاسخ گو باشد؛ چنان که اگر بیرون از دایره آموزه های شریعت باشد، میبایست به عنوان گناه در آخرت پاسخ گوی رفتار خود باشد.
به سخن دیگر، واکنش خشم میبایست بیرون از دایره چارچوب های قانونی و شرعی نباشد، زیرا به عنوان جرم و یا گناه، مجازات دنیوی و عقاب اخروی را به دنبال خواهد داشت. به این معنا که ما به طور فیزیکی نمیتوانیم به هرشخص یا چیزی که ما را ناراحت میکند حمله کنیم و ضربه بزنیم؛ زیرا قوانین، هنجارهای اجتماعی، عقل سلیم و آموزه های شریعت برای میدان عمل خشم ما، حد و حدودی میگذارد و مرزهایی را به عنوان خطوط قرمز واکنش تبیین و مشخص میکند.
اگر شخص در برابر کنش های ناپسند و آزاردهنده و خطرساز کنشگر، واکنشی نشان ندهد و هیچ گونه آثار خشم و غضب در وی و احساسات و عواطفش نمودار نشود، در این صورت میتوان گفت که چنین شخصی در مسیر تفریط گام برمی دارد و فرصت های مهم را از دست میدهد؛ زیرا چنین واکنش غیرطبیعی، زمینه تجاوز و تعدی به جان و مال و عرض وی را فراهم میآورد و دیگران را نسبت به وی گستاخ ساخته و تباهی را برایش رقم میزند.
تنها کسانی رفتاری سالم و براساس اصول شخص و شخصیت سالم را انجام میدهند که واکنش های خود را کنترل و مدیریت کرده و با مهار آن در چارچوب عقل و عقلاو شریعت واکنش نشان دهند. در این صورت است که این قوه و نیرو در انسان همانند دیگر قوای بشری عامل رشد و کمال و بالندگی وی میشود.
رفتارهای سه گانه به هنگام بروز خشم
مردم طیفی از فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه را برای دست و پنجه نرم کردن با احساسهای خشمشان به کار میبرند. سه رویکرد مهم در مواجهه با خشم عبارتند از: بیان کردن، سرکوب کردن و آرام کردن.
آموزههای قرآنی، سرکوب کردن و یا آرام کردن را که به معنای بی تفاوتی به عوامل تهدیدزا و آزاردهنده باشد، نمیپسندد، بلکه خواهان واکنشهای مناسب در چارچوب عقل و شرع است، زیرا پاسخ مناسب، هم انسان را آرام میکند و هم آنکه دیگری را از رفتارهای زننده و تهدیدکننده باز میدارد و جلوی گستاخی وی را میگیرد. در حقیقت پاسخ و واکنش مناسب، به معنای رفتار سازنده است؛ زیرا اگر انسان خشم خود را سرکوب کند و به درون بریزد، ممکن است سبب فشار خون بالا، یا افسردگی شود که در این صورت به خود شخص آسیب میرسد؛ و یا آن که موجب بقای عوامل آزاردهنده و گستاخی کنشکر بزهکار و تهدیدزا میشود که این نیز خود عامل تشدید نگرانی و افزایش اضطراب و ناامنی در شخص میشود.
قرآن و مدیریت خشم
خداوند در آیات 133 تا 134 سوره آل عمران، مهار خشم و مدیریت آن را نه تنها وظیفه و مسئولیت مومنان پرهیزگار و اهل تقوا میشمارد، بلکه با بیان اینکه این روش موجب بهره مندی آنان از پاداش های الهی میشود میکوشد تا ایشان را به مهار و مدیریت خشم تشویق و ترغیب کند. تاکید بر واژه تقوا از آن روست که مدیریت خشم و مهار آن موجب میشود تا آدمی رفتارهای پلید و زشتی که از آن به رفتار ناهنجار و ضدتقوایی تعبیر میشود، بروز ندهد و از مسیر اعتدال و تعادل بیرون نرود. مدیریت خشم به این است که آدمی در مسیری گام بردارد که احکام عقل و شریعت بر آن مدار و محور میباشد و رفتارهای انسانی معتدل و معقول و مشروع میشود. این گونه است که شخصیت انسان مومن، شخصیتی سالم و معتدل میشود و موجبات جلب و جذب دیگران به این شخص و اسلام نیز میگردد. اینکه برخی بر این باورند که خشم یک واکنش طبیعی و غریزی است و غیرقابل مدیریت و مهار میباشد، سخنی نادرست و نارواست؛ زیرا انسانها هر چند که نمی توانند احساسات و عواطف خود را نسبت به امور آزاردهنده و ناپسند به طور کلی از میان ببرند و حتی از میان بردن آن همانند از میان بردن اصل قوه شهوت، امری غیرانسانی و شرعی و عقلانی و عقلایی است، ولی میتوانند همانند دیگر قوای انسانی آن را مدیریت و مهار کنند. آیه 134 سوره آل عمران این معنا را مورد توجه قرار میدهد که انسانها اصولاقابلیت مهار و مدیریت خشم و غضب خود را دارا میباشند؛ از این رو مومنان راستین را به فرو خوردندگان خشم یاد میکند. فرو خوردن خشم به معنای مهار و مدیریت آن است؛ زیرا آنچه به طور طبیعی بروز و ظهور میکند یعنی احساسات و عواطف خود را با مهار و مدیریت فرو میبرند و اجازه نمیدهند تا طغیان کند و بیرون از چارچوبهای عقلانی و عقلایی و شرعی عمل و واکنش نشان دهد.
از نظر قرآن همان گونه که مهار و مدیریت خشم امری شدنی و نیز مطلوب و مقبول از سوی خداوند معرفی شده؛ همچنین عدم مدیریت و مهار آن و نیز واکنش های افراطی نشان دادن، امری غیرمطلوب و ناپسند شمرده شده است. آیه 78 سوره انبیاء که به خشم حضرت یونس(ع) نسبت به امت خویش به سبب ایمان نیاوردن به خدا و وی اشاره دارد، این معنا را تبیین میکند که آن حضرت(ع) به سبب این که واکنش تند و افراطی نسبت به رفتار خشم انگیز امت خود نشان داد، نه تنها مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفت بلکه مجازات و کیفر شد. به این معنا که خشم حضرت یونس(ع) و ترک قوم خود پیش از آنکه دستوری از سوی خداوند بیاید، موجب گرفتار وی در دریا و بلعیده شدن به وسیله نهنگ شد به گونه ای که اگر دعا و تضرع وی در درون ماهی نبود، وی تا پایان دنیا همچنان زنده در درون ماهی گرفتار میماند.
واکنش تند و شتاب آمیز حضرت موسی(ع) که در آیات 58 تا 39 سوره طه و نیز 150 تا 541 سوره اعراف بیان شده نمونه دیگری است که قرآن آن را بیان میکند تا نشان دهد که چنین واکنش های شتاب آمیز تا چه اندازه میتواند رفتار بیرون از دایره عقل و منطق و شریعت پدید آورد؛ زیرا حضرت موسی(ع) بی آن که حقیقت امر را جویا شود برادرش هارون (ع) را بازخواست و نکوهش کرده و یا الواح تورات را به زمین انداخت. اما پس از آنکه خشم وی فرو نشست و آن را مدیریت و مهار کرد، به رفتار شتاب آمیز و بازخواست نادرست خود آگاه شده، از ایشان پوزش خواست و از خداوند طلب مغفرت کرد. (اعراف آیات 150 و 151)
به هر حال واکنشهای انسانی نسبت به چیز یا شخص و یا رفتار آزاردهنده، میتواند سه گونه افراطی و تفریطی و متعادل باشد و اینکه انسانها میتوانند واکنشهای احساسی و عاطفی خود را مهار و مدیریت کنند.
راهکارهایی برای مدیریت و مهار خشم
از آن جایی که افراط در خشم همانند دیگر قوای انسانی میتواند در شخص و شخصیت انسان تاثیر منفی به جا بگذارد، خداوند در آیاتی چند افزون بر بیان آثار مخرب و زیانبار افراط در خشم و مجازات ها و کیفرهای دنیوی که برای آن بیان میکند، خواستار مهار و مدیریت خشم از سوی مومنان میشود تا تعادل و سلامت شخصیت ایشان برقرار بماند.
تقوا
در آموزه های قرآنی، بخشی از آیات به بیان راهکارهای مدیریت و مهار خشم اختصاص یافته است. از مهمترین راهکارهایی که خداوند در قرآن برای مهار و مدیریت هر عامل آسیب زای درونی و بیرونی بیان میکند، تقواست. (آل عمران، آیات 133 و 134) تقوا به معنای پرهیزگاری، از جمله عوامل چند کاره و چندمنظوره است؛ زیرا هم آدمی را از عوامل تهدیدکننده بیرونی حفظ میکند و هم مدیریت نفس و جان آدمی را در اختیار عقل و شریعت قرار داده و عوامل تهدیدزای درونی را مهار میکند.
کسی که تقوای الهی داشته باشد، میکوشد تا کنشها و واکنشهایش براساس عقل و شرع باشد و هرگز به خود اجازه نمیدهد تا رفتاری بیرون از دایره و چارچوب عقل و شرع انجام دهد. این گونه است که با چیرگی عقل و شرع بر تمام قوای درونی و عوامل بیرونی، رفتارهایش معتدل و معقول و مقبول میشود.
دست یابی به تقوای الهی نیز راهکارها و روشهایی دارد که در جای خود بیان شده تبیین همه آنها بیرون از حوصله این مقاله است. به هر حال، هدف مدیریت خشم، کاهش احساس عصبانیت و برانگیختگی فیزیولوژیکی است که خشم باعث آن میشود. از آن جایی که گاه شما نمیتوانید از دست مردم یا چیزهایی که شما را عصبانی میکنند، رهایی یافته یا از آنها دوری کنید؛ یا چون شما نمیتوانید آنها را تغییر دهید؛ اما میتوانید بیاموزید که واکنشهای خود را مدیریت و مهار کنید که تقوای الهی این امکان را به شما میبخشد.
احسان و گذشت
یکی دیگر از راهکارهای اساسی و مهمی که خداوند در آیه 134 سوره آل عمران برای مدیریت و مهار خشم ارایه میدهد، تاکید بر احسان و گذشت و نیکوکاری است. به این معنا که انسان میتواند باتقویت خود از طریق احسان، زمینه مهار و مدیریت قوای خود را به دست آورد. احسان به معنای نیکوکاری شامل اموری چند میشود که از جمله آن کمکهای مالی و معنوی به دیگران و همچنین عفو و گذشت است.
یادآوری پاداش الهی
یکی دیگر از راهکارهای مدیریت خشم، یادآوری پاداشهایی است که از طریق مهار خشم نصیب آدمی در دنیا و آخرت میشود. یعنی اینکه شخص به خود یادآور شود که اگر خشم خویش را مهار و مدیریت کند، از تعادل شخص و شخصیت در جامعه بهره مند میشود و کمتر دچار آسیب های گوناگون روحی و روانی میشود و یا از سوی خداوند به عنوان مهار کننده خشم از بهشت رضوان و مغفرت الهی سود میبرد. از این رو قرآن در آیاتی چند چون آیات 133 تا 136 سوره آل عمران به پاداش های مهارکننده خشم اشاره میکند تا انگیزه را در اشخاص برای مدیریت و مهار آن برانگیزد.
تحریک احساسات
تحریک عواطف و احساسات دیگری نیز از جمله راهکارهایی است که قرآن برای مهار و مدیریت خشم بیان میکند. شما گاه میتوانید با بیان واژگان محبت آمیز، خشم دیگری را کنترل کنید و اجازه ندهید که خشم شخص به سبب اشتباه و خطای شما چنان دامنگیرتان شود که شما را بسوزاند. حضرت هارون(ع) با بیان ای پسر مادرم! خواست تا عواطف و احساسات برادر را در برانگیزد و محبت و عواطف مادرانه را تحریک نماید. این گونه است که میتوان از این راهکار برای فرونشاندن خشم دیگران استفاده کرد. (اعراف آیات 150 و 154) تجربه نیز نشان داده که ابراز عبارات نرم و محبت آمیز تا چه اندازه انسان خشمگینی را آرام کرده است.
پوزش خواهی
از دیگر رفتارهایی که میتواند خشم شخص و یا دیگری را فرونشاند و مهار مدیریت نماید، توبه و پوزش خواهی است. (همان) زیرا در این صورت شخص در مییابد که کنشکر به رفتار زشت خویش آگاه شده و در صدد بازسازی و یا عدم تکرار آن بر آمده است. این گونه است که میتوان بر واکنشهای دیگری تاثیرگذاشت و آن را مهار و مدیریت کرد.
عفو و گذشت نه تنها موجبات آرامش انسان میشود بلکه زمینه را برای رشد و بالندگی شخص نیز فراهم میآورد؛ زیرا چنین رفتاری موجب میشود تا عنایت خاص الهی جلب و جذب شود و شخص به آرامش بسیار خاص دست یابد(شوری آیات 63 و 73)
اصولا در روایات این معنا مورد تاکید است که یکی از راههای جلب و جذب محبت و مهر الهی، رحم و گذشت نسبت به دیگری است: ارحم ترحم. بنابراین کسانی که واقعا بدنبال کسب آرامش خاص الهی هستند میتوانند با عفو و گذشت نسبت به خطاهای دیگری، هم خشم خویش را مهار و مدیریت کنند و هم بتوانند آرامش خاص الهی و مهر او را به سوی خود بکشانند.
خشم در روایات
در روایات این معنا نیز مورد تاکید است که در هنگام خشم، هیچگونه عمل و یا عکس العملی انجام ندهید، زیرا موجب میشود تا رفتارهای شما بیرون از دایره عقل و شرع باشد و موجبات پشیمانی و ندامت را فراهم آورد که گاه پشیمانی نیز دیگر سودی نخواهد داشت. امام صادق(ع) از رسول گرامی اسلام(ص) نقل کرده است که ایشان فرمود: «غضب، ایمان را تباه میسازد، آن چنان که سرکه، عسل را فاسد میکند.
منظور پیامبر(ص) خشمی است که بیرون از دایره عقل و شرع باشد و مدیریت و مهار نشود؛ زیرا آن حضرت بارها و بارها خود نسبت به دشمنان خشم گرفته است وحتی خشم نسبت به کافران فرمانی الهی است. (توبه آیه 37 و فتح آیه 92) رسول خدا (ص)، درحدیثی میفرماید: انسانها در برابر خشم وغضب گوناگون هستند: بعضی دیر به خشم میآیند و زود آرام میگیرند. عده ای زود به خشم میآیند و زود برمی گردند، گروهی نیز زود به خشم میآیند و دیر آرام میگیرند. برخی دیگر، دیر به خشم میآیند و دیر آرام میشوند. بهترین اینان، کسانی هستند که دیر به خشم میآیند و زود آرام و راضی میشوند و بدترین ایشان،کسانی هستند که زود به خشم میآیند و دیر آرام و راضی میشوند.
حضرت علی(ع) میفرماید: خشم آتشی است مشتعل و فروزان، کسی که آن را در باطن خود نگه دارد، با این عمل شراره اش را فرو نشانده است و آن کسی که آزادش گذارد، خود او، اولین کسی است که در شعلهاش میسوزد.
آن حضرت(ع) برای درمان شعلههای سوزان خشم میفرماید:« خشم خود را با سکوت و هوای نفس را با خرد درمان کنید.» و نیز میفرماید:«آگاه باش که خشم و غضب تو را به ارتکاب گناه وادار نکند؛ چرا که در نتیجه خشمت شفا مییابی، ولی دینت بیمار میگردد.