نویسنده: علیرضا فیاضی
نور و روشنایی، حقیقت زیبای هستی است. از این رو خداوند در توصیف خویش، نور را مطرح میسازد و آن را از صفات خود برمی شمارد. نور را به یک معنا باید مساوی وجود دانست. پس هر جا سخن از نور است، سخن از هستی است.
نور در همه اشکال و جلوه هایش سرشار از زیبایی و هستی و زندگی است. و لذا حتی نور محسوس که اجسام را روشن میکند و رنگهای زیبای چشم نواز و دل نوازی میبخشد، سرشار از زندگی است؛ چه رسد نور معقولی که از مقام امراللهی است و حقیقت هستی را معنا میکند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش نور معقول را در زندگی بشر تشریح کرده و براساس آموزههای وحیانی قرآن زمینه و راههای کسب نورانیت باطنی را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
حقیقت و ارزش نور
نور که در زبان فارسی به روشنایی و تابندگی و گاه به معنای جلاء و رونق (لغت نامه، دهخدا، ج 5، ص 2282) از آن یاد میشود، کیفیتی است که خود، ذاتا ظهور داشته و جز خود را ظاهر سازد. (لسان العرب، ابن منظور، ج14، ص 321) نور با همه سادگی اش، امری ناشناخته است و تاکنون انسان نتوانسته حقیقت نور را به درستی درک و توصیف و تعریف کند. از این رو در مباحث فیزیک، برای نور، ماهیتهای چندگانه ای قرار داده و براساس هر یک به تعریف نور پرداخته اند. ماهیت هایی چون ماهیت موجی، ذره ای، الکترومغناطیس و کوانتومی از جمله آنهاست. در تمامی این تعریفات، آن چه مورد تحلیل قرار میگیرد، خواص نور است. به این معنا که از لوازم چیزی، حقیقت آن تبیین و توصیف میشود؛ زیرا راهی دیگر برای بشر برای شناخت حقیقت نور نیست.
البته نور در علوم و اصطلاحات مختلف، دارای تعریف خاص همان علم است؛ چنان که تعریف نور در فیزیک غیر از تعریف آن در عرفان است. (فرهنگ مصطلحات عرفان، ص 404؛ فرهنگ اصطلاحات علمی، ص 574) در قرآن کریم واژه نور چهل و سه بار بیان شده است و معانی آن در موارد مختلف، متفاوت است. این واژه در مفهوم هدایت (سوره مائده، آیات 44، 46؛ سوره انعام، آیه 91)، مساوی با پیامبر، دین حق، راه راست و کتاب آسمانی و قرآن (سوره شوری، آیه 52، سوره توبه، آیه 32، سوره صف، آیه 8، سوره تغابن، آیه 8، سوره اعراف، آیه 157، سوره زمر، آیه 69، سوره مائده، آیه 15؛ سوره نساء، آیه 174)، مفهوم نور حسی (سوره یونس، آیه 5، سوره نوح، آیه 16)، به معنای اجر و پاداش (سوره حدید، آیه 19) و به مفهوم ایمان، رهبر و راهنما (سوره تحریم، آیه 8، سوره زمر، آیه 22، سوره بقره، آیه 257، سوره مائده، آیه 16، سوره ابراهیم، آیه1؛ سوره احزاب، آیه 43؛ سوره حدید، آیه 9؛ سوره طلاق، آیه 11) به کار رفته است.
خداوند خود در آیه 35 سوره نور در وصف خود میگوید: «الله، نور آسمانها و زمین است.» در حدیث مشهور به نور آمده است که: خداوند را هفتاد حجاب از نور و ظلمت است و چون حضرت حق پردهها برگیرد، شکوه و جلال ذاتش دیدهها را بسوزاند.
امام جعفر صادق(ع) در دعای خود نیز از حضرت حق چنین یاد میکند: هو نور مع نور، نور من نور و نور فی نور، نور علی نور، نور فوق کل نور و نور یضیء به کل ظلمه. (اصول کافی، ج4، 375).
به هر حال، حقیقت نور بر انسانها پوشیده مانده است؛ هر چند که بسیاری از عارفان آن را در قالب نمادگرایی تفسیر و تعریف میکنند تا راهی به حقیقت آن بیابند.
اما ناگفته نماند که در فرهنگ اسلامی و قرآنی، همواره از دو نور سخن به میان آمده است: نور دنیوی و نور اخروی. همچنین برای نور دنیوی دو قسم بیان شده است: 1. نور معقول که به چشم دل و بصیرت دیده میشود و آن نوری است که از اوامر الهی مانند نور عقل منتشر میشود؛ 2. نور محسوس که با چشم ظاهر از اجسام نورانی مانند خورشید، ماه و ستارگان و دیگر چیزهای نورانی ساطع میگردد.
در آیات قرآنی، افزون بر واژه نور، واژگان دیگری چون ضیاء، سراج، طلوع و مانند آن برای بیان این حقیقت استفاده شده است.
آنچه از آموزههای قرآنی به دست میآید، ارزش بسیار مهم نور در همه اشکال و جلوههای آن برای بشر است. از این رو خداوند در آیاتی از جمله آیه 1 سوره انعام و 71 و 73 سوره قصص، از ارزش نعمت نور سخن به میان میآورد و به نقش تعیین کننده نور و روشنایی روز در زندگی بشر اشاره میکند.
اما در نظر قرآن، نور حقیقی، نور معقول و معنوی است که در اشکالی چون اسلام و ایمان در دلهای مومنان روشن میشود. خداوند در آیاتی از جمله آیه 15 سوره مائده به حقیقت نور اسلام (تفسیر کبیر، ج6، جزء11، ص 150) اشاره میکند و آن را عنایتی الهی میداند که برای هدایت مردم آمده است. در آیات بسیاری از جمله آیه 257 سوره بقره، 16 سوره مائده، 52سوره شوری و 7و 8سوره تغابن، از حقیقت نور ایمان سخن به میان آمده است که مهمترین تاثیر و نقش را در زندگی بشر ایفا میکند و او را از خسران ابدی و تاریکیهای ظلمات جهل رهایی میبخشد و به سوی سعادت و کمال مطلق رهنمون میسازد. این نوری است که تنها مومنان از آن بهره مند میشوند و کافران و مشرکان و منافقان از آن بی بهره اند. (بقره، آیات17تا 20 و 257؛ و نیز حدید، آیات 12 و 13 و آیات دیگر)
از نظر قرآن، جلوه حقیقت نور که از صفات الهی است (نور، آیه35) در نور هدایتی است که به شکل حقیقت محمدی و کتب آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن برای بشر فرو فرستاده شده است. (احزاب، آیات45و 46 و مائده، آیات 15 و 26)
چنانکه در بالاگفته شد در آیه35 سوره نور، خداوند نور آسمانها و زمین معرفی شده است؛ زیرا ظهور و تحقق وجودی هر چیزی در عالم هستی، همان نور الهی است که عین وجود آنهاست.
راههای کسب نورانیت و نورانی شدن
مهمترین جلوه از حقیقت نور را میبایست در نور هدایت یافت. از این رو پیامبر گرامی(ص) و قرآن و هدایت الهی به عنوان نور از سوی قرآنی معرفی شده است. ایمان، نور روشنایی بخشی است که تمام هستی انسان را روشن میسازد و او را برای ابدیت آماده میکند. (بقره، آیه 257 و مائده، آیات 15 و 16 و شوری، آیه54؛ حدید، آیه9؛ طلاق، آیه11 و آیات دیگر) کفر و هرگونه انحراف دیگر، خروج از حقیقت نور و قرار گرفتن در تاریکی و ظلمت است. از نظر قرآن، از آنجا که قرآن و انسان کامل، نور تمام و کمال حقیقی هستند، هر کسی از ولایت قرآن و ولی الله خارج شود و به ولایت کفر و طاغوت در آید، کسی است که نور را از دست داده و گرفتار ظلمات چندگانه ای شده است. (بقره، آیات 257 و 258)
بنابراین، کفر و طاغوت، مهم ترین زمینه سازان خروج آدمی از نور و روشنایی حقیقی است که آن نور، جان آدمی را برای همیشه روشن میساخت و اکنون با این خروج، انسان خود را برای شیطان و دوزخ و تاریکی و ظلمت ابدی آماده میکند. (همان)
همه انسانها به سبب وجود فطرت از این نور برخوردارند، ولی در یک فرآیندی آن را از دست میدهند. این نور فطری میبایست حفظ و تقویت شود و گرنه روزی میرسد که دیگر دیر شده و انسان نمی تواند کسب نور و روشنایی کند. خداوند در آیه13 سوره حدید به انسانها سفارش میکند که نور و روشنایی را در مدت کوتاه عمر خویش به طور کامل کسب کنند؛ زیرا روز قیامت دیگر روزی نیست که انسان بتواند نور و روشنایی کسب کند و در تاریکی و ظلمت دوزخ گرفتار خواهد شد؛ ظلمت و تاریکی که جان را میسوزاند و دل را میمیراند و عذاب میدهد.
مهم ترین راه کسب نور، اسلام و ایمان است (زمر، آیه22؛ انعام، آیه22 و نیز تفسیر کبیر، ج5، جزء13، ص133؛ و هم چنین حدید، آیات12 و 13 و 19 و 28؛ و طلاق، آیه11؛ و تحریم آیه8)
برخی از اعمال چون تلاوت آیات قرآن از زبان رسول الله (طلاق، آیه11) به عنوان زمینه ساز نورانیت دل آدمی گفته شده است. این بدان معناست که انسان میتواند همچنان از زبان ولایت، قرآن را بشنود و متاثر گردد به شرط آن که این را باور داشته باشد.
اعمال صالح از قول و عمل نیز از دیگر راههای کسب نور دل و باطن در قرآن دانسته شده است. از جمله این اعمال صالح تسبیح خداوند (نور، آیات35 و 36)، یاد خدا در بامدادان، و شامگاهان (همان)، عبادت و غافل نشدن از یاد و عبادت خدا و عدم سرگرمی به تجارت و بیع و کارهای روزمره زندگی (همان و آیه37)، عمل صالح همراه با ایمان (طلاق، آیه11) قرض الحسنه (حدید، آیات11 و 12 و 18 و 19)، انفاق در راه خدا (همان)، نیکی و نیکوکاری (مطففین، آیات 22 و 24 و نیز مجمع البیان، ج9 و 10، ص581)، رعایت تقوای الهی (حدید، آیه28)، جلب رضایت خداوند (مائده، آیات 15و 16) و شهادت در راه خدا (حدید، آیه19 و تفسیر التحریر و التنویر، ج 13، جزء 27، ص397) که به عنوان اعمال نیک موثر در تحقق و افزایش نور الهی و کسب آن مطرح شده است.
چند گروه از انسانها از جمله کسانی که آرزوهای بی جا و دور و درازی دارند (حدید، آیات13 و 14)، کسانی که در انتظار مرگ انسان کامل و ولی الله نشسته اند (همان)، همان کسانی که پیرو شیطانند(همان)، در دین شک و تردید داشته و سست ایمان میباشند(همان)، قسی القلب و سنگدل هستند (زمر، آیه22) و به کفر و نفاق گرایش دارند و اهل آن میباشند (نور، آیه39 و 40، بقره، آیه17؛ حدید، آیات13 و 19) روز قیامت از نور باطنی بی بهره هستند و این محرومان از نور در آخرت و قیامت، خود در دنیا با این کارهایشان زمینه محرومیت خود را در قیامت سبب شدهاند.
نور هدایت و ایمان
بی گمان نور حقیقی همان نور هدایت و ایمان است که تنها مومنان از آن در دنیا و آخرت بهره مندند. کسانی که اهل ایمان باشند خداوند نور هدایت را در دل هایشان چون چراغی فروزان روشن میسازد. (بقره، آیه257) این ایمان به خدا تنها زمانی تمام و کامل است که تحت ولایت خداوندی باشد و شخص را از ولایت طاغوت به ولایت خداوند که جلوه آن ولایت رسول الله(ص) و اولوالامر(ع)
البته منشا این روشنایی و هدایت نوری و خاستگاه آن، رحمت خاص الهی (احزاب، آیه43) و رضایت مندی خانواده (مائده، آیات 15 و 16) است.
عوامل و اموری در تحقق این نوع ولایت و هدایت نوری تاثیرگذار است که از آن جمله میتوان به بی اعتنایی به متاع دنیوی (نور، آیات 35 و 37)، دعا و تحیت فرشتگان (احزاب، آیه43)، انس با قرآن (حدید، آیه9) و تنزیه و تسبیح دایمی خداوند (نور، آیات 35 و 36) اشاره کرد.
این نوری که انسان برای خود از حقیقت ایمان و اسلام ایجاد و یا تقویت میکند، نوری است که آخرت ایشان را روشن میسازد؛ زیرا در آخرت انسان از هر آنچه ساخته، استفاده میکند. به سخن دیگر، انسان در مدت کوتاه عمر با حسن فاعلی و حسن فعلی و نیت و ایمان درست و کار نیک و خوب، هم خودش و هم محیط زیست آینده خود در آخرت را میسازد. پس هرآنچه در آخرت دارد، همین چیزی است که دراینجا درست کرده و کشت نموده است. اگر نورانیت یابد، خود و جهان آینده اش نورانی خواهدشد. اما اگر تیره شود، در تاریکی خواهدماند. از آن رو منافقان هنگامی که در آخرت درتاریکی قرارمی گیرند، از مومنان میخواهند تا نوری از وجود خویش به آنها بدهند، ولی این التماس بی فایده است، زیرا این امکان در آخرت برای کسی نیست که نوری کسب کند؛ چرا که محل کسب نور تنها دنیا و مدت کوتاه عمر است. (حدید، آیه13)
در همین آیات سوره حدید، این معنا بارها مورد تاکید قرارمی گیرد که حرکت درعرصه تاریک قیامت، نیازمند داشتن نور و روشنایی ذاتی است که هرکسی با اعمال خودش در دنیا به دست آورده است؛ چرا که عرصه قیامت و نور آن، بازتاب ایمان حقیقی و اعمال نیک و صالحی است که انسان در دنیا انجام داده است. پس آخرت نه جای کسب نورانیت است و نه جایی برای تکدی گری نور از دیگران (همان).
حقیقت نوری چهارده معصوم(ع)
نوری که بهشتیان در بهشت از آن برخوردارند، همان حقیقت نور ایمان و عمل صالح است (تحریم، آیه8) از این رو هر که در مرتبه بالاتری از ایمان و عمل صالح باشد و همچون صدیقان (حدید، آیه19) و سابقون باشد، از نور شدیدتر و کامل تری بهرهمند میشود، به گونه ای که نور خیره کننده او چشمها را میزند و اجازه نمی دهد تا انسان سر راست کند و چهره اش را بنگرد. میگویند وقتی فاطمه(س) از میان بهشتیان میرود، بهشتیان از نور خیره کننده اش، سرهایشان را فرو میافکنند، زیرا نمی توانند نظاره گر شدت نوری باشند که از فاطمه میتابد؛ زیرا نور فاطمه همان نور خداوند است.
اصولا انسان کامل یعنی چهارده معصوم، مظهر اتم و اکمل خداوندی هستند و چون متاله میباشند، همان نور الهی را دارا هستند که آسمان و زمین را روشن میکند. از این رو حضور اهل بیت(ع) در بهشت، همه بهشت را روشن میسازد. در روایات است که وقتی بهشتیان در بهشت هستند، ناگاه نوری میبینند که باغهای بهشت را نورانی میکند. اهل بهشت اظهار میدارند: خدایا! تو در کتابی که بر پیامبرت فرستادی، فرمودی (لایرون فیها شمسا؛ بهشتیان در بهشت خورشیدی نخواهند دید.) ندا میرسد: این، نور آفتاب و ماه نیست، بلکه نور علی و فاطمه است که از چیزی تعجب کرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشن گردید.
آلوسی، مفسر اهل سنت در روح المعالی، روایت زیر را از ابن عباس نقل کرده است: هنگامی که بهشتیان، نوری همچون نور آفتاب را مشاهده میکنند که صحنه بهشت را روشن میکند، به فرشته مامور بهشت (رضوان) میگویند: این نور چیست؟ با این که پروردگار فرمود: در بهشت، نه آفتاب را میبینید و نه سرما را «لاشمسا ولازمهریرا»؟ (انسان، آیه13) فرشته میگوید: این نور،نور خورشید و ماه نیست، علی و فاطمه علیهماالسلام خندان شدهاند و بهشت از نور دندانهایشان روشن گشته است (تفسیر نمونه، ج25، ص363) وقتی نور دندانهای ایشان، میتواند بهشت را این چنین نورانی کند که گویی خورشید و ماه تابیده است، حقیقت نوری ایشان تا چه اندازه روشن و نورانی است؟ بی گمان ایشان مظاهر حقیقت نوری خداوند هستند و لذا هرچه درباره حقیقت نوری ایشان گفته شود، کم گفته شده و آن چه در برخی از روایات از اهل سنت و شیعه درباره نورانیت وجودی آنان آمده تنها گوشه ای از آن حقیقت نوری است.