اهْدِنا
الصِّراط الْمُسْتقِيم / ما را به راه راست هدايت كن. عبد هنگامى كه با گفتن
إِيّاك نعْبُدُ و إِيّاك نسْتعِينُ كه هر دو ضميرش ضمير خطاب است «اياك» خود را
در حضور حضرت رب العزه، در رحمانيت و رحيميت بىنهايت، و مالك روز پاداش مىبيند و
حضور مطلق مدبر هستى را احساس مىكند، به فرمان حضرت حق لب به بهترين و برترين و
پر سودترين دعا مىگشايد و يقين مىكند كه دعا در محضر كريم بىترديد به اجابت
مىرسد، آن هم دعائى كه در حال نماز و در فضاى عبادت و بندگى صورت مىپذيرد.
اين حقيقت براى عبد مسلم است كه كريم هرگز به
سائل و نيازمند و گدا و تهيدست نمىگويد چه آوردهاى؟ بلكه بزرگوارى و آقائى و كرم
كريم اقتضا دارد كه به سائل و گدا بگويد چه مىخواهى؟ گوئى عبد هنگامى كه در قرائت
سوره مباركه فاتحه به اياك نعبد كه مقام حضور در محضر حضرت اكرم الاكرمين است
مىرسد، معبود كريم به بندهاش مىگويد: چه مىخواهى؟ عبد عارف با اشتياق كامل و
رغبت وافر مىگويد: اهْدِنا الصِّراط الْمُسْتقِيم. اين درخواست كه از مهمترين
درخواستها است از مصاديق اكمل يارى خواستن از خداست، و إِيّاك نسْتعِينُ. اينكه
اين دعا و نيايش با ضمير «نا» كه ضمير جمع است آمده، نشانگر اين حقيقت است كه دعا
به صورت گروهى و جمعى بيش از دعاى فردى مورد پسند حضرت حق است، و دعاى جمعى يقيناً
به اجابت نزديكتر است.
خداى
مهربان در آيات شريفه قرآن مجيد مردم مومن را به صورت گروهى و جمعى به دعا و زارى
و تضرع و انابه دعوت كرده است:
ادْعُوا
ربّكُمْ: «1»
پروردگارتان
را از روى تضرع و فروتنى بخوانيد.
قُلِ
ادْعُواالله أوِ ادْعُوا الرّحْمن أيًّا ما تدْعُوا فلهُ الْأسْماءُ الْحُسْنى:
«2»
بگوالله
را بخوانيد يا او را در دعايتان به صفت رحمن ياد كنيد، هر كدام را بخوانيد (ذات
يكتاى او را خواندهايد) نيكوترين نامها فقط ويژه اوست.
و
قال ربُّكُمُ ادْعُونِي أسْتجِبْ لكُمْ: «3»
و
پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.
گوئى
گوينده اهْدِنا الصِّراط الْمُسْتقِيم همراه با همه مومنان و نمازگزاران و در
جمع گدايان حريم دوست درخواست هدايت به سوى صراط مستقيم مىكند به اين خاطر با
زبان دل و جان و با زبان سر مىگويد اهْدِنا.
و
گوئى گوينده اهْدِنا الصِّراط الْمُسْتقِيم به معبود مهربانش مىگويد:
اى
مالك و مربى و پرورشدهنده من گروهى مرا به اين راه، و جمعى مرا به آن راه، و
شياطين به راه ديگر مىكشانند، «4» الهى نفس اماره مرا به راه شهوات حرام، حسد،
كينه، خشم، حرص، بخل دعوت مىكند، خدايا دزدان راه انسانيت مرا به فرهنگهاى ضد حق
مىخوانند، پروردگارا اهل گناه و معصيت و فاجران و بدكاران مرا به فسق و فجور سوق
مىدهند، مولاى من عقل ضعيف، فطرتم كمنور، عمرم كوتاه، وسايلم ناچيز، قدرت و
توانم بسيار اندك، و خلاصه در ميان اين همه خطرات و بىراههها و كج راههها و
دشمنان غدار و نابكار متحير و سرگردان و در مرز خطر و لبه پرتگاه سقوطم به اين
خاطر با كمال عجز و زارى و انكسار و خاكسارى و در عرصهگاه نماز واجب از تو
درخواست مىكنم كه ما را به راه راست كه كوتاهترين راه به سوى توست، و استوارترين
راه در عالم هستى است، و راهى است كه سالكش با سير حركت در آن به مقام قرب تو و
لقاء حضرتت مىرسد هدايت فرما، و همه ما را در اين راه معتدل و راهى كه از افراط و
تفريط پاك است ثابت قدم بدار.
علامه
خبير، فيلسوف كبير فيضكاشانى در توضيح اين حقيقت مىگويد:
صراط
مستقيم راهى است كه روندهاش را به بهشت كشاند، و آن دين و شريعت الهى است كه
مشتمل بر معرفت و توحيد، و دورى از افراط و تفريط در اخلاق، و پابرجا بودن در
انجام اعمال شايسته و به ويژه پيروى از امام مفترض الطاعة، و اقتداى به طريقت
اوست، راهى كه از موى باريكتر و از شمشير تيزتر است. «5»
بر
اساس توضيح فيض و اينكه صراط مستقيم از موى باريكتر و از شمشير تيزتر است، اهل
بصيرت بر اساس آيات و روايات گفتهاند: صراط مستقيم را شش علامت است:
1- هنگام عبادت و بندگى، و معامله با حضرت حق
كوتاهى ننمايد و خدمت به تقصير نيالايد.
2-
در جهاد و كوشش در راه خدا با بدن و مال و جان و زبان كاهلى نورزد و سستى نكند.
3-
به دقت مخالفت با هواى نفس و اميال و غرائز بیجا و شهوات شيطانى چيزى مانع نگردد.
4-
براى هيچ يك از طاعات و عبادات وزنى قايل نباشد، مباد آنكه درونش آلوده به غرور و
عجب شود.
5-
احسان و فضل و نيكى حق را نسبت به خود گرچه از نظر ظاهر و كميت اندك باشد بزرگ
شمارد.
6-
حقوق مسلمانان و غير آنان را رعايت نمايد، و از احدى توقع رعايت حق نسبت به خود
نكند.
روايات
بسيار مهم و با ارزشى در معناى صراط مستقيم نقل شده كه توجه به آنها لازم است.
پيامبر
اسلام در رابطه با اهْدِنا الصِّراط الْمُسْتقِيم فرمود:
«صراط
الانبياء» «6» صراط مستقيم همان راه پيامبران است.
و
نيز از آن حضرت درباره صراط روايت شده كه: صراط اسلام است. «7» از وجود مبارك
حضرت رضا در تفسير اين آيه شريفه روايت شده است: «استرشاد لدينه و اعتصام بحبله، و
استزادة فى المعرفة لربه عزوجل ولعظمته وكبريائه: » «8»اهْدِنا الصِّراط
الْمُسْتقِيم در حقيقت درخواست رشد در دين، و توفيق چنگ زدن به ريسمان حق، و زياد
شدن معرفت به پروردگار عزوجل و عظمت و كبرياى اوست.
از
رسول خدا و اميرالمومنين در معناى صراط حقايقى روايت شده است كه يكى از آنها اين
است كه: منظور از صراط كتاب خدا قرآن مجيد است. «9» امام صادق (ع) در پاسخ به
سوالى كه درباره صراط از آن حضرت شد فرمود: «هو الطريق الى معرفةالله عزوجل، و
هما صراطان: صراط فى الدنيا وصراط فى الآخرة، فاما الصراط فى الدنيا فهو الامام
المفترض الطاعة، من عرفه فى الدنيا واقتدى بهداه مر على الصراط الذى هو جسر جهنم
فى الآخرة، ومن لم يعرفه فى الدينا زلّت قدمه عن الصراط فى الآخرة فتردى على نار
جهنم: » «10»اين راه راهى است به سوى معرفت و شناخت خدا، و داراى دو مرحله است:
راهى در دنيا، و راهى در آخرت اما راه دنيا امامى است كه اطاعت از او واجب شده،
هر كس در دنيا او را بشناسد و به هدايت او اقتدا نمايد بر راهى كه در آخرت پل دوزخ
است مىگذرد، و هر كس در دنيا امام واجب الاطاعة را نشناسد قدمش در آخرت از صراط
مىلغزد و در آتش دوزخ در مىافتد.
و
نيز از حضرت صادق (ع) روايت شده است: «صراط مستقيم اميرالمومنين (ع) است. » «11»
و
آن امام بزرگوار فرمود: معناى آيه اين است: «ارشدنا الى الصراط المستقيم، ارشدنا
ملزوم الطريق المودى الى محبتك والمبلغ دينك، و المانع من ان نتبع اهواءنا فنعطب
او ناخد بآرائنا فنهلك: » 1
ما
را به راه راست هدايت كن، ما را به پایبندى راهى كه به محبتت و دينت مىرساند
راهنمائى فرما، راهى كه ما را از پيروى هوا و هوسمان كه سبب زيان و هلاكت ماست باز
دارد، راهى كه نگذارد ما تسليم آراء و خواستههاى باطلمان شويم، آن آراء و خواستههائى
كه جز نابودى ما نتيجهاى ندارد.
از
حضرت زينالعابدين (ع) روايت شده است: «نحن ابوابالله و نحن الصراط المستقيم: » 2
ما
اهل بيت درهاى حريم حضرت الهيم «كه مردمان از طريق ما مىتوانند به معرفت خدا و
خواستههاى او و حلال و حرامش و مفاهيم قرآنش دسترسى پيدا كنند» و امامان از اهل
بيت صراط مستقيم هستيم.
در
پارهاى از معارف الهيه آمده: اهدِنا به معناى درخواست راهنمائى به سوى راه راست،
و تداوم هدايت و طلب استوارى قدم در صراط مستقيم و خواستن توفيق براى تسليم خدا
بودن در همه امور است، آن هم در مقام و مرتبهاى كه اگر امر به ذبح فرزند از جانب
مولا برسد اطاعت شود، چنان كه ابراهيم اطاعت كرد، و اگر فرمان رسد خود را به دريا
انداز بيندازد چنان كه يونس اين كار را انجام داد، و اگر دستور رسد با داشتن مقام
اوالعزمى و منصب كليماللهى شاگردى و تعليم گرفتن از اعلم از خويش را كه خضر است
بپذير قبول كند چنان كه موسى بنابر آيات سوره كهف پذيرفت، و اگر بگويندش در مساله
امر به معروف و نهى از منكر تا پاى در باختن جان و دو نيمه شدن بدن صبر و استقامت
از خود نشان دهد، چنان كه زكريا و يحيى نشان دادند نشان دهند. «12» قرآن مجيد در
دو آيه صراط مستقيم را به اين صورت بيان مىكند:
اى
پيامبر به همه مردم بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام نموده بخوانم:
اينكه چيزى را شريك او قرار مدهيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را به
خاطر تنگدستى نكشيد، ما شما و آنان را روزى مىدهيم، و به كارهاى زشت چه آشكار و
چه پنهانش نزديك نشويد، و انسانى را كه خدا محترم دانسته جز به حق نكشيد، اين است
امورى كه خدا به شما سفارش كرده تا بينديشيد. و به مال يتيم جز به روشى كه نيكوتر
است نزديك نشويد تا به حد رشد برسد، و پيمانه و ترازو را بر اساس انصاف و عدالت
كامل و تمام بدهيد، هيچ كس را جز به اندازه توان و طاقتش تكليف نمىكنيم، و هنگامى
كه سخن گوئيد عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد و به پيمان خدا وفا كنيد اين
است امورى كه خدا به شما سفارش كرده تا متذكر شويد.
و
بىترديد اين «قوانين و برنامهها» صراط مستقيم من است بنابراين، قدم در اين راه
نهيد و از اين راه راست پيروى نماييد و از راههاى ديگر متابعت نكنيد كه شما را از
راه خدا پراكنده مىكند، خدا اينگونه به شما سفارش كرده تا پرهيزكار شويد. «13»از
دقت در اينگونه آيات، و پارهاى از روايات، اين حقيقت بر ما روشن مىشود كه منظور
از صراط مستقيم دين خداست، همان دينى كه همه فرشتگان به تناسب وجود خود و
تكاليفشان تابع آن هستند، و همه پيامبران بر اساس تكليف و مسئوليت خود متدين به آن
بودند، و امتهاى خويش را به آن مىخواندند، و در عصر بعثت پيامبر به ويژه روز
غدير به صورتى كامل و به عنوان نعمتى تمام و به نام اسلام تجلى كرد و تا روز قيامت
آيين جاويد و فرهنگ پا برجاى خدا، و وسيله نجات بشر از همه تيره بختىها و رهنمون
او به سوى سعادت دنيا و آخرت است، و خداى مهربان جز اين دين را براى انسان
نپسنديده و در بازار محشر كبرى جز آن را از انسان نخواهد پذيرفت. الْيوْم أكْملْتُ
لكُمْ دِينكُمْ و أتْممْتُ عليْكُمْ نِعْمتِي و رضِيتُ لكُمُ الْإِسْلام دِيناً:
«14»امروز «كه علىبنابىطالب به خلافت و ولايت منصوب شد» دين را براى شما كامل
كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم، و اسلام را به عنوان دين براى شما پسنديدم.
و
منْ يبْتغِ غيْر الْإِسْلامِ دِيناً فلنْ يُقْبل مِنْهُ و هُو فِي الْآخِرةِ مِن
الْخاسِرِين: «15»
هر
كس جز اسلام دينى را انتخاب كند، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و او در آخرت از
زيانكاران است.
إِنّ
الدِّين عِنْدالله الْإِسْلامُ: «16» بىترديد دين نزد خدا اسلام است.
اما
رواياتى كه در كتابهاى پر ارزش، و تفاسير معتبر صراط مستقيم را به راه پيامبران،
و حالت تسليم، و فطرت پاك انسانى، و معرفت خدا، و امام واجب الاطاعة به ويژه
اميرالمومنين (ع) معنا كردهاند همه بيان مصاديق عينى و معنوى است. آرى هنگامى كه
انسان حيات و زندگى پيامبران و امامان و بويژه اميرالمومنين(ع) را مورد مطالعه و
دقت قرار مىدهد آنان را در همه شئون زندگى و منش و روش، و عقيده و ايمان، و اخلاق
و عمل هماهنگ و مطابق اسلام حقيقى كه همان صراط مستقيم حق است مىبيند، و در وجود
مبارك آنان و ظاهر و باطنشان و همه شئون زندگى و حياتشان كمترين انحرافى از صراط
مستقيم مشاهده نمىكند. پس كسى كه مىخواهد در صراط مستقيم الهى قرار بگيرد، بر او
لازم است پيامبران و امامان و به ويژه اميرمومنان (ع) را الگو و سرمشق خود قرار
دهد و به آن بزرگواران اقتدا نمايد كه اقتداى به آنان يقيناً انتخاب صراط مستقيم و
حركت روحى و عملى و اخلاقى در آن است.