18 آذر 1396, 8:56
جناب مشهدی فلان را عرض میشود ان شاء الله تعالی موفق بوده و خواهید بود، شنیدم به بعضی از موالیان حقیر عرضه داشتهاید که فلانی کاغذی که مشمل بر مواعظ و نصایح باشد برای من بنویسد، و حقیر دو کلمه مینویسم، و آن دو کلمه این است که اگر با مجاهدۀ نفس در مقام عمل راه میروی گوارایت باد و اگر خدا نکرده نکبت چاک گریبان را گرفته، در عمل تکاسُل ورزیدی و نتوانستی به عمل پیش بروی، لااقل گدایی را از دست مده به تضرع و زاری بکوش در خلوات به دروغی به چسب تا صادق شود، چه اینکه گدا مجانی طلب است، اگر جِدّی داشته باشد، مقصودش حاصل است، اگر در جواب بفرمایند: مثل تو بندۀ مفلسی را لازم نداریم، به نحو تذلّل عرض کن: گدای رهنشین سلاطین در عِداد بندگان او نخواهد بود، و اگر بفرمایند: نافرمانی میکنی؛ به طریق خوشی عرض کن هر کس شأنی دارد اگر فرمودند قهّاریت من پس در کجا ظاهر خواهد شد، به شیرینی عرض کن: در آنجا که با سلطنت جناب اقدست معارضه نماید، اگر فرمودند بیرونش کنید، به التماس بگو:
نمیروم زدیار شما به کشور دیگر برون کنیدم از این در آیم از در دیگر
اگر بفرماید قابلیت استفاضه از من را نداری، جواب عرض کن به دستیاری اولیاء خودت کرامت فرما، الحاصل اگر رو ترش نماید، تبسم کنان التماس کن، اگر از تو اعراض ملتجی شو بگو با صدای بلند:
به ولله و به بالله وبه تَالله به حق آیۀ نصرٌ مِنَ الله
که مو از دامنت دست برندیدم اگر کشته شوم الحکم لله
اگر بفرمائید جرأت این حرفها را از کجا به هم بستی؟ عرض کن: حلم تو اشاره میکند، اگر بفرمایند این زبانها را از کجا یاد گرفتی بگو:
بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
الحاصل گدایی را گفتند ول مکن تا هیچوقت محتاج نباشی، از گدایی خیلی کارها ساخته میشود، غرض از مجاهده خود را عاجز دانستن و به معرض گدایی در آوردن است والله العالم. عرض سلام ما رابه من وجب الابلاغُ الیهم [هر کس که رساندنِ (سلام من) به او واجب است] انشاء الله از آقایان و خواتین [خانمها] و غیر هم خواهید رسانید، زیاده جز التماس دعا عرض ندارد.[1]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان