مرورگر شما از جاوا اسکریپت پشتیبانی نمی کند. این مسئله ممکن است باعث ایجاد عملکرد غیر صحیحی در سایت گردد.
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
خانه
درباره ما
تماس با ما
جستجو
بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی
جستجو
موضوعات
منو
اطلاع رسانی های علمی
معرفی کتاب
تاریخ
تبلیغ
تعلیم و تربیت
حدیث
دین
سیاسی
قرآن
مدیریت
فلسفه
اهل بیت
مهدویت
آداب و احکام اصناف
عمومی
فقه
اخلاق
مجموعه پرسش ها و پاسخ های دانش آموزی
مطالب نقد شده
نقد فیلم و سینما
نقد فیلم
معارف فیلم
تاریخ سینمای ایران
سینمای ایران
سینمای جهان
اندیشه
تلویزیون
مصاحبه ها
علمی
مذهبی
زندگی نامه
سیاسی
اجتماعی
اخلاقی
نشست ها وهمایش ها
معرفی نرم افزار
معرفی نشریات
معرفی مراکز پژوهشی
زندگی نامه
یادداشتها
بانک پژوهشگران وفرهیختگان
زندگی نامه فرهیختگان
معرفی پژوهشگران
اخبار
فرهنگی
حوزه و دانشگاه
اعتقادی
سیاسی
اجتماعی
جامعه
اخبار عمومی
خبرگزاری ها
معرفی سایت ها
پایگاه های علمی
پایگاه های مذهبی
پایگاههای عقائد
پایگاههای فرهنگی
پایگاههای جامع موضوعات
پایگاههای اندیشمندان اسلامی
پایگاه های پاسخ گویی به سوالات
پایگاه های پاسخ گویی به احکام شرعی
پایگاه های تاریخی
پایگاه های آموزشی
اطلاعیه
بانک محتوای تبلیغ
محتوای تبلیغی
سیره اهل بیت علیهم السلام
تربیت در قرآن
شرح جامع نهج البلاغه
مشاوره اسلامی
خانواده
پاسخ به شبهات
اخلاق
حکایات
منبرهای شما
معارف نهج البلاغه
نهج البلاغه
اخلاق وتربیت اسلامی
اخلاق اسلامی
تربیت اسلامی
معارف اسلامی
حلال و حرام
قرآن شناسی
مباحث تفسیری
معرفت در اسلام
ویژگی ایمان ومؤمن
مصادیقی از سبک زندگی اسلامی
علل وعوامل ترس از مرگ
شیطان از منظرقرآن و روایات
دین وجامعه دینی
دنیاو آخرت
تعاون و بررسی مسأله اعانه
توبه و امید به مغفرت
اهتمام به عمر انسان در اسلام
خداشناسی
امامت و ولایت
خطبه فدکیه و فضایل حضرت زهرا (س)
ویژگی های انتظارو عصر ظهور
زیارت و توسل
شرح خطبه قاصعه
فضایل پیامبر (ص) و اهل بیت (ع)
سیره معصومین (ع)
محبت اهل بیت (ع)
مقامات اهل بیت (ع)
ویژگی ولایت اهل بیت (ع)
راه توشه عاشورائیان
روضه ها
ذکر مصیبت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
ذکر مصیبت فاطمه الزهراء سلام الله علیها
ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن مجتبی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام
ذکر مصیبت امام سجاد علیه السلام
ذکر مصیبت امام باقر علیه السلام
ذکر مصیبت امام صادق علیه السلام
ذکر مصیبت امام موسی علیه السلام
ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام
ذکر مصیبت امام جواد علیه السلام
ذکر مصیبت امام هادی علیه السلام
ذکر مصیبت امام حسن عسکری علیه السلام
ذکر مصیبت متفرقه
آموزش تبلیغ
آموزش فن خطابه
آموزش کلاسداری
روش بیان احکام
سیره تبلیغی علماء وارسته
سیره تبلیغی معصومین
کاربرد جامعه شناسی در تبلیغ
مقالات اخلاق و آداب در تبلیغ
مهارت های آموزش معارف اسلامی
روش تحقیق و منبع شناسی
ویژه نامه ها
ویژهنامه دهه آخر صفر
ویژهنامه محرم
ویژه نامه ماه رجب
رمضان؛ماه نیایش ودعا
اطلاعیه
احادیث موضوعی
عبرهای نجات بخش
سعادت در زیادها
شقاوت در زیادها
سخنرانی ها
سخنران ها
سخنرانی موضوعی
بانک مقالات
نوع مقاله
پژوهشی
نشریات
پاسخ به سوالات
احکام
احکام
جنبشهای معنوی نوپدید
سبک زندگی اسلامی
تربیت دینی
تاریخ
اسلام
ایران
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
تاریخ انقلاب
سیاسی
تاریخ اسلام
اسلام
ایران
تاریخ انقلاب
علوم سیاسی
اجتماعی
زن و خانواده
فرهنگی
ارتباطات
جامعه شناسی
روانشناسی
پیشوایان معصوم
حدیث
فقه
اعتقادی
اخلاق
اندیشه ها و مکاتب
رذایل
فضائل
مبانی علم اخلاق
نامه های اخلاقی
پند و اندرز
حکایات
مدیریت
مدیریت و فقه اسلامی
خلاصه کتب مدیریت
مدیریت اسلامی
آینده پژوهی
مدیریت آموزشی
مدیریت زمان
اقتصاد
فرق و مذاهب
فرق شیعی
فرق غیر شیعی
ادیان
ابراهیمی
غیر ابراهیمی
علوم قرآنی
علوم حدیث
فلسفه
محض
مضاف
فلسفه اسلامی
کلام
اسلامی
جدید
فقه و اصول
حقوق
منتخب نشریات
ارتباطات
فصل نامه تربیت تبلیغی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره اول فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره دوم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره سوم و چهارم فصل نامه تربیت تبلیغی
شماره پنج و شش فصل نامه تربیت تبلیغی
فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره اول فصلنامه مطالعات معنوی
پيش شماره 2 فصلنامه مطالعات معنوی
شماره اول فصل نامه مطالعات معنوی
شماره دوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره سوم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره چهارم و پنجم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره ششم فصل نامه مطالعات معنوی
شماره هشتم و نهم فصلنامه مطالعات معنوی
شماره دهم فصلنامه مطالعات معنوی
فصل نامه سبک زندگی
علوم تربیتی
آئین دوست یابی
خانواده
پرسش و پاسخ
تقویم عبادی
اعمال شب
اعمال شبانهروز
ولادت
شهادت
اعمال ماه ها
اعمال روز
اعمال ماه محرم
اعمال ماه رمضان
اعمال ماه شعبان
اعمال ماه رجب
چند رسانه ای
آلبوم تصاویر
علماء
شخصیتهای برجسته
اماکن
رهبران دینی
انقلاب
جبهه و جنگ
مقاومت
مناسبتها
آرشیو فیلم
سخنرانی
مداحی
مذهبی
آرشیو صوت
مداحی
مذهبی
سخنرانی
علمی
مولودی
مرثیه
اخلاقی
ادعیه
متفرقه
قرآن
معرفی نرم افزار
احادیث
سخنوری
آیات قرآن
صبر
کمک کردن
اخلاق و رفتار
اعمال دینی
فرهنگ علوم انسانی و اسلامی
اقتصاد
اقتصاد خرد
اقتصاد کلان
اقتصاد مالی و بخش عمومی
اقتصاد کشاورزی و منابع طبیعی
اقتصاد توسعه
اقتصاد اسلامی
اقتصاد و ریاضی
تجارت بین الملل
مکاتب اقتصادی
پول و بانکداری
علوم تربیتی
تکنولوژی آموزشی
تحقیقات آموزشی
فلسفه تعلیم و تربیت
علوم کتابداری و اطلاع رسانی
روانشناسی تربیتی
مشاوره و راهنمایی
کودکان استثنایی
مدیریت آموزشی
برنامه ریزی درسی
پیش دبستانی و دبستان
مدیریت
مدیریت صنعتی
مدیریت تحول
فرهنگ سازمانی
مدیریت استراتژیک
نظریه های مدیریت
مدیریت منابع انسانی
مدیریت عمومی
مبانی سازمان و مدیریت
مدیریت بازرگانی
مدیریت دولتی
مدیریت رفتارسازمانی
مدیریت فرهنگی
روانشناسی
روانشناسی عمومی
روانشناسی بالینی
روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت
روانشناسی فیزیولوژیک
روانشناسی یادگیری
روانشناسی صنعتی و سازمانی
روانشناسی اجتماعی
آسیب شناسی روانی
روان سنجی
روان شناسان نامدار
فرا روانشناسی
بهداشت روان
منطق
ارتباطات
جامعه شناسی
ادبیات فارسی
ادبا و نویسندگان
بلاغت
نظم
نثر
تاریخ
تاریخ اسلام
تاریخ ایران
فلسفه تاریخ
علوم سیاسی
مسائل ایران
اندیشههای سیاسی
روابط بینالملل
ادبیات عرب
ادیان و فرق
ادیان ابراهیمی - یهودیت
ادیان ابراهیمی - مسیحیت
ادیان غیرابراهیمی
فقه و اصول
فلسفه
فلسفه علم
فلسفه اسلامی
فلسفه غرب
فلسفه اخلاق
کلام
کلام اسلامی
کلام جدید
قرآنپژوهی
انسان شناسی
پیامبر شناسی
امام شناسی
هستی شناسی
معاد شناسی
خدا شناسی
قصص و تاریخ
اخلاق
احکام و فقه
علوم قرآنی
تاریخ تفسیر و مفسران
تاریخ قرآن
علوم حدیث
درایه حدیث
پیش زمینه حدیث
اصطلاحات حدیث
رجال
اخلاق
فضائل
رذائل
عرفان
نظری
عملی
فرق و مذاهب
خوارج (غیرشیعی)
تصوف (غیرشیعی)
اصحاب حدیث (غیرشیعی)
اشاعره (غیرشیعی)
ماتریدیه (غیرشیعی)
وهابیت (غیرشیعی)
غلات (غیرشیعی)
سایر فرق اهل سنت
معتزله (غیرشیعی)
مرجئه (غیرشیعی)
مشترک
کیسانیه (شیعی)
اثنا عشریه (شیعی)
زیدیه (شیعی)
اسماعیلیه (شیعی)
واقفیه (شیعی)
غالیان (شیعی)
بهائیت (شیعی)
اهل حق (شیعی)
نصیریه (شیعی)
سایر فرق شیعی
اصول فقه
فقه
عبادات
معاملات
ملحقات
حقوق
آیین دادرسی
جرم شناسی
حقوق بشر
مالکیت فکری
حقوق بینالملل
حقوق عمومی
حقوق جزا و جرمشناسی
حقوق خصوصی
ویترین
یادداشتها
تست
آسیبشناسى دین در سیره علوى (قسمت دوم-قسمت پایانی)
24 بهمن 1386, 0:0
آسیبشناسى دین کشف عوامل و متغیرهایى است که موجب مىشود دین از محتواى موردنظر و یا روشهاى مقبول دستیابى به آن فاصله گرفته، دچار انحراف و بىراهه گردد...
آسیبشناسى دین در سیره علوى (قسمت دوم-قسمت پایانی)
طبعا در چنین وضعیتى حمایتهاى اعضاى جامعه، براى موفقیت دولتمردان لازم و ضرورى است; چه آنکه بدون اینگونه حمایتها چه بسا نهاد حکومت در برنامه خود که همان اجراء دستورات دینى است ناکام بماند.براى تامین این هدف، یعنى به دستآوردن حمایتها و ادامه مقبولیتهاى عمومى، حضور فعال دستگاه تبلیغاتى و کلیه رسانههاى جمعى در راستاى تحقق ایدهها و آرمانهاى دین و حاکمیت دینى ضرورت پیدا مىکند.آنها نقش آموزش شهروندان و اعضاى جامعه را بر عهده دارند. بر اساس ادعاى گذشته مبنى بر سیطره نهاد دین بر سایر نهادهاى اجتماعى، از جمله حاکمیت، به خوبى آشکار مىگردد که حاکمیت دینى باید تلاش کند حداکثر همراهىهاى مردمى را با خود داشته باشد - البته نه به قیمت نادیده گرفتن اصول و سرپیچى از آنها - تا در پرتو تقویتحاکمیت، به تقویتبنیادهاى دینى نایل شوند. از این رو، على علیه السلام به عنوان حاکم و ولىامر، مردم را مخاطب قرار مىدهد تا توضیحات لازم به گوش شهروندان برسد و دیگران زمینه فتنهگرىها و جوسازىها را نداشته باشند و براى پاسداشت اصول دینى خود حضورى فعالانه در پیش گیرند.آن بزرگوار مرتبا و به انحاى مختلف و شرایط متفاوت این ضرورت را متذکر مىگردند که قیام مسلحانه ایشان یک ضرورت تاریخى و وظیفه دینى و سیاسى او بوده است و بدون این کارها چیزى به نام دین باقى نمىماند. «...به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایهاى براى دینبرپا نمىشد وشاخهاى از درختایمان سبز نمىگردید» . (46) اما از آنجا که به طور طبیعى انسانها از مرگ و کشته شدن بیمناک و هراسان هستند، لازم است نتایج مادى و معنوى جنگ در راه خدا را متذکر شود تا اندیشه فقدان زندگى دنیوى، بر رفتار مؤمنان مستولى نگردد و سستى در پاىبندى به دین را به دنبال نداشته باشد. على علیه السلام فرمودند: «خداوند تبارک و تعالى جهاد را واجب و آن را عظمتبخشید و آن را نصرت و پیروزى و مددکار خود قرار داد، به خدا سوگند که دنیا و دین فقط به وسیله آن اصلاح مىشود» . (47) عدم بهکارگیرى روش مناسب فهم دین انسان براى کشف حقایق و واقعیتها، علاوه بر ابزارها و امکانات شناختشناسى، نیازمند روشهاى کشف آن حقایق و واقعیتهاست. همانگونه که همه علوم قلمرو خاصى و روش ویژهاى براى خود دارند، «دین» نیز روش خاص خود را دارد که بدون به کارگیرى آن روش، فهم دین و شناخت گزارهها و آموزههاى دینى از غیر دینى ناممکن مىشود.مولا امیرالمؤمنین علیه السلام این نکته را متذکر شده و اعلام مىدارند اگر دینشناسى توسط غیر متخصصان متعهد صورت گیرد و یا ارزشها و الگوهاى خاص دینشناسى تبعیت نشود، دین با آسیب روبرو مىگردد; زیرا باعث مىشود چیزهایى به دین افزوده شود که جزء دین نیست و چه بسا از خرافات باشد که باعث کاستىهایى در دین شود. «اى مردم! سه دستهاند که [اظهار دیندارى مىکنند اما] دین ندارند، آنان که با انکار آیهاى از کتاب خدا به ظاهر دیندار شدهاند، آنان که با نسبت دادن باطلى به خدا به ظاهر دیندار شدهاند و آنان که از گنهکاران اطاعت کنند.اى مردم! دینى که همراه با تفقه و باریکبینى نباشد خیر ندارد» . (48) وقتى دین با تفقه و باریکبینى لازم همراه نباشد و نیز وقتى مفاد و محتواى دین برخاسته از درون خودش نباشد، بلکه ناشى از افزودنىها و کاستىها باشد، ناهمگونى و بعضا تعارض درفهمها و تفاسیر و بینشها پیش مىآید و میزان و معیارى براى سنجش و ارزیابى آراء و نظریات و دیدگاهها وجود نخواهد داشت.در چنین وضعیتى مهمترین آسیب بر پیکره دین وارد مىشود و آن «نسبى» شدن دین و تنزل دادن تا سطح ایمانهاى فردى است.در واقع، پیامد و نتیجه این فرآیند، انکار اصل دین است; زیرا در چنین صورتى «دین» به عنوان امر واقعى و بیرون از شناخت و فهم آدمى دیگر وجود نخواهد داشت، بلکه همان خواهد شد که هر مفسرىآن را مىفهمد.در حالى که «دین» یک حقیقت واحد تمام عیار است و هدف از بعثت انبیا رساندن همان حقیقت واحده به بندگان است; حقیقتى که منظور و مراد متکلم و گوینده آن بوده نه آنچه که دیگران مىفهمند و مىخوانند و تفسیر مىکنند که در غیراین صورت، به تعداد مفسران دین به وجود خواهد آمد و این امر با ضروریات عقلى و نقلى سازگار نخواهد بود: على علیه السلام در یکى از خطبههاى نهجالبلاغه به همین پدیده اشاراتى دارند. «هنگامى که در حکمى از احکام قضیهاى براى یکى از قضات مطرح مىگردد، با راى خود در آن قضیه حکم مىکند، سپس عین همان قضیه به قاضى دیگرى روى مىآورد، این قاضى بر خلاف حکم شخص اولى قضاوت مىنماید.سپس قضاوت مزبور براى تشخیص و واقعیت، نزد کسى که آنان را به قضاوت نصب کرده است جمع مىشوند، وى همه آراء آنان را تصویب مىنماید، در صورتى که خداى آنان یکى است.پیامبر آنان یکى است، کتابشان یکى است، آیا خداوند سبحان است که آنان را به اختلاف دستور داده است و آنان اطاعتش کردهاند! یا آنان را نهى نموده و مخالفتش کردهاند یا خداوند سبحان دین ناقص فرستاده و از آنان براى تکمیل دین کمک خواسته استیا این قضات شرکاى خداوندى در حکمتند که آنان مىتوانند مطابق راى خود بگویند و خداوند رضایتبه حکم آنان بدهد؟ یا خداوند دین کامل فرستاده است ولى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در تبلیغ و اداى آن دین تقصیر نموده است! در صورتى که خداوند سبحان مىگوید ما در قرآن هیچ تفریطى نکردهایم و در قرآن براى همه چیز بیانى است و خدا متذکر شده است که بعضى از آیات کتاب الهى، بعضى دیگر را تصدیق مىنماید و در این کتاب اختلاف وجود ندارد..» . (49) نظریهپردازان آسیبشناسى اجتماعى در تحلیل کجروىها و کشف خاستگاه آن، رویکردهاى مختلف و متفاوتى دارند.یک رویکرد و گرایش حاکى از آن است که معاشرت اعضاى جامعه با کجروان و همنشینى با آنها رفته رفته موجب مىشود که فرد و عضو بهنجار، تبدیل به عضو نابهنجار و کجرو در جامعه شود، خصوصا وقتى در این معاشرتها از پاداشهایى بهرهمند گردد که موجبات خشنودى او را فراهم کند. امیرالمؤمنین علیه السلام معاشرت با کجروان را موجب عضویت در گروههاى منحرف و سپس تبعیت از هنجارهاى حاکم بر آن گروهها و در نهایت عدم التزام عملى و ذهنى به دین مىدانند، (50) در حالىکه انتظار دین از اعضاى جامعه، اطاعت از باورها و ارزشها و هنجارهاى دینى است.اعضاى گروههاى منحرف سعى مىکنند در روابط اجتماعى به نحوى اقدام به کنش نمایند که جلوه ظاهرى آن، زیبا، جذاب و همراه با پاداش باشد.آنان هیچگاه اهداف و ایدههاى خود را به طور علنى مطرح نمىکنند، چه بسا خود را «مصلحان» اجتماعى بدانند و یاحتى بالاتر از آن اصلاحطلبى را منحصر در خود ببینند. (51) اما در باطن و ذهن خود آهنگ انحراف از بایدها و نبایدهاى دینى را مىپرورانند و گوش دل بدان آهنگ مىسپارند.بنابراین، همراهى با آنها انحراف و باعث آسیب دین در عینیت جامعه است.به همین جهت على علیه السلام در کلام خود ویژگىها، خصوصیات و اهداف و عملکرد آنها را مىشمارد: «اى بندگان خدا، شما را به تقوا و پرهیزکارى سفارش مىکنم و از منافقان برحذر مىدارم; زیرا آنها گمراه و گمراه کنندهاند ، خطاکار و خطا اندازند.به رنگهاى گوناگون بیرون مىآیند و به قیافهها و زبانهاى متعدد خودنمایى مىکنند، از هر وسیلهاى براى فریفتن و درهم شکستن شما استفاده مىکنند و در هر کمینگاهى به کمین مىنشینند، دلهایشان بیمار و ظاهرشان پاک و آراسته است.در نهان براى فریب مردم گام برمىدارند، از بىراههها حرکت مىکنند.وصفشان درمان، گفتارشان به ظاهر شفابخش، اما کردارشان دردى است درمانناپذیر..» . (52) هدف گروههاى منحرف، ایجاد انحراف و گمراهى و ویژگى آنها عدم ثبات و تزلزل به جاى ثبات و تعادل است و در نیل به اهداف از روشهاى مختلف از جمله ایجاد یاس و شبهه بهره مىبرند.عضویت در این گروهها و همراهى با آنها ضمن برهم خوردن انسجام و تعادل درونى جامعه، برنامههاى آن را در خصوص برنامهریزى در جهت رشد، فلاح، رستگارى و سعادت شهروندان تحتالشعاع قرار مىدهد. 1- ترک امر به معروف و نهى از منکر از دیگر عواملى که موجب عدم تحقق دین در عینیت جامعه مىشود، «ترک امر به معروف و نهى از منکر» یعنى عدم ایفاى نقش اجتماعى کردن و نظارت اجتماعى از سوى اعضاى جامعه و شهروندان و تمامى محیطهاى انسانى است; زیرا علىالاصول همه شهروندان، بر اساس مکانیزم خاص خود در انتقال و آموزش صریح و یا پنهان ارزشها و هنجارها و نیز نظارت بر التزام یا تخطى از آنها نقش فعال و بسزایى دارند و همین امر موجب بقاى باورهاى فرهنگى و اجزا و عناصر آن و در نتیجه حفظ وحدت و یکپارچگى و انسجام جامعه مىشود.این دو لازم و ملزوم یکدیگر وتوام با هم اثر بخش است و بدون یکى از آنها، دیگرى کارآیى لازم را از دست مىدهد.در ادبیات دینى و در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام - با قطعنظر از مباحثحقوقى - این دو فرآیند اجتماعى - دینى امر به معروف و نهى از منکر شناخته و معرفى مىشود و اگر این دو در ساختار اجتماعى، از جایگاه خود برخوردار نباشد پیامدهاى ناگوارى به دنبال خواهد داشت.به همین جهت على علیه السلام اعلان خطر مىنمایند و تذکر مىدهند: «مفاسد آشکار شده، نه انکار کننده و تغییر دهندهاى پیدا مىشود و نه بازدارندهاى به چشم مىخورد، آیا با این وضع مىخواهید در دار قدس خدا و جوار رحمتش قرار گیرید و عزیزترین اولیائش باشید؟ هیهات! خداى را درباره بهشت جاویدانش نمىتوان فریفت و هیچ کس قادر به جلب رضایتش نیست مگر با اطاعت از او.خداوند آمرین به معروف را که خود ترککننده معروفند و نیز نهىکنندگان منکر را که خود مرتکب آن مىشوند لعنت مىکند» . (53) ویژگى یک جامعه پویا آن است که در سلسله مراتب طولى باورها و عقاید تا هنجارها و عمل، رویه یکسانى مشاهده گردد; عملها منطبق با اجزاى نظام فرهنگى و نظام فرهنگى پاسخگوى نیازهاى جامعه باشد.این همگونى باعث مىگردد که در «ذهن» اعضاى جامعه ایستارهاى ارزشى، تحقق عینى به خود ببیند و در مقام عمل التزام بدانها مشاهده گردد.حال اگر جامعهاى دستخوش عدم تعادل شد بین این دو لایه و این دو سطح ناهمگونى وتعارض پدیدار مىشود. «باورها» در مسیرى ره مىپیماید و «عمل» در سویى دیگر.این فرایند را چه زیبا مولى به تصویر مىکشاند: «اى مؤمنان! هر کس ظلم و ستمى را مشاهده کند و یا کار زشتى که مردم را به سوى آن مىخوانند; اگر تنها به قلبش آن را انکار کند سلامت را اختیار کرده است و گناهى بر او نیست و آن کس که با زبان و بیان آن را مردود شمارد، مقامش برتر از گروه نخست است و آن کس که با شمشیر براى بزرگداشت نام خدا و سرنگونى ظالمان به مبارزه برخیزد او به راه هدایت راه یافته و بر جاده حقیقى گام گذارده و نور یقین در قلبش تابیده است» . (54) در این کلام به هر دو مکانیزم نظارت اجتماعى غیررسمى و کنترل اجتماعى رسمى اشارت رفته است و پایان کلام ایشان بیانگر این واقعیت است که این نظارت ضامن سلامت، سعادت و تعادل جامعه و اعضاى آن خواهد شد.شکل بارز و تجلى عینى «امر به معروف و نهى از منکر» در «جهاد» متجلى مىشود که در مواردى براى انجام این دو امر ضرورى حیات اجتماعى، از شدیدترین شکل رسمى آن یعنى به کار بردن قدرت زور و سلاح استفاده مىشود; چه آنکه در چنین ضرورتى اگر «جهاد» به عنوان راه حل نهایى به کار برده نشود، کژى و انحراف، بدون برخورد با هیچ مانعى فراگیر مىشود.لازمه چنین فرآیندى تبدیل و تبدل ارزشها و نابسامانى اجتماعى خواهد بود. «نخستین جهادى که در آن شکست مىخورید، جهاد با دست، سپس با زبان و در نهایتبا دلهایتان است.پس وقتى کسى در دل کار نیک را نستاید و کار بد را نکوهش نکند، واژگون مىگردد..» . (55) اما حضور همه جانبه در جهاد که در واقع جنگ است و چه بسا منجر به کشتن و یا کشته شدن شود نیازمند یک تحلیل و یک تفسیر رضایتبخش است; تفسیرى که بتواند تمام زوایاى آن را بگشاید و بازگویى کند; پاداشها و احترامها و منزلتها در صورت حضور و مشارکت در جهاد و بالعکس، تنبیهها و ذلتها و آثار ناگوار اجتماعى، در صورت عدم حضور.این تفسیر و بیان، ذهنیت مؤمنان را براى حضور فعال آماده مىکند. «جهاد درى از درهاى بهشت است، خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد لباس تقوا و زره محکم و سپر مطمئن خداست.مردمى که از جهاد روى برگردانند خداوند لباس ذلتبر تن آنها مىپوشاند و بلا به آنان هجوم مىآورد، حقیر و ذلیل مىشوند، عقل و فهمشان تباه مىگردد و به خاطر تضییع جهاد حق آنها پایمال مىشود و نشانههاى ذلت در آنها آشکار مىگردد و از عدالت محروم مىشوند» . (56) اجراى امربه معروف و نهى از منکر، حاکمیت دین در جامعه را تقویت مىکند و مانع آسیب آن مىشود: یکى از آن جهت که این عمل اجتماعى، یک وظیفه و رسالت دینى و از اعمال دینى محسوب مىشود و همین امر کنشگران را در انجام آن تقویت مىکند.تقویت این عمل باعث مىشود مکانیزم اجتماعى کردن و کنترل اجتماعى جامعه تقویتشود و کارکردهاى مطلوب و مفید براى نظام اجتماعى دینى داشته باشد.از جهت دیگر، امر به معروف مىبایست از طرف کسانى صورت گیرد که عمل آنها براساس محتواى معروف و متناسب با آن شکل گرفته باشد و نیز خود در عمل نیز همگون با نهى از منکر عمل کنند.با توجه به اینکه در نظام اجتماعى دینى همه موظف به امر به معروف و نهى از منکر هستند و نیز همه مىبایست عملا متناسب با محتواى آن عمل کنند، خودبه خودزمینه بروزکجروى درجامعه بهحداقلممکن مىرسد. 2- آزادى و تسامح در انجام تکالیف از منظر على علیه السلام «دین» در کلیتش به تمام این ابعاد توجه کرده است، اما براى تحقق آن در عینیت جامعه، مىبایستبه موانع آن نیز توجه داشت.روح منفعتطلبى و زیادهخواهى هر انسانى به دنبال آن است که بایدها و نبایدها را بر اساس تمایلات خود تفسیر کند.این ویژگى در بدو امر، خصوصیت طبیعى قلمداد مىشود، اما وقتى با سایر موارد به صورت نظاموار در نظر گرفته مىشود، به دلیل آسیب و یا آسیبهایى که به سایر بخشها وارد مىکند، نیازمند کنترل و جهتدهى است.به همین سبب على علیه السلام متذکر مىشوند که در انجام الزامات و هنجارهاى دینى نباید به خود آزادى داد و در انجام تکالیف و فرایض با سستى و تساهل و یا نادیده گرفتن و تسامح برخورد نمود، بلکه مىبایست آنچه از ناحیه دین به عنوان باورها، ارزشها و هنجارها و مناسک دینى آمده استبه تمامه صورت پذیرد، در غیر اینصورت تسامح وتساهل در این تکالیف موجب آسیب به سایر بخشها مىگردد. مواردى که امکان چشمپوشى و آسانگیرى وجود داشته، توسط خود دین پیشبینى شده و به همین علت، دین «سمحه و سهله» مىشود، اما این ویژگى نباید بهانهاى شود براى آن که مؤمنان به «حداقلها» در ظرف ذهن و عین رضایت دهند. (57) چنانکه رضایتبه حداقلها موجب چشمپوشى از تکالیف دینى و در نتیجه «عصیان» خدا مىگردد. «به خود بیش از حد آزادى مدهید که این شما را به ستمگرى مىکشاند، و آنقدر هم مداهنه و سستى نورزید که سستى شما را به معصیت مىکشاند.اى بندگان خدا! آن کس که نسبتبه خود از همه چیز خیرخواهتر است در برابر خداوند از همه مطیعتر خواهد بود، و آن کس که خویشتن را بیشتر مىفریبد، گناه کارترین مردم در برابر خداست..» . (58) این فرمانبردارى طیف گستردهاى از تکالیف را در بر مىگیرد.از سهلترین آن شروع و تا دشوارترین آن را پوشش مىدهد.اگر شرکت در جهاد دشوارترین تکلیف دینى نباشد، قطعا یکى از دشوارترینهاست; زیرا چه بسا در میدان کار و زار، جان آدمى که مهمترین سرمایه اوست از دستبرود.اما على علیه السلام با این تکلیف دشوار و پیچیده برخوردى بسیار آرام، ملایم و از روى شوق و عشق دارد و حاضر نمىشود با توجیهات دنیاپرستى خود و یا دیگران را بفریبد; زیرا سستى ورزیدن در انجام این تکلیف موجب دورى و فاصله ازخدا مىشود.و چون شرکت در جهاد و کشتن و کشته شدن در راه خدا به معناى انجام تکلیف و واجب و یکى از مناسک دینى است و در نتیجه نزدیک شدن به خدا و رضایت او را به دنبال دارد، شیرین و لذتبخش مىشود و در زمره بهترینها قرار مىگیرد. «بهترین مرگها کشته شدن در راه خداست.سوگند به آن کس که جان فرزند ابوطالب در اختیار اوست هزار ضربه شمشیر بر من آسانتر است تا مرگ در بستر در غیر طاعت پروردگار.گویا مىبینیم که به هنگام فرار همهمه مىکنید، همچون صدایى که از سوسماران به هنگام ازدحامشان به وجود مىآید، نه قادر به گرفتن حقى هستید و نه جلوگیرى از ظلم و ستم، این شما و این راه راست، نجات براى کسى است که خود را به میدان افکنده و هلاکت و بدبختى از آن کسى است که کندى ورزد و توقف کند» . (59) 3- صفات ناپسند اخلاقى و عدم التزام به هنجارها بدیهى است که در یک جامعه دینى، روابط اجتماعى نیز مىبایستبر اساس هنجارهاى دینى صورت پذیرد تا در پرتو التزام بدانها ضمن تامین خوشایندى و رضایت کنشگران، آنها را به سمتسعادت و کمال رهنمون شود.برخى از قالبها و الگوهاى عمل با هنجارهاى دینى ناسازگار است که از منظر «دین» کجروى قلمداد مىگردد و به ینیتیافتن اسلام در جامعه آسیب مىرساند.ناگفته پیداست که چه بسا در مواردى این رفتارهاى نابهنجار موجبات رضایت و خوشنودى کجروان را فراهم کند.در این خصوص موارد متعددى وجود دارد که بعضى از آنها به عنوان نمونه ذکر مىگردد.از جمله «دروغ» و خلاف واقع سخن گفتن است، که ابتدایىترین اثر اجتماعى دروغ آن است که امنیت مخاطب را به خطر مىاندازد و او نمىتواند به گفتهها و ادعاى گوینده اعتماد و اعتقاد پیدا کند.سرپیچى از هنجار سخن گفتن - که همانا راستگویى است - موجب سلب اطمینان مخاطب نسبتبه متکلم مىشود، ایمان گوینده را نشانه مىرود و آن را از میان مىبرد. (60) یکى دیگر از آفتهاى دیندارى، دروغ در جهتگیرى کنشهاست.ظاهر امر چنین است که عمل به سوى خدا جهتگیرى شده، اما در اصل و باطن جهتگیرى براى غیر خداست که در اینصورت نیز «ریا» یعنى نقطه مقابل ایمان تحقق مىپذیرد. از جمله موارد دیگر «حسد ورزیدن» به دیگران است.چه بسا حسد باعثشود که اعضا در مقابل یکدیگر و در مسیر راههاى زندگى، موانعى ایجاد کنند و به جاى آنکه تعامل آنها صورت تعاون و همکارى به خود بگیرد، رنگ و بوى تخاصم و ممانعت داشته باشد.شکل پیشرفته حسد ممکن است در کینهتوزى و دشمنى خود را نشان دهد. (61) به طور کلى، مواردى از کجروى که در تعاملهاى اجتماعى موجب نادیده گرفتن حقوق دیگران شود، «ظلم» به حساب مىآید; مفهومى که طیف گستردهاى از کنشها را شامل مىشود.هر چند ممکن است ظلم به عنوان یک عمل فردى - ظلم به خود - صورت پذیرد و تحقق یابد، اما در اینجا مقصود آن شکلى است که حقوق دیگران نادیده گرفته شود.خاستگاه و منشا پیدایش همه این آفتها و کجروىها، نادیده گرفتن الزامهاى دینى و به جاى آن تبیعت از هوا و هوسهاى خود است (62) ، که ریشه در خلق و خوى شیطانى دارد; چیرگى و غلبه هواها و هوسها و تمایلات شخصى که موجب مىشود اعضاى جامعه هنجارهاى دینى (63) را نادیده گرفته و بر اساس میل خود راه بپیمایند. یکى دیگر از آفتهاى دین که بر تعاملات اجتماعى اعضاى جامعه تاثیر بسزایى دارد، تفسیرهاى نادرست از کنشهاى دیگران و «سوء ظن» (64) نسبتبدانهاست که در صورت بروز چنین حالتى، معتقدات دینى اعضاى جامعه با آسیب روبرو مىگردد; زیرا بر اساس آموزههاى دینى نمىتوان و نباید تفسیرهاى نادرست از اعمال و رفتار دیگر اعضاى جامعه داشت، بلکه مىبایست همواره رفتار آنان را در یک قالب و الگوى مقبول و متناسب با اخلاق و هنجارهاى دینى تفسیر و تعبیر نمود.اگر «مفسر» دچار سوء ظن باشد، به ناچار کنشهاى کنشگران را بر اساس آن قالب و گرایش ذهنى خود تفسیر مىکند و بر اساس آن تفسیر، کنش خود را به سمت آنان جهتگیرى مىنماید. طبعا در چنین فضایى ارتباطات انسانى و تعاملات اعضاى از شکل هنجارى خارج شده و رنگ و بوى خصومت و ستیرهجویى بىهنجارى، هرج و مرج و....پیدا مىکند.در همه این موارد نادیدهگرفتن هنجارهاى دینى در تنظیم کنشهاى اجتماعى باعث مىشود انسجام و همبستگى اجتماعى اعضاى جامعه دستخوش آسیب گردد و همواره خصومتها عامل اصلى و مرکزى شناخت و تفسیر کنشها و تنظیم روابط اجتماعى گردد. 4- دنیاگرایى و غفلت از مرگ یکى از ضروریات حیات بشرى، زندگى در «دنیا» به عنوان بخشى از آن حیات و زندگى مستمر است; زیرا اسلام حیات بشرى را از دو مجموعه که به لحاظ شکلى و ظاهرى از یکدیگر متمایز هستند و در عین حال در راستاى یکدیگرند مىداند.تاثیر و تاثر این دو بخش لوازمى را در باورها ایجاد مىکند و همین امر به سطح هنجارها کشیده مىشود. بنابراین، باورهاى ذهنى و قالبهاى عمل مىبایستبه گونهاى شکل گیرد که متناسب با آن باور اصولى و بنیادى باشد.بر همین اساس، «دنیاگرایى» به معناى دلبستگى و سرسپردگى به دنیا مذموم شناخته مىشود; زیرا باعث فراموشى آخرت مىگردد.على علیه السلام دو وضعیت در دو سر یک محور به تصویر مىکشند که نزدیک شدن به یک سر محور به معناى دورى از سر دیگر است. (65) بنابراین، دنیاگرایى باعث فراموشى و غفلت از آخرت مىشود و این غفلت در شکلگیرى قالبهاى ذهنى، تعریف ارزشها و هنجارهاى عمل مؤثر مىافتد.چنانکه در دورههاى مختلف تاریخ، خصوصا دوران خود آن بزرگوار، دنیاگرایى برخى عناصر تاثیر زایدالوصفى در کنشهاى اجتماعى آنان داشته است (66) که از پیمان شکنى تا کفر و خروج از دین را شامل مىشد.براى آن که دنیاگرایى سیطره و سلطه خود را بر کفار و ایدهها و سپس بر اعمال مؤمنان نیفکند باید از اهرمهاى مختلف استفاده کرد و باورهاى اصولى را یادآور شد.یکى از باورها «یاد مرگ» است; مرگ به عنوان پایان زندگى دنیوى و عدم قدرت و امکان براى آدمى در جهت تبعیت عملى از هنجارهاى دینى.تاکید بر یادآورى مرگ و نهى از غفلت از مرگ، خود بهترین مکانیزم اجتماعى براى پیشگیرى از کجروىها و دنیاگرایى است; چه آنکه یاد مرگ انسان را به یاد پاداشها و مجازاتهاى پس از مرگ مىاندازد.این یادآورى پاداشها و مجازاتها عاملى مىشود براى تنظیم رفتارها بر اساس هنجارهاى دینى و بازدارنده از کجروىهاى دینى.همچنان که اهرم پاداش و تنبیه در تنظیم زندگى روزمره افراد تاثیر قابل توجهى دارد. (67) 5- استفاده از روشهاى نادرست ناگفته پیداست که دغدغه خاطر هر مسلمان متعهدى، راهنمایى بشر و نوع انسانها به سوى فلاح، رستگارى و سعادت است.این وظیفه در خصوص حفظ ایمان مسلمانان دو چندان مىشود; زیرا متفکر مسلمان خود را مسؤول دیندارى مسلمین مىداند و هر آنچه که به دیندارى مسلمین، خواه در ذهن و خواه در عین، آسیب برساند، آفت مىداند و تلاش مىکند با آن به مبارزه برخیزد. عوامل انحراف ذهنى گاه به موضوعات برمىگردد; زیرا ممکن استبرخى مجموعههاى معرفتى باعث کجروى ذهنى شود و گاه به روشها بر مىگردد; چه آنکه ممکن استیک مجموعه معرفتى خود زمینه سعادت باشد، اما اگر از روش خاص آن علم به فراگیرى پرداخته نشود آفاتى را به دنبال خواهد داشت. على علیه السلام به هر دو زمینه اشاره مىفرمایند و تلاش مىکنند تا اطلاعات لازم را براى شناخت آفتها در اختیار مؤمنان قرار دهند. به همین جهت از تعلیم و تعلم برخى از این مجموعههاى معرفتى که آمیخته با اطلاعات و معلومات غیرواقعى و خرافى است (68) برحذر مىنمایند و نجوم (69) ، کهانت و سحر را از آن جمله مىدانند; (70) زیرا در کهانت و سحر و جادو منفعتى که نیاز بشر باشد وجود ندارد و بالعکس آویزهاى مىشود براى ترویجخرافات و نابسامانىهاى اجتماعى و فرهنگى که خود وحدت و یکپارچگى نظام را به علت تعدد و تکثر باورها و عقاید، مورد تاخت و تاز قرار مىدهد وبه جاى باور و ایمان به آفریننده یکتا و قدرت لایزال، کفر را جانشین مىکند. به لحاظ روششناختى مىتوان چنین اظهار داشت که در اصول و معارف دینى مىبایست از اصول بدیهى و کاملا یقینى استفاده کرد و از ظن و گمانهزنى و شک و تردید (71) ، شبههسازى و یا ورود به شبهات (72) تفسیر به راى و تحلیلهاى ذهنى و شخصى غیرمبتنى بر اصول بدیهى (73) ، و جدل (74) در مباحث دینى پرهیز کرد. 6- عدم حضور فعال عالمان و دانشمندان در یک نظام پویا، لازم استبراى حفظ کارآیى و افزایش آن، تقسیم کارهاى رسمى و غیررسمى صورت گیرد و نهادها و مؤسسات، سازمانها و گروههاى اجتماعى هر یک به نوبه خود، نقش خود را ایفا نمایند.از جمله مىتوان به نقش عالمان و دانشمندان توجه نمود.مهمترین نقشى که براى عالمان و دانشمندان متصور است آن است که در علمآموزى فعالانه برخورد کنند و حضور جدى داشته باشند. (75) وقتى فضاى روابط انسانى بین عالم و دانشمند و پرسشگر و دانشجو، جایگاه خود را بیابد، علمآموزى فراگیر مىشود و میل به پرسشگرى از دانشمندان تقویت مىشود.اما اگر اخلاق و هنجارهاى حاکم رعایت نگردد، دانشجویان و طالبان علم به سراغ اهل علم نمىآیند.در این صورت است که نیازمندان علمى با مجهولات خود باقى مىمانند و جهل و نادانى بر آنها مستولى مىگردد.حال اگر این مجهولات مربوط به حوزه دین باشد، آنگاه تاثیر آن دو چندان مىشود; زیرا آنها نمىتوانند رفتارهاى خود را با هنجارهاى دینى مطابق سازند و افرادى همنوا با دین شوند، و اصولا آنها نسبتبه هنجارهاى دینى اطلاعات لازم و کافى ندارند تا رفتارهاى خود را با آن همنوا سازند و از این خطرناکتر وقتى است که همین پرسشگران به جاى مراجعه به دانشمندان و اهل علم متخصص و با کفایت، به کسانى که صلاحیت لازم را ندارند، روى آورند و همین امر باعث پیدایش هرج و مرجها شود و دین آنها به مخاطره افتد. چه بسا عدم استقبال طالبان علم از اهل علم، به دلیل عدم به کارگیرى علم از طرف اهل آن باشد; یعنى «عالم علمش را ضایع» کند و به کار نبندد.این امر موجب مىشود که جاهلان و طالبان، از علمآموزى استقبال نکنند; زیرا الگوهاى رفتارى اهل علم و متفکران براى آنها جذابیت لازم را نداشته است.آفت دیگرى که براى اهل علم متصور است، دین فروشى آنان است; یعنى براى کسب منافع دنیوى و امتیازات اجتماعى، خشنودى و خرسندى دستگاه حاکمه و یا توده مردم، هورا کشیدنها و...دین خود را با دنیا معاوضه (76) و اسباب انحراف را براى توده مردم فراهم کنند.چه آنکه به طور عادى و طبیعى اندیشمندان و متفکران در ساخت اجتماعى از منزلتهاى اجتماعى قابل قبولى برخوردار هستند. 7- زیادهروى در دوستى و دشمنى گروههاى اجتماعى در سطح کلان از دو ویژگى عمومى برخوردارند: یکى از آن ویژگىها عوامل همبستگى اعضا به یکدیگر و انسجام آنهاست که موجب پیدایش وحدت و یک کل یکپارچه است.ویژگى دیگر، حکایت از تفکیک و تمایز در گروه دارد، اما تمایز و تفکیکى که موجب از بین رفتن وحدت و انسجام نمىگردد، بلکه در حفظ و بقاى آن انسجام مؤثر است.عامل وحدتبخش وجود باورها، ارزشها و هنجارهاى مشترک و حاکم بر گروه است و در پرتو همین عامل مشترک است که «خودى» و «غیرخودى» شکل مىگیرد و عامل تفکیک و تمایز وجود موقعیتهاى متعدد و در پرتو آن تعدد نقشها و منزلتهاست. شکلگیرى گروههاى رسمى همواره با این تفکیک و تمایز همراه است.هم تفکیک و هم سازماندهى موقعیتها و نیز اعطاى امتیازها و منزلتها مىبایستبر اساس الگوى ارائه شده از باورها و ارزشها و هنجارهاى آن گروه باشد طبعا هر یک از این عوامل اگر در جایگاه خود قرار نگیرد، ممکن است پیامدهاى اجتماعى ناگوارى براى گروه به دنبال داشته باشد.نظامهاى اجتماعى دینى نیز بر اساس همین الگو، داراى ساختار خاص خود و مبتنى بر باورها و عقاید دربرگیرنده موقعیتهاى متعددى است که شکل رسمى دارد و به همان میزان از امتیازهاى رسمى برخوردار است. صوصیتبارز نظامهاى دینى سلطه کاریزمایى رهبران است که در قالبهاى رسمى نمىگنجد و به همین دلیل است که در بعضى موارد با زیادهروىها و یا کاستىها همراه مىشود.على علیه السلام دراینباره اظهار مىفرمایند که هم کسانى که در دوستى به من جنبه افراط در پیش گرفتند به انحراف کشیده شدند و دین آنها به خطر افتاد و هم آنان که در خصومت و دشمنى با من زیادهروى کردند. (77) على علیه السلام خود شاخص و میزان براى همنوایى و بهنجارى و کجروى مىباشند.کسانى که جایگاه و منزلت او را شناختند و بدان التزام عملى پیدا کردند همنوا و آنان که جایگاه و منزلت او را نشناختند و دچار افراط و تفریط شدند کجرواند و ناگفته پیداست که صرف وجود گروههاى کجرو و ناهمنوا با هنجارهاى دینى، عاملى در تضعیف حاکمیت دین در جامعه است.به علاوه، براساس آموزههاى دینى موقعیت امامت و رهبرى جامعه با اصل دین گره خورده و نادیده گرفتن این موقعیت و هنجارهاى مرتبط با آن، حاکمیت دین در عرصه جامعه را با مشکلات و مسائل ساختارى روبهرو مىسازد و در نتیجه باعث مىشود که دین جلوه تمام عیار خود را بر عرصه اجتماع نداشته باشد. 8- فقر انسان براى ادامه حیات و زندگى نیازمندىهایى دارد که مىبایست تامین شود. از جمله مهمترین نیازهاى بشر، تامین خوراک، پوشاک، مسکن و مانند آن است.تامین این نیازها در یک فرایند مبادلات اجتماعى صورت مىگیرد.هر یک از اعضاى جامعه که توان مشارکت در مبادلات را نداشته باشد به طور متعارف در تامین نیازمندىها عاجز خواهد بود.درآمد اقتصادى یکى از ابزارهاى مهم براى تامین مایحتاج است.تامین ضروریات اولیه به کمک ابزارها و وسایل مشروع و مقبول یکى از شرایط بهنجار است.در غیر اینصورت، چه بسا براى تامین مایحتاج اولیه - اگر از راهها و امکانات مشروع امکانپذیر نشد - از راهها و وسایل غیرمشروع بهره جوید که در این صورت کجروى صورت گرفته است.هرچند ممکن است در زمینههاى دیگر بهنجار باشد و با هنجارهاى جامعه همنوایى کند، اما تامین مایحتاج از راههاى مخالف هنجارهاى جامعه به دلیل فقر و نیازمندى کجروى مىباشد و همانطور که بارها بیان شده میزان بروز کجروىها با حاکمیت دین در جامعه ارتباط مستقیم دارد و کجروى نسبتبه هنجارهاى دینى با دیندارى و تحقق دین در عینیت جامعه در تعارض است. «فرزندم از فقر بر تو مىترسم، از آن به خدا پناه ببر! چرا که فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش و مردم را نسبتبه او و او رانسبتبه مردم بدبین مىسازد» . (78) در این کلام مولا این نکته نیز وجود دارد که در صورت بروز فقر در زندگى، علاوه بر آنکه فکر و ذهن شخص فقیر درگیر در موضوعاتى مىشود که او را از انجام وظایف و تکالیف دینى باز مىدارد، احتمال گرایش به سمت کجروىها افزایش مىیابد.به علاوه آنکه خواه و ناخواه ارزیابى دیگر اعضاى جامعه درباره عضو فقیر صورت مىگیرد و منزلت اجتماعى او را اندازهگیرى مىکنند و از آنجا که در منزلت اجتماعى میزان بهرهمندى اعضاء جامعه از منابع کمیاب - قدرت، ثروت و احترام - تاثیر مستقیم دارد، موجب نقصان منزلت اجتماعى مىشود.همین توجهات به جوانب پدیده، عامل فشار و الزامى است که فقیر راه حلهاى مشروع براى رهائى از این نقیصه را دنبال کرده و به سوى کار و کوشش و تلاش بیشتر روى آورد. پىنوشتها: 1- دین یک حقیقت «نفسالامرى» است و بخشى از «علم الهى» را شامل مىشود و هیچگونه تغییر و دگرگونىاى در آن راه ندارد.بحث از دین نفسالامرى و سخن پیرامون آن به علوم فلسفه و کلام مربوط مىشود و با توجه به تقسیمبندى علوم و تعیین موضوع آنها، در این نوشتار مفاد آن علوم به عنوان مفروضات اولیه و بنیادین و اصول موضوعه در نظر گرفته شده است.به علاوه آنکه «دین نفسالامرى» حقیقت مطلق است که مىبایست در عمل به بایدها و نبایدهاى آن جامه عمل پوشاند.در غیر اینصورت انحراف و کجروى محسوب مىگردد. 2- امامى و آشتیانى، ترجمه و شرح نهجالبلاغه، انتشارات مدرسه امام على بن ابیطالب، 1375، چاپ دهم، ج دوم، ص 195. 3- همان، ص 313 4- ر.ک.به: غررالحکم، ص 84- 86. 5- امامى و آشتیانى، پیشین، ج سوم، تفسیر کلمات قصار، 125، ص 491 6- نهجالبلاغه، خطبه 17 7- حسن المصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1368، ص 23- 26 8- امامى و آشتیانى، پیشین، ج 1، ص 71 9- همان، ج اول، ص 97 10- 11- همان، ج اول، ص 155 12- ناصر مکارم شیرازى، ترجمه گویا و شرح فشردهاى بر نهجالبلاغه، ج 2، ص 315 13- نهجالبلاغه، خطبه 2، ص 46 14- امامى و آشتیانى، پیشین، ج 2، ص 155 15- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 2، باب 11، روایت 10 16- نهجالبلاغه، خطبه 93، ص 137 17- هر چند کارگزاران دستگاه بنىامیه دین به دنیا فروشان باشند، اما به ظاهر آنچنان اند که مىتوانند در مقابل توده مردم، از اصطلاحات خاص براى تحکیم مواضع حکومتبهرهبردارى کنند. 18- سیدجعفر سجادى، فرهنگ معارف اسلامى، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، جلد سوم، چاپ اول 1362، ص 67. 19- نهجالبلاغه، کلام 38- ص 81 20- خورشید بىغروب، ترجمه آقاى معادیخواه، ص 403 21- ر.ک.به: نهجالبلاغه، وصیتبه امام حسن مجتبى علیه السلام و نیز کلام 38، ص 81 22- ر.ک.به: نهجالبلاغه، کلام 17، ص 59 23- ر.ک.به: نهجالبلاغه، خطبه 169، ص 243- 244 24- امامى و آشتیانى، پیشین، ج 2، ص 175 25- دائرةالمعارف الاسلامیه، دارالفکر، مصر، جسوم، ص 456 26- فخرالدین الطریحى، مجمع البحرین، انتشارات مرتضوى، 1362، جلد چهارم، ص 298 27- ناصر مکارم شیرازى، پیشین، ج اول، ص 145 28- امامى و آشتیانى، پیشین، جلد 1، ص 97 29- نهجالبلاغه، خطبه 147- ص 204 و 205 30- نهجالبلاغه، کلام 50- ص 88 31- همان و خطبه 154 و 169
منبع: سایت درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
آسیبشناسى دین در سیره علوى (قسمت دوم-قسمت پایانی)
نظر خود را بنویسید!
در حال حاضر هیچ نظری برای این مقاله وجود ندارد.
برای درج نظر خود درباره
آسیبشناسى دین در سیره علوى (قسمت دوم-قسمت پایانی)
فیلدهای زیر را پر کنید.
نظر شما
عنوان
این فیلد اجباریست.
امتیاز
-
1
2
3
4
5
این فیلد اجباریست.
نظر شما
این فیلد اجباریست.
اطلاعات شما(اختیاری)
نام شما
آدرس شما
پست الکترونیک
جستجو
این موضوعات را نیز بررسی کنید:
اعتقادی
منتخب نشریات
اردیبهشت 94
جدیدترین ها در این موضوع
رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران
در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزشهای اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهمالسلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شدهاند با تلاشهای خود سعی بر بیارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
30 خرداد 1403, 15:48
تبیین و ضرورتشناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری
در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مسالهی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری
در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
30 خرداد 1403, 15:48
دختر در آینه تعامل با پدر
یهود از پیامبری حضرت موسی علیهالسلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیهالسلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
30 خرداد 1403, 15:47
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل
با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
30 خرداد 1403, 15:47
پر بازدیدترین ها
اگر والدین به فرزندان ستم کنند فرزندان چطور برخورد کنند، بطوری که هم موجب ناراحتی آنها نشود و هم بتوانند آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنند، و اگر نصیحت تأثیر نداشت چطور باید با آنها برخورد کرد؟
24 آبان 1393, 14:10
نسبت های چهارگانه (نسب اربع)
24 آبان 1393, 14:8
راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن
قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
11 دی 1396, 13:58
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران
این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نمودهاند.
4 تیر 1390, 0:0
نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی
در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
4 خرداد 1394, 17:28
سایت های پژوهشکده باقرالعلوم
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان
پژوهه تبلیغ
Powered by
TayaCMS