دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

رجعت در اسلام

خبرگزاری فارس: از نظر شیعه امامیه رجعت عبادت است از عقیده به بازگشت ائمه معصومین و دو گروه از این امت یعنی مومنین محض و کافرین محض پس از ظهور حضرت مهدی (عج) رجعت آغاز می‌گردد و عده‌ای از مومنین خالص برای مساعدت آن حضرت و نیز گروهی از بدان سراسر آلوده از قبرها زنده می‌شوند و به این جهان مادی باز می‌گردند...
No image
رجعت در اسلام
از نظر شیعه امامیه رجعت عبادت است از عقیده به بازگشت ائمه معصومین و دو گروه از این امت یعنی مومنین محض و کافرین محض پس از ظهور حضرت مهدی (عج) رجعت آغاز می‌گردد و عده‌ای از مومنین خالص برای مساعدت آن حضرت و نیز گروهی از بدان سراسر آلوده از قبرها زنده می‌شوند و به این جهان مادی باز می‌گردند. و اما اهل سنت برای رد مساله رجعت مطالبی ذکر کردند و از جمله آنکه این را عقیده‌ای نشات گرفته از دین یهود ،و یا گاهی دیگر آن را مذهب اقوام عرب جاهلی و یا بدعت گزاردن در دین دانستند، بحث رجعت از جمله بحث‌هایی است که بسیاری از درک حقیقت و ماهیت آن عاجزند، عده‌ای به قلت بضاعت علمی خود معترفند و در محدوده یافته‌های خود سخن می‌گویند به قول صاحب کتاب "الشموس‌المضیئه" مساله رجعت از مسایلی است که تصور آن برای عموم مشکل است تا چه رسد به تصدیق آن. در یک بررسی اجمالی می‌فهمیم که بسیاری از ادیان به پایانی خوش برای این جهان معتقدند. دین زرتشت، یهودیت، مسیحیت، و بودائیزم، و بسیاری از ادیان و حتی اهل سنت که با اصل رجعت ائمه و معصومین و دشمنان آنان مخالف‌اند، یک نوع پیروزی حق‌جویان بر اهل باطل و اصلاح وضع جامعه و خلاصی از هر گونه ظلم و نادرستی را معتقدند. آیا پادشاهی آخرالزمان در یهودیت و مسیحیت همان رجعت در اسلام است؟ آیا این سه دین بزرگ، نقطه مشترکی در این باره دارند؟ و سوالات دیگر که مطرح است. ماهیت رجعت طبق آنچه از روایات بدست می‌آید، رجعت، عالمی است بین دنیا و آخرت نه تماما خصوصیات آخرت را داراست و نه تماما وضعیت دنیای فعلی ما را دارد. بلکه عالمی است که لطیف‌تر از جهان مادی فعلی ما اما نه به لطافت روز رستاخیز. علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: "رجعت از مراتب روز قیامت است اگر چه در کشف و ظهور پایین‌تر از روز قیامت است و دلیل پایین تر بودن آن از قیامت عبارتست از امکان شر و فساد در آن فی‌الجمله به خلاف قیامت و به همین دلیل یوم‌ ظهور آن حضرت نیز گاه ملحق به قیامت شده است بخاطر ظهور و غلبه تامه حق، اگر چه ظهور حضرت (عج)، نیز پایین‌تر از روز رجعت است." دلایل عقلی رجعت امکان وقوع روشن است که حیات دادن خدا به اشیاء بر دو قسم است، گاه خداوند از هیچ و عدم موجود زنده‌ای خلق می‌فرماید یعنی بدون اینکه هیچ سابقه‌ای داشته باشد مثل خلقت اولیه انسان و هر موجود دیگری. و گاه اجزا و عناصر پراکنده یک موجود را جمع کرده و حیات مجدد عطا می‌فرماید و به تعبیر دیگر خلقت به نحو جعل بسیط است و گاه به نحو جعل مرکب. و وقتی خلقت به نحو اول ممکن باشد خلقت بخشیدن به نحو دوم (جعل مرکب) به مراتب سهل‌تر و قابل قبول‌تر است. وقوع رجعت «اول الدلیل علی اثبات شی‌ء وقوعه فی‌الخارج» ، بهترین دلیل برای اثبات یک امر، وقوع آن در خارج است و چه در قبل از اسلام و چه در اسلام شاهد وقوع موارد کثیری از رجعت هستیم مواردی که به نص صحیح تاریخی برای همه ادیان و فرقه‌ها ثابت است و شاید کسی اختلافی در آن نداشته باشد حتی اهل تسنن که پرچمدار مخالفت با رجعت هستند وقوع این موارد را مسلم می‌دانند. وجه استدلال 1- « وَحَرَامٌ عَلَى قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا یَرْجِعُونَ » "انبیاء 95" . « و اهل دیاری را که هلاکشان کردیم دیگر زندگانی بر آنها حرام است و هرگز به دنیا باز نمی‌گردند.» وجه استدلال :‌مراد از بازگشت در روز قیامت نیست زیرا که در روز قیامت همگی حاضر خواهند شد همان‌گونه که می‌فرماید: "انا‌لله و انا الیه راجعون"‌ پس این رجعتی است که هلاک‌شدگان از آن استثنا شده‌‌اند، بازگشت به دنیا یعنی رجعت است یعنی خصوصیتی که در کار هلاک شدگان است که از بین بدانی که در رجعت باز می‌گردند اینها مستثنی شده‌اند. 2- " وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ " نمل 82- چون هنگام آن رسد که آن گفتار به وعده ‌ما به عذاب بر آنان واقع شود جنبده‌ای از زمین برانگیزیم که با آنان تکلم کند زیرا که مردم به آیات ما از روی یقین ایمان نمی‌آوردند. وجه استدلال:‌خروج دابه از جمله اتفاقاتی است که در روایات، به عنوان یکی از اشراط الساعه و مقدمات برپایی قیامت ذکر شده و مقدم بر آن است. از زبان این آیه ، زمانی که وعید و عذاب خدا برسد، دابه از زمین خارج خواهد شد و با مردم تکلم خواهد کرد و زمان فرا رسیدن عذاب قبل از قیامت چیزی جز ایام رجعت نیست. 3- « وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ» ، "نمل 83" و آن روز که از هر امتى گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کرده‌اند محشور مى‌گردانیم پس آنان نگاه داشته مى‌شوند تا همه به هم بپیوندند. وجه استدلال: این آیه به یکی از حوادث قبل از رستاخیز اشاره می‌کند زیرا «من»، در این آیه تبعیضیه است و این امر اشاره به حشر بعضی از مکذبین دارد و این حشر، حشری غیر از رستاخیز است، زیرا حشر در قیامت کلی است و اختصاص به گروهی خاص ندارد و دلیل این مطلب آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: «وَیَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا» ، "کهف 47" و نیز باید توجه داشت که احتمال مربوط به بودن آیه به حیات برزخی‌ هم منتفی است زیرا هیچگاه از زندگی برزخی تعبیر به حشر نمی‌شود ،حشر به معنای احیا پس از اماته است ولی برزخ به معنای انتقال روح از این جهان به عالمی دیگر است. تاریخچه بحث آخرالزمان در دین یهود تصور آخرالزمان به معنی پایان دوران جهان و پیوستن آن به قیامت کبری در بین قوم یهود از سده‌های سوم و دوم قبل میلاد پیدا شده است . پیش از این زمان بنی‌اسراییل که خود را قوم برگزیده خداوند می‌دانستند، در انتظار روزی بودند که وعده الهی در اصلاح جامعه انسانی تحقق یابد و خداوند قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر گرداند. در میان کتاب‌های رسمی عهد عتیق، موضوعات مربوط به احوال آخرالزمان و ظهور منجی و رستاخیز مردگان و کیفر اعمال از همه جا صریح‌تر در کتاب دانیال نبی آمده است. افکار و تصورات مربوط به این موضوع در کتاب‌های عهد عتیق‌، به تدریج رشد و گسترش یافته و "روز یهوه" که در اصل روز انتقام خداوند از گنهکاران و پیمان‌شکنان و کافران و هنگام استقرار حکومت یهوه بر قوم برگزیده خود در همین جهان بوده است. در دوره‌های بعد از اسارت (دوران پراکندگی) معنایی وسیع‌تر به خود گرفته و به یک تحول بزرگ آخرالزمان به معنای فرجام‌شناسی آن مبدل گشته است. پاداش و کیفر دیگر مخصوص بقیه ماندگان نیست،‌بلکه همه مردگان از آغاز خلقت تا حال دوباره زنده می‌گردند. و این در حالی است که دین قدیم یهود سخنی از احیاء مجدد و زندگی آخرالزمان به میان نمی‌آورد. فروید در این باره می‌گوید: در دین قدیم یهودیان بکلی فنا‌ناپذیری را نادیده می‌گرفت و امکان یک حیات پس از مرگ در هیچ جا اشاره نشده و هرگز مورد نظر قرار نگرفته است. اما به دلایلی در سده‌های نزدیک به میلاد مسیح این فکر در میان یهود مطرح شده و شدت یافت و در کتاب‌های آخر عهد عتیق به آن اشاره شده است و یهودیان با اشتیاق تمام منتظر فرا رسیدن آن روز بودند. کتاب‌هایی در میان یهودیان نوشته شده است که اصطلاحا آنها را در نوشته‌های بین العهدین می‌نامند که آثار و علایم آخرالزمان و خصوصیات پادشاه منجی جهان به طور مفصل‌تری در این پیشگویی‌ها بیان شده است. خصوصیات مربوط به آخرالزمان از نظر یهود روز خداوند در آیات بسیاری از تورات به روز «یهوه» و روز خداوند اشاره شده است که در آن روز آرزوهای انسان به تحقق می‌پیوندد و نادرستی‌ها و ناپاکی‌ها جای خود را به درستی و پاکی می‌دهند و عدل در جهان برقرار خواهد شد. در کتاب "ارمیا" در این باره آمده است: « خداوند می‌گوید اینک ایامی می‌آید که شاخه عدل برای داود بر پا می‌کنیم و پادشاهی سلطنت ‌نموده ، به متانت رفتار خواهد کرد و انصاف و عدل را در زمین جاری خواهد کرد و در ایام وی یهود نجات پیدا می‌کند و اسراییل با امنیت ساکن خواهد شد.» روز خداوند هم چنانکه روز انصاف و برپایی عدالت است، همچنین روز انتقام از نااهلان و ظالمان است و افرادی که با تورات نیستند و بر یهود ظلم روا داشته‌اند تحمل آن روز را نخواهند داشت. زمان وقوع یکی از موضوعاتی که در مکاشفات مربوط به جهان، مورد بحث قرار گرفته، موضوع پیش‌بینی زمان ظهور منجی جهان و وقوع روز خداوند است. در مورد زمان ظهور منجی نظرات مختلفی به چشم می‌خورد: نظر اول: یک عقیده آن است که خداوند جهان را در 6 روز آفریده است و هر روز خداوند برابر هزار سال ماست، پس جهان طی مدت شش هزار سال خلقت یافت بنابراین باید 6 هزار سال طول بکشد تا عمر آن تمام شود و پایان شش هزار سال پایان عمر این جهان خواهد بود و از آنجا که خدا روز هفتم را استراحت کرد پس یک هزار سال را جهان باید در صلح و درستی سپری کند و بعد از پایان آن یک هزار سال رستاخیز انجام خواهد شد. نظر دوم: عده‌ای نیز بر خلاف نظر اول معتقدند هر لحظه باید منتظر ظهور منجی بود و در هر روز و هر ساعتی ممکن است که انتظار به سر آید و وعده خدا تحقق یابد، چنانکه در کتاب "ملاکی" آمده: و خداوند که شما طالب آن می‌باشید - منجی جهان- ناگهان به هیکل خود خواهد آمد یعنی آن رسول عهدی که شما از او مسرور می‌باشید. نظر سوم: گروهی دیگر طبق پیش بینی‌های موجود در کتاب مقدس زمان، وقوع این روز را ، قرن پنجم میلادی ذکر کرده بودند، ولی به هنگام فرا رسیدن سال 5 میلادی اثری از ظهور موعود نیافتند و بدین جهت بسیاری از دانشمندان یهود محاسبه وقت معینی را بر ظهور پادشاه آخرالزمان تقبیح کرده و منع نمودند. نظر چهارم: برخی معتقدند که خداوند طبق کردار مردم، زمان ظهور منجی را تغییر می‌دهد و هر وقت که خود احساس کرد، حکم ظهور را صادر می‌کند. چنانچه در کتاب "مزامیر" آمده: پادشاه در روزی که بخوانیم ما را مستجاب می‌فرماید". و حاصل آنکه قول معینی را برای مشخص کردن زمان ظهور نمی‌توان انتخاب کرد و همه غیر از آن نظر اول در انتظار نقطه ‌زمانی مبهم و مجهولی هستند که فقط خدا آن را می‌داند ولی در تورات و تلمود علایمی را برای فرا رسیدن آن روز موعود ذکر شده است از جمله علایم آمدن "روز یهوه" حدوث طوفان ها و زلزله‌های وحشتناک، بروز قحطی و طاعون ، در گرفتن جنگ‌های سخت و از مهم‌ترین اتفاقات آن زمان فتنه مسیحای دروغین (دجال) است که مظهر قدرت شیطانی است. یکی از مطالب دیگری که درباره آخرالزمان مطرح است، این است که آیا این روز همان روز رستاخیز و قیامت کبری است یا روز دیگری غیر از آنست؟ و در صورت تغایر، آیا قیامت در جهانی غیر از جهان محسوس مادی، برگزار خواهد شد یا در همین جهان؟ در پاسخ به سوال اول 3 نظریه عمده در بین یهودیت دیده می‌شود: نظر اول: یکی از نظرها که مطابق با بعضی از نوشته‌های بین‌العهدین نیز هست ،‌این است که داوری بزرگ رستاخیز را همین منجی آخرالزمان انجام خواهد داد و اوست که بر جهان پاک شده از گناه و مرگ، حکومت ابدی خواهد داشت. نظر دوم: نظر دیگری که در تلمود ذکر شده آن است که در روز خداوند دو منجی وجود دارد که یک نفر از آن دو رهبری سیاسی و نظامی را بر عهده می‌گیرد و دیگری مقام معنوی و روحانی را و یک تن از این دو در آخرالزمان کشته می‌شود و دیگری باقیمانده و سرانجام داوری بزرگ را انجام می‌دهد. نظر سوم: عقیده دیگر اینست که دوران حکومت منجی جهان با آغاز رستاخیز و داوری بزرگ پایان می‌پذیرد و از آن پس حکمت جاوید و بی زوال خداوند شروع خواهد شد. در جواب سوال دوم مورخان معتقدند که برخی از فرقه‌های مختلف یهود اعتقاد دارند که همین دنیا محل ثواب و عقاب است. و داوری بزرگ که از آن سخن گفته می‌شود در همین دنیای ما صورت می‌گیرد و نیوکاران عمر دراز پیدا کرده و با رفاه و آسایشی زندگی می‌کنند و دسته دیگر می‌گویند که در این دنیا فقط روز خداوند که قبل از رستاخیز بزرگ است واقع می‌شود و آن داوری بزرگ و رستاخیز عمومی در دنیای دیگر اتفاق خواهد افتاد. پادشاه موعد، ماشیح آنچه همه کتابهای عهد عتیق و بین العهدین بر آن اتفاق دارند ظهور انسانی است که در وقت مناسب در میان مردم خواهد آمد و با نیروی قوی الهی به اصلاح جامعه می‌پردازد و لکن، به همین منجی در کتابهای مختلف یهود اسامی مختلفی داده شده است. در این کتابها از او به «پرهیزگار»، «برگزیده»، «پسر انسان»، «پسر خدا»، «انسان»، «مسیحا یا ماشیح» نام برده شده است. و در اکثر آیات کتاب مقدس از آن به «ماشیح» یاد شده است. یکی از صفات این پادشاه آخر الزمان که در کتاب مقدس ذکر شده این‌است که او متلکم است، خوبان را از بدان جدا می‌کند و با مردم سخن‌ها دارد. او دارای سلطنت و حکومت جهانی خواهد بود، جهان را یکسره اصلاح می‌نماید. در بسیاری از آیات کتاب مقدس مشاهده می‌شود که نجات یافتگان منحصر در قوم بنی اسرائیل شده‌اند و آخر الزمان روز سعادت بنی اسرائیل معرفی شده است. مقایسه با رجعت در اسلام در عین اینکه شباهت‌های زیادی بین رجعت اسلام و آخر الزمان یهود وجود دارد، اختلافاتی نیز در این باب موجود است. درباره وضعیت زمان ظهور هم چنانکه ما معتقدیم که ظلم و ستم به اوج می‌رسد و جنگ‌های بسیاری رخ می‌دهد و افرادی چون رجال ظهور کرده و ادعای منجی بودن می‌کنند، آنان نیز همین مسائل را قبول دارند. هم چنانکه شیعه معتقدست پس از جنگ‌هایی سخت، عاقبت سپاه حق بر شیطان پیروز و دولت کریمه حق بر پا شده و زمین را در اختیار مستضعفین قرار می‌گیرد. یهود نیز چنین باورهایی دارد. و نیز در متکلم بودن منجی که ما درباره "دابة الارض" معتقدیم طبق آیه شریفه « وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ» و به سخن گفتن و جدا کردن حق از باطل دابة معتقدیم . آنان نیز ماشیح را متکلم می‌دانند و اوست که صالحان را از بدکاران جدا می‌کند. و نیز در باب "جهانی بودن حکومت منجی" اسلام با یهود اتفاق نظر دارد. و نیز تفاوت هایی در هنگام مقایسه به چشم می‌خورد از جمله اینکه افرادی را که در اصلاح جامعه نقش اصلی ایفا می‌کنند، می‌شناسیم و اطلاع داریم ، اما یهود از یک شخصیت مبهم سخن می‌گوید که فقط می‌داند او انسان است و صلاح و بینش از این او را نمی‌شناسد. ویژگی‌ دیگر رجعت در اسلام اینست که صالحان را منحصر در قوم و قبیله‌ خاصی نمی‌داند بلکه می‌گوید هر مظلوم مؤمنی زنده شده و هر ظالم کافر برگردانده می‌شود و انتقام مظلومین گرفته می‌شود. به خلاف دین یهود که بیشترین تکیه را بر قوم خود و سرزمین خود و منافع خود دارد. یک مطلب اساسی دیگر این‌است که در رجعت در شیعه آنچه هدف اصلی است آن‌است که کمالات وجودی انسان صالح بروز کرده و به فعلیت می‌رسد و انسان عاشق الله به معشوق خود می‌رسد، ولی در دین یهود از این ارزش والا اثری نیست و از کلمات آنان بیشتر یک نوع عافیت جویی و رفاه طلبی مادی و جسمانی احساس می‌شود تا آرزوی کمال و وصال. «تاریخچه بحث آخر الزمان در مسیحیت» در یکی دو قرن قبل از میلاد مسیح بخاطر شرایط سخت اجتماعی و سیاسی و مشکلات و نگرانی های که یهودیان داشتند، انتظار ظهور یک منجی که آنان از آن‌همه غم و تبعیض رها کند بسیار شدت گرفت و به سبب این عطش بسیار زیاد که در آن زمان وجود داشت به هنگام تولد حضرت مسیح (ع) بسیای پنداشتند عیسی (ع) همان منجی موعود است. موضوع آخر الزمان و رسیدن ملکوت الهی به چند صورت مختلف و گاه متناقض، در بخش های مختلف کتاب‌های عهد جدید مطرح شده است و این مسئله سبب شده که از نخستین دوره‌های مسیحیت بین دانشمندان مسیحی اختلاف نظرهایی بوجود بیاید. و براساس همین اختلافات گرایش‌های مختلفی بین مسیحیان بوجود آمده: نظر اول: گروهی از پدران روحانی رجعت حضرت عیسی (ع) را با تمامی جزئیاتی که در مکاشفات ذکر شده بسیار نزدیک می‌دیدند چون در بعضی از آیات انجیل آمده که حضرت به شاگردان خود نوید داده بود که شما هستید و آخر الزمان را شاهد خواهید بود. نظر دوم: گروهی دیگر خود را هزاره ششم می‌پنداشتند و معتقد بودند که عمر جهان شش هزار سال است و آن‌ها در سالهای آخر عمر جهان هستند که بعد از تمام شدن این هزاره و پایان یافتن عمر جهان هزاره مسیح و شهدا که هزار صلح و آرامش است خواهد آمد. نظر سوم: که نظر اکثریت مسیحیان بود، این است که کلیسای اولیه و جامعه مؤمنان مسیحی محل حضور مسیح و روح القدس و مقدمه تحقق ملکوت الهی است. اما نظر اول که بازگشت زمان و بی نتیجه بودن انتظارها تغییر ماهیت داد و به انتظار رجعت حضرت عیسی (ع) در وقتی نامعلوم تبدیل گشت. و نظر دوم، یعنی امید آمدن هزاره مسیح، اگر چه ابتدا طرفدارانی داشت ولی هیچگاه بصورت یک عقیده شایع در نیامد. و نظر سوم در تاریخ رشد کرده و اساس فکر مسیحیت در کلیسای کاتولیک روم و کلیسای ارتودوکس شرقی شد. این عقیده امروز مورد قبول کاتولیک روم و کلیسای اردتودوکس است که کلیسا هر روز رشد بیشتری می‌کند و آنقدر رشد خواهد کرد که تمامی جهان را فرا خواهد گرفت. در قرن نوزدهم به جهت پیشرفت علم و صنعت، تناقضاتی بین علم و تعالیم دینی مسیح ظاهر شده بود. و بعضی از متکلمان لیبرال نظراتی را مقابل کسانی چون « آلبرت شوایتزر» دادند. در این سالهای اخیر در محافل علمی مسیحی بحث است که آیا وقایع آخر الزمان را به همان نحوی که در انجیل‌ها آمده و به همان معانی ظاهری باید پذیرفت یا مطلب چیز دیگری است؟ و هنوز مسیحیت در این باره نظر صریح و متحدی را انتخاب نکرده است. «خصوصیات مربوط به آخر الزمان در مسیحیت» روز موعد کتاب ایوب، باب 19: « من می‌دانم که ولی من زنده است و در ایام آخر بر زمین خواهد برخواست.» در بسیاری از آیات کتاب مقدس بشارت داده شده است به روز خوشی که در پیش است و منجی بشر می‌آید و عدل و داد را برقرار می‌کند. اما زمان وقوع این روز موعد دقیقا مشخص نیست. در بعضی از آیات کتاب مقدس وقوع این وعده الهی بسیار نزدیک شمرده شده است، آنقدر نزدیک که برخی از شاگردان حضرت مسیحیت زنده باشند و آن‌را درک کنند. در آیات کتاب مقدس به کمال انسان‌های رجعت کننده در عصر بازگشت اشاره شده و از همین آیات استفاده می‌شود که چندین رستاخیز به وقوع خواهد پیوست و این‌گونه غیبت که یک رستاخیز همگانی باشد و همه در یک زمان قیام کنند. رستاخیز اول وقتی انجام خواهد شد که مسیح از هوا بیاید. تمام مقدسین در این دوره قیام خواهند کرد، مقدسان عهد عتیق و مقدساتی که در دوره مصیبت عظیم کشته شده‌اند در موقع آمدن مسیح به زمین، زنده خواهند شد. و دومین رستاخیز بعد از یک هزار سال صورت خواهد گرفت و چنین به نظر می‌رسد که خدا در مورد مردگان بی ایمان صبر و تحمل بسیار دارد آنها در این دوره میانه در عذاب اند ولی به عذاب نهایی نرسیده‌اند و بعد از اتمام هزار سال به عذاب نهایی خود خواهند رسید. دوره هزار ساله دوره هزار ساله عبارت از دورانی است که مسیح بر روی زمین سلطنت خواهد کرد و این به آن معنی است که مسیح قبل از این دوره رجعت خواهد نمود. برخی معتقدند که رجعت مسیح قبل از این دوره هزار ساله واقع می‌شود و اینان به گروه قبل از هزار سال معروف‌اند و گروهی معتقدند که مسیح بعد از این دوره رجعت خواهد فرمود و برخی نیز معتقدند که هیچ دوره هزار ساله‌ای با این خصوصیات وجود ندارد. وقایع آخر الزمان در مسیحیت در دین مسیحیت نیز مانند اسلام و یهودیت به وقوع جنگ‌ها و آشفتگی هایی قبل از آخرالزمان اشاره شده است. در بعضی از آیات ترتیب اتفاقاتی که برای آینده جهان ذکر کرده‌اند، این‌چنین بیان شده است: 1- آمدن مسیح (ع) با مقدسان 2- جنگ حارمجدون (آرماگدون) 3 بسته شدن شیطان 4- بر تخت نشستن مقدسات و قیامت اول 5- آزاد شدن شیطان بعد از هزار سال 6- داوری شیطان 7- قیامت دوم و داوی بر روی تخت بزرگ و سفید. بازگشت بدان و خوبان در رستاخیز از آیات کتاب مقدس بر می‌آید که در هنگام رستاخیز اول افراد ظالم و فاسد زنده نمی‌شوند بلکه آنان در مدت هزار سال عیش و سلطنت صالحان در قبر مشغول دیدن عذابهای مقدماتی هستند تا زمان رستاخیز بزرگ فرا رسد و آنان به کیفر نهایی اعمال خود برسند. در بعضی از کتابها آیات آمده است که شیطان و نیروهایش هزار سال در قعرها محبوس خواهند ماند و در این هزار سال شهیدان زنده می‌شوند. و مسیح بر جهان حکومت می‌کند و صلح و خیر در جهان برقرار می‌گردد. هدف رجعت مسیح (ع) در انجیل ها آمده است که: « مقصود مکشوف شده مسیح از رجعت او به زمین عبارت است از استقرار ملکوت در روی زمین.» در دین مسیحیت نیز هدف عالی از ظهور و رجعت حضرت عیسی (ع) رهایی مظلومین از تحت ستم ظالمین و بدکاران و برقراری حکومت عدل و داد در سراسر گیتی است. مسیحیان معتقدند که مسیح رجعت خواهد کرد نه برای روح های جدا از بدن بلکه برای داوری انسان کامل. از بررسی آخر الزمان در دین مسیح (ع) معلوم می‌شود که در اصل آمدن مسیح در بین مسیحیان اختلاف نظری نیست و تنها در جزئیات مسئله اختلاف وجود دارد. همانند زمان آمدن، مدت سلطنت و کیفیت نابودی اشرار و ظالمان. «مقایسه با رجعت در اسلام» از مشاهده نظرات مسیحیت در برابر رجعت حضرت عیسی (ع) و حکومت و پادشاهی آخر الزمان معلوم می‌شود که وجوه اشتراک زیادی بین معتقدات اسلام در باب رجعت و باورهای مسیح وجود دارد هم چنانکه بین اسلام و یهودیت اشتراکاتی ملاحظه می‌شد. در مسئله برقراری حکومت عدل و داد و فرمانروایی صالحان و مستضعفان هر سه دین با هم اتفاق نظر دارند. و اما اختلافات؛ شیعه معتقدست به انتقام از بدکاران در عصر رجعت، قبل از رستاخیز ولی یهودیت و مسیحیت بیشتر در جنبه مثبت زندگی صالحان توجه دارند و خیلی اندک متعرض حال بدکاران شدند و در دو دین کیفر آنها به بعد از آخر الزمان موکول شده است، غیر از بدانی که در آن عصر زنده هستند. در هر سه دین به تغییراتی در سنت الهی اشاره شده، چه در انسان و قوا و جسم و بدن او و چه در کیهان و افلاک و موجودات غیر از انسان. و همچنین مسلم نزد همه است که فردی که خروج و ظهور می‌کند مردی است خدایی دارای قدرتی بیش از انسان‌های عادی و نماینده مخصوص خداست که ماموریتی نجات بخش و سعادت آور برای بشریت به ارمغان می آورد. یک نکته جالب توجه اینست که در هر کدام از این سه دین عده‌ای بر این عقیده‌اند که دین مورد نظر، آن‌را از دینی دیگر و اقوامی دیگر که قبل از آن بوده گرفته است. ولی آن‌چه در این مورد به نظر می‌رسد اینست که این نقطه قوت این نظریه است و همین امر موجب تائید این اعتقاد است زیرا وقتی یک برنامه‌ای جهانی باشد و اراده خدا برای آینده بشریت است ،بسیار طبیعی و لازم می‌نماید که هر دین و هر رسولی این معنا را به قوم خودش مژده دهد چون همه آنان از یک مبدا الهی سرچشمه می‌گیرند. امتیاز شیعه بر دیگران اینست که معتقد است صالحان همه ادیان و انبیاء همه دوران، حاکمان و وارثان زمین هستند و بدکاران تمامی اقوام و ملل به جزای ظلم و عصیانشان خواهند رسید.
خبرگزاری فارس

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS