13 مهر 1394, 13:51
نتیجه این توکل را نیز قاضى و دیگران عملاً مشاهده مى کردند و خداوند در اثر این خصلت والا، مشکلات این بزرگ مرد را حل مى کرد.
آیت الله شیخ على محمد بروجردى ـ از شاگردان قاضى ـ مى گوید:
«روزى در منزل نشسته بودم، حال عجیبى رخ داد و طورى شد که مثل این که کسى از نشستنم مانع مى شد هر چه به اطراف نگاه کردم، چیزى ندیدم. کیسه اى پول همراه داشتم، آن را برداشته از منزل خارج شدم. مثل این که کسى مرا از پشت سر حرکت دهد، در مسیرى ناخواسته به راه افتادم. مقدارى که رفتم به آقاى قاضى رسیدم و ایشان کنار کوچه ایستاده بود. فورى به طرفش رفته و عرض ادب کردم، استاد نیز لطف فرمود.
آقاى قاضى گفت: مى خواستم مقدارى میوه و خوراک تهیه کنم اما پولى نداشتم، همین جا ایستادم تا خدا گشایشى نماید
فوراً مقدارى پول از کیسه درآورده و به ایشان تقدیم کردم و استاد نیز به اندازه نیاز برداشته و بقیه را به من برگرداند و خداحافظى کرد. همین که پول را به قاضى دادم، حالت اضطراب از من رفته و حالت شعف و انبساط روحى زیادى به من دست داد. سپس به خانه برگشته و با آرامش خاطر استراحت کردم.»([12])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان