13 مهر 1394, 14:54
نام این ستاره درخشان عالم تشیع همه جا با عنوان «واعظ شیعى» شناخته شده است به طورى که کتاب گران سنگش «ارشاد القلوب» در موضوع «وعظ» شاهکارى است جاویدان که گذشت زمان به هیچ وجه نتوانسته گرد کهنگى بر آن بنشاند و از جهت احادیث ناب و غریب اش، زبانزد همه محدّثین بعد از او مى باشد.
«وعظ» و «اندرز» نزد دیلمى از موضوعیت و اهمیّت ویژه اى برخوردار است. در کتاب ارشاد القلوب آن چه همه جا به چشم مى خورد، وعظ است. وى در مقدمه، مواعظ قرآنى را مى آورد و بلافاصله در باب اوّل، ثواب موعظه را مطرح کرده و در آخر باب مى فرماید:
«اى برادر! طول بده سکوت را، و خاموشى را شعار خود نما و فکر تو بسیار باشد براى آخرت و پیوسته به مواعظ عمل کُن و خنده را کم گردان پشیمان باش بر گناهانت تا نزد خداوند آبرومند و پسندیده باشى.»([11])
دیلمى در باب پانزدهم مى فرماید: «که قلبى نورانى دارد و بر اثر همین قلب نورانى است که خدا به او توفیق داده که خود قبل از هر کسى به مواعظ خدا و اولیاء الهى عمل کند.» از این رو اغراق نیست که او را واعظى متعّظ و زاهدى ناسک بدانیم.
و اگر بخواهیم حقّ مطلب را در مورد این سالکِ عارف ادا کرده باشیم، در یک کلام باید بگویم: او شیعه على ابن ابى طالب(علیه السلام) است و درس زهد و تقوا را در مکتب آن حضرت آموخته است. و از این جهت اسلوب کتابش بى شباهت با نهج البلاغه نیست چنانچه یاد خدا، قیامت و مرگ و آمادگى براى آن و دورى از دنیاگرایى، در سطر سطر نهج البلاغه موج مى زند در ارشاد القلوب دیلمى نیز این معنا همه جا به چشم مى خورد.
در بیان شخصیت مردان بزرگى چون دیلمى، مولا على(علیه السلام) مى فرماید:
براى خدا در پاره اى از زمان بعد از پاره اى دیگر و در کارهایى که آثار شرایع در آن گم گشته، بندگانى است که در اندیشه هاشان با آنان راز مى گویند و در حقیقت، عقل هاشان با آنها سخن مى گوید و همیشه به یاد خدا بوده و از راه عقل و بینایى با او در گفتگو هستند. و یاد خدا، چون چراغ دیده ها و گوش ها و دل هاشان را روشن گردانیده و غیر اوامر و نواهى اش سخنى نشنیده و به غیر آنچه او خواسته دل نمى بندند. روزهاى خدا را به یاد مردم مى آورند و سرگذشت پیشینیان را که بر اثر معصیت تباه شده اند، براى ایشان بیان مى کنند و آنان را از عظمت او مى ترسانند.([12])
آرى، حسن بن محمد دیلمى(رحمه الله) در آن شرایط حساس تاریخى هر چه گفت، از اوامر و نواهى الهى بودجز به خواسته هاى الهى دل نبست و وظیفه خطیر خود را یادآورى روزهاى خدا و بیان سرگذشت پیشینیانى مى دانست که بر اثر معصیت هلاک شدند.
دیلمى را باید از عالمانى به شمار آورد که شخصیت علمى خود را قربانى خدمت به مردم و ارشاد آنها کرده اند وى با بیان مواعظ شیواى معصومین(علیهم السلام)، در واقع مرهمى بود بر زخم هاى درونى آنها در آن شرایط سخت.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان