دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

روان شناسی و دین، ضرورت رویکردی جدید (2)

روان شناسى معاصر در قرن بیستم به سرعت رشد و توسعه یافت. در قرن نوزدهم، کنت به شدت در جست وجوى راهى براى تبیین نگرانى ها و وحشت هاى ناشى از آشوب و خون ریزى در انقلاب فرانسه بود (Coser، 1982).
روان شناسی و دین، ضرورت رویکردی جدید ʂ)
روان شناسی و دین، ضرورت رویکردی جدید (2)

مواجهه روان شناسى با بحران

روان شناسى معاصر در قرن بیستم به سرعت رشد و توسعه یافت. در قرن نوزدهم، کنت به شدت در جست وجوى راهى براى تبیین نگرانى ها و وحشت هاى ناشى از آشوب و خون ریزى در انقلاب فرانسه بود (Coser، 1982). به همین سان، وقوع دو جنگ جهانى در نیمه اول قرن بیستم، روان شناسى را با چالش هاى مهمى مواجه کرد.

ابعادى از روان انسان، که پیش از آن بروز و ظهورى نداشتند، مى بایستى مورد ارزیابى قرار گرفته و شناخته شوند. سربازهایى که نمى توانستند ستیز و خشونت وحشیانه اى که شاهد آن بودند و یا در آن شرکت داشتند، تحمل کنند، با ابتلا به بیمارى هاى روان رنجورى جنگ (shellshock)، اختلال ضربه روحى پس از سانحه (PTSD) و اعتیاد، از این دو جنگ بازگشتند. هیتلر (Hitler) و گورینگ (Goehring) قدرت کاریزما (charisma) و تبلیغات فریب دهنده را در تأثیرگذارى بر احساسات، هیجانات و رفتار انسان نشان دادند. قتل عام و نژادکشى در هیروشیما و ناکازاکى، جهان را وحشت زده کرد و امواج اضطراب و احساس گناه را در سرتاسر کره زمین منتشر ساخت.

در حالى که مردان مشغول جنگ بودند، نقش زنان تغییر یافت و خانواده هرگز شکل پیشین خود را باز نیافت. جنگ ویتنام به امریکا آموخت که حتى پیش رفته ترین تکنولوژى و توانایى عظیم براى انهدام نمى تواند بر هویتش به عنوان یک نیروى شکست ناپذیر و قدرت مطلق صحّه بگذارد. واضح بود که بحرانى در زمینه ارزش ها پدید آمده (Frankl، 1962)، و روان شناسى براى حل این بحران فراخوانده شد. در آغاز قرن بیستم، روان شناسان اروپایى در صف اول روان شناسى قرار داشتند. اما این امریکاى پس از جنگ بود که با تلاش هاى گسترده خود براى حل مشکلات روان شناختى نگران کننده روز، پیش رفت عظیم روان شناسى را، که تا به امروز ادامه دارد، موجب گردید.

در ایالات متحده، موضوعات مربوط به سلامت روان، در درجه اول اهمیت قرار گرفتند، و از سوى دولت بودجه خاصى جهت تأسیس مراکز بهداشت روانى محلى در سراسر کشور تعیین شد. روان شناسى به رشته مورد علاقه دانشجویان تبدیل گردید. درمان و مشاوره روانى، دیگر منحصر به افراد مریض نبود و به یک روال عادى براى غلبه بر فشارها و استرس هاى زندگى روزمره تبدیل شد. با این همه، روان شناسى جهت ایجاد نظامى یک پارچه توصیفى، تجویزى و تکنیکى به منظور تبیین پدیده هاى روان شناختى تازه کشف شده و ارائه راه هایى براى غلبه بر اختلالات روان شناختى قرن بیستم، با مشکل بزرگى مواجه شد. شاخه اصلى روان شناسى امریکاى پس از جنگ، عمدتاً، مبانى فلسفى را نادیده گرفت و تلاشى براى ایجاد یک معرفت شناسى یا حتى ارائه یک دیدگاه روشن درباره ماهیت انسان به عمل نیاورد. به علت نبود یک معرفت شناسى روشن و واضح، شیوه ها و نظریه هاى مختلفى جوانه زد و شاخه هاى مختلف پژوهش و تکنیک هاى مختلف روان شناسى به وجود آمدند. شاید تنها مطلبى که روان شناسان درباره آن با هم توافق داشتند، تلقى دین به عنوان یک پى پدیدار بود. دستور کنت مبنى بر حذف دین به عنوان شالوده دانش بشر با موفقیت قرین گشته بود. اما نتیجه آن، شکست و افول علوم انسانى بود.

عمل گرایى، تجربه گرایى و ماده گرایى که همه زاییده اثبات گرایى هستند، ثمرات بزرگ تکنولوژیکى و مادى به بار آوردند. اما، حتى موفقیت و پیش رفت هاى مادى حیرت انگیز جامعه غرب نتوانست بهزیستى و سلامت روان انسان را تأمین کند. پس از گذشت بیش از سى سال از جنگ جهانى دوم، در یک دهه سرشار از امکانات مادى، مایرز (Myers، 1982) چنین نوشت:

ـ هیچ قرنى از چنین وفور نعمت،

و در مقابل، از قتل عام گسترده و تخریب محیط، برخوردار نبوده است.

ـ هیچ فرهنگى چنین آسایش و فرصت

و در مقابل، چنین افسردگى گسترده را تجربه نکرده است.

ـ هیچ زمانى تکنولوژى این چنین راحتى و آسایش

و در مقابل، چنین ابزارهاى وحشتناکى را براى فساد، انحطاط و ویرانى به ما نبخشیده است.

ـ ما هرگز تا به این حد متکى به خود

و در مقابل، تا به این اندازه بى کس نبوده ایم.

ـ ما هرگز تا به این اندازه، ظاهراً آزاد نبوده ایم

و در مقابل، زندان هاى ما تا این حد انباشته نبوده اند.

ـ ما هرگز این چنین از امکانات آموزشى و پرورشى برخوردار نبوده،

و در مقابل، چنین میزان بالایى از بزه کارى، ناامیدى و خودکشى نوجوانان را نداشته ایم.

ـ ما هرگز تا به این حد در لذت و خوشى غوطه ور نبوده

و در مقابل، تا به این اندازه به ازدواج هاى فلاکت بار و یا منجر به طلاق گرفتار نبوده ایم.

نگاه جدید روان شناسى به دین

شاید همین دلائل ـ نقص موفقیت هاى مادى و ناکارآمدى روان شناسى تهى از دین و ارزش ها، در ارتقاء بهداشت روانى و بهزیستى ـ باعث ایجاد تغییراتى در ارتباط روان شناسى با دین شد. روان شناسى به تدریج کانون توجه خود را به طرف عامل نادیده گرفته شده اما اساسى در بهداشت روان، یعنى دین معطوف کرد.

اما علوم انسانى حاضر نبودند تا از حرف خود درباره انکار اعتبار معرفت شناختى دین برگردند و رویکرد اساساً جدیدى را در شناخت انسان بپذیرند. روان شناسى نه توصیف هاى دین را از انسان و نه تجویزهاى آن را براى انسان پذیرفت; و به جاى آن، دین دوباره به آزمایشگاه برگردانده شد. ارزش عملى اعمال دینى به عنوان تکنیک بهداشت روانى تحت بررسى و مداقه جدیدى قرار گرفت (Levin and Markides، 1988). مسائلى چون باورهاى دینى (Ellison، 1991)، رفتن به عبادتگاه، عضویت در انجمن هاى دینى (Ellison and Paloutzian، 1982)، دعا و نماز (Byrd، 1988) از نو، مورد ارزیابى قرار گرفتند و چیزى جز یک سرى تکنیک هاى خاص به حساب نیامدند، و از مقام مقدس خود تا حدّ هم طراز بودن با پدیده هاى معمولى، مثل خندیدن و یا نرمش هاى بدنى، تنزل یافتند. سؤالات تحقیقاتى مانند این که: آیا دعا یا خنده احساس بهبودى را در بیماران پس از عمل جراحى افزایش مى دهد، آیا عضویت در گروه دینى با عمر طولانى داشتن رابطه دارد و میان رفتن منظم به عبادتگاه و سطح اضطراب چه رابطه اى وجود دارد، رواج یافتند.

چنین تحقیقاتى براى تبیین کامل رابطه بین دین و سلامتى روان مثمر ثمر نخواهد بود. چنین نگاه عمل گرایانه اى به دین فقط قادر خواهد بود که جنبه هاى برون گرایانه دین را بررسى کند (Allport، 1962). این نوع از تحقیقات تنها بیان گر این مطلب است که چگونه مى توان از دین براى دست یابى به منفعت مادى یا روانى (استفاده کنیم).

اما به عقیده یک مؤمن واقعى، سلامتى روان صرفاً یکى از اثرات جانبى ایمان است. تلاش براى استفاده از دین به هر منظورى غیر از تقرب به پروردگار، یعنى تبدیل آن به تکنولوژى، بى حرمتى محسوب مى شود. البته بسیارى از محققین و روان شناسان مثل آلن برگین (Allen Bergin، 1987) و دیوید مایرز (1992) از چنین تحقیقاتى استفاده مى کنند تا حداقل نام دین را با جلوه اى مثبت دوباره در نظریات روان شناسى وارد سازند، اما بسى مبرهن است که این عمل آنها کافى نیست.

فرا رسیدن زمان استرداد معرفت شناسى

وقت آن رسیده است که دین مقام و موقعیت معرفت شناختى مناسب خود را به عنوان مأخذ و حجیّت قابل قبول براى روح و روان آدمى باز یابد (Bobgan، 1987). نیاز به یک نظام جامع روان شناسى ـ توصیفى، تجویزى و تکنیکى ـ واضح است. دین، دیگر نباید به مدافعه استدلالى از حقانیت خود بپردازد و تلاش کند تا طبق معیارهاى روان شناسى معاصر، اعتبار کسب کرده و از این رو مقام و موقعیت خود را در فهرست علوم انسانى به دست آورد، زیرا مطمئناً شناخت روح و روان انسان که از وحى الهى و تعالیم پیامبران و معصومین: و مقربین درگاه خداوند سبحانه و تعالى، نشأت مى گیرد، نباید صرفاً نوعى علم جنبى یا فرعى در نظر گرفته شود. روشن است که این شناخت و علم مستنبط از وحى باید مبنا و پایه روان شناسى واقعى را تشکیل دهد، در حالى که علم مبتنى بر قواى عقلانى و علوم تجربى باید نقش ثانوى را ایفا کند و الزاماً خود را با علوم وحیانى هماهنگ سازد.

دین نباید تنها به این که اساس معرفت شناسى علم روان شناسى قرار گیرد، اکتفا کند. روان شناسى معاصر یک سیستم کامل علمى است که شامل ترمینولوژى، مفاهیم و تکنیک هاى خاص خود است. لذا در قبال این، روان شناسى اى که اساس و شالوده اش دین است، باید چنین سیستمى ابداع کند که در بر گیرنده تمام مفاهیم و موضوعات روان شناسى واقعى باشد. دین اسلام که آخرین کلام خداوند سبحانه و تعالى مى باشد، داراى جامعیتى است که مى تواند یک سیستم کامل روان شناسى را تشکیل دهد.

روان شناسان و متخصصین علوم اجتماعى مسلمان و متعهد و عالمان دینى مسئول، باید در کنار هم جمع شوند و یک نظام روان شناسى منسجم و جامع به وجود آورند. در غیر این صورت، مسئولیت حفظ و انتشار نعمت عظیم دانش الهى، که بر دوش آنان مى باشد، انجام نخواهد شد.

از کجا باید شروع کرد؟

وظیفه اى که باید بر عهده گرفت مسئولیتى بس سنگین است. کارى نیست که یک فرد یا یک شاخه از علوم، یا حتى یک نسل بتواند به عهده بگیرد و آن را به اتمام رساند. على رغم تمام این مشکلات، باید این امر خطیر را به روشى نظام مند همراه با طرحى کلى که قابل تغییر و توسعه در جریان پیش رفت کار بوده و شامل اهداف و هم چنین پروژه هاى عملیاتى باشد، آغاز کرد.

گام اول: جست وجوى اولیه موضوعات

مطالعه و جست وجوى نظام مند در قرآن مجید، احادیث، متون ادعیه، مناسک و اعمال مذهبى، سیره انبیاء و معصومین: و مقربین درگاه خداوند سبحانه و تعالى و توصیه هاى مربوط به سعادت و کمال انسان و توصیف هایى از روان که در متون پر مایه اسلامى وجود دارد، ضرورى است.

در حین انجام جست وجو و مطالعه توجه به این نکته لازم است، که باید هرگونه مطالب موجود در منابع و مآخذ که در ارتباط با جنبه اى از روح و روان انسان است، بررسى و جمع آورى شود. مقصود این است که باید فهرستى جامع از تمام موضوعات مربوط به روان شناسى تشکیل داد، که هم شامل مفاهیم، اصطلاحات و تکنیک هاى روان شناسى معاصر باشد و هم شامل موضوعات و مطالبى که در منابع اسلامى یافت شده اند، از قبیل مفاهیمى هم چون توحید، ولایت، گناه و معصیت، ندامت، توبه، صداقت، نیت،تقوا، عفت، صبر و غیره.

وجود متخصصان علوم اسلامى علاقه مند به این زمینه هاى مطالعاتى، براى انجام این پروژه ضرورى است تا گنجینه نظریه هاى فراوان روان شناسى اسلامى را کشف کردند و براى درک این نظریه ها راهنمایى هاى لازم را انجام دهند. ثمره این مرحله، طرحى پیشنهادى و قابل تغییر، از موضوعات مناسب و منابع آنها خواهد بود.

گام دوم: تحقیق و جمع آورى اسناد

هنگامى که فهرستى مناسب از موضوعات فراهم شد، لازم است دانشمندان علوم اسلامى و علوم اجتماعى براى بررسى و پژوهش و عرضه مقالات فراخوانده شوند و نتایج تحقیقات در مجلات علمى منتشر گردد. علاوه بر این، وقتى که کارشناسان در حوزه هاى خاص شناسایى شدند، مطالعات و تحقیقاتشان پس از تأیید، پایه دایرةالمعارف روان شناسى اسلامى قرار خواهد گرفت. دایرةالمعارف شامل خلاصه اى دقیق از مقالات و موضوعات با حجم متفاوت خواهد بود. این دایرةالمعارف چاپ و انتشار یافته و به صورت نرم افزار و شبکه گسترده جهانى در دست رس قرار خواهد گرفت.

گام سوم: ارائه طرح جنبه هاى توصیفى، تجویزى و تکنیکى

به موازات گسترش و بسط دائرةالمعارف، پایه و اساس روان شناسى موج چهارم (روان شناسى اسلامى) شکل مى گیرد. به وسیله مساعى و همکارى عالمان، محققان و روان شناسان علاقه مند و دلسوز، یک مدل و الگوى جدید از روان انسان که شامل وجوه توصیفى، تجویزى و تکنیکى است، ارائه خواهد شد. سلامت و بهداشت روان معناى اصلى و اساسى خود را یافته و اختلالات روانى از منظر تازه اى نگریسته مى شود، و درمان شکل جدیدى به خود خواهد گرفت.

سیستم کامل روان شناسى موج چهارم، باعث انتشار و نشر کتب و مقالاتى خواهد شد که در کشورهاى اسلامى و هم غیر اسلامى در سطوح آکادمیک و دانشگاهى و اقشار مختلف جامعه، قابل استفاده خواهد بود.

تکلیف روان شناسى معاصر چه مى شود؟

مفاهیم توصیفى، تجویزى و تکنیکى روان شناسى معاصر تا آن جا که با تعالیم الهى مخالفت نداشته باشند، قابل استفاده اند. به نظر مى رسد که جنبه تکنیکى به دلیل عدم وابستگى اش به سیستم ارزش ها و اعتقادات، بیشتر به کار گرفته خواهد شد.

در این مرحله باید نقد روان شناسى معاصر را به مرحله اجرا گذاشت. اما قبل از پرداختن به این نقد، ایجاد روان شناسى اسلامى ضرورى است، زیرا انتقاد بدون پیشنهاد براى تغییر، چندان معتبر تلقى نمى شود. به محض این که روان شناسى اسلامى به وجود آمد، مى توان روان شناسى معاصر را با آن مقایسه و ارزیابى کرد و نقاط قوت و ضعف، نقص و حتى خطرات آن را سنجید.

خلاصه

رابطه روان شناسى و دین دست خوش تغییرات زیادى شده است. ابتدا دین، شخص سالم و سعادت مند را توصیف کرده و اعمال و رفتارهایى را براى رسیدن انسان ها به خیر و کمال تجویز مى کرد. سپس هنگامى که دین در غرب مقبولیت خود را از دست داد، فیلسوفان و دانشمندان در پى پر کردن این خلأ در صدد ایجاد یک نظام روان شناسى برآمدند. این نظام، کارکرد روان انسان را در قالب الگوهایى متنوع و مخالف توصیف کرده و تجویزها و تکنیک هاى گوناگون و متفاوتى را براى کسب سلامت روان و دورى یا رهایى از اختلالات روانى ارائه مى دهد.

از زمانى که روان شناسى معاصر به عنوان یک رشته علمى، موجودیت رسمى یافته و تلاش کرده است شأن و مقام دین را تا حدّ یک دست آورد انسانى تقلیل داده و آن را از حجیت و مرجعیت در مورد روان ساقط کند، انسان ها به بحران ارزشى گرفتار شدند. کشورهایى که بیشتر تحت تأثیر روان شناسى معاصر قرار گرفته بودند، اختلالات روانى در آنها افزایش سریعى داشته که گواه بر آن افزایش میزان جرم، طلاق، اعتیاد و خودکشى است.

لازم است که دین جایگاه حقیقى را به عنوان صاحب نظر مطلق در باب روح و روان انسان بازیابد. این مقام و موقعیت به وسیله شناخت و علم به تعالیم وحیانى و سیره پیامبران و معصومین: و مقربین درگاه خداوند سبحانه و تعالى به دست خواهد آمد.

بر عالمان علوم اسلامى و دانشمندان علوم اجتماعى لازم است براى ایجاد نظام جدید و کامل روان شناسى مسئولیت بپذیرند. این نظام نباید فقط نقد روان شناسى معاصر یا، تفسیرى اسلامى از مفاهیم، شیوه ها و تکنیک هاى روان شناسى معاصر باشد، بلکه باید کندوکاوى جامع در مفاهیم و شیوه هایى که در بطن تعالیم اسلامى وجود دارند، بوده و بیانى روشن از یک روان شناسى کامل و از بیخ و بن متفاوت باشد.

    پى نوشت ها:
  • 1 . دکتر زینب دلیّا (جلالى طهرانى) متولد امریکا، کارشناسى روان شناسى پدیدارشناختى (phenomenological psychology) را از دانشگاه دوکین (Duquesne) و کارشناسى ارشد و دکترى خود را در رشته روان شناسى انسانگرایانه (humanistic psychology) از دانشگاه وست جیاُرجیا (West Georgia) و دانشگاه بین المللى ایالات متحده (United States International University) دریافت کرد. ایشان پس از پانزده سال تحقیق درباره ادیان مختلف دین اسلام و مذهب تشیع را اختیار کرد و پس از اتمام تحصیلات با همسر خود دکتر سید محمدحسین جلالى طهرانى به ایران آمده و به تدریس و انجام روان درمانى و مشاوره، اشتغال ورزید و به همسر خود در نوشتن مقالات تحقیقى یارى رساند. ایشان در حال حاضر در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشغول به نوشتن خاطرات خود، مقاله هاى علمى روان شناسى و تدریس اینترنتى به علاقه مندان در سطح جهان مى باشد.
  • با تشکر از ایشان که این مقاله را به درخواست مجله نقدونظر نوشته و آن را در اختیار مجله قرار دادند.
  • 2 . یونگ معتقد بود که روان درمانى، زمانى مؤثر و مفید فایده است که فرد به مرحله میان سالى رسیده باشد.
    کتاب نامه:
  • Adams، J. E. (1976). What about nouthetic counseling? Grand Rapids: Baker Book House.
  • Allport، G. W. (1968). The person in psychology . Boston: Beacon Press.
  • Allport، G. W. (1966). The Religious Context of Prejudice. Journal for the Scientific Study of Religion، 5، 447-457.
  • Allport، G. W. (1962). The Inliidual and His Religion. New York: Macmillan.
  • Allport، G. W. (1961). Pattern and Growth in Personality. New York: Holt، Rinehart، and Winston.
  • Allport، G. W. (1948). College Reading and Religion. New Haven، Conn.: Yale University Press.
  • Allport، G. W.، Paul Vernon، and Gardner Lindzey (1970). Manual، Study of Values . Boston: Houghton Mifflin.
  • Aristotle. (1998 edition). Nicomachean Ethics. William Ross، trans. London: Oxford University Press.
  • Aristotle. (1992 edition). The Art of Rhetoric (De oratore)، Henry Lawson-Tancred، trans.، NewYork: Penguin Classics.
  • Aristotle. (1982 edition). Politics. Trevor Saunders، trans.، NewYork: Penguin Classics.
  • Aristotle. (1940 edition). De Anima. A. J. Smith and W. D. Ross، eds. Oxford: Clarendon Press.
  • Bergin، A.، Kevin S. Masters، and P. Scott Richards. 1987 Religiousness and Mental Health Reconsidered. Journal of Counseling Psychology، Vol.34: 197-204.
  • Bobgan، M. 1987. Psycho-heresy. Santa Barbara: East Gate.
  • Bronowski، J. and Mazlish، B. 1975. The Western Intellectual Tradition. NewYork: Harper and Row.
  • Byrd، R. C. (1988). Positive Therapeutic Effects of Intercessory Prayer in a Coronary Care Unit Population. Southern Medical Journal، 81، 8260829.
  • Charlton، D. G. 1959. Positivist thought in France during the Second Empire. Oxford: Clarendon Press.
  • Coe، G. 1916. The Psychology of Religion. Chicago: University of Chicago Press.
  • Coe، J. 1991. Why Biblical Counseling is Unbiblical Rosemead School of Theology: Biola University Press.
  • Comte، A. 1988 edition. Introduction to Positive Philosophy. Indianapolis، Indiana: Hackett Publishing.
  • Coser، L. 1982. Masters of Sociological Thought. NewYork: Harcourt، Brace، Jovanovich.
  • Dingle، H. 1953. The Scientific Adventure: Essays in the History and Philosophy of Science. NewYork: Harper.
  • Durkheim، E. Suicide. 1951. Glencoe، III: The Free Press.
  • Durkheim، E. 1912. The Elementary Forms of the Religious Life. London: Allen، and Unwin.
  • Ellison، C. G. 1991. Religious Involvement and Subjective Well-Being. Journal of Health and Social Behavior، 32، 80-99.
  • Frankl، V. 1962. Manصs Search for Meaning. I. Lasch، trans. Boston: Beacon Press.
  • Freud، S. 1907. Obsessive Actions and Religious Practices، vol.9. In The Standard Edition of the Complete Psychological Works of Sigmund Freud (24 vols). 1960. J. Strachey ed. London: Hogarth Press.
  • Freud، S. 1901. The Psychopathology of Everyday Life. Vol. 6، 1959. In The Standard Edition.
  • Freud، S. 1966. The Complete Introductory Lectures on Psychoanalysis. New York: Norton.
  • Hall، G. S. 1904. Adolescence: Its Psychology and Its Relations to Physiology، Anthropology، Sociology، Sex، Crime، Religion، and Education (2vols.). New York: Appleton.
  • Hill، R. K. 1933. Measurable Changes in Attitude Resulting from the Use of Drama in Worship. Doctoral dissertation. University of Chicago liiniy School.
  • Hobbes، T. 1651/1982. The Leviathan. NY: Penguin Classics.
  • Homer. 1999 edition. The Odyssey. Robert Fagles، trans. New York: Penguin Classics.
  • James، H.، ed. 1920. The Letters of William James (2vols). Boston: Little، Brown.
  • James، W. 1902. The Varieties of Religious Experience; A Study in Human Nature. Cambridge، Mass.: Harvard University Press.
  • Jung، C. G. 1938. Psychology and Religion. In The Collected Works of C. G. Jung (20 vols). Edited by H. Read، M. Fordham، and G. Adler. Princeton، N. J: Princeton University Press.
  • Jung، C. G. 1932. Psychotherapists or the Clergy. In Collected Works، Vol. 11.
  • Kantor، J. R. 1963. The Scientific Evolution of Psychology، Vol.1. Granville، Ohio: Principia Press.
  • Levin، J. S.، and Kyrialkos Markides. 1988. Religious Attendance and Psychological Well-Being. Sociological Analysis، 49، 66-82.
  • Lundin، R. W. 1972. Theories and Systems of Psychology. London: Heath.
  • Myers، D. 1992. Psychology، 3rd ed. New York: Worth Publishers.
  • Murphy، G.، and Kovach<SPAN
    برگرفته از: فصلنامه نقد و نظر شماره 35 و 36

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS