13 مهر 1394, 13:51
کتابدار کتابخانه شهردارى!
مرحوم معلم حبیب آبادى زمانى که به اصفهان مهاجرت نمود، با راهنمایى مرحوم محمدعلى مکرّم ـ هم ولایتى خود ـ در کتابخانه و قرائت خانه شهردارى اصفهان به کار کتاب دارى مشغول گردید. البته علاقه اش به کتاب و مطالعه در حدى بود که راضى شد مدتى از عمر خود را با عنوان کتابدار انجام وظیفه کند.([22]) گویا مرحوم محمدعلى مکرّم به اشاره معزالدین مهدوى (رئیس معارف وقت) و امیر قاسم فولادوند (استاندار وقت اصفهان) موافقت کرد که معلم حبیب آبادى کتابخانه شهردارى را اداره کند. و چون مدارک رسمى و حتى تصدیق ششم ابتدایى هم نداشت، هیچ راهى براى تأمین حقوق او نبود، به ناچار از محلّ اعتبار کارگران مسئول جمع آورى زباله، حقوق اندکى به او مى دادند. او توانست با همین مزد ناچیز، از میان چندین جلد کتابى که تألیف کرده بود، دو جلد مکارم الآثار را با خرج خود چاپ کند.([23])خودش گفته است ماهى ده تومان بنا به درخواست شهردارى اصفهان، اضافه حقوق برایش پیشنهاد شده و چند ماه است که اداره کلّ شهردارى ها ابلاغش را صادر نکرده و اضافه حقوقش را هم خزانه نداده است. ریاست کلّ مطبوعات کشور که از این وضع اطلاع یافت، به اداره مربوطه مراجعه نمود و چون پرونده معلم حبیب آبادى را مورد بررسى قرار داد، ناراحت شد. وقتى همکارانش آثار نگرانى را در سیماى وى دیدند و دلیلش را پرسیدند، جواب داد:
چه چیزى تأسف بارتر از این که دانشمندى بزرگ به نام مستخدم جزء در کتابخانه شهردارى اصفهان استخدام شده و یک سال است ماهى ده تومان حقوقش بایگانى گردیده است.!
هر طور بود اداره کل شهردارى اضافه کارش را تلگرافى حواله کرد. به تقاضاى سعید نفیسى، طى نامه اى از استاندار وقت خواسته شد تا دانشمند بزرگ اصفهان از ردیف مستخدمان جزء به کارمندان رتبه اى تبدیل شود. با وجود این که فرماندار اصفهان شخصاً به کتابخانه شهردارى رفت تا آن پیر روشن ضمیر را براى چنین ارتقایى متقاعد کند، نتیجه نبخشید. معلم سال ها با همان وضع، مستخدم جزء ماند تا بازنشسته گردید و در اثناء ثلث آخر عمر، لباس خود را به عبا و عمامه تبدیل کرد.([24]) مرحوم معلم حبیب آبادى براى تأمین منابع تحقیق و استفاده از مصادر و مآخذ در تألیف آثار، با برخى دانشوران که کتاب در اختیار داشتند، ارتباط برقرار کرد. سال ها با مرحوم الفت، حاج میرزا رضا کرباسى، حاج میرزا حسین اژه اى، استاد همایى و چند نفر دیگر دوستى نزدیک داشت و از کتابخانه آنان بهره مند مى شد. شغل کتابدارى را به همین لحاظ انتخاب کرد و آن را دوست مى داشت. پس از تأسیس کتابخانه مدرسه صدر اصفهان، مدت کوتاهى در آنجا مشغول شد.
او این کار را با همه زحمتش با کمال میل و علاقه پذیرفت و حال آن که از جنبه مادّى برایش سودى نداشت. بعد از آن که از شغل ادارى بازنشسته شد، فاضل گرانمایه آیت الله سید محمدعلى روضاتى، مرحوم معلّم و خانواده اش را به منزل خویش دعوت کرد و با کمال بزرگوارى از آنان پذیرایى نمود و کتابخانه ارثى و اکتسابى خود را در اختیار مرحوم معلم قرار داد و او هم وقت مطالعه و هم وسیله آن را پیدا کرد. این زمان از بهترین ایام حیات علمى و تحقیقى وى محسوب مى شود.([25])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان