ر
زبان
به عنوان يک عضو انساني در دهان، در مقام ابزار بيان باطن، نقش کليدي در زندگي بشر
دارد و بسياري از خوبي ها و بدي ها به آن نسبت داده مي شود. از زبان هر چه بگوييم
کم گفته ايم؛ زيرا خداوند چنان براي اين عضو و ابزار بياني اهميت قائل است که
کردار آدمي را به طور مطلق به آن نسبت مي دهد. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا
اهميت و راه بهره مندي درست از اين ابزار را بر اساس آموزه هاي وحياني اسلام تبيين
کند.
زبان،
ابزار بيانی انسان
خداوند در آيه 3 و 4 سوره رحمن مي فرمايد:
خلق الانسان علمه البيان؛ خداي رحمان، انسان را آفريد و بيان را به او آموخت. اين
بدان معناست که يکي از نعمت هاي بزرگ خداوند رحمان تعليم و آموزش بيان به انسان
است تا بتواند آنچه در دل و باطن دارد آشکار کند. اين يکي از توانايي هاي انسان
است که او را از ديگر آفريده هاي الهي متمايز مي کند؛ زيرا مي تواند به صورت آشکار
نه گنگ و مبهم هر چيزي را بيان کند و مطالب و خواسته هاي خويش را هويدا نمايد.
البته اين توانايي نيازمند ابزاري است تا بتواند با استفاده از آن، بياني داشته
باشد، زيرا انسان داراي روان و نفسي است که براي انجام کارهايش نيازمند اسباب و
ابزار است و همانند روح و جان مجرد محض نيست تا نياز به ابزارهاي مادي نداشته
باشد. پس همان طوري که براي ديدن به چشم و براي شنيدن به گوش نياز دارد، براي
بيان، نيازمند زبان است. از همين رو خداوند در آيات 8 و 9 سوره بلد مي فرمايد: الم
نجعل له عينين و لسانا و شفتين؛ آيا به انسان دو چشم و زبان و دو لب نداديم؟
اين ابزار گوشتي در دهان آدمي به نام زبان که
در عربي لسان گفته مي شود، کارکردهاي چندگانه اي چون چشيدن، بلعيدن و گفتار دارد.
ولي آنچه مقصود و منظور ما از زبان در اينجاست همان کارکرد گفتاري آن است که انسان
را قادر مي سازد تا بياني داشته و ما في الضمير و منويات خويش را آشکار کرده و
خواسته ها، نيازها، مطالب و مقاصد خود را بدان بازگو کند و اسرار باطني را بدان
هويدا نمايد.
براساس آيات قرآني، سلامت و نقص اين عضو گوشتي
به نام زبان، در رسايي و شيوايي بيان و ابراز کلمات نقش دارد و به طور طبيعي فصاحت
سخن و بيان به آن نيز بستگي پيدا مي کند. (طه، آيه 27؛ قصص، آيه 34؛ شعراء، آيه
13؛ روايات تفسيري)
البته نقش اصلي در فصاحت زباني و بياني از آن
قلب است و قلب مديريت تفهيم و تفهم را برعهده دارد. هر چند که سلامت عضو گوشتي در
حقيقت، گوياي، رسايي و رواني بيان واژگان نقش دارد؛ ولي اين قلب است که فصاحت و
بلاغت را تحقق مي بخشد.
به نظر مي رسد که فصاحت به حوزه انتخاب
واژگاني و رسايي آن در هنگام ادا و بلاغت به ترکيب جملات و شيريني، شيوايي و رسايي
معاني جمله ناظر است. لذا مي توان گفت که رسايي و شيوايي و رواني از يک سو در کنار
شيريني و زيبايي، بيان مبين خواهد بود. پس مي توان گفت سلامت زبان ابزاري در کنار
قلب سالم و توانا از درک و فهم فقيهانه است که مي تواند «بيان مبين» را بيافريند.
پيامبر(ص) در تعريف بهترين نوع سخن گفتن مي
فرمايد: خير الکلام ما دل و جل و قل و لم يمل؛ بهترين سخن، آن است که قابل فهم و
روشن و کوتاه باشد و خستگي نياورد. (انوار العلويه، ص 489).
اهميت و ارزش زبان و بيان
خداوند در آيات قرآني از جمله آيه 18 سوره ق
مي فرمايد: ما يلفظ من قول الالديه رقيب عتيد؛ آدمي هيچ سخني را به لفظ درنمي آورد
مگر اينکه مراقبي آماده نزد او، آن را ضبط مي کند. در اينجا مطلق کردار و اعمال به
لفظ و سخن نسبت داده شده در حالي که فرشتگان همه کردارها و اعمال انساني را که از
او خارج مي شود و به لفظ عمل در مي آيد مي نگارند. پس انسان هيچ کردار و گفتاري
ندارد مگر آنکه فرشتگان آماده و مراقب، آن را مي بينند و مي نگارند.
مفسران تفسير نمونه مي نويسند: در آيه گذشته
سخن از ثبت تمامي اعمال آدمي بود و در اين آيه روي خصوص الفاظ و سخنان او تکيه مي
کند، و اين به خاطر اهميت فوق العاده و نقش موثري است که گفتار در زندگي انسانها
دارد، تا آنجا که گاهي يک جمله مسير اجتماعي را به سوي خير يا شر تغيير مي دهد؛ و
هم به خاطر اينکه بسياري از مردم سخنان خود را جزو اعمال خويش نمي دانند، و خود را
در سخن گفتن آزاد مي بينند، در حالي که موثرترين و خطرناکترين اعمال آدمي همان
سخنان او است.
خداوند در ميان اعمال آدمي، به عمل قولي و
زباني توجه ويژه مبذول داشته به طوري که آن را جداگانه پس از عام ذکر مي کند و يا
آنکه ديگر اعمال را حتي به زبان و سخن نسبت مي دهد تا چيرگي و غلبه زبان از نظر
کثرت در ميان اعمال بشري مورد تاکيد قرار گيرد؛ زيرا سخن گفتن، آسان ترين و راحت
ترين کار در کارها و اعمال انساني است و بيشترين تاثير مثبت و منفي را به جا مي
گذارد. از اين رو امام سجاد(ع) مي فرمايد: زبان آدميزاد، هر روز به اعضاي او نزديک
مي شود و مي گويد: چگونه ايد؟ آنها مي گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذاري، خوب
هستيم! و مي گويند: از خدا بترس و کاري به ما نداشته باش و او را سوگند مي دهند و
مي گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مي يابيم و به واسطه تو، مجازات مي شويم.
(خصال، شيخ صدوق، ص6، ح 15).
پيامبر(ص) نيز درباره جايگاه خطير زبان مي
فرمايد:خداوند! زبان را عذابي دهد که هيچ يک از اعضاي ديگر را چنان عذابي ندهد.
زبان گويد: اي پروردگار! مرا عذابي دادي که هيچ چيز را چنان عذاب ندادي! در پاسخش
گفته شود: سخني از تو بيرون آمد و به شرق و غرب زمين رسيد و به واسطه آن خوني
بناحق ريخته شد و مالي به غارت رفت و ناموسي هتک شد. (کافي، ج 2 ص 115، ح 16)
زشت و
زيبای سخن
در قرآن براي زبان و بيان آدمي ويژگي هاي
بسياري بيان شده است. خداوند در قرآن بسياري از گناهان را به زبان نسبت مي دهد. از
جمله اين گناهان مي توان اذيت و توهين (ممتحنه، آيه 2)، افتراء و تهمت (نور، آيات
15 و 16)، گناه بدعت و تغيير حلال و حرام خداوندي (آل عمران، آيه 78؛ نحل، آيه
116)، تحريف حقايق از طريق تحريف لفظي و معنوي (نساء، آيه 46)، دروغ (نحل، آيه 62؛
فتح، آيه 11)، دشنام و ناسزا (نساء، آيه 46)، قذف و اتهام نارواي زنا و روابط
نامشروع (نور، آيات 11 و 15 و 16 و 23)، غيبت (حجرات، آيه 12) و مانند آنها اشاره
کرد.
اهميت نيک گفتاری
در حالي که انسان مي تواند زبان را به عنوان
بهترين ابزار بيان مقاصد و منويات نيک و خوب و زيبا به کار گيرد هر بار آن ذکر
بگويد و قرآن بخواند و کارهاي مثبت فراوان ديگر انجام دهد. از اين رو خداوند به
انسان ها درس مي دهد و مي فرمايد: قولوا للناس حسنا؛ با مردم به زبان خوش و نيکو
سخن بگوييد. (بقره، آيه 83)
امام باقر (ع) در تفسير معناي قول نيک که
خداوند در آيه سفارش کرده مي فرمايد: بهترين سخني که دوست داريد مردم به شما
بگويند، به آنها بگوييد، چرا که خداوند، لعنت کننده، دشنام دهنده، زخم زبان زن بر
مومنان، زشت گفتار، بدزبان و گداي سمج را دشمن مي دارد و شخص با حيا و بردبار و
عفيف پارسا را دوست دارد. (امالي صدوق، ص 326)
امام حسن عسکري(ع) نيز در تفسير آيه فوق مي
فرمايد: يعني با همه مردم، چه مومن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مومن، به
هم مذهبان، روي خوش نشان مي دهد و با مخالفان، بامدارا سخن مي گويد تا به ايمان،
جذب شوند و حتي اگر نشدند، با اين رفتار، از بدي هاي آنان در حق خود و برادران
مومنش، پيشگيري کرده است (مستدرک الوسائل، ج 12، ص 261).
امام سجاد(ع) نيک گفتاري را از حقوق زبان
دانسته و مي فرمايد: حق اللسان اکرامه عن الخني و تعويده الخير و ترک الفضول التي
لافائدهًْ لها و البر بالناس و حسن القول فيهم؛ حق زبان، احترام گذاشتن به آن با
ترک زشت گويي، عادت دادنش به خوبي، ترک گفتار بي فايده و نيکي به مردم و خوشگويي
درباره آنان است (بحارالانوار، ج 71، ص 286، ح 41)
امام علي(ع) در بيان خصلت هايي که از راه
زبان و گفتار آشکار مي شود مي فرمايد: اي مردم! انسان ده خصلت دارد که زبانش آنها
را آشکار مي سازد: 1. زبان، شاهدي است که از درون خبر مي دهد؛ 2. داوري است که به
دعواها خاتمه مي دهد؛ 3. ناطقي است که به وسيله آن به پرسش ها پاسخ داده مي شود؛
4. واسطه اي است که با آن حاجت برآورده مي شود؛ 5. وصف کننده اي است که با آن
اشياء شناخته مي شود؛ 6. فرماندهي است که به نيکي فرمان مي دهد؛ 7. پند دهنده اي
است که از زشتي باز مي دارد؛ 8. تسليت دهنده اي است که غم ها با آن آرامش مي يابد؛
9. حاضري است که با آن کينه ها برطرف مي شود؛ 10. و دلربايي است که گوش ها با آن
از لذت برخوردار مي شوند (کافي، کليني، ج 8، ص 20، ح 4).
يکي از کارکردهاي مهم زبان و گفتار، ايجاد
ارتباط با ديگران و بهره مندي از محبت و عواطف يکديگر است. البته مردان به ديدن
زيبايي و زنان به شنيدن کلمات زيبا و نيک، بيشتر گرايش دارند؛ با اين همه بايد
آدمي بياموزد که بهترين راه ارتباطي با ديگران سخن نيک است؛ از اين رو خداوند حتي
به مومنان فرمان مي دهد که در برابر جاهلان و بدکرداران، با کرامت برخورد کرده و
با آناني که ناسزا و دشنام مي گويند، روي خوش نشان دهيد و بزرگوارانه از کنار آنان
عبور کنند (فرقان، آيه 72؛ فرقان، آيه 63).
براساس آموزه هاي قرآني انسان پيش از گفتن هر
سخني، بايد سلام کند و با تحيت و سلام با ديگران ديدار نمايد. چنانکه فرشتگان در
هنگام ورود اهل بهشت با تحيت و سلام به استقبال مي آيند، مومن نيز اين گونه بايد
به استقبال ديگري برود (نساء، آيه 86؛ فرقان، آيه 75؛ مريم، آيه 62؛ واقعه، آيه
26).
از کارکردهاي نيک زبان، نصيحت ديگران است.
اين عمل بسيار پسنديده و نيک است. از اين رو امام علي(ع) مي فرمايد: اي مردم! بيايد
يکديگر را بر اطاعت خدا ياري کنيد و عدالتش را بپاداريد و به عهدش (در عبوديت او و
ترک طاعت شيطان) وفا کنيد و در تمامي حقوق الهي منصفانه رفتار کنيد، زيرا که
بندگان خدا به چيزي نيازمندتر از اين نيستند که در اين امور يکديگر را نصيحت و خوب
ياري کنند (کافي، ج 8، ص 354، ح 550)
البته چنان که در جاي خود آمده، نصيحت در
مسايل جزئي و شخصي و نسبت به اشخاص در موارد خاص و نسبت به مساله و واقعه اي انجام
مي گيرد؛ از اين رو، امري شخصي است و نمي بايست در جمع گفته شود و گفتن آن در جمع
در حقيقت ضايع کردن شخص و تباه کردن شخصيت اوست؛ اما موعظه که يکي ديگر از نيک
گفتاري هاي بشر است، مي تواند عام و عمومي گفته شود؛ زيرا موعظه، پندهاي عام در
مسائل کلي است و ناظر به رفتار خاص و شخصي و واقعه اي نيست؛ از اين رو موعظه در
جمع و به صورت کلان گفته مي شود و فايده آن عام تر و گسترده تر است. البته گاه
موعظه به همان معناي نصيحت نيز به کار رفته است که در اين صورت مي بايست اصول و
آداب نصيحت مراعات شود. از جمله جاهايي که موعظه به معناي نصيحت به کار رفته اين
سخن امام حسن عسکري(ع) است که در آن به آداب نصيحت توجه مي دهد تا کلام به شکل
نيکو و تاثيرگذار باشد و به زشت گفتاري نينجامد. آن حضرت(ع) مي فرمايد: من وعظ
اخاه سرا فقد زانه و من وعظه علانيه فقد شانه؛ هر کس برادر (ديني اش) را پنهاني
نصيحت کند، او را آراسته و اگر آشکارا نصيحتش نمايد، ارزش او را کاسته و به او عيب
زده است (تحف العقول، ص 489).
اصلاح ميان کساني که اختلاف و درگيري دارند،
بهره گيري از نيک گفتاري است. اين شيوه موجب مي شود تا بسياري از مشکلات جامعه حل
و فصل شود و به دادگاه و محاکم رسمي کشيده نشود. پيامبر(ص) نقش اصلاحگري با گفتار
را از روزه و صدقه و نماز نيز بالاتر دانسته و مي فرمايد: الااخبرکم بافضل من
درجهًْ الصيام و الصلاهًْ و الصدقهًْ؟ صلاح ذات البين، فان فساد ذات البين هي
الحالقه؛ آيا به چيزي با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زکات) آگاهتان نکنم؟ و
آن اصلاح ميان مردم است، زيرا تيره شدن رابطه بين مردم ريشه کن کننده دين است (نهج
الفصاحه، ح 458).
براي اصلاح ميان افراد گاه لازم است که نجوا
انجام گيرد و اين همان نجواي درست و مثبت است که مورد تاييد خداوند در قرآن است.
خداوند مي فرمايد: لاخير في کثير من نجواهم الامن امر بصدقهًْ او معروف او اصلاح
بين الناس و من يفعل ذلک ابتغاء مرضات الله فسوف نوتيه اجرا عظيما؛ در بسياري از
رازگوئي هاي ايشان خيري نيست، مگر کسي که بدين وسيله به صدقه يا کار پسنديده يا
سازشي ميان مردم، فرمان دهد. و هر کس براي طلب خشنودي خداچنين کند، به زودي او را
پاداش بزرگي خواهيم داد (نساء، آيه 114).
مومن به کار خير سبقت و سرعت مي جويد (آل
عمران، آيه 133؛ حديد، آيه 21؛ بقره، آيه 148) پس يکي از کارهايي که بايد انجام
دهد، سبقت در کار خيري به نام اصلاح ذات البين است. پيامبر(ص) در اين باره مي
فرمايد: ايما مسلمين تهاجرا فمکثا ثلاثا لايصطلحان الاکانا خارجين من الاسلام، و
لم يکن بينهما ولايهًْ فايهما سبق الي کلام اخيه کان السابق الي الجنهًْ يوم
الحساب؛ دو مسلماني که سه روز با هم قهر کنند و آشتي ننمايند، هر دو از اسلام
بيرون مي روند و ميان آنان هيچ پيوند ديني نيست و هر کدام از آنها پيش از ديگري با
برادرش حرف بزند، در روز قيامت زودتر به بهشت مي رود (کافي، ج 2، ص 345، ح 5)
شکر زبانی
شکر داراي اقسامي است که از جمله آنها شکر
قلبي و فعلي و زباني است. انسان اگر نتوانست پاسخ خوبي ديگران را در عمل دهد دست
کم به زبان، شکرگزار باشد. امام سجاد(ع) درباره اين نيک گفتاري مي فرمايد: حق کسي
که به تو نيکي کرده، اين است که از او تشکر کني و نيکي اش را به زبان آوري و از او
به خوبي ياد کني و ميان خود و خداي عزوجل برايش خالصانه دعا کني، هر گاه چنيني
کردي بي گمان در پنهان و آشکار از او تشکر کرده اي. سپس اگر روزي توانستي نيکي او
را جبران کني، جبران کن. (خصال، ص 568).
امر به معروف داراي مراتبي است که زباني آن
يکي از اقسام و مراتبي است که هر کسي مي تواند انجام دهد تا اين گونه جامعه به سمت
هنجارها رود و از نابهنجاري ها دور شود. پيامبر (ص) درباره اين عمل گفتاري نيک مي
فرمايد: تا زماني که مردم، امر به معروف و نهي از منکر کنند و در کارهاي نيک و
تقوا به ياري يکديگر بشتابند، در خير و سعادت خواهند بود، اما اگر چنين نکنند،
برکت ها از آنان گرفته شود و گروهي بر گروه ديگر سلطه پيدا کنند. نه در زمين ياوري
دارند و نه در آسمان. (تهذيب الاحکام، ج 6، ص 181، ح 22)
در آيات قرآن براي کلام نيک ويژگي هايي چون
استواري در منطق و برهان (نساء، آيه 9؛ احزاب، آيه 70)، آسان گويي و به دور از
تعقيد و پيچيدگي (اسراء، آيه 28)، نرمي و پرهيز از غلظت و خشونت کلامي (آل عمران،
آيه 159) آرامي و آهستگي به جاي فرياد و پرخاش (لقمان، آيه 19؛ حجرات، آيه 14)،
بليغ و رسا (نساء، آيه 63)، پاک و پاکيزه (حج، آيه 24) و مانند آنها بيان شده است.
کلام اگر از حد و اندازه در مدح و ثنا بگذرد
به تملق و چاپلوسي کشيده مي شود که هم ارزش آن کاهش مي يابد و هم انسان به گناه مي
افتد؛ از همين رو از چنين گفتاري پرهيز داده شده و به عنوان بدگفتاري بايد از آن
اجتناب کرد. امام علي(ع) مي فرمايد: الثناء باکثر من الاستحقاق ملق و التقصير عن
الاستحقاق عي اوحسد؛ تعريف بيش از استحقاق، چاپلوسي و کمتر از استحقاق، ناتواني در
سخن و يا حسد است (نهج البلاغه، حکمت 347).
برخی زشتی های زبانی
يکي از زشتي هاي زباني و گفتاري عيب زدن و
خرده گيري نسبت به ديگران است. حضرت رسول(ص) دراين باره هشدار مي دهد و مي فرمايد:
الذنب شوم علي غير فاعله ان غيره ابئلي به و ان اغتابه اثم و ان رضي به شارکه؛
گناه براي غير گناهکار نيز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلامي شود،
اگر از او غيبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضي باشد، شريک وي است. (نهج
الفصاحه، ح 1623)
از گناه گفتاري، جدال و مجادله (بگو مگوهاي)
باطل است و خداوند در آياتي از چنين گفتاري بر حذر مي دارد. (بقره، آيه 197؛ هود،
آيه 32) البته جدال احسن که براساس امور معقول و مقبول باشد درست است و پيامبر (ص)
به انجام آن مامور بوده است. (نحل، آيه 125) پيامبر(ص) درباره ترک گناه گفتاري
جدال و جدل مي فرمايد: من براي کسي که بگومگو را رها کند، هر چند حق با او باشد و
براي کسي که دروغ گفتن را اگر چه به شوخي باشد، ترک گويد و براي کسي که اخلاقش را
نيکو گرداند، خانه اي در حومه بهشت و خانه اي در مرکز بهشت و خانه اي در بالاي
بهشت ضمانت مي کنم. (خصال، ص 144، ح170)
استهزاء
غيبت، بيماری زبانی
از مهم ترين بيماري هاي زباني، غيبت است که
حرام دانسته شده است. (حجرات، آيه 12) پيامبر(ص) درباره آثار بد غيب در آخرت مي
فرمايد: روز قيامت فردي را مي آورند و او را در پيشگاه خداوند نگه ميدارند و
کارنامه اش را به او مي دهند، اما حسنات خود را در آن نمي بيند. عرض مي کند: الهي!
اين کارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمي بينم! به او گفته مي شود:
پروردگار تو نه خطا مي کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت کردن از مردم بر باد
رفت. سپس مرد ديگري را مي آورند و کارنامه اش را به او مي دهند. در آن طاعت بسياري
را مشاهده مي کند. عرض مي کند: الهي! اين کارنامه من نيست! زيرامن اين طاعات را
بجا نياورده ام! گفته مي شود: فلاني از تو غيبت کرد، حسنات او به تو داده شد.
(جامع الاخبار، ص 412) از نظر آموزه هاي قرآني استهزاء و تمسخر به هر شکلي از جمله
زباني، زشت و گناه است. امام سجاد(ع) درباره گناه زباني استهزاء و تمسخر مردم مي
فرمايد: گناهاني که باعث نزول عذاب مي شوند، عبارتند از: ستم کردن شخص از روي
آگاهي، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان. (معاني الاخبار، ص
270).
همچنين شوخي اي که به تمسخر و اهانت و غيبت
کشيده شود نيز همين حکم را دارد که در آيات قرآني بيان شده است. از همين رو از
شوخي که با دروغ آميخته باشد نيز پرهيز مي دهند تا شخص به اين امور عادت نکند.
امام باقر(ع) مي فرمايد: ان الله عزوجل يحب المداعب في الجماعه بلارفث؛ خداوند
عزوجل، کسي را که در ميان جمع شوخي کند، دوست دارد به شرط آنکه ناسزا نگويد.
(کافي، ج 2، ص 663، ح4)
امام علي(ع) نيز هشدار مي دهد و مي فرمايد:
کثره المزاح تذهب البهاء و توجب الشحناء؛ شوخي زياد، ارج و احترام را مي برد و
موجب دشمني مي شود. (غرر الحکم، ح 7126).
شايد بتوان گفت يکي از مهمترين روش هاي هتک
حرمت و آبروبري، سخنان زشت و ياوه و لغوي است که انسان بر زبان مي راند. ترک اين
امور موجب آرامش در جامعه و آسايش مردم مي شود.
امام صادق(ع) مي فرمايد: اذا انهم المومن
اخاه انماث الايمان من قلبه کما ينماث الملح في الماء؛ هرگاه مومن به برادر ديني
خود تهمت بزند، ايمان در قلب او از ميان مي رود، همچنانکه نمک در آب، ذوب مي
شود.(کافي، ج 2، ص 361، ح1)
نمامي و سخن چيني از ديگر گناهان زباني است
که بايد از آن اجتناب کرد. (همزه، آيه1) امام صادق(ع) دراين باره مي فرمايد: از
بزرگ ترين جادوها، سخن چيني است؛ زيرا با سخن چيني، ميان دوستان جدايي مي افتد،
دوستان يکدل با هم دشمن مي شوند، به واسطه آن، خون ها ريخته مي شود، خانه ها ويران
مي گردد و پرده ها دريده مي شود. سخن چين، بدترين کسي است که روي زمين راه مي رود.
(بحارالانوار، ج63، ص 21، ح14)
تهمت و افترا نيز از گناهان زباني است که پيش
از اين گفته شد. همچنين افشاي راز ديگران به ويژه در حوزه عرض و آبرو بسيار خطرناک
و از گناهان بد زباني است. پيامبر(ص) به افراد هشدار مي دهد که رازهاي ديگران را
افشا نکنيد: من کشف عوره اخيه المسلم کشف الله عورته حتي يفضحه بهافي بيته؛ هر کس
عيب و زشتي برادر مسلمان خود را فاش کند، خداوند زشتي او را آشکار سازد، تا جايي
که او را در درون خانه اش رسوا سازد. (الترغيب و الترهيب، ج2، ص 239، ح9)
سخن راست گفتن از نيک گفتاري است که شکي در
آن نيست. پيامبر(ص) مي فرمايد: عليکم بالصدق فانه مع البر و هما في الحسنه و اياکم
و الکذب فانه مع الفجور و هما في النار؛ شما را سفارش مي کنم به راستگويي، که
راستگويي با نيکوکاري همراه است و هر دو در بهشتند و از دروغگويي بپرهيزيد که
دروغگويي همراه با بدکاري است و هر دو در جهنم اند. (کافي، ج 2، ص 360ح3)
البته خوب و بد زباني بسيار است و آثار مثبت
و منفي زيادي براي آنها در دنيا و آخرت بيان شده که نمي توان به همه آنها پرداخت.
آنچه بيان شد تنها اشاره اي به برخي موارد مهم و اساسي بود.
روزنامه كيهان، شماره 21024 به تاريخ 15/1/94،
صفحه 6 (معارف)