امام هشتم(ع) به ما فرمود: بیش از هر چیز و پیش از هر چیز اهل دقت و مطالعه باش. 1 ساعت مطالعه بکنی، 1 ساعت اندیشه داشته باشی، تا 10 ساعت بنالی؛ آن اندیشه 1 ساعت، آن مطالعه 1 ساعت کار این 10 ساعت را میکند. شما یک نمی پیدا کن از یک قلب و صدر مشروحی؛ آنگاه بسیاری از مشکلاتتان حل میشود.
شما نکوشید که تنها گلیم خود را از آب در ببرید ! بکوشید که در شرائط کنونی بسیاری از جوانها که دسترسی به اینگونه از مجامع فرهنگی ندارند، آنها را در یابید. با سخنانتان، با نوارتان، با پیامتان، با خواندنهای آموزنده تان، آنها را هم در یابید. وجود مبارک امام هشتم فرمود: لیست العباده کثره الصّلاه و الصّیام، بل العباده کثره التّفکّر فی امر الله (1).
بیان امام هشتم(ع) در ابطال تفکر کثرت گرائی و تعدد قرائتها در دین بعد به ما فرمود: ممکن است اختلاف قرائاتی در کار باشد، آن تفکر منحوس پلورالیسم در کار باشد، کثرت گرائی در کار باشد؛ یک وقت خواستند بگویند دین افیون است؛ عدّهای گفتند، عدّهای احتجاب کردند ! یک وقت خواستند بگویند دین نیست؛ عدّهای گفتند، عدّهای احتجاب کردند. یک وقت خواستند بگویند دین جدای از سیاست است؛ عدّهای گفتند، عدّه ای حریم گرفتند. امّا سرانجام به اینجا رسیدند که دین حق است، امّا قرائتهای مختلف دارد، دین برداشتهای مختلف دارد. آنچه را که شما میگوئید، آن هم دین است؛ آنچه را که ما میگوئیم، آن هم دین است. با اختلاف قرائت، با کثرتگرائی، با اندیشه پلورالیزمی خواستند اینگونه از مسائل را جا بیندازند.
ضرورت ارجاع متشابهات قرآن و روایات بر محکمات آنها
وجود مبارک امام هشتم فرمود: میدانید منشا این توهمات باطل چیست ؟! منشا همه اینها تمسّک به متشابهات است. شما متشابهات قرآن را به محکمات قرآن بر گردانید، متشابهات روایات را به محکمات روایات بر گردانید؛ کلمات ما و احادیث ما مانند قرآن کریم است. قرآن کریم متشابهاتی دارد، محکماتی دارد: من ردّ مت شاب ه القرآن لی محکم ه فقد هد ی لی صراط مستقیم (2).
این بیان نورانی امام هشتم، علی بن موسی (ع) است؛ فرمود: قرآن را بخوانید، مفاهیم قرآن را بدانید، صدر و ساقه قرآن را بفهمید؛ محکماتش را شناسائی کنید، متشابهاتش را شناسائی کنید، متشابهات را به محکمات ارجاع بدهید تا به این غائله اختلاف قرائات، اختلاف برداشت، کثرت برداشت، تفکر پلورالیزمی و مانند آن خاتمه بدهید تا کسی نگوید : آنچه را که شما میگوئید دین است؛ آنچه را که ما میگوئیم، این هم دین است. بعد فرمود: روایات ما هم اینچنین است. اگر در جمع شما کسانی بودند، علمائی بودند، فضلائی بودند؛ چه اینکه به لطف له هستند که اهل این کار باشند، با آنها با انگیزه و اندیشه و پایمردی بنشینید و اگر نبود، به سراغ کسان دیگری بروید که این اصول را به صورت مستوفی در اختیار دارند و اگر خدای ناکرده این نسل سوّم انقلاب آسیب ببیند، از بین بردن انقلاب و غارت کردن این کشور و در نتیجه غارت کردن دین مردم، کاری است آسان!
تقدّم کورش کبیر بر پیامبر اکرم(ص) در عصر سیاه حکومت پهلوی شما نبودید از نزدیک ببینید که اینها نام کورش را بر نام پیغمبر مقدّم داشتند! تاریخ رسمی ما مسلمانها، تاریخ هجری بود؛ خواه هجری شمسی، خواه هجری قمری. بالاخره به هجرت بر میگردد. همه تاریخهای هجری شمسی و قمری را اینها خواستند از بین بردارند، ب تضافر الدوله علی هضم ها. آنوقت تاریخ شاهنشاهی کورش کبیر را به جای هجرت پیغمبر بگذارند !! اگر این کار را کردند، در توده مردم فرهنگ عمومی عوض میشود. هر وقت من وارد برخی از قبرستانهائی که آثار مشئوم پهلوی را به همراه دارد میشوم، آن لوح قبر را میخوانم؛ خدا میداند که در من چه اثری میگذارد ! بعضیها سنگ قبر مردههای خود را هم تاریخ شاهنشاهی قرار دادند. در جریان چکها، اوراق بهادار، اسنادی که دفاتر رسمی باید امضاء میکردند، اجبار بود که تاریخ کورش کبیر، تاریخ شاهنشاهی باشد، تاریخ هجری نباشد. امّا سنگ قبر را کسی مجبور نمیکرد که شما سنگ قبر مردهها را تاریخ کورش کبیر بگذارید، نام پیغمبر را بردارید ! ولی وقتی یک ملّتی اینچنین تربیت شد، فرهنگ برگشت و عمومی شد، سنگ قبرها هم عوض میشود، مسائل عادی هم عوض میشود.
اینها باورشان شده است که تاریخ ایران؛ تاریخ شاهنشاهی است، نه تاریخ هجری! در حالی که ذات اقدس له در قرآن کریم فرمود: شما بلندتر از صدای پیغمبر صدایتان را قرار ندهید: لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النّب ی و لاتجهروا له ب القول کجهر بعض کم بعضاً (3). شماوقتی در محضر آن حضرت نشستید، آرام حرف بزنید. هرگز صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید. اینها آمدند نام و صدای کورش را بالاتر از نام و صدای پیامبر کردند.
برداشتهای غلط و ناصواب از دین به دلیل « عدم شناخت » و « سوء برخورد » آنکه میگفت: دین افیون است، یعنی مارکس و ا نگلس؛ او که نهج البلاغه و قرآن را ندیده بود، او مساجد تخریب شده و مساجد منزوی شده را میدید، این حرف را میزد. او که دسترسی اش به قرآن و نهج البلاغه نبود ! او مساجد منزوی شده را میدید. امّا اینها هم قرآن را دیدند، هم نهج البلاغه را دیدند، هم انقلاب را دیدند و گفتند: دین افیون است!
اگر خدای ناکرده این فکرها با این رهبریهای ذات اقدس له سامان نپذیرد، این خطر هست که نسل سوّم،از انقلاب (معاذ الله) محروم بشوند، آن معارف الهی در نسل جوان ظهور نکند و این همان میشود که وجود مبارک امیرالمومنین، علی بن ابیطالب (ع) در مراسم سوگ فاطمه زهرا (س) به پیامبر عرض کرد: ب تضافر الامّه علی هضم ها. یعنی اکثر مردم تلاش و کوشش کردند که فاطمه را از بین ببرند. فاطمه همان است که میگویند: او حجت بر حجج است.
این سخن کمی نیست که مرحوم کلینی(رض) از معصوم(ع) نقل کرده که جبرئیل امین بر این بانو نازل میشد !! آن معارف غیبی را بازگو میکرد و وجود مبارک بی بی اینها را تلقّی میکرد، بعد به علی بن ابیطالب املاء میکرد و علی بن ابیطالب کاتب وحی بود برای فاطمه. دختر پیغمبر بودن، مادر 11 امام بودن، اینها همه فضیلت است؛کما اینکه فاطمه بنت اسد مادر 12 امام است، ولی این مقام را ندارد ! مگر فاطمه بنت اسد مادر 12 امام نیست ؟ او کجا، فاطمه زهرا کجا!! شما میبینید امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه گاهی به کلام فاطمه استشهاد میکند. میفرماید: فاطمه اینچنین گفته است ! این میشود « حجت خدا ».
مصحف فاطمیه، یکی از منابع علوم اهل بیت (علیهم السّلام)این مصحف فاطمه جزء منابع علوم اهل بیت است. وقتی از ائمه (علیهم السّلام) سوال میکنند: این علوم غیب را شما از کجا دارید، میفرمود: باطن قرآن پیش ماست، در زیارت جامعه کبیره میگوئیم: و عندکم ما نزلت به ملاکته لی رسله (4). همه صحفی که فرشتگان الهی برای انبیای گذشته آورند، پیش ائمه است؛ از اینجا علوم غیب دارند. میفرمود: مصحف مادر ما پیش ماست ! ما بسیاری از اسرار غیب را از کتاب مادرمان میگوئیم؛ این میشود حجت خدا بر ائمه!
چگونگی حجیت حضرت زهرا (س) بر سائر ائمه (علیهم السّلام)
همانطوری که قرآن حجه الله است علی الامه، همانطوری که صحف انبیای الهی حجه الله است علی الامه، مصحف فاطمه هم حجه الله است. منتها با رحلت رسول گرامی(ص) وحی تشریعی قطع شده است که علی بن ابیطالب(ع) در نهج البلاغه فرمود: لقد انقطع ب موت ک ما لم ینقط ع ب موت احد (5)؛ ولی وحی تسدیدی، آن وحی ا نبائی، وحی تعریفی و اقسام وحی به تاییدات الهی لی یوم القیامه هست و الآن بر وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) میتابد.
آن معارف را که جبرئیل(ع) آورد و وجود مبارک فاطمه(س) دریافت کرد، به امیرالمومنین فرمود و امیرالمومنین در آن مصحف املاء کرد، شده « مصحف فاطمه» وائمه بعدی به استناد آن مصحف از بسیاری از گزارشات غیبی با خبر بودند. لذا آن بانو میشود حجت خدا بر ائمه و او یک چنین آدمی است !! مگر میشود فاطمه را به این آسانی منزوی کرد ؟! او در سخنرانیهایش در آن جریان مسجد رسول خدا و حمایت از ولایت همین بود و اگر آن جریان نبود که فاطمه (س) حضور پیدا نمی کرد!
غرض آن است: اگر خدای ناکرده نسل سوّم انقلاب که اکثر شما از همین نسل سوّمید، از معارف الهی فاصله بگیرید، از علماء فاصله بگیرید، از قرآن فاصله بگیرید، از نهج البلاغه فاصله بگیرید، حرف را از صاحب حرف نشنوید، حرف را از صاحبدل نشنوید، حرف را از صاحب پیام دینی نشنوید، این خطر، همه ما را تهدید میکند که امیدواریم ان شآء الله اینچنین نباشد !