5 اسفند 1396, 13:35
امام حسین(ع) و یاران همراه او، در اوصاف گوناگونی ممتاز بودند، لکن یکی از عالی ترین ویژگی هایی که در آنان وجود داشت، ذلّت ناپذیری آنان بود. مدرسه حسینی، مدرسه تربیت انسان بر مبنای سربلندی و بزرگواری و عزت و کرامت است. انسانی که واجد کرامت و عزت باشد، هرگز خود را خوار نمیسازد و حسین(ع) جلوه بارز این گونه زیستن و بر این مبنا تربیت کردن است. آن حضرت با نهضت خویش به همه انسانها آموخته است که زندگی جز بر اساس کرامت و عزت، زندگی نیست و مرگ حقیقی در این است که کرامت انسانی و عزت ایمانی زیر پا گذاشته شود.
ابن ابی الحدید معتزلی در کتاب خود، به مناسبت شرح خطبه 51 نهج البلاغه، بحثی را با عنوان «اباه الضیم و اخبارهم» (سرگذشت ستم ناپذیران) مطرح میکند و جمعی از ستم ناپذیران را در تاریخ اسلام نام میبرد. وی در ابتدای این بحث مینویسد: «سرور کسانی که زیر بار خواری نرفتهاند، کسی که به مردم مردانگی و غیرت و مرگ زیر سایههای شمشیر را آموخته و چنین مرگی را بر خواری و زبونی ترجیح داده است، حسین بن علی بن ابیطالب است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آنجا که نمیخواست تن به زبونی دهد و نیز بیم آن داشت که ابن زیاد اگر هم او را نکشد، به نوعی خوار و ذلیلش سازد، مرگ را بر چنین زندگیای ترجیح داد».[1]
در منطق حسینی زیستن با اهل طاغوت و زندگی در زیر سلطه اهل ستم، با زبونی و خواری قرین است و سازش با طاغوت، ننگی است که با ایمان و کرامت انسانی سازگاری ندارد. هنگامی که ابن زبیر از امام در خصوص در خواست بیعت یزید جویا شد، حضرت فرمودند: «از بیعت با یزید امتناع خواهم ورزید و زیر بار بردگی و ذلت نخواهم رفت».[2]
هنگامی که در حضور حاکم مدینه با تهدید مروان مبنی بر بیعت با یزید مواجه شد، عکسالعمل تندی نشان داده، فرمود: «مثلی لایبایع مثله؛ شخصیتی چون من با شخصی چون یزید هرگز بیعت نمیکند».[3]
به برادرش محمدبنحنفیه نیز فرمود: «به خدا سوگند، اگر در هیچ نقطه ای از دنیا، هیچ پناهگاه و جای امنی نداشته باشم، هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد».[4]
شعار «هیهات منا الذله» و همچنین کلام ماندگار «والله لااعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لاافر فرار العبید؛ به خدا سوگند نه به شما دست ذلت میدهم و نه همچون بردگان فرار خواهم کرد»، برای همیشه، بر تارک تاریخ میدرخشد.
در روز عاشورا در سختترین شرایط در حالی که سپاه یزید، ایشان و یارانش را محاصره کرده بود، حضرت در برابر صفوف دشمن، خطبهای حماسی ایراد فرمود و پرچم حمیت، عزت طلبی و سازش ناپذیری را در بلندترین قله انسانیت به اهتزاز در آورد: «آگاه باشید که این فرومایه (ابن زیاد) مرا میان دو راهی شمشیر و خواری قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری دهیم، زیرا خداوند و پیامبرش و مومنان از اینکه ما تن به خواری دهیم ابا دارند و دامنهای پاک مادران و انسانهای پاک دامن و جانهای باغیرت و نفوس با شرافت روا نمیدارند که ما فرمانبرداری از فرومایگان را بر قتلگاه رادمردان مقدم بداریم».[5]
نه تنها امام حسین(ع) بلکه تمام یارانی که با او در عاشورای 61 هجری کشته شدند، در اوجی از عزت نفس و نستوهی شربت شهادت را نوشیدند. ردّ امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل العباس(ع) نمونهای از این حقیقت است. چه نیکو پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «حسین بن علی چراغ هدایت، کشتی نجات، پیشوای سعادت و خجستگی و امام عزت و افتخار است».[6]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان