كلمات كليدي : امام علي(ع)، حقوق، خدمت رساني، زمامدار، مردم
نویسنده:شهرام شيركوند
اشاره
دربارهی جایگاه با اهمیت بحث حقوق متقابل رهبر و مردم، مطالب بسیاری قابل طرح و ارائه میباشد، اما بهتر است که این نکته را نیز از محضر پرفیض امام علی(ع) و پیامبر(ص) بیاموزیم که در یکی از خطبههای نهجالبلاغه چنین فرموده:
«... در میان حقوق واجب الهی، بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است؛ حق واجبی که خداوند بر هر دو گروه لازم شمرده و آن را عامل پایداری پیوند رهبر و مردم و عزت و سربلندی دین قرار داده است.
پس مردم و رعیت اصلاح نمیشوند، (و کارشان به اصلاح و سداد به اتمام نخواهد رسید) جز آنکه زمامداران شان اصلاح شوند و کار زمامداران به اصلاح نخواهد انجامید مگر با درستکاری مردم.
در جامعهای که مردم، حق رهبری را ادا کنند و رهبران نیز حق مردم را بپردازند، حق در آن جامعه عزت خواهد یافت؛ راههای دین پایدار، نشانههای عدالت برقرار و سنت پیامبر(ص) اجرا خواهد شد و روزگار اصلاح شده، مردم به تداوم حکومت امیدوار و دشمنان در آرزوهایشان مأیوس و شکست خورده خواهند شد.
اما اگر مردم بر حکومت و رهبرشان چیره شوند، و یا زمامداران بر مردم ستم روا دارند؛ وحدت کلمه از بین خواهد رفت، نشانههای ستمگری آشکار، نیرنگ بازی در دین فراوان، راه پر رهروی سنت پیامبر(ص) متروک، هواهای نفسانی اجرا، احکام دین تعطیل و بیماری دلها فراوان خواهد شد.
در آن زمان مردم از اینکه حق بزرگی فراموش، یا باطل خطرناکی در جامعه رواج مییابد، احساس نگرانی نمی کنند، در آن زمان است که ابرار و خوبان ذلیل و خوار، اشرار و بدان عزیز و قدرتمند خواهند شد و کیفر الهی نیز بر آن بندگان، بزرگ و دردناک خواهد بود...».[1]
با دقت در عبارات فوق، بی هیچ توضیحی به جایگاه رفیع حقوق متقابل رهبر و مردم و این که رعایت این حقوق، ضامن پیروزی و سعادت رهبر و مردم است پی میبریم.
حقوق متقابل
حقوق متقابل مردم بر زمامداران
کسی که زمام امور ملت و مملکتی را در دست گرفت، آن مردم حقوقی چند بر آن زمامدار پیدا میکنند که در نهج البلاغه به برخی از آن ها اشاره شده است:
1- خیرخواهی
از جمله حقوقی که مردم بر رهبران خود دارند، این است که: رهبران باید خیرخواه آنان باشند و به مصالح و منافع ملی توده مردم فکر کنند نه اینکه به فکر مصالح شخصی و اطرافیان خود و یا حتی بیگانگان باشند. امام علی(ع) در این باره میفرماید:
«ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقی است؛ از جمله حقوق شما بر من این است که خیرخواه شما باشم...».[2]
2- مصرف صحیح و تقسیم عادلانه بیت المال
از جمله حقوق مسلّم مردم بر زمامداران این است که بیتالمال و سرمایههای عمومی که از راههای گوناگون دراختیار دولت قرار میگیرد، باید به نحو شایستهای در راه مصالح مردم مصرف شود و مابقی آن در اختیار مردم قرار گیرد، (چون در صدر اسلام سرمایههای زائد بر مصارف دولت را درمیان مردم تقسیم میکردند). امام علی(ع) در این زمینه میفرماید:
«یکی از حقوق شما مردم برمن(زمامدار) این است که غنائم و سرمایههای شما را بین شما تقسیم کنم و به شما برسانم».[3]
یکی از دشواریهای بزرگ حکومت عدل علوی این بود که در زمان عثمان حرمت بیتالمال شکسته شد، و باب دستدرازی اطرافیان حاکم به بیتالمال باز شده و بنیامیه با حرص و ولع عجیبی کیسههای خود را از آن پرکرده بودند. امام علی(ع) از این سیاست عثمان در خطبه سوم به شدت انتقاد میکند، او در اوایل خلافت خود فرمود:
«اموال به غارت رفتهی بیتالمال اگر مهریهی زنانتان و یا قیمت کنیزانتان هم باشد آن را به بیتالمال برمی گردانم؛ زیرا عدالت باعث گشایش همگان است و کسی که اجرای عدالت برای او دشوار باشد، تحمل ظلم و ستم برای او سختتر خواهد بود».[4]
و یا هنگامی که به عملکرد بعضی از مدیران اجرایی حکومت خود دقت نمود و متوجه شد که کار آنها با استاندارد عدالت علی(ع) نمیسازد، در همان آغاز، تذکرات لازم را به آنها داد و آنان را از اجحاف و خیانت به بیتالمال برحذر داشت و حتی تهدید به سختگیری و اعمال خشونت هم نمود.[5]
3- تعلیم و آموزش همگانی
از جمله حقوق مسلّم مردم بر رهبران آن است که رهبران وظیفه دارند مقدمات تعلیم و آموزش عمومی و تحصیل علم را برای همگان فراهم آورند. در اسلام مسئله آموزش دادن نیز همانند مسئله علم آموزی از جایگاه خاصی برخوردار است تا جائی که امام علی(ع) در بیانی میفرماید:
«خدا از مردم نادان عهد نگرفت تا بیاموزند، مگر آنکه قبل از آن از دانایان پیمان گرفت که آموزش بدهند».[6]
4- تربیت و پرورش همگانی
یکی از حقوقی که مردم بر زمامدار خویش دارند، فراهم کردن مقدمات پرورش و رشد و اصلاح اجتماعی است. قرآن کریم در آیات متعددی مسئله پرورش را در کنار آموزش ذکر کرده است از جمله در آیهای فرموده است:
«و خداوند کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزکیه مىکند و به آنان کتاب(قرآن) و حکمت مىآموزد هر چند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند».[7]
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در بحث حقوق متقابل علاوه بر حق تعلیم، حق تربیت و پرورش را نیز از حقوق متقابل مردم بر رهبر معرفی میکند، و میفرماید:
«از حقوق شما بر من این است که شما را تادیب و تربیت کنم».[8]
5- عمل به کتاب خدا(قرآن)
یکی از حقوق مسلمانان بر زمامدارانشان این است که زمامداران در جامعه به کتاب خدا عمل کنند و از دستورات نجاتبخش آن برای اصلاح و سداد جامعه بهره گیرند، نه آنکه آن را به کناری انداخته و به هوی و هوس خویش عمل نمایند، که خواست قلبی دشمنان دین و مسلمانان نیز همین است. امام علی(ع) در این باره میفرماید:
«از جمله حقوق شما مردم مسلمان بر ما (زمامداران) این است که در میان شما به کتاب خدا عمل کنیم».[9]
6- عمل به سیره و سنت پیامبر(ص)
قرآن، پیامبر اکرم(ص) را الگویی نیکو برای همه مسلمانان معرفی میکند و هر مسلمانی باید خود را در رفتار و گفتار به پیامبر(ص) شبیه سازد؛ زیرا بعد از قرآن مهمترین تکیه گاه مردم در مسائل دینی سنت و سیره حضرت رسول(ص) است.
امام علی(ع) یکی از حقوق مردم بر رهبران را عمل به سیره و سنت پیامبر(ص) معرفی میکند و میفرماید:
«حقی که شما بر ما دارید عمل به کتاب خدا و سیره پیامبر اکرم(ص) و قیام به حق و به پا داشتن سنت آن حضرت(ص) است».[10]
7- برقراری روابط دوستانه با مردم
غالباً زمامداران وقتی به مردم احتیاج دارند سعی میکنند به شکلی خود را به آنها نزدیک نموده و با پشتیبانی آنان خود را از خطرات برهانند؛ اما وقتی که زمامداران به موفقیتی دست مییابند، آن را نتیجه تدبیر و تلاش خود دانسته و کانون اقتدار خویش را فراموش میکنند و یا حتی سر ستیز و ستم برمردم را بر میدارند.
امام علی(ع) در پیامی به فرماندهان ارشد نظام خود، آنان را از این خطر برحذر میدارد و یادآور میشود که:
«نکند به واسطه موفقیت یا رسیدن به امکاناتی، روی از مردم برتافته و از آنان دوری گزینید، بلکه باید در این شرایط ، پیوندها را محکمتر نموده و مهربانتر از گذشته با مردم برخورد نمایید».[11]
8- رسیدگی به محرومان جامعه
یکی از حقوق اساسی مردم بر رهبران جوامع این است که به مشکلات طبقات پایین جامعه رسیدگی نموده، و آنان را از گرفتاریها برهانند.
امام علی(ع) در عهدنامه "مالک اشتر" به او فرمان میدهد:
«ای مالک،خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره ای ندارند، از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان».[12]
در این طبقهی محروم، گروهی خویشتنداری نموده و گروهی به گدایی و تکدی دست نیاز برمیدارند، پس برای خدا پاسدار حقی باشیم که خداوند برای این طبقه معین نموده است.
9- پارسایی در زندگی
یکی از حقوق مردم بر رهبر در نظام اسلامی این است که رهبر باید زندگی مادی خود را به گونه ای سامان بخشد که با اقشار محروم جامعه هم سطح زندگی کند، سخن در این باب بسیار است امابه دلیل پرهیز از اطالهی کلام فقط ترجمهی بخشی از نامهی امام علی(ع) به والی بصره "عثمان بن حنیف انصاری" را در این قسمت میآوریم.
عثمان بن حنیف در مجلس ولیمه یکی از اشراف بصره شرکت نموده بود که در آن مجلس فقرا و نیازمندان را دعوت نکرده بودند، وقتی خبر شرکت عثمان بن حنیف به امام علی(ع) رسید، نامهای به او نوشت و فرمود:
«پس از یاد خدا و درود! ای پسر حنیف؛ به من گزارش دادند که مردی از سرمایهداران بصره، تو را به مهمانی خویش فراخواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند، و کاسههای پر از غذا پیدرپی جلوی تو مینهادند، گمان نمیکردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم از آن محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایی؟ و بر سر کدام سفره میخوری!؟
... پسر حنیف! من اگر میخواستم، میتوانستم از عسل پاکیزه و مغز گندم و بافتههای ابریشم، برای خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد و حرص و طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم، در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد، و یا هرگز شکمی سیر نخورد، و یا من سیر بخوابم و در پیرامونم شکمهایی از گرسنگی به پشت چسبیده، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد...».[13]
و امام علی(ع) در پاسخ به سخن "عاصم بن زیاد" که از زندگی کناره گرفته بود و اهلبیت خویش را رها نموده بود فرمود:
«وای بر تو، من همانند تو نیستم، خداوند بر پیشوایان حق، واجب کرد که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند».[14]
10- رعایت حقوق اقلیتها
مردم هر جامعه ای به دستههای گوناگون مذهبی، سیاسی، نژادی، صنفی و... قابل تقسیماند. و بسیاری از این دستهبندیها با یکدیگر قابل جمعاند؛ اما دستهبندی مذهبی مردم را به نحو واضحتری از هم دور میکند. در جوامع اسلامی غالباً کسانی هستند که از نظر جهان بینی و ایدئولوژی با عامه مردم مسلمان تفاوت داشته باشند. موضوع بحث این است که با اقلیتهای مذهبی چگونه باید رفتار کرد؟ در بعضی از نظامهای سیاسی عالم ،سعی در حذف کامل رقیب از صحنه و نادیدهگرفتن تمام حقوق اساسی و انسانی اقلیتهاست.
اما در اسلام برای همه مردم که در تحت اداره حکومت و نظام سیاسی اسلام قرار دارند حقوق و مزایای برابری در نظر گرفته شده است و در ارائهی خدمات عمومی بین افراد ملت هیچ تفاوتی به خاطر دین و مذهبی وجود ندارد. گرچه به طور طبیعی اکثریت، دارای مزایای اکثریت خواهد بود و این اصل عقلایی هیچگونه تضادی با برابری اقشار مختلف در حقوق اساسی نخواهد داشت.
امام علی(ع) به والی مصر(مالک اشتر) مینویسد:
«ای مالک! بر قلبت لباس رحمت و محبت بر رعیت بپوشان، و هرگز چونان درنده ای که دریدن آنان را غنیمت میشمارد نباش، زیرا مردم دو دسته اند: گروهی برادران دینی تواند، و گروهی که در دین شریک تو نیستند، در آفرینش همانند تواند...».[15]
حقوق متقابل زمامداران بر مردم
همچنانکه مردم بر پیشوایان و رهبران خود حقوقی دارند، رهبران نیز حقوقی بر مردم دارند که مردم باید به آنها پایبند بوده و رعایت نمایند. در نهج البلاغه به برخی از این حقوق اشاره شده است که از این جملهاند:
1- وفاداری به بیعت
نظام اسلامی و مدیریتی در اسلام، نظام امام و امت است که هر دو در اداره امور مملکت سهم و حقی دارند. گرچه در انتخاب پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) امت نقش تعیین کنندهای ندارند ولی با بیعت و حمایت مردم، امام و رهبر جامعه میتواند قوانین و مقررات اسلامی را اجرا نماید. اگر امت اسلامی با امام به حق بیعت نمود، امام بر مردم حق وفاداری به بیعت را پیدا میکند و احدی حق تخلف و پیمانشکنی نخواهد داشت.
امام علی(ع) در رابطهی وفاداری به بیعت میفرماید:
«اما حقی که من(زمامدار) بر شما دارم این است که به بیعتی که از من برگردن شماست وفادار باشید.»[16]
2- خیرخواهی در حضور و غیاب
از جمله حقوقی که رهبران بر تکتک امت اسلامی دارند این است که مردم در حضور و غیاب خیرخواه آنان باشند (یعنی رابطه ای قلبی بین حاکم و مردم برقرار باشد). همچون زمان پیامبر اکرم(ص) که مردم با تمام وجود از نظام اسلامی دفاع و حمایت مینمودند. امام علی(ع) در این رابطه میفرماید:
«یکی از حقوق من بر شما این است که در حضور و غیاب من از من خیرخواهی کنید و این خیرخواهی در جنبههای گوناگون سیاسی، نظامی، اجتماعی، اطلاعاتی و... میتواند خودنمایی کند».[17]
3- پاسخگویی به دعوت رهبر
از جمله حقوق رهبران بر مردم این است که وقتی رهبر برای هر کاری از مردم کمک خواست و یا آنان را به اجتماعی دعوت کرد و یا به هر کاری واداشت با بهانههای واهی از زیر بار فرمان رهبر شانه خالی نکنند و به دعوت رهبر خویش پاسخ مثبت دهند. امام علی(ع) میفرماید:
«حق من بر شما این است که هر گاه شما را فراخواندم و دعوت کردم اجابت نمایید و به دورم جمع گردید».[18]