كلمات كليدي : آيا انقلاب فرهنگي موفق بود؟
نویسنده :مهرشاد اسفیدانی
انقلاب اسلامی ایران برخلاف سایر انقلاب ها، یک انقلاب فرهنگی با اصالت ایرانی- اسلامی بود و تحولات بنیادی را در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در پی داشت.
پس از انقلاب از آن جا که نظام آموزشی کشور، تحت سلطه استعمار پایه ریزی شده و تامین کننده نیازهای اساسی جامعه اسلامی و مبتنی بر فرهنگ اسلامی نبود، نیاز به وقوع انقلابی در بطن انقلاب اسلامی قوت گرفت.
در همین راستا، وجود اوضاع نابسامان دانشگاهها و گرفتار شدن آنان در درگیریهای سیاسی احزاب و گروهها و دور افتادن از وظیفه اصلی خود که همان آموزش بود، به دغدغه ای برای مسئولان نظام و در راس آن بنیان گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام(ره) که دانشگاه را مبدا تمامی تحولات میدانستند، بدل گشت.
به همین منظور در نخستین روز فروردین ماه 1359 حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت آغاز سال نو خطاب به مردم ایران پیامی را صادر فرمودند. پیامی 13بندی که بند یازدهم آن به ایجاد انقلاب فرهنگی در دانشگاهها اختصاص داشت و پیرو آن دانشگاهها تا 30 ماه تعطیل شدند و این تحول عظیم که به اعتبار مقصد و روشی که دنبال میکرد انقلاب و به لحاظ تمرکز بر مقوله آموزش و تربیت نیروی انسانی متعهد، فرهنگی بود؛ به وقوع پیوست.
امام خمینی(ره) در این پیام به نکات مهمی اشاره فرمودند: «باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید»، «اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب اند، تصفیه گردند»، «دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی» و «باید از بدآموزیهای رژیم سابق در دانشگاههای سراسر ایران به شدت جلوگیری کرد».
حضرت امام (ره) در این پیام متذکر میشوند که «باید از بدآموزیهای رژیم سابق در دانشگاههای سراسر ایران به شدت جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزیها به وجود آمده است. اگر ما تربیتی اصولی در دانشگاهها داشتیم، هرگز طبقه روشن فکر دانشگاهی این چنینی نداشتیم که در بحرانی ترین اوضاع ایران در درگیری و چنددستگی با خودشان باشند و از مردم بریده و از آن چه که بر مردم میگذارد چنان آسان گذرند که گویی در ایران نیستند... تمام عقب ماندگیهای ما به خاطر نبود شناخت صحیح اکثر روشن فکران دانشگاهی ازجامعه اسلامی ایران بود و متاسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع وارد شده از دست اکثر همین روشن فکران دانشگاه رفته است، که همیشه خود را بزرگ میدیدند و میبینند و تنها حرف هایی میزدند و میزنند که دوست به اصطلاح روشن فکر دیگرش بفهمد که او نیز وجود دارد و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند...». «این دو دسته [طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها] باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هرگز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست.»
باید به این نکته توجه کرد که تنها اتفاقی که پس از صدور پیام امام(ره) در دانشگاهها افتاد، تصفیه ظاهری دانشگاهها از برخی اساتید بود که «در ارتباط با شرق و یا غرب» بودند و یا تغییراتی که در صفحههای ابتدایی کتابهای درسی به وجود آمد. این در حالی است که حضرت امام(ره) به دنبال تغییرات اساسی در محتوای درسی دانشگاهها بودند. امام(ره) در توصیف اهمیت انقلاب فرهنگی و تصفیه منحرفین فکری از دانشگاهها در 19 آذرماه 64 و در جمع اعضای شورای انقلاب فرهنگی سخنان بسیار مهمی را بیان کرده و میفرمایند: «یک چیزهایی است که حل میشود، به عنوان مثلاما جنگ داریم، جنگ چیز مهمی نیست، حل میشود... اما مسئله دانشگاه یک مسئله فوق العاده است که این افرادی که از دانشگاه درمی آیند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند و در کشور ما اینان مردم را یا رو به اسلام میبرند و یا منحرفشان میکنند».
اما با این وجود اهداف متعالی امام خمینی(ره) از انقلاب فرهنگی به طور کامل محقق نگشت. دغدغهای که پس از رحلت حضرت امام(ره) به یکی از دغدغههای جدی مقام معظم رهبری بدل گردید. ایشان در سال (1384) در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی میفرمایند: «با این همه تاکیدی که بر علوم انسانی شده، تقریباً علوم انسانی هم به همان شکل علوم پایه اداره میشود و باز هم چنان همان اشکال به قوت خود باقی است. ما آغوش مان را باز کرده ایم و حرف هایی که هم اکنون در زمینههای جامعه شناسی، روان شناسی، تاریخ و حتی فلسفه و ادبیات مطرح است، از خارج برای ما دیکته میشود!»
مقام معظم رهبری هم چنین در دیداری که 27مهر (1388) با بانوان قرآن پژوه کشور داشتند با ابراز گله مندی از تعارض علوم انسانی در دانشگاهها با آموزههای دینی و قرآنی فرمودند: «من درباره علوم انسانی گلایه ای از مجموعههای دانشگاهی کردم- بارها، این اواخر هم همین جور- ما علوم انسانی مان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است.
علوم انسانی غرب مبتنی بر جهان بینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالبا مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است.» اگر بر تاریخچه اسلامی سازی دانشگاهها در بعد ساختاری و محتوایی مروری داشته باشیم این نکته مشخص میشود که شاید در اوایل دهه 60 تمرکز بر مقوله جنگ و حواشی آن عذری موجه در جامه عمل نپوشاندن به این مهم بود، ولی پس از پایان جنگ تحمیلی و ورود مجدد اساتید سکولار (که پس از انقلاب فرهنگی به طور کامل به انزوا رفته بودند)، به صحنه دانشگاه، کوتاهی در اجرای کامل فرمان حضرت امام(ره) را بیش از پیش آشکار میسازد.
نقطه عطف نفوذ اساتید سکولار در دانشگاهها را میتوان در جریانهای فکری حاکم پس از دوم خرداد مشاهده کرد. به واسطه ترویج گفتمان و متون ترجمه ای و سکولار در سطح کشور توسط برخی مسئولان دولتی، آسیب جدی نیز به روح دانشگاه وارد شد و برخی اساتید متعهد جای خود را به اساتید سکولار دادند.
با وجود این جریان، همگان انتظار داشتند پس از انتخاب «احمدی نژاد» به عنوان رییس جمهور دولت نهم، اقدامهای اساسی در تصفیه دانشگاه از اساتید سکولار صورت بگیرد، اما حضور وزیری نه چندان مقتدر و کارآمد در راس وزارت خانه «علوم، تحقیقات و فن آوری» موجب شد که هیچ گونه اقدام موثری در این زمینه صورت نگیرد.
احمدی نژاد پس از پیروزی در انتخابات سال (1388)، «کامران دانشجو» را به عنوان وزیر علوم به مجلس معرفی کرد، وزیری که رای اعتماد وکلای مجلس را به واسطه تاکید و اهتمام بر اسلامی سازی دانشگاهها اخذ کرد. کامران دانشجو در تاریخ 23 آذر (1389) اقدام برای عملی کردن قسمتی از وعده خود برای اسلامی کردن دانشگاهها را با انتقاد علنی از مسئولان کشوری برای نداشتن اهتمام کافی برای اسلامی سازی دانشگاهها آغاز و تاکید کرد: «یقینا اگر در هر دانشکده، یک مسجد بسازیم، دانشگاههای ما اسلامی نمیشود هرچند که این نکته لازم است، اما کافی نیست و باید زیربناها را اصلاح کنیم. مشکل کنونی ما این است که برخی اساتید جهان بینی اسلامی را نمیشناسند، اگر استاد با جهان بینی اسلامی وارد کلاس شود از بیان السلام علیک یا اباعبدا... در ابتدای صحبت هایش خجالت نمیکشد و آن را با افتخار میگوید.»
این سخنان وزیر علوم بلافاصله با استقبال دانشجویان و نیروهای معتقد به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب همراه شد که بر ضرورت عملی شدن سخنان کامران دانشجو در خصوص لزوم پاک سازی دانشگاهها از اندک اساتید سکولار، تاکید میکردند.
پس از تکرار این موضوع توسط وزیر علوم با عبارات مختلفی نظیر «اساتیدی که هم سو با مردم نیستند باید از دانشگاهها خارج شوند»، «اساتید سکولار به درد دانشگاههای اسلامی نمی خورند» و... این دانشجویان در دیدارهای خود با وی ضمن حمایت از این اقدام، بر ضرورت تسریع در اجرای آن تاکید کردند. در این میان نباید از تاکیدها و اقدامهای ویژه «آیت الله مصباح یزدی» و موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) در راستای اسلامی سازی علوم انسانی غافل بود. وی در هشتمین هم اندیشی وحدت حوزه و دانشگاه که 28 آذر در قم برگزار شد، اظهار داشت: «باید این موضوع، علوم انسانی و علم دینی را تعریف کنیم، چون هنوز بعد از 31 سال ابهام هایی وجود دارد وحتی برای برخی افراد که در حوزه و دانشگاه هستند، امر مشتبه شده است.»
«آیت الله جوادی آملی» نیز از جمله مراجعی هستند که بر تحقق این مهم تاکید داشته و دارند. ایشان در دیداری که 6 آبان (1389) با شماری از استادان دانشگاه تربیت معلم تهران داشتند، فرمودند: «عنصر محوری دانشگاه، علم است؛ اگر علم اسلامی شد، دانشگاه هم اسلامی میشود و دیگر لازم نیست که به دختران و پسران بگویند کنار هم ننشینند...»
حال باید دید این دغدغه فرهنگی امام راحل که از سال (1359) مطرح گشته چه زمانی به طور کامل محقق خواهد گشت؟ امری که همت عالی مسئولان فرهنگی کشور را میطلبد...