جنگ نرم
مجید لنگرودی
استفاده از رسانهها برای تضعیف کشور هدف و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها ـ اعم از نوشتاری، دیداری و شنیداری ـ و به کارگیری اصول تبلیغات و عملیات روانی، به منظور کسب منافع را جنگ رسانهای میگویند. آنچه مسلم است ،جنگ رسانهای از برجستهترین مؤلفههای جنگ نرم و جنگهای مدرن در جهان کنونی محسوب میشود.
جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملتها تدوین و طراحی شده است؛ اما کاربرد جنگ رسانهها در هنگامه نبردهای نظامیشدت مییابد.
البتهاین بدان معنا نیست کهاین کاربرد از اهمیت رسانهها در دیگر زمانها میکاهد، بلکه میتوان گفت جنگ رسانهای در شرایط صلح نیز بین قدرتها و دولتها به صورت غیررسمی مورد استفاده قرار میگیرد.
آنجا که قدرتها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند و یا کشورشان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست، به جنگ رسانهای روی میآورند و از این ابزار بهرهبرداری میکنند. جنگ رسانهای از جمله جنگهای بدون خونریزی و آرام محسوب میشود.
به رغم آرام بودن جنگ رسانهای، میزان تخریبش زیاد است و مهمتر آنکه شهروندان کشورهای هدف، متوجه حجم سنگین این تهاجم بر حریم روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمیشوند.
هدف این جنگ تغییر کارکرد و عملکرد دولتها و ملتها در پشتیبانی از دیگر دولتها، و به ویژه مهار افکار و اذهان عمومی مردم است.
کارکردهای جنگ نرم
این جنگ برخلاف جنگهای نظامیکه بین دو کشور، یا چند ائتلاف و اتحاد با یک کشور صورت میگیرد، ممکن است بین یک گروه از کشورها صورت پذیرد، همچون جنگ رسانهای غرب با جهان اسلام یا نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی. رسانهها در تمامیجنگهای قرن بیستم به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفتند.
در جنگ جهانی دوم در حالی که نیروهای آلمان نازی در فوریه 1943 شکست سختی خورده بودند، رادیو آلمان به دروغپردازی مبنی بر مقاومت سربازان آلمانی در برابر سربازان روس مشغول بود؛ اما واقعیت این بود که نیروهای آلمانی تسلیم قوای روسی شده بودند!
انواع شگردهای جنگ روانی
تکنیک تصویرسازی یا انگاره سازی: انگاره سازی یکی از شیوههای عملیات روانی است که در نبرد رسانهای از آن استفاده میشود. در این روش، نیروهای مهاجم سعی میکنند با ایجاد تصویری مطلوب از خود، تصویری مخدوش و ناموجه از نیروهای مدافع در اذهان مخاطبان ایجاد کنند.
کارل هوسمن در این مورد میگوید: «رسانهها، فضایی ساختگی ارائه میدهند، برداشتی ذهنی از جهان که ضرورتاً با جهان واقعی منطبق نیست. در رسانهها، خبر الزاماً همان چیزی نیست که اتفاق میافتد، بلکه چیزی است که منبع خبری آن را عرضه میکند!»
برای هدایت افکار عمومی از واقعیات، انگارههایی خلق میشود که تنها در راستای اهداف کارگزاران ارتباطی است؛ مانند ایجاد انگارهای از ایران در رسانههای آمریکایی و غربی که درصدد است ایران را کشوری خشونت طلب و حامی تروریسم جلوه دهد.
این انگاره باعث میشود که در صورت تجاوز کشوری به ایران، افکار عمومی همسو با آن عمل کنند و به اعمال خلاف دیگران مشروعیت داده شود.
به همین ترتیب در تصویری که رسانههای غرب از اسلام ارائه میدهند، مسلمانان را افرادی بی رحم و با عقاید افراطی معرفی میکنند!
در رسانههای جهان شاهد انتشار گزارش جنایتی جدید بودیم و آن، سر بریدن گروگانهایی با ملیتهای مختلف به بهانه حضور هممیهنان آنها در عراق بود که بهویژه انتشار تصاویر این جنایات از برخی شبکههای تلویزیونی، بخش عظیمی از مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داد. جالب آنکه در این تصاویر، مردان نقابدار سیاهپوشی که سر میبرند، در پشت خود پرچمهایی با شعارهای اسلامی نصب کرده و پیش از ارتکاب جنایت، شعارهای مذهبی سر میدادند.
روشن است که این تصاویر چه تأثیری در ایجاد نفرت از اسلام دارد و کافی است تصور کنید یک شهروند آمریکایی یا اروپایی، تنها دریچه شناختش از اسلام، مشاهده چنین فیلمهایی باشد؛ آیا او چه دیدی از اسلام و مسلمانان خواهد داشت؟
تکنیک دروغ
دروغ، بخشی از تاکتیکهای جنگ روانی محسوب میشود. در فریب با استراتژی دروغ بزرگ، کوشش میشود مخاطب مورد نظر، به سمت یک فضای روانی متفاوت با واقعیت سوق داده شود. این فضای درونی باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که گروه هدف بدون ابراز مقاومت، در آن فضا قرار گیرد و مفاهیم و علائم انتقالی، مورد قبول و پذیرش او باشد.
از دیدگاه روانشناسی، فردی که در حال منازعه با دشمن است، همواره میکوشد تا خود را در موضع هوشیارانه و غالب نسبت به او قرار دهد؛ زیرا احساس میکند که هر لحظه از ناحیه دشمن در معرض خطر قرار دارد و طبیعی است که در برابر هر حرکت و رفتار او نیز حساس باشد و در نتیجه، در مقابل آنها مقاومت کند؛ بنابراین هنر تاکتیک فریب، شکستن این مقاومت در حریف یا دشمن است و البته تردیدی نیست که این عمل با ظرافت و دقت خاصی انجام میشود و بیشتر به تجربه و شناخت مجری طرح از گروه هدف بستگی دارد.
دولتهای بزرگ برای تهییج افکار عمومی و همسو کردن دیگر کشورها برای حمله به کشور هدف، رسماً دروغ میگویند.
تاریخ معاصر جهان موارد فراوانی از اینگونه دروغپردازیها را به یاد دارد. به نظر می رسد توسل به این شیوه برای آغاز یا مدیریت جنگ، به سنت دیپلماسی قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.