16 بهمن 1389, 0:0
محمدسعید محمد رضایی(دانشجوی ژنتیك)
دومين عاشوراي تاريخ
این روزها بغض غریبی در وجودم بیداد میکند. یادم به پارسال که میافتد دلم سخت میگیرد. یاد غربت و مظلومیت امام حسین(ع) دلم را بیش از پیش میسوزاند. همواره بر این اندیشه ام که اگر آن زمانها امام حسین(ع) در میان مردمان ایران زمین بود، این گونه غریبانه شهید نمیشد و جلادان نابکار، پیکر مطهر خون خدا را بیکفن در صحرای کربلا رها نمیکردند و به راستی اگر غیور مردان ایران در آن زمان در رکاب حسین و میزبان او و یارانش بودند، چه میشد؟ امتی که از ابتدا محب علی و خاندان علی بوده و درس آزادی و آزادگی را از آل علی آموختند و ثابت کردند که اگر دیروز نتوانستند در رکاب مولایشان «علی(ع)» و فرزندان حق جویش، از اسلام حمایت کنند، امروز دگربار در عاشورای 9دی این مرز و بوم چگونه در برابر حرمت شکنان فتنه جو و آشوبگر ایستادند و این بی مقداران مزدور و بی بندوبار که در موهومات خام خود فرو رفته و هر از چند گاهی به سان جغدانی شوم از گوشهای بانگ برآورده و خود هراسان از تهی بودنشان صدا در گلو خفه کرده و به سوراخ خود گریخته اند، اینان که سعی در کوچک شمردن دین و رواج این فرهنگ بی بندوباری را دارند، هرگز و هرگز نتوانسته و نخواهند توانست کوچکترین لطمه ای به اسلام بزنند و این بی حرمتیها در فرهنگ ناب محمدی کشور عزیز اسلامیمان نگنجد. «زهی خیال واهی و بیهوده.»
مگر میشود عاشورا در عرصه زندگی فراموش گردد؟ مگر میشود عاشورا، که به سان نفسهای حیات در مسیر هستی جاریست را، استنشاق نکرد؟ مگر عاشورا یک قیام خاکی است؟ عجبا که چگونه نفهمیدند که این حماسه عشق و خون آسمانیان به معبودشان بود که بر روی زمین و برای آدمیان الگوی جاودانه ای ثبت کرد. تا بدانند در دنیای خاکی هم میشود ثارالله بود. چگونه این کوردلان ندیدند که حتی گذشت قرون نتوانست این واقعه را در عرصه تاریخ، حتی کم رنگ کند.
ای دجالان گمراه! بدانید که هرگز نمیشود حماسه رشادتهای خون خدا را با چند نوای لرزان و واهی مکدر کرد. هنوز صدای «هل من ناصر ینصرنی» حسین(ع) حتی نزدیکتر از بانگ موذن کوی و برزن در گوشمان طنین میاندازد. گویی میشود نوای خوش آهنگ خروش خون را در رگهای حق خواهان شنید. دیدید که مردمان ما در 9 دی 1388 روزی که یادآور عاشورای دگر برای اثبات حسینیان ایران زمین بود، چگونه یکدل و یک صدا باز هم به حمایت حسین(ع) برخاسته و این بار مردمی که نه تنها مثل کوفیان میدان را خالی نکردند، بلکه لبیک گویان اعلام کردند که تا آخرین قطره خونشان را کفن پوشان به حمایت از این حسین که خونش حافظ اسلام است، نثار خواهند کرد. اینان ثابت کردند که حب خاندان علی چه ریشهای در دل و جان آنها دارد و برای اعتراض به حرمت شکنی مظلوم تاریخ، در روز شهادتش همه یکدل و هم قدم با فریاد «یاحسین» که از دل و جان سوخته شان بلند شده بود به خیابانهای شهر آمدند تا دگربار فریاد حسین حسینشان را به گوش جهانیان برسانند.
آنهایی که فکر میکنند با بیاحترامی به رهبران دینی، آنها را نزد ما بی ارزش میکنند، دگربار دیدند که مردم ما، چگونه پشت سر امام و نائب شان ایستاده و نمیگذارند کوچکترین خدشهای به انقلاب اسلامی و نظام کشورمان وارد شود.
ای کاش این کوته نظران میفهمیدند این مرز و بومی که مزین به خون رهروان حسین است، توسط فرزندان بیدار و برومند شهدا و انقلابیون دیروز، پاسداری میشود.
فرزندان شاهد دیروز، امروز در صحنهاند که نه تنها ایران، بلکه جهان را از لوث وجود این یزیدیان پاک مینمایند.
امروز با مشتهای گره کرده پر از خون خدا به گوش همه جهانیان میرسانیم تا بدانند که ما «وارثان پدران شهید دیروزمان»، 30سال پیش حکومتی را که پدرانمان بنا نهادند و تداوم حکومت آل علی است، ایران زمین را مهد جاویدانی برای پاسداری از خون حسین(ع) قرار داده.
اینجا کربلای رهروان حسین(ع) است و ایرانیان قسم خوردگان و حافظ راه خاندان علی(ع) میباشند و تا آخر عمر خود و فرزندانشان از این انقلاب و این حکومت اسلامی حمایت میکنند و نخواهند گذاشت خون پدرانشان که نهال انقلاب را آبیاری کرده و به اینجا رسانده است، هدر رود.
ای حسین! ای شهید بزرگ! ما دل پردرد خود را به سوی تو رهسپار کرده و از تو میخواهیم که این سرزمین امام زمان(عج) و این ارتش میلیونی را که جز به وصل تو نمیاندیشند و از مرگ هراسی ندارند، حمایت کنید.
حسین جان! رهبران اسلامی ما، سلمانها و ابوذرها، عمارها و میثم تمارها و... این گلهای باغ اسلامی را پرورانده اند تا مدافع خون تو باشند.
اینان طالب آسمان پرستاره شهادتند و همواره در نهر اسلام ناب محمدی(ص) جاریند تا مبادا کوچکترین تجاوز یا دست درازی به الگوی زیبای انسانیت و اسلام شود.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان