عقلانيت، معنويت و عدالت ابعاد اصلي مكتب امام است
رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام(ره)
رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام(ره)
در بیست و دومین سالروز فراق امت و امام، ملت مومن و قدرشناس ایران، روز شنبه حرم مطهر روح خدا را، به عرصه تجلی وفاداری عمیق ایرانیان به راه و مکتب امام تبدیل کرد و با ابراز پرشورترین احساسات، باردیگر با جانشین خلف خمینی کبیر، حضرت آیتالله خامنهای، پیمان هوشیاری، بصیرت و استقامت بست.
رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم و نورانی قشرهای مختلف مردم سراسر کشور، با تبیین ویژگیهای بیداری اسلامی ملتهای منطقه به عنوان تحقق پیش بینی مبارک امام، معنای حقیقی ارادت عمیق و ستایشبرانگیز ملت را به امام راحل عظیمالشان، پذیرش و پایبندی ملی به مکتب و راه آن بزرگوار خواندند و با تبیین معنویت، عقلانیت و عدالت به عنوان ابعاد اصلی مکتب منسجم و چندبعدی امام تاکید کردند: برکت وفاداری به این میراث گرانقدر امام خمینی(ره)، عزت، پیشرفت و تعالی همچون گذشته نصیب ملت ایران خواهد بود. متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیدنا و نبینا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الاطیبینالأطهرین المنتجبین سیما بقیةاللَّه فى الأرضین.
سلام و رحمت خدا بر روح مطهر امام بزرگوار و شهداى انقلاب اسلامى. امروز بار دیگر ملت ایران سالگرد امام بزرگوارمان را با این تجدید یاد و خاطره، در جهت مکتب امام و راه امام پى میگیرند. هر سال روز چهاردهم خرداد فرصتى است براى مطرح شدن بخشى و بُعدى از ابعاد زندگى مطهر امام و خط مبارک و روشن آن بزرگوار. امسال این روز با روز اول ماه مبارک رجب هم همراه است. ماه رجب، ماه رحمت و برکت الهى است. از پیغمبر مکرم اسلام نقل شده است که فرمود: «اللّهمّ بارک لنا فى رجب و شعبان»1 این ماه و ماه شعبان، گذرگاه مؤمنان به سوى ماه ضیافت الهى ـ ماه مبارک رمضان ـ است.
امسال سالگرد امام با یک حادثه مهم دیگر نیز همراه و همزمان است و آن، بیدارى اسلامى است؛ حادثه و حماسهاى که امام بزرگوار ما انتظار آن را میکشیدند، آرزوى آن را داشتند و از آن خبر هم داده بودند. امام بزرگوار حرکت بیدارى ملتهاى مسلمان را پیشبینى میکرد و خداوند متعال تفضل فرمود، این پیشبینى به وقوع پیوست؛ همچنان که سقوط حکومت شوروى را پیشبینى کرد و خداى متعال آن را تحقق بخشید.
امروز عرایض من در دو بخش است، که امیدوارم بتوانم در مدت کوتاهى این دو بخش را عرض کنم. یک بخش، مرورى است بر درس بزرگ امام بزرگوار ما؛ مرورى بر مکتب ماندگار امام عزیز ما که ذخیره ملت ایران است؛ سرمایهاى است که ملت ایران با تکیه بر آن، با در دست داشتن این سرمایه، توانسته است گذرگاههاى دشوارى را که به طور معمول و متعارف در سر راه ملتى با چنین آرمانهایی قرار دارد، طى کند. یک بخش هم نگاه به مسائل منطقه است.
در باب مکتب امام، این نکته را ملت عزیز ایران کاملاً میدانند که ارادت و محبت مردم به امام بزرگوار، صرفاً از نوع یک علقه قلبى و احساسى و عاطفى نیست. اگرچه از لحاظ احساسات و عواطف، محبت امام در دلها موج میزند، اما این همه مسأله نیست؛ بلکه ارادت مردم به امام بزرگوار، به معنى پذیرش مکتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومى و همگانى ملت ایران است؛ یک راهنماى نظرى و عملى است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت میرساند. در طول این 32 سال گذشته، عملاً هم همین بوده است. یعنى هر جا ما توفیق پیدا کردیم که به توصیههاى امام جامه عمل بپوشانیم، هر جا توانستیم خط انگشت اشاره امام را دنبال کنیم، توفیقات فراوانى نصیب ما شد. مردم با این چشم، به راه امام و خط امام و میراث ماندگار امام نگاه میکنند. در این 30 سال، ملت ما توانسته است در مقابل سنگینترین توطئهها ایستادگى کند. علیه ملت ایران توطئه نظامى بود، توطئه امنیتى بود، توطئه اقتصادى بود ـ این تحریمهاى گسترده در طول این 30 سال وجود داشته است ـ توطئه تبلیغاتى بود ـ امپراتورى گسترده رسانهاى و تبلیغات، علیه ملت ایران به طور کامل مشغول کار و تحریک بوده است ـ توطئه سیاسى بود. ملت ایران به برکت مکتب امام و راه امام، در مقابل این توطئهها ایستادگى کرد.
مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، داراى ابعادى است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلى در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد معنویت و بُعد عقلانیت است. بُعد معنویت است؛ یعنى امام بزرگوار ما صرفاً با تکیه بر عوامل مادى و ظواهر مادى، راه خود را پى نمیگرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوک معنوى، اهل توجه و تذکر و خشوع و ذکر بود؛ به کمک الهى باور داشت؛ امید او به خداى متعال، امید پایانناپذیرى بود. و در بُعد عقلانیت، به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در مکتب امام مورد ملاحظه بوده است. من نسبت به هر کدام، چند جملهاى عرض خواهم کرد.
بُعد سومى هم وجود دارد، که آن هم مانند معنویت و عقلانیت، از اسلام گرفته شده است. عقلانیت امام هم از اسلام است، معنویت هم معنویت اسلامى و قرآنى است، این بُعد هم از متن قرآن و متن دین گرفته شده است؛ و آن، بُعد عدالت است. اینها را باید با هم دید. تکیه بر روى یکى از این ابعاد، بىتوجه به ابعاد دیگر، جامعه را به راه خطا میکشاند، به انحراف میبرد. این مجموعه، این بسته کامل، میراث فکرى و معنوى امام است. خود امام بزرگوار هم در رفتارش، هم مراقب عقلانیت بود، هم مراقب معنویت بود، هم با همه وجود متوجه به بُعد عدالت بود.
من چند نمونه از مظهر عقلانیت امام عرض میکنم. اولین نمونه، همین گزینش مردمسالارى براى نظام سیاسى کشور بود؛ یعنى تکیه به آرای مردم. انتخاب مردمسالارى، یکى از مظاهر روشن عقلانیت امام در مکتب حیاتبخش و نجاتبخش او بود. قرنهاى متمادى حکومتهاى فردى بر کشور ما حکومت کرده بودند و حتّى در دورانى که در ایران جریان مشروطه به وجود آمد و به ظاهر جریان قانون در کشور رسمى شد، عملاً استبداد و دیکتاتورى دوران پهلوى از استبداد گذشتگانشان گزندهتر و سختتر و مصیبتبارتر بود. در کشورى با این سابقه، امام بزرگوار ما این امکان را پیدا کرد، این توفیق را یافت که مسأله حضور مردم و انتخابات مردمى را به یک حقیقت نهادینه شده تبدیل کند. مردم ما هرگز مزه انتخابات آزاد را، جز در برهههاى بسیار کوتاه در صدر مشروطه، تجربه نکرده بودند. در یک چنین کشورى، در یک چنین فضایی، امام بزرگوار ما از اولین قدم، انتخابات را در کشور نهادینه کرد. بارها شنیدید که در طول این 32 سالى که از پیروزى انقلاب اسلامى میگذرد، در حدود 32 یا 33 انتخابات در کشور اتفاق افتاده است، که مردم آزادانه پاى صندوقهاى رأى آمدند و رأى خودشان را به صندوق انداختند و منشأ تشکیل مجلس و دولت و خبرگان و شوراهاى شهر و امثال اینها شدند. این، بارزترین نمونه عقلانیت امام بزرگوار ما بود.
یک نمونه دیگر از عقلانیت امام و تکیه او به خرد و هوشمندى، عبارت است از سرسختى و عدم انعطاف او در مقابله با دشمن مهاجم. امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانى که خیال کردند و خیال میکنند عقل اقتضاء میکند که انسان گاهى در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته قوامیافته این مرد الهى، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقبنشینى و کمترین نرمش، به پیشروى دشمن مىانجامد. در میدان رویارویی، دشمن از عقبنشینى طرف مقابل، دلش به رحم نمىآید. هر یک قدم عقبنشینى ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معناى یک قدم جلو آمدن دشمن و مسلط شدن اوست. این، یکى از مظاهر عقلانیت امام بزرگوار بود.
یک مظهر دیگر عقلانیت امام، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت بود. در طول سالهاى متمادى، از آغاز تسلط و ورود غربىها در این کشور ـ یعنى از اول قرن 19 میلادى که پاى غربىها به ایران باز شد ـ دائماً به وسیله عوامل و دستیارانِ خودشان، با تحلیلهاى گوناگون، توى سر ملت ایران میزدند؛ ملت ایران را تحقیر میکردند، به ملت ایران میباوراندند که نمیتواند، عُرضه اقدام علمى و پیشرفت علمى ندارد، توانایی کار کردن و روى پاى خود ایستادن را ندارد. سردمداران رژیم پهلوى و قبل از او، مکرر ملت ایران را تحقیر میکردند. اینجور وانمود میکردند که اگر پیشرفتى متصور است، اگر کار بزرگى باید بشود، باید به وسیله غربىها بشود؛ ملت ایران توانایی ندارد. امام بزرگوار به یک چنین ملتى روح اعتماد به نفس را تزریق کرد، و این نقطه تحول ملت ایران شد. پیشرفتهاى ما در زمینه علمى، در زمینه صنعتى، در انواع و اقسام عرصههاى زندگى، معلول همین اعتماد به نفس است. امروز جوان ایرانى ما، صنعتگر ایرانى ما، دانشمند ایرانى ما، سیاستمدار ایرانى ما، مبلّغ ایرانى ما احساس توانایی میکند. این شعار «ما میتوانیم» را امام بزرگوار در اعماق جان این ملت قرار داد. این، یکى از مظاهر مهم عقلانیت امام بزرگوار بود.
یک مظهر دیگر، تدوین قانون اساسى بود. امام خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کرد که قانون اساسى را تدوین کنند. آن تدوینکنندگان قانون اساسى، با انتخاب ملت این کار را انجام دادند. اینجور نبود که امام یک جمع خاصى را بگذارد که قانون اساسى بنویسند؛ به عهده ملت گذاشته شد. ملت خبرگانى را با شناسایى خود، با معرفت خود انتخاب کردند و آنها قانون اساسى را تدوین کردند. بعد امام همین قانون اساسى را مجدداً در معرض آرای مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسى در کشور تشکیل شد. این، یکى از مظاهر عقلانیت امام است. ببینید، پایههاى نظام را امام اینجور مستحکم کرد. هم از لحاظ حقوقى، هم از لحاظ سیاسى، هم از لحاظ فعالیت اجتماعى، هم از لحاظ پیشرفتهاى علمى، امام یک قاعده محکم و مستحکمى را به وجود آورد که بر اساس این قاعده میشود تمدن عظیم اسلامى را بنا نهاد.
از جمله مسائلى که مظهر عقلانیت امام بزرگوار بود، این بود که ایشان به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک این کشورند. مملکت صاحب دارد. این حرف را در دوران حکومتهاى استبدادى بر زبان جارى میکردند که آقا مملکت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملکت، دیکتاتورها و مستبدینى بودند که بر کشور حکمرانى میکردند. امام به مردم تفهیم کرد که مملکت صاحب دارد و صاحب مملکت، خود مردم هستند.
مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجه اول، اخلاص خود او بود. امام کار را براى خدا انجام داد. از اول، هرچه که احساس میکرد تکلیف الهى اوست، آن را انجام میداد. از فداکارى در این راه، امام ابا نکرد. از شروع مبارزات در سال 1341، امام اینجور عمل کرد؛ با تکلیف پیش رفت. به مردم و مسئولین هم این درس را بارها گفت و تکرار کرد که آنچه مهم است، تکلیف است. ما تکلیف را انجام میدهیم، ترتّب نتیجه بر کار ما دست خداست. بنابراین مظهر مهم معنویت در رفتار امام، اخلاص او بود. براى خاطر تعریف و تمجید این و آن، حرفى نزد، کارى نکرد، اقدامى نکرد. آنچه که براى خدا انجام داد، به وسیله خداى متعال به آن برکت داده شد؛ ماندگار شد. خاصیت اخلاص این است. امام همین توصیه را به مسئولین هم تکرار میکردند. امام ماها را امر میکردند به این که اهل توکل باشیم، اهل اعتماد به خدا باشیم، اهل حسنظن به پروردگار باشیم، براى خدا کار کنیم. خود او اهل توکل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود. بعد از پایان ماه رمضان، انسان وقتى امام را میدید، به طور محسوسى در او احساس نورانیت میکرد. از فرصتهاى زندگى براى تقرب به خداى متعال، براى پاکیزهکردن دل و جان مطهرِ خودش استفاده میکرد. دیگران را هم امر میکرد و میگفت: ما در محضر خدا هستیم. عالَم، محضر خداست. عالَم، محل حضور جلوههاى الهى است. همه را به این راه سوق میداد. خود او اهل رعایت اخلاق بود، دیگران را هم به اخلاق سوق میداد. بخش مهمى از معنویت در اسلام عبارت است از اخلاق، دورى از گناه، دورى از تهمت، دورى از سوءظن، دورى از غیبت، دورى از بددلى، دورى از جداسازى دلها از یکدیگر. خود امام بزرگوار این چیزها را رعایت میکرد، به مردم هم سفارش میکرد، به مسئولین هم سفارش میکرد. امام ماها را توصیه میکردند به این که مغرور نشویم، خودمان را بالاتر از مردم ندانیم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانیم، بىعیب ندانیم. همه مسئولین طراز اول کشور این را از امام شنیده بودند که بایستى آماده باشیم؛ اگر چنانچه از ما عیب گرفتند، نگوییم ما بالاتر از اینیم که عیب داشته باشیم، بالاتر از اینیم که به ما انتقادى وارد باشد. خود امام هم همین جور بود. ایشان، هم در نوشتههاى خود ـ بهخصوص در اواخر عمر شریفش ـ هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضیه اشتباه کردم. اقرار کرد به این که در فلان قضیه خطا کرده است؛ این خیلى عظمت لازم دارد. روح یک انسانى باید بزرگ باشد که بتواند یک چنین حرکتى را انجام دهد؛ خودش را منسوب کند به اشتباه و خطا. این معنویت امام بود، این اخلاق امام بود؛ این یکى از ابعاد مهم درس امام به ماست.
بُعد عدالت هم در مکتب امام بسیار برجسته است. اگرچه به یک معنا عدالت هم از همان عقلانیت و نیز از معنویت برمیخیزد، اما برجستگى بُعد عدالت در منظر امام بزرگوار، آن را به طور مشخصترى در مقابل ما قرار میدهد. از اول پیروزى انقلاب، امام تکیه بر طبقات ضعفا را اصرار کردند، تکرار کردند، توصیه کردند. تعبیر «پابرهنگان» و «کوخنشینان» جزو تعبیراتى بود که در کلام امام بارها و بارها تکرار شد. به مسئولین اصرار داشتند که به طبقات محروم برسید. به مسئولین اصرار داشتند که از اشرافیگرى پرهیز کنند. این، یکى از توصیههاى مهم امام بزرگوار بود. ما نباید اینها را فراموش کنیم.
آفت مسئولیت در یک نظامى که متکى به آرای مردم و متکى به ایمان مردم است، این است که مسئولین به فکر رفاه شخصى بیفتند؛ به فکر جمعآورى براى خودشان بیفتند؛ در هوس زندگى اشرافیگرى، به این در و آن در بزنند؛ این آفت بسیار بزرگى است. امام خودش از این آفت به کلى برکنار ماند و مسئولین کشور را هم بارها توصیه میکرد که به کاخنشینى و به اشرافیگرى تمایل پیدا نکنند، سرگرم مالاندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزدیک داشته باشند. ماها که آن روز جزو مسئولین بودیم، امام دوست میداشت که با مردم ارتباط داشته باشیم، مأنوس باشیم؛ اصرار داشت که خدمات به اقصى نقاط کشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومى کشور بهرهمند شوند. اینها ناظر به آن بُعد عدالت امام بزرگوار بود. امام اصرار داشت که مسئولین از میان مردم انتخاب شوند، از خود مردم باشند، وابستگىها ملاک قبول مسئولیتها نباشد. وابستگى به شخصیتها، به فامیلها، بلاى هزار فامیلى که در دوران قاجار و دوران پهلوى بر سر این کشور آمد، امام بزرگوار ما را نسبت به این قضیه حساس کرده بود. گاهى در مقام تعریف از یک مسئولى میگفتند: این از دل مردم برخاسته است. ملاک را این میدانستند. از نظر امام بزرگوار، تکیه به ثروت و تکیه به قدرت براى گرفتن مسئولیت، جزو خطرهاى بزرگ براى کشور و براى انقلاب بود. خب، اینها ابعاد خط امام است.
برادران و خواهران من! ملت عزیز ایران! این مکتب، ما را در طول این 32 سال از گردنههاى خطرناکى عبور داده است؛ سطح عزت ملى و شرافت بینالمللى ما را بالا آورده است. کشور به برکت پیمودن این راه، در همان حدى که رعایت کرده است، پیشرفت کرده است؛ به سمت آرمانهاى خود پیش رفته است. ما باید رعایت کنیم، منتها همه جوانب را با هم. اگر کسى یا جریانى بخواهد به نام عقلگرایی، از ارزشهاى اسلامى و انقلابى عدول کند، این انحراف است. اگر کسى بخواهد به وسیله عقلگرایی، در مقابل دشمن بىتقوایی به خرج بدهد، وابستگى به وجود بیاورد، این انحراف است، این خیانت است. آن عقلانیتى که در مکتب امام بزرگوار ما هست، اقتضاء نمیکند که ما از خدعه دشمن غافل شویم، از کید او غافل شویم، از نقشه عمیق او غافل شویم، به او اعتماد کنیم، در مقابل او کوتاه بیاییم. هرچه که انسان در مقابل دشمن کوتاه بیاید، پشتوانه عظیم معنوى در درون کشور و درون ملت را از دست خواهد داد.
همین طور در نقطه دیگر: اگر به نام عدالتخواهى و به نام انقلابیگرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کردهایم؛ از خط امام منحرف شدهایم. اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالتخواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانى که از لحاظ فکرى با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شدهایم. اگر بخواهیم به نام انقلابیگرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شدهایم. در کشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانهاى بر یک حرکتى، بر یک حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههاى موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهاى نباشد، کسى است که نمیخواهد براندازى کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یک قومى، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛2 این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد.
بُعد معنویت هم همین جور. ما اهل معنویتیم، اهل توسلیم، اهل توجهیم، اهل ذکریم؛ خدا را شکر. فضاى جامعه ما، مالامال از توجه به خداست. ماه رمضان کشور ما، یک ماه رمضان تماشایی است؛ بهار معنویت است. این جوانهاى عزیز ما در جلسات قرآن، در جلسات ذکر و دعا، در جلسات توسل، آنچنان حضور نورانىاى دارند که انسان لذت میبرد. در روزهاى آینده، همین مراسم اعتکافى که جوانان ما راه مىاندازند، پدیده شگفتآورى است.
در دوران جوانى ما، در حوزه علمیه قم، ایام نیمه رجب که روزهاى معروف اعتکاف است، شاید در مسجد امامِ آن روز، 10 نفر، 15 نفر، 20 نفر طلبه ـ آن هم در مرکز حوزه علمیه، که قم باشد ـ اعتکاف میکردند؛ این کار معمول نبود، بلد نبودند. امروز در دانشگاههاى کشور، هزاران نفر از جوانان دانشجو ـ دختران و پسران ـ در مساجد دانشگاهها اعتکاف میکنند، سه روز عبادت میکنند، خلوت میکنند، با خداى خود ارتباط برقرار میکنند؛ مساجد بزرگ و مجامع بزرگ که جاى خود دارد. اینها معنویت است. کشور ما اهل معنویت است، اما معنویت ما همراه و همروال است با احساس مسئولیت. این معنویت به هیچ وجه نباید ما را از مسئولیت عظیم انقلابىِ خودمان جدا کند، بلکه کمک به حرکت انقلابى است. آن کسانى که با تکیه به دیندارى و با عنوان کردن دیندارى، سعى میکنند جامعه را سیاستزدایی کنند، جوانان را سیاستزدایی کنند، جوانان را از حضور در عرصههاى کشور دور نگه دارند، اشتباه میکنند، راه خطا میروند، دچار انحرافند؛ این ابعاد با همدیگر است.
من در اینجا، در جوار مرقد مطهر امام، در جوار ارواح طیبه شهدایی که در این گلزار معنوى ـ بهشت زهرا ـ به خاک سپرده شدهاند، شهادت میدهم که ملت ما این راه را خوب حرکت کرده است، راه امام را حفظ کرده است. من به چشم مىبینم و میتوانم گواهى بدهم که جوانان انقلابى امروز ما، از جوانان انقلابى آغاز انقلاب، اگر از لحاظ ایمان و تقوا و استحکام عقیده بهتر نباشند، عقبتر نیستند. من از صمیم قلب و از بندندان گواهى میدهم و اعتقاد دارم که بهترین نقش را مردم ایفاء کردهاند؛ ارزشها را نگه داشتهاند، حفظ کردهاند و پاى آن ایستادهاند؛ مردم بودند که نقشههاى دشمنان ما را خنثى کردند.
نمیخواهم به تفصیل در این باره صحبت کنم؛ هم وقت نیست، هم شاید الان وقت این صحبت نیست؛ اما به اجمال و اشاره عرض میکنم که دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشى این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، بتدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازه امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کارى که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامهریزى ده ساله کردند ـ این تحلیل من است، این به معناى اطلاع نیست؛ تحلیلى است که قرائن آن را براى ما اثبات میکند ـ 10 سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال 78 که آن حوادث پیش آمد، آن کسى که این حوادث را خنثى کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابانها، توطئه دشمن را که سالها برایش برنامهریزى کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز یک برنامهریزى دهساله بود تا سال 88. به نظرشان فرصتى به دست مىآمد. به خیال خودشان زمینهها را آماده کرده بودند. مطالباتى هم مردم داشتند ـ مردمى که وابسته به نظامند، وفادار به نظامند ـ فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایاى سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند ـ البته فقط تهران را ـ دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توى میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواستههاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسه 9 دى را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دى، بعد هم بلافاصله در 22 بهمن آمدند توى میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. انشاءاللَّه به توفیق الهى، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.
خوشبختانه این حرکت عظیم مردم ثمرات خودش را هم بخشیده است. به برکت اعتمادى که مردم به مسئولان کشور از خودشان نشان دادند، به برکت امنیتى که با حضور مردم در سرتاسر کشور برقرار است، مسئولین توانستهاند خدمترسانى را گسترش بدهند و کارهاى بزرگى انجام دهند؛ کارهاى زیربنایی عظیمى در کشور انجام بگیرد، که شرط لازم براى پیشرفت هر کشورى، همین کارهاى زیربنایی است که امروز دارد یکى پس از دیگرى انجام میگیرد؛ مردم دارند این را مىبینند و انشاءاللَّه ثمراتش را در کوتاهمدت و بلندمدت خواهند دید. به برکت همین امنیتى که با حضور مردم به وجود آمده است، توطئههاى امنیتى دشمنان خنثى میشود، توطئههاى تبلیغاتى دشمنان خنثى میشود. به برکت همین حضور مردم است که پیشرفت علمى و فناورى کشور در سطح عالى است. امروز طبق آمارهاى بینالمللى ـ نه آمارهاى ما ـ طبق محاسبات بینالمللى که اعلام رسمى هم میکنند، سرعت پیشرفت علمى کشور ما، 11 برابر یا 12 برابرِ متوسط دنیاست؛ این چیز کمى نیست. این را مخالفین ما میگویند، دشمنان ما آن را اعلام میکنند. امروز جوانان دانشمند شما در بیش از 10 رشته مهم درجه اول علمى و فناورى کشور آنچنان پیشرفتى کردهاند که در ردیفهاى اول دنیا ـ یعنى در ردیفهاى کمتر از دهم دنیا ـ قرار گرفتهاند؛ اینها به برکت حضور مردم است. این حضور، این اعتماد متقابل، این احساس مسئولیت عمومى هرچه ادامه پیدا کند، کشور پیشرفت بیشترى پیدا خواهد کرد. خط امام، این است.
چند جمله هم درباره مسائل منطقه عرض بکنم. اولاً آنچه که در منطقه شمال آفریقا و منطقه ما اتفاق افتاده است، حوادث بسیار مهم و تاریخسازى است. آنچه در مصر اتفاق افتاد، آنچه در تونس اتفاق افتاد، این بیدارى عظیمى که در کشورهاى اسلامى اتفاق افتاده است، از آن حوادثى است که گاهى دو قرن، سه قرن میگذرد تا یک چنین حادثهاى به وجود بیاید؛ از آن حوادث بسیار مهم و تأثیرگذار و تاریخساز است. البته ملت مصر موفق شد، ملت تونس موفق شد؛ بهخصوص پیروزى انقلاب مصر، پیروزى بسیار درخشانى است؛ بسیار کار عظیمى است. در برخى کشورهاى دیگر، مثل لیبى، مثل یمن، مثل مردم مظلوم بحرین، مبارزاتى دارد انجام میگیرد؛ هر کدام هم حکم خودش را دارد. آنجا هم حرکات مردم محکوم به پیروزى است؛ دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. وقتى مردم بیدار شدند، وقتى یک ملت احساس قوت و قدرت و توانایی کرد، هیچ چیزى نمیتواند راه او را سد کند. البته دشمنان ملتهاى مسلمان ـ یعنى نظام سلطه، آمریکاى شیطان بزرگ، صهیونیستهاى غدار و حیوانصفت ـ مشغول فعالیتند و دارند تلاش میکنند؛ میخواهند نگذارند این پیروزىها به کام مردم شیرین بیاید و به معناى واقعى کلمه به پیروزى نهایی برسد؛ اما اگر ما ملتهاى مسلمان بیدار باشیم، به نداى قرآن ـ که ما را به صبر و استقامت و ثبات امر میکند، به ما امید میدهد ـ گوش کنیم، به خداى متعال سوء ظن نداشته باشیم، به وعده الهى امیدوار باشیم و براى آن تلاش و کار کنیم، بدون شک این ملتها به پیروزى میرسند. البته در لیبى سیاست دولتهاى غربى این است که کشور لیبى را ضعیف کنند، کمخون کنند؛ سیاستشان این است که جنگ داخلى ادامه پیدا کند تا کشور از رمق بیفتد، بعد یا خودشان مستقیم یا غیرمستقیم بیایند امور آن کشور حساس را به دست بگیرند. کشور لیبى اولاً داراى منابع سرشار نفت است، ثانیاً یک قدمى اروپاست؛ بنابراین براى مستکبرین جهانى، براى آمریکا، براى کشورهاى مستکبر در اروپاى غربى بسیار مهم است؛ نمیخواهند آسان از او دست بردارند، میخواهند ضعیف کنند. اگر آن کشور را وا میگذاشتند، مردم میتوانستند غلبه کنند، حکومت مردمى و اسلامى بر سر کار مىآمد، براى آنها خطرى بود؛ لذا میخواهند نگذارند این اتفاق بیفتد.
در یمن هم چیزى شبیه این است. یمن هم از لحاظ سوقالجیشى مهم است؛ از لحاظ همسایگى با بعضى از کشورهاى مرتبط با آمریکا و جغرافیاى سیاسى، بسیار مهم است؛ آنجا هم نمیخواهند بگذارند مردم به پیروزى برسند. سیاست آمریکا و غرب در این دو کشور این است که مردم به پیروزى نرسند.
مردم بحرین هم در مظلومیت مطلق به سر میبرند. در آنجا هم به عنوان این که اینها شیعه هستند، میخواهند حرکت را حرکت طائفى و مذهبى معرفى کنند؛ در حالى که قضیه این نیست. البته مردم بحرین شیعهاند، در طول تاریخ شیعه بودند، اکثریت شیعهاند؛ اما مسأله، مسأله شیعه و سنى نیست؛ مسأله این است که این ملت، مظلوم است؛ از حقوق اولیه یک شهروند در کشور خود، در خاک خود، در سرزمین خود محروم است. حق خود را مطالبه میکند، حق رأى دادن خود را مطالبه میکند؛ میگوید بتوانم رأى بدهم، بتوانم در تشکیل دولت و حکومت نقش ایفاء کنم؛ این که جرم نیست؛ این یک حق مشروع است. آن وقت آمریکاییهاى دروغگوى ریاکار و خدعهگر که ادعاى حقوق بشر و ادعاى دموکراسى میکنند، در قضیه بحرین اینجور علیه مردم وارد میدان میشوند. البته انکار میکنند، میگویند ما نیستیم، سعودىها هستند؛ اما سعودىها بدون چراغ سبز آمریکا نمیتوانستند وارد بحرین شوند و اینجور حوادث تلخ و خونبار را در بحرین به وجود بیاورند. لذا آمریکاییها هم مسئولند.
دو سه نکته را عرض بکنم؛ وقت تمام شده است و گذشته است. نکته اول این است که شاخص عمده در حرکت مردمىِ این کشورها سه چیز است: یکى اسلامى بودن، یکى ضد آمریکا و صهیونیست بودن، و یکى مردمى بودن. این شاخص در همه این کشورها مشترک است. ملت مصر که یک ملت شاخص در دنیاى عرب و دنیاى اسلام است، ملتى است که این نهضت را به راه انداخته است، این انقلاب را در کشور خودش به وجود آورده است، هم اسلامى است، هم مردمى است، هم صریحاً ضد آمریکا و ضد صهیونیستى است. بقیه کشورها هم همین جور.
موضع ما در مقابل این حرکتهاى مردمى روشن است: هر جا حرکت اسلامى است، مردمى است، ضد آمریکایی است، ما با این حرکت همراهیم؛ اما اگر در جایی ببینیم با تحریک آمریکاییها، با تحریک صهیونیستها، یک حرکتى به راه افتاده است، با آن حرکت همراهى نمیکنیم. ما با حرکتهاى ضد آمریکایی و ضد صهیونیستى همراهیم. آنجایی که خود آمریکا و خود صهیونیستها وارد میدان میشوند تا یک رژیمى را ساقط کنند، تا یک کشورى را اشغال کنند، آنجا ما نقطه مقابل حرکت آمریکاییها قرار میگیریم. آمریکا نمیتواند به نفع ملتهاى این منطقه فکرى بکند و کارى بکند؛ هر کارى میکنند و هر کارى تا امروز کردند، بر علیه ملتهاى این منطقه بوده است. این موضع ماست.
نکته دوم: این کشورهایی که بحمداللَّه به پیروزى رسیدند ـ مخصوصاً مصر که کشورى بزرگ و داراى میراث غنى اسلامى و معنوى و فرهنگى است ـ باید مراقب باشند؛ دشمن از در بیرون رفته است، از پنجره برنگردد. این کمکهایی که میگویند آمریکا ممکن است به مصر یا به هر کشور دیگرى بکند، خودش مایه گرفتارى است. آمریکاییها از راه همین کمکها و همین دلارهاست که تسلط خود را بر کشورها تحکیم میکنند، توقعات خودشان را تحمیل میکنند؛ ملتى که آزادى به دست آورده است، او را دوباره در زیر پنجه اقتدار ظالمانه خود قرار میدهند.
همه باید بیدار باشند. البته ملت مصر بیدارند. این حرکت عظیمى که ملت مصر در اعتراض به موضع رژیم قبلى مصر در زمینه فلسطین و غزه و گذرگاه رفح انجام دادند، حرکت بسیار باارزشى بود؛ باید ادامه پیدا کند. مصر کشور تأثیرگذارى در دنیاى عرب است؛ به همین مناسبت هم بود که آن کسانى که میخواستند کشورهاى عربى را در مقابل رژیم غاصب صهیونیست به زانو دربیاورند، رفتند سراغ مصر. پیمان ننگین کمپدیوید را در مصر تحمیل کردند. بعد از قبول پیمان کمپدیوید در مصر بود که به تدریج کشورهاى دیگر عرب هم تسلیم شدند، در مقابل آمریکا خاشع شدند؛ مسأله فلسطین از صحنه تصمیمگیرى کشورهاى عربى به کلى خارج شد. باید مراقب باشند. روى مصر حساسند. یک روز بعد از دوران جمال عبدالناصر که غربىها و استکبار رانده شده بودند، دوباره برگشتند؛ این تجربه نباید در مصر تکرار شود. ملت مصر بیدارند، هوشیارند و امیدواریم خداوند به آنها در این زمینه هم کمک کند.
نکته دیگر این است که این سرکوبها فایدهاى ندارد. ملتها بالاخره وقتى بیدار شدند، وقتى قدرت خودشان را شناختند، این راه را دنبال خواهند کرد و انشاءاللَّه حرکت ملتهاى منطقه ـ چه در آن کشورهایی که امروز حرکت هست، چه آن کشورهایی که بالقوه در آنها این حرکات وجود دارد ـ به پیروزى خواهد رسید. مردم در این کشورها پیروز خواهند شد، منتها باید مراقب حرکات تفرقهافکنانه دشمنان باشند. امروز، هم در مصر، هم در تونس، در شمال آفریقا و در سایر کشورهاى اسلامى، دشمنان در پى ایجاد تفرقهاند. بهخصوص چون ایران اسلامى کانون حرکت در مقابل استکبار است، میخواهند بین ایران اسلامى و کشورها فاصله بیندازند؛ فاصلههاى قومى، فاصلههاى مذهبى. حتّى در داخل خود این کشورها میخواهند تفرقه ایجاد کنند. امروز در مصر کسانى از این گروههاى تکفیرى و وهابى و اینها تلاش میکنند به بهانههاى مختلف بین مردم مصر با یکدیگر هم اختلاف بیندازند؛ باید در مقابل این اختلافافکنىها هوشیار بود.
موضع ما در مقابل فلسطین هم موضع روشنى است. ما معتقدیم سرزمین فلسطین، کشور فلسطین، یکجا متعلق به فلسطینىهاست. آن کسانى که سعى کردند نقشه فلسطین را از روى صفحه جغرافیا پاک کنند، اشتباه کردند؛ چنین اتفاقى نخواهد افتاد. فلسطین باقى است. چند دههاى غاصبان آن را غصب کردند، اما بدون تردید دوباره به مردم فلسطین و به آغوش اسلام برخواهد گشت؛ و این اتفاق خواهد افتاد. مردم فلسطین هم بیدارند. فلسطین تجزیهپذیر هم نیست؛ فلسطین یکپارچه متعلق به فلسطینیان است. جمهورى اسلامى از چند سال پیش راه حل را اعلام کرده است. راهحل مسأله فلسطین، این راهحلهاى آمریکایی و امثال آنها نیست؛ اینها راه به جایی نخواهد برد. راه حل این است که یک رفراندوم و همهپرسىاى از مردم فلسطین انجام بگیرد؛ هر رژیمى را که آنها بر طبق رفراندوم رأى دادند، آن رژیم باید بر کل فلسطین حاکم شود. بعد آنها خودشان تصمیم خواهند گرفت که با این صهیونیستهایی که از خارج وارد کشور فلسطین شدند، چه معاملهاى بکنند؛ این بسته به نظر آن رژیمى است که برخاسته از آرای مردم فلسطین است.
پروردگارا! ملتهاى مسلمان، ملت مصر، ملت تونس، ملت لیبى، ملت یمن، ملت بحرین، ملت مظلوم فلسطین را در تحت عنایات خودت به پیروزى کامل برسان. پروردگارا! برکات خود را بر ملت عزیز ایران روزافزون کن. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوار و ارواح طیبه شهدا را در عالىترین مقامات متنعم بفرما. ما را مشمول ادعیه زاکیه حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) قرار بده.
والسّلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته
بازتاب گسترده سخنان رهبر معظم انقلاب در رسانههای جهان
رسانههای جهان سخنرانی مهم رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران را در بیست و دومین سالگرد عروج ملکوتی امام خمینی(ره) بهطور گستردهای انعکاس دادند.
به گزارش فارس، خبرگزاری فرانسه در بخش عربی خود با این تیتر که «فلسطین، مُلک همه فلسطینیهاست» به انتشار بخشهایی از سخنان رهبری پرداخت و اعلام کرد که رهبر جمهوری اسلامی ایران بار دیگر در بیست و دومین سالروز ارتحال موسس جمهوری اسلامی اعلام کرد که «کل فلسطین ملک فلسطینیهاست و قابل تجزیه نیست».
این خبرگزاری به نقل از ایشان با بیان اینکه «راه حل آمریکایی برای فلسطین موفق نخواهد بود» افزود که «ایران هر ایدهای که بر اساس تقسیم فلسطین باشد، رد میکند».
خبرگزاری آمریکایی یونایتدپرس هم در بخش عربی خود با تیتر [آیتالله] «خامنهای معتقد است انقلاب لیبی، یمن و بحرین به پیروزی خواهد رسید» این خبر را پوشش داد.
این خبرگزاری سخنان رهبری را درباره انقلابهای منطقه در صدر خبر خود قرار داد و به موضوعهایی مانند سیاست آمریکا و غرب در منطقه، مظلوم واقع شدن مردم بحرین، دخالت عربستان سعودی در بحرین با چراغ سبز آمریکا، حمایت ایران از حرکتهای مردمی اسلامی ضد آمریکایی، بیداری اسلامی در منطقه و انقلاب مصر در این سخنرانی اشاره کرد و بیانات رهبری را کاملاً بازتاب داد.
یونایتد پرس در نهایت به موضوع فلسطین در سخنان ایشان اشاره کرد و نوشت که رهبری ایران خواستار اجرای همهپرسی در فلسطین برای تعیین سرنوشت آنان شد.
پایگاه خبری الوفد مصر با نقل این خبر هم موضوع فلسطین را تیتر خبر خود کرد و به نقل از رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرد که سراسر فلسطین متعلق به مردم فلسطین است و قابل تقسیم نیست.
پایگاه خبری لبنان هم مسأله فلسطین را برای بازتاب این خبر انتخاب کرد و با اشاره به راهکار پیشنهادی ایران برای حل مسأله فلسطین به نقل از مقام رهبری اعلام کرد که باید برای حل این موضوع همهپرسی برای مردم فلسطین برگزار شود تا خود تصمیم بگیرند.
پایگاه خبری المنار لبنان با این تیتر که «انقلابهای جاری به پیروزی میرسند» به آن بخش از سخنان مقام رهبری که درباره انقلابهای منطقه بود ابتدا اشاره کرد و نوشت که اتفاقها و انقلابهایی که رخ داده است، تاریخساز است.
پایگاه خبری فرانس24 در قسمت عربی خود موضوع فلسطین را تیتر خبر خود درباره سخنان مقام رهبری را در سالروز رحلت امام خمینی قرار داد و به نقل از ایشان نوشت که «فلسطین ملک همه مردم فلسطین است».
خبرگزاری انگلیسی رویترز در بازتاب فرمایشهای رهبر معظم انقلاب به نقل از ایشان نوشت: ایران از تمامی قیامهای اسلامی به جز آنهایی که با حمایت واشنگتن باشند حمایت میکند.
این خبرگزاری غربی به جمعیت عظیمی که برای گرامیداشت سالگرد ارتحال امام (ره) در مرقد مطهر تجمع کردند اشاره کرد و نوشت: آیتالله خامنهای اعلام کرد رهبر انقلاب اسلامی [امام خمینی(ره)] این وقایع در خاورمیانه را پیشبینی کرده بود.
رویترز به نقل از رهبر معظم انقلاب افزود: موضع ما روشن است هر جا که حرکتی اسلامی، مردمی و ضد آمریکایی باشد ما از آن حمایت میکنیم.
خبرگزاری فرانسه هم در بازتاب سخنان ایشان نوشت: آیتالله خامنهای از کشور تجزیه نشده فلسطین که متعلق به تمام فلسطینیان است حمایت کرد. رهبر معظم انقلاب تاکید کردند: فلسطین باقی خواهد ماند. از بین نمیرود، تجزیه نمیشود و قطعاً به آغوش اسلام و مردمش بازخواهد گشت.
در این میان، خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس که به طور معمول حضور مردم در مراسمهای اینچینی را کمتر از میزان واقعی اعلام میکند، این بار به جمعیت گسترده مردم در مراسم سالگرد امام راحل اذعان کرد و نوشت: ایرانیان در روز شنبه بیست و دومین سالگرد درگذشت بنیانگذار انقلاب اسلامی آیتالله خمینی را گرامی داشتند.
شبکه الجزیره انگلیسی با بازتاب مراسم بیست و دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) با اشاره به حضور هزاران هزار نفری تصریح کرد: بسیاری از مردم از شهرهای جنوبی کشور از جمله بوشهر مسافت طولانی را برای حضور در مراسم طی کردند.
شبکه تلویزیونی الجزیره با پخش تصاویری از حضور انبوه مردم و بخشی از سخنرانی مقام معظم رهبری در این مراسم اعلام کرد که انقلاب اسلامی ایران با هدایت و رهبری آیتالله خمینی به دوران حکومت پادشاهی این کشور پایان داد.
خبرگزاری دولتی آلمان هم در گزارشی از برگزاری مراسم بیست و دومین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) اعلام کرد که دهها هزار نفر به همراه مقامهای ارشد از جمله «آیتالله خامنهای» و «محمود احمدینژاد» در این مراسم گردهم آمدند.