نویسنده: ابوذر ابراهیمی ترکمان
شیعیان آذربایجانی حتی در زمان روسیه تزاری نیز به روسیه مهاجرت میکردند ولی در دوران شوروی این روند ابعاد خاصی کسب کرد. چند مرحله مهاجرت در دوران شوروی و بعد از فروپاشی شوروی قابل تشخیص است.
مرحله اول در سالهای بعد از پایان جنگ جهانی دوم رخ داد که با سیاست آباد کردن سیبری و خاور دور ارتباط داشت. این مرحله اواخر سالهای 1940 و اوایل سالهای1950 شروع شده و دربرگیرنده کوچ کردن گسترده متخصصین صنعت نفت آذربایجان به سیبری غربی و شرقی در طول سالهای 1960 است. بسیاری از آذربایجانیهای معروف ( ثابت اروجف وزیر صنعت گاز شوروی در سالهای 1981-1972، فرمان سلمانوف وزیر زمینشناسی شوروی و عضو وابسته آکادمی علوم شوروی) بنیانگذار صنعت نفت اتحاد شوروی بوده و پایه و اساس زیربنای نفتی و گازی معاصر روسیه را پی ریزی کرده بودند.
موج دوم مهاجرت از اواخر سالهای 1970 تا اواخر سالهای1980 جریان داشت. این مرحله مهاجرت عمدتاً اقتصادی و نامنظم بود. دانشجویان و روشنفکران در مسیر باکو-مسکو رفت و آمد میکردند. احتمالاً در همان زمان بود که گروه کارفرمایان خصوصی به وجود آمد و لو اینکه در اتحاد شوروی کارفرمایی خصوصی ممنوع بود و موجب پیگرد کیفری میشد. ولی فعالیت به اصطلاح کارفرمایان سایهای (صاحبان کارگاههای نامشروع، دلالان ارزی، تجار عمده و خرده فروشی، فعالان تجارت گل و نیز مدیرانی که ساختارهای موازی تولیدی را ایجاد میکردند) پدیده مستقلی در چارچوب اقتصاد برنامهای کشور بوده و برای جامعه شوروی امری طبیعی بود. در مبحث فعالیت تجاری غیرقانونی نباید فراموش کرد که به اصطلاح «تجارت گل» در نتیجه توافقات رسمی بین جمهوریهای شوروی درباره تأمین محصولات کشاورزی مناطق جنوبی برای مناطق شمالی کشور به وجود آمد. در چارچوب همین سیاست بود که واحدهای کشاورزی منطقه آبشوران آذربایجان با بازارهای مسکو قرار داد بسته و محصولات خود را به پایتخت شوروی میفرستادند. مردم شوروی فقط به برکت این قراردادها میتوانستند برای نزدیکان خود گل بخرند زیرا اقتصاد بزرگ برنامهای به ارضای این نیازهای کوچک مردم نمیرسید. روابط اقتصادی که در آن زمان برقرار شده بودند، بعداً به نمایندگان جمهوری آذربایجان اجازه داد به مسکو منتقل شوند و زنجیرههای پایدار بازرگانی را در بازارهای روسی به وجود آورند و لو اینکه اکنون این فعالیت تجاری با خود آذربایجان ارتباط ندارد (واردات از ترکیه و کشورهای خارجی دیگر زمینه را برای تجارت بیوقفه سبزیجات و میوجات در بازارهای مسکو فراهم میکند).
بخش عمده آذربایجانیهایی که در روسیه به دنیا نیامده ولی توانستند در زمینه تجارت بزرگ، علم و هنر به مقامات بالایی برسند، در دوران شوروی وارد روسیه شده بودند. پزشکان، معلمان، استادان دانشگاه، مدیران کارخانهها و تجار بزرگ بخش زبده این جمعیت مهاجر را تشکیل میدهند. آذربایجانیها ریاست شرکتهای بزرگی چون «لوکاویل»، «نورتگاز»، «نیکویل» و غیره را بر عهده دارند. سرمایه آذربایجانی در بانکهای روسی نیز حضور قابل توجهی دارد. روسیه مانند سابق نقطه جذب آذربایجانیهای فعال و با استعداد است. در جریان فروپاشی اتحاد شوروی، چند عامل ذیل بر جمعیت آذربایجانی روسیه اثر جدی گذاشتند: بحران شدید اقتصادی اوایل سالهای1990 در آذربایجان، گسستن روابط اقتصادی با مناطق مرکزی و غربی اتحاد شوروی و کاهش فرصتهای شغلی و نیز از دست دادن قریب به 20% سرزمین آذربایجان که توسط ارامنه اشغال شده و زمینهساز ظهور آوارگان زیادی (782 هزار نفر) شده است. به همین دلیل مهاجرت از آذربایجان به روسیه تا این حد گسترش یافت.
در دوران بعد از فروپاشی شوروی موج جدید مهاجران مشاهده شد که شامل دو گروه اساسی بود یعنی ساکنان باکو که عمدتاً تا اواسط سالهای 1990 جمهوری را ترک کرده بودند و نمایندگان بخش کشاورزی آذربایجان. گروه اخیر با همان مشکلات تطبیق خود با زندگی در شهر بزرگ روبرو میشوند که همه مهاجران روستایی در شهر دارند. آنها معمولاً سطح آموزشی پایینتر از عموم مردم شهرنشین دارند و نیز مجبورند به صورت الزامی به قوم و خویشان روستایی خود کمک کنند. آذربایجانیهایی که بعد از فروپاشی شوروی وارد روسیه شدند، با مهاجران مراحل قبلی تفاوت زیادی دارند. در چارچوب پروژه پژوهشی «توسعه اجتماعی-قومی مسکوی بزرگ» که توسط انستیتوی قومشناسی و انسان شناسی آکادمی علوم روسیه همراه با کنگره آذربایجانی سراسر روسیه برگزار شد، 47% آذربایجانیهایی که از مدتها پیش در مسکو زندگی میکنند، تحصیلات عالی دارند در حالی که در میان مهاجران جدید این رقم از حد 25% نگذشته است. طبیعی است که موقعیت اجتماعی آنها نیز فرق میکند. 48% مهاجران جدید در بخش تجارت و خدمات فعالاند و درآمد آنها چندان بالا نیست در حالی که میزان هنرپیشهها، نویسندگان و نقاشان آذربایجانی به تدریج کاهش مییابد.
افکار عمومی شهرهای بزرگ روسیه همه مهاجران از قفقاز جنوبی و مناطق شمال قفقاز را در چارچوب یک کلیشه «ملیت قفقازی» قرار داده است. این گروهها از همبستگی قوی قومی و روابط پایینتر اجتماعی با مابقی شهر بزرگ برخوردارند. ولی بر خلاف ادعاهای ملیگرایان دوآتشه روس، توان بالقوه تشنجات در شهر کثیرالمله مسکو تا این حد بزرگ نیست. طبقهبندی اجتماعی در شهر بزرگ چند پله دارد که در حال حاضر عرصههای فعالیت اقتصادی مهاجران با جمعیت «بومی» تضاد مناقشهزایی ندارد و سطح درآمدهای آنها به قدری بالا نیست که موقعیت آنها از موقعیت گروههای سنتی مردم بومی بالاتر باشد. جامعه روسی ارزش واقعی اقتصادی مهاجران را خوب درک میکند زیرا مهاجران اقتصاد روسی را تکمیل کرده و بدون اغراق بر ثروت اقتصادی روسیه میافزایند. در هیچ جای دنیا شهر بزرگی پیدا نمیشود که آنجا همه کارها توسط ساکنان بومی اجرا شوند. مهاجرت، جنبه لاینفک روند جهانیسازی است. در روسیه توان بالقوه مهاجرت از آذربایجان ثابت است و طی یک سال میزان کسانی که وارد و خارج میشوند تقریباً برابر است.
ارقام دقیق تعداد آذربایجانیهای مقیم روسیه در دست نیست زیرا اکثریت آنها به صورت نامشروع در روسیه به سر میبرند. طبق نتایج مقدماتی سرشماری عمومی نفوس سال 2002، در روسیه 621.5 هزار نفر آذربایجان زندگی میکنند که از سال 1989 (335.9 هزار نفر) دو برابر بیشتر است. اگر مهاجران موقت آذربایجانی نیز به حساب آورده شوند، تعداد کلی آنها بالغ بر 2 میلیون نفر میشود. طبق اطلاعات معینی، سرمایهگذاریهای سالانه آذربایجانیها در اقتصاد روسیه معادل 1.5 میلیارد دلار است. از سوی دیگر، مهاجران هر سال به میهن خود مبالغ قابل توجهی ارسال میکنند. قبل از بحران مالی سال 1998 این مبلغ برابر 2.5 میلیارد دلار بود که از حجم سرمایهگذاریهای خارجی آن زمان 2.5 برابر بیشتر بود. بعد از بحران سال 1998 این رقم افت شدیدی کرد و معادل 780 میلیون دلار شد ولی اکنون به سطح قبل از بحران بر گشته است. آلکسی کودرین وزیر دارایی روسیه حوالههای مالی سالیانه از روسیه به آذربایجان را معادل 2 میلیارد دلار برآورد میکند که ارقامی از 2.5 میلیارد تا 4 میلیارد دلار نیز ذکر میشوند. عدم دقت این اطلاعات ناشی از آن است که نمی توان همه موارد انتقال پول از روسیه به جمهوری آذربایجان را کنترل کرد. اگر این مبلغ با سرمایهگذاریهای کلی خارجی در اقتصاد آذربایجان در سالهای 2003-1995 (9.6 میلیارد دلار یا حدود 1 میلیارد دلار در سال) مقایسه شود، معلوم میشود که حوالههای مالی از روسیه بخش مهم تأمین مالی اقتصاد آذربایجان را تشکیل میدهند.
اواخر سال 2004 پژوهش سازمان بین المللی کار منتشر شد که در آن بر اساس آمار وزارت کشور روسیه اعلام شد که مهاجرانی که وارد روسیه میشوند (5-3 میلیون نفر) نصف درآمدهای خود را به وطن خود میفرستند. ولی این ارقام را نباید به عنوان حقیقت انکارناپذیر قبول کرد. همچنین باید افزود که مهاجران آذربایجانی که در بخش تجارت فعالیت میکنند، وارد حیطه دیگران نشدهاند. بخش عمده درآمدهای آنها در روسیه به صورت حق اجاره منزل، تأمین تبادلات بازرگانی و هزینههای جاری زندگی باقی میماند. اگر فرض کنیم که فردا همه مهاجران از روسیه خارج شوند، بسیاری از بخشهای اقتصاد روسیه دچار بحران خواهند شد.
در ذیل به تعریف مهمترین سازمانهای جمعیت آذربایجانی روسیه میپردازیم.
1- کنگره آذربایجانی سراسر روسیه. این سازمان در ماه مارس سال 2000 توسط 50 سازمان اجتماعی آذربایجانی که در روسیه به ثبت رسیدهاند، تأسیس شد. حیدر علییف رئیس جمهور سابق آذربایجان در اولین کنگره که در سال 2000 برگزار شد، شرکت کرد. در حال حاضر کنگره دربرگیرنده بیش از 70 سازمان اجتماعی آذربایجانی، از جمله شعبههای منطقهای در 58 منطقه فدراسیون روسیه است. محمد علییف پروفسور طب و عضو وابسته آکادمی علوم پزشکی روسیه رئیس کنگره است. الدار قلییف مدیر عامل این سازمان است. هدف این سازمان اجتماعی، حفظ و تبلیغ سنتهای ملی، زبان و فرهنگ آذربایجان و مبارزه در راه حقوق جمعیت مهاجر آذربایجانی است. کنگره تلاش میکند ضمن تشکل بخشیدن جمعیت آذربایجان مقیم روسیه، با مقامات فدرال و منطقهای روابط محکمتری برقرار کند و به تطبیق آذربایجانیها با شرایط جامعه روسی کمک کند. به گفته دکتر علییف، آذربایجانیهای مقیم روسیه به تحکیم روابط دوجانبه روسی-آذربایجانی علاقمند هستند و تلاش زیادی میکنند که روابط تاریخی بین دو ملت بسط و توسعه یابند. ریاست کنگره با مقامات آذربایجان نیز روابط تنگاتنگی دارد. این کنگره، ساختار اساسی ارتباطی بین مقامات دولتی باکو و آذربایجانیهای مقیم روسیه است که همین امر باعث میشود که کنگره با شخصیتهای سیاسی و دولتی روسیه تماس برقرار کرده و در رسانههای گروهی روسیه کار خبری انجام دهد زیرا گاهی مطالب ملیگرایانه نیز در این رسانههای درج میشوند. کنگره سعی میکند با این تبلیغات مقابله کند و گفتگو و حسن تفاهم بین قومی را تحکیم کند. در فوریه سال 2003 کمیته امور ملیتهای دومای دولتی روسیه با کنگره موافقتنامه همکاری امضا کرد. کنگره دوم توسط دو رئیس جمهور الهام علییف و ولادیمیر پوتین افتتاح شد. الهام علییف در سخنان خود در آن مراسم اظهار داشت: «ما به توان بزرگ این سازمان پی بردیم». رئیس جمهور از نسل جوان به استمرار احساسات دوستی و علاقه متقابل دو ملت دعوت کرد. این امر در مورد جوانان روس نیز صحت دارد که تحت تأثیر ملیگرایان قراردارند. کنگره آذربایجانی در سال 2005 به مبارزه گسترده با فیلمهای تبلیغاتی انتخاباتی حزب «میهن» که روحیه ضد قفقازی داشتند، دست زده و یکی از اولین سازمانهایی بود که بر غیرمجازبودن این تبلیغات تأکید کرد. مقامات رسمی روسیه هم از این موضعگیری کنگره حمایت کردند زیرا به خوبی درک میکنند که تحریک بیاعتمادی و خصومت متقابل در کشور کثیرالمله روسیه به معنی بازی با کبریت در پمپ بنزین است.
2- سازمانهای دیگر آذربایجانیهای مقیم روسیه دربرگیرنده سازمان «خودمختاری قومی-فرهنگی آذربایجانیهای روسی» و انجمن «اجاق» هستند. به گفته نماینده کمیته دولتی جمهوری آذربایجان در زمینه هموطنان مقیم خارج از کشور، در روسیه رسماً 150 سازمان اجتماعی آذربایجانیها به ثبت رسیدهاند که حدود 110-100 سازمان از این تعداد فعالیت میکنند. کنگره آذربایجانیها در بیش از 70 منطقه روسیه شعبه دارد و سازمان خودمختاری فرهنگی در 24 منطقه.
مقامات آذربایجان اهمیت حمایت سیاسی و مالی آذربایجانیهای مقیم خارج از کشور را درک میکنند. آنها میتوانند به حل و فصل مسایل سیاست خارجی جمهوری آذربایجان کمک کنند. جمعیت نیرومند مقیم خارج از کشور میتواند واسطه غیررسمی بین نخبگان سیاسی کشور اقامت و میهن تاریخی شود. مقامات آذربایجان به همین دلیل سعی میکنند سازمانهای جداگانه مهاجران را متحد کنند. در سال 2001 در باکو اولین کنگره آذربایجانیهای جهان برگزار شد (در ماه مارس سال 2006 کنگره دوم برگزار گردید). در سال 2002 کمیته دولتی همکاری با هموطنان مقیم خارج از کشور تأسیس شد. قرار است در باکو انستیتوی جمعیت مهاجر ایجاد شود که راههای سازماندهی و اداره این جمعیت را طراحی کند.
گفتنی است که باکو در بودجه خود هیچ مبلغی برای کمک به سازمانهای مهاجران در نظر نگرفته است. با موافقت مقامات آذربایجان، گروهی از کارفرمایان بزرگ از جمعیت مهاجر آذربایجانی حمایت میکنند. این افراد شامل وحید الکپروف، فرهاد احمدوف، اسراییل آقالاروف، اسکندر خلیلوف (معاون رئیس «لوکاویل»)، تلمان اسماعیلوف (هولدینگ رستوران «پراگ»، فروشگاه «ووینتورگ») و آلمان بایراموف (شرکت «مشروبات آذری مسکو») هستند. با تلاش آنها برای مهاجران فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد میشوند، مسایل رویارویی کارفرمایان آذربایجانی با پلیس حل میشوند و حمایت حقوقی از مهاجران نامشروع و حمایت مالی از افراد کم درآمد ترتیب داده میشود.
واقعیت این است که سازمانهای آذربایجانی هنوز نتوانستهاند همه گروههای مهاجران تازه وارد را تحت شعاع خود قرار دهند. تا کنون علاقه متقابل مهاجران و سازمانها مشخص نشده است. برای مثال، گروههای آذربایجانیها در بازارها و مراکز بازرگانی اکثراً نمیدانند به کدام سازمانهای اجتماعی میتوانند مراجعه کنند. تنها 21% افرادی که جدیداً از آذربایجان آمدهاند، به این سئوال که «آیا شما با این سازمانها در تماس هستید؟» جواب مثبت دادند. بزرگترین مسأله این است که سازمانهای قومی و فرهنگی اغلب فقط سعی میکنند نفوذ خود را در زندگی سیاسی روسیه افزایش دهند. این هدف مهم است ولی نباید به عنوان یک هدف مطلق تلقی شود. در حال حاضر در روسیه روند تشخیص هویت سیاسی نسل جدید (25-20 ساله) آذربایجانیهای روسی جریان دارد.
وضعیت آذربایجانیها در روسیه که اکثراً مهاجران موقت کاری هستند، برای وضعیت اجتماعی و اقتصاد جمهوری آذربایجان اهمیت فراوانی دارد. در سالهای 1990 کمکهای مالی آنها برای اقتصاد جمهوری اهمیت بیشتری داشت تا سرمایهگذاریهای خارجی (این کمکها مستقیماً در اختیار خانوادهها قرار میگرفتند در حالی که سرمایهگذاریهای خارجی عمدتاً به خرید تجهیزات خارجی و پرداخت حقوق به کارشناسان خارجی اختصاص مییافتند). ولی در سالهای اخیر به علت اصلاح وضعیت اقتصاد آذربایجان کاهش مهاجرت مشاهده شده است.
وجود تعداد زیاد مهاجران موقت کاری در روسیه بر خط سیاسی جمهوری آذربایجان نسبت به روسیه اثر میگذارد در ماه فوریه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور فدراسیون روسیه ضمن افتتاح سال روسیه در آذربایجان اظهار داشت: «ما به خوبی میفهمیم که روابط بین دو کشور نمیتواند بدون توجه به عامل جمعیت مهاجرت توسعه یابد که این عامل در شرایط کنونی نقش مثبتی بازی میکند. بنا بر این، ما باید کنار هم زندگی و کار کنیم و با هم دوست باشیم. راه دیگری وجود ندارد.»