7 اسفند 1396, 17:48
در اسلام آموزههایی است که از نظر برخیها متناقض نما میباشد. با درنگ در این آموزهها چون توکل، تفویض و تقدیر از یک سو و سعی، کسب، عمل و اراده از سویی دیگر، این معنا تقویت میشود که نسبت میان این مفاهیم که بسیار در قرآن تکرار شده نه جبر است و نه اختیار و به تعبیر امام صادق(ع) و دیگر ائمه راسخون در علم(ع) «الامر بین الامرین و منزله بین المنزلتین» است. از این جاست که مرزهای ایمان واقعی و توحید محض در همه حوزهها ازتوحید عبادی تا توحید افعالی روشن میشود و تناقض نماها رنگ میبازد.
دوستی که به مدت چهارسال در کشور آفریقایی بورکینافاسو زندگی میکرد، از فرهنگ عمومی مردم سخنهای شگفتی به میان میآورد که برایم بسیار جالب و شگفت انگیز و در همان حال عبرت آموز بود. وی در امور چندی در حوزه مردم شناسی اشاره میکرد که برخی از آنها را برای درک موضوع دراین جا تکرار میکنم.
وی میگفت: در بورکینافاسو برخی از قوانین چون مقررات راهنمایی و رانندگی، از قانون بیرون رفته و تبدیل به فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی شده است. از این رو شمار اندکی پلیس رانندگی همانند دیگر کارمندان در ساعات خاص روز در سرکار خود حاضر میشوند؛ چرا که مردم در نبود ایشان نیز همانند زمان حضورشان عمل میکنند. برای دوچرخهها و موتورسیکلت سواران، خطوط مشخصی است که با خطوط اتومبیل سواران جداست. چراغهای راهنمایی آنان تنها دو رنگ قرمز و سبز را به نمایش میگذارد. سپس هریک از گاریچیها و دوچرخه سواران و دیگران با چند ثانیه تاخیر از چهارراهها میگذرند.
در غیر ساعات اداری و درشبها هیچ پلیسی را در خیابانها نمیتوان دید، در حالی که شهر در امنیت کامل است و هیچ سرقت و درگیری وخشونتی رخ نمیدهد. در مدت چهارسال زندگی در بورکینافاسو حتی چهار دعوا و نزاع خیابانی ندیدم. وقتی با مردم برخورد میکنی لبخند از صورت و چهره شان دور نمی شود. با خوشرویی در مغازهها و خیابانها با یکدیگر روبه رو میشوند. اگر در ایران این اصطلاح بارها تکرار شود که روزی روز به روز است، در آن جا به آن عمل میکنند. بانکهای کشور، چیزی به نام حساب پس انداز ندارند، چرا که پول میبایست همیشه در گردش باشد و حساب جاری تنها نظام مفید کشور است. اگر پول از مدتی بیشتر در حساب باقی بماند به سبب نبود گردش، جریمه به آن تعلق میگیرد. وامهای آن با بهره دو و سه درصدی است. مردمانی قانع هستند و به آنچه دارند بسنده میکنند. اهل صرفه جویی اند و ارزش کالاو خدمات را میدانند. اگر کسی برق داشته باشد، تنها یک مهتابی کوچک برای روشن کردن اتاقی که نشسته استفاده میکند. رادیو و تلویزیون یک موج میخرند تا کمتر از برق و باتری استفاده کنند و هزینهها را کاهش دهند. بهای یک ماهه برق برای دو و سه لامپ و یک یخچال فریزر و تلویزیون رنگی سیصد هزارتومان به پول ایران در آغاز دهه سه هزار میلادی است.
به نظر وی مردم بورکینافاسو، مردمی مهربان، آرام، شاد، شاکر و قناعت پیشه هستند. ریشه این رفتار را میبایست در فرهنگ آنان جست؛ چنان که رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را نه به خاطر جریمه ومانند آن بلکه برای رعایت حقوق انسانی یکدیگر مراعات میکنند و قوانین و اجرای آن برایشان فرهنگ شده است.
اما دوستی دیگر میگفت: به نظرم، ریشه برخی از رفتارهای این مردم را باید در تنبلی آنان جست وجو کرد. البته من به این شخص حق میدهم تا چنین داوری را داشته باشد، ولی رعایت قانونی چون راهنمایی و رانندگی بیحضور حتی یک پلیس و نظم اجتماعی و امنیت بالای آن را نمی توان به تنبلی نسبت داد.
به نظر میرسد که باور روزی روز به روز است و نیز قناعت طبع ایشان و یا بسنده کردن به لقمهای بخور و نمیر، توجیه تنبلی ایشان باشد؛ چرا که همین تنبلی افراطی ایشان موجب شده تا کشور در مسیر رشد و سازندگی نیفتد و عقب افتاده ترین کشورهای جهان و آفریقا شود.
میبایست میان اموری چون تنبلی و قناعت تفکیک قایل شد؛ چرا که تنبلی عدم تلاش برای بهره گیری از مواهب خدادادی است، درحالی که قناعت به معنای مصرف کافی و به دور از اسراف و تبذیر و بسنده کردن به داشتهها بیچشم به دیگران است. بنابراین انسان میتواند در همان حال که کار میکند و درآمد بسیار کسب میکند به اقلها اکتفا کند و خود را به زحمت و رنج نیفکند و چشم به داشتههای دیگران نداشته باشد.
این که گفته میشود انسان میبایست بی خیال باشد، به معنای بیکاری و تنبلی نیست؛ بلکه بی خیال به این معناست که در گوشهای ننشیند و با خیال بافی و توهم کوزه روغن خویش را در بازار به بهایی گزاف بفروشد، زنی و فرزندی از اعیان به دست آورد و هنگام تنبیه او را به چوبی چنین بزند که عصایش را برمی آورد و به کوزه روغن خیالات میزند و آن را میشکند. انسان خیال باف با توهمات خویش زندگی میکند ولی انسان بیخیال، به جای این که این گونه در گوشهای به خیال بافی مشغول باشد به واقعیتها و تواناییهای خویش و مقتضیات و ظرفیت بیرونی و درونی مینگرد و براساس آن با توکل بر خدا با تلاش خویش زانوی اشتر خویش را میبندد تا نگریزد. بنابراین هرگز بیخیالی به معنای تنبلی و عدم اهتمام و توجه و تلاش نیست، بلکه به معنای رهایی از خیال بافی و توجه به واقعیتها و تلاش و کار است. چنان که پذیرش تقدیر یعنی سرنوشت به معنای پذیرش مالکیت و ربوبیت الهی است که برای هر چیزی قدر و اندازه قرار داده است و این که با یک کوزه روغن نمی توان میلیاردر شد و زنی از اعیان و اشراف ستاند؛ بلکه با همان روغن چوپانی زنی از ایل و طائفه چوپانان از کفو خویش برگزید. بنابراین هرگز مفاهیمی چون تقدیر و توکل و مانند آن با تلاش و کوشش و عمل تضاد و تناقضی ندارد.
آن که تنبلی کرد نباید به معنای قناعت تلقی شود و این که امنیت اجتماعی و رعایت حقوق یکدیگر فرهنگ شود به معنای بیخیالی و تسامح و تساهل نیست. بنابراین میبایست در داوری و قضاوتها به این نکته توجه داشت که آنها را در هم نیامیزیم و هر چیزی را در سرجایش به درستی تحلیل کنیم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان